ارباب جان
ما همه #نمک_گیر
تو هستیم...!
شکر چایی تو حکم نمک را دارد..
#تدارکات روز سوم سفر
#طریق_الحسین
#اربعین99
#کربلا_ضرب_المثلهای_مرا_تغییر_داد
هدایت شده از تنها علاج
🔰 اربعین امسال: اضطرار فعال
✍حجتالاسلام سیّد علیاصغر علوی
پژوهشگر و مؤلف در حوزه عاشورا
🔹اینکه «محبت مقدمه معرفت است یا محبت بعد از معرفت شکل میگیرد؟» بحثی پر دامنه و عمیق است. برخی معتقدند محبت خودش زمینه ساز معرفت است یعنی کسی که محبت دارد میتواند معرفت کسب کند و اصالتاً معرفتِ بی محبت ارزشی ندارد؛ نمونه آن هم دشمنان اهل بیت اند که به مقامات اهل بیت معرفت داشته اند اما چون محبت نداشته اند دشمنی میکرده اند. در مقابل برخی معتقدند اگر از معرفت آغاز شود از دل آن، محبت خواهد جوشید چرا که به دنبال شناخت به یک حقیقت است که علاقه ایجاد میشود... البته هرکدام از این دو گروه برای نظرشان دلایلی ذکر میکنند...
🔹چه بر اساس الگوی «معرفت، محبت، اطاعت» قائل باشیم که محور بحثها معرفت است و خود محبت از فروعات محوری معرفت است و چه بر اساس الگوی «محبت، معرفت، اطاعت» پیش برویم و در آن نقش محبت را پررنگتر بدانیم، اربعین در کنار این دو الگو، طرح تازه سومی هم در انداخته است که با اطاعت آغاز میشود.
🔹بر اساس الگوی «معرفت، محبت، اطاعت» یا «بینش، گرایش، کنش» باید ابتدا از معرفت آغاز کرد ولی در اربعین کم نیستند آنها که چه بسا بدون داشتن «بینش» مناسبی پای در این گام نهادهاند و حتی «گرایش» نیرومند خاصی همراهشان نبوده است و شاید برای تماشا و کنجکاوی و دیدن «اینکه اینجا چه خبر است» پای در این مسیر گذاشتهاند؛ اما با همین رفتار و «کنش» مطیعانه، بعد از همان سفر اربعین مشتاق شده اند تا برای سفر بعدی دست پر بیایند و فکری برای معرفت و محبتشان بردارند. اربعین و سازوکارهای شگفتش دلهای بسیاری را به ماجرای خویش گره زده است. این است اربعین! این جلوه فریبا و دلربا را میتوان در اربعین امسال مورد بررسی بیشتری قرار داد.
🔹آنها که یک بار اربعین را چشیدهاند مخاطب اصلی این عملیات هستند و در حلقه بعدی آنها که مایلند در این کاروان اهل حضور باشند که حقیقت زیارت همین «حضور» است: «حضور الزائر عند المزور». در اربعین امسال باید به این الگو توجه ویژهتری بکنیم. این مناسکِ با طعم هجران و زیارات مجازی نباید خیلی برای ما مزه کند و از بی قراری انسان بکاهد؛ باید همیشه این التهاب و سوز در وجود زائر باشد و به تعبیری بی تابی و اضطرار داشته باشد، اما این اضطرار باید فعال باشد نه منفعل.
🔹اربعینرفتههای سالهای قبل کم نیستند؛ آنها را باید دریافت. غریب ترین و مظلوم ترین زوار کربلا اینها هستند که اگر توشه معرفت و محبتشان را پر نکنند و حتی به کربلا هم مشرف بشوند آن بهره شایسته را نخواهند برد. «علیکم بزوار القدیم»! سفر چندمیها را دریابید که در هر صورت نیازمند آمادگی اند و اگر بدون آمادگی پای در مسیر هم بگذارند و جاده برایشان رنگی از تکرار داشته باشد مطلوب نیست (اگر نگوییم بد است.)
زوار قدیمی را همیشه باید توجه داشت و امسال بیشتر؛ اینان باید مبلّغ و مروّج معارف اربعین بشوند. این اربعین فرصت کادرسازی از این ظرفیت است. این خوبان بهتر میتوانند از سوز و هجرانِ نرفتنشان برای ساختن یک جریان مدد بگیرند.
🔹اربعین همراه با محدودیت امسال و حتی اربعین نرفتن، فرصت سوختن و ساختن است؛ اضطراری فعال برای حرکتی مبتنی بر معرفت و محبت به پشتوانه اربعینهای پیشین! ظرفیتهایی مانند سفرنامه، بیان خاطرات و جلوههای آن سرزمین میتواند نمونه هایی از این دست باشد. ذوق و سلیقه و خلاقیت هرجا برای ارباب پا به میدان بگذارد حماسه خلق میکند! کربلا هم نباشد کربلاآفرینی خواهد کرد. باید بر اساس همان سفرهای سالهای پیشین رزق معرفت و محبت را برای امسال آماده تر کرد...
🔹اگر تقدیر بر این تعلق گرفته است که جمعهای ایمانی با محدودیتهای کرونایی مواجه شوند باید این تهدید را فرصتی برای بازسازی اندیشهها و تعمیق معارف در بسترها و قالبهای جایگزین نمود؛ هرچند به فرض نبود اربعین حضوری (به معنای رایج) باید از امام بخواهیم واقعاً ما را زائر اربعین نموده و کربلا ببرند و با خود همراه کنند چرا که به تعبیر زیارت امین الله دستشان برای بردن هر طالب مائده و طعامی باز است... اینجا ناشدنیها هم شدنی است... جایی هم برای «رزق لا یُحتسب» باید گذاشت...
🔹این اربعین، اربعین ویژه ای خواهد بود؛ در زیارت سالهای قبل، جلسات و محافل قبل از سفر و در حین سفر برگزار میشد و امسال میتواند جلسات و محافل را مروری بر سفرهای قبلی دانست. تهدید نرفتن را باید تبدیل به فرصت تعمیق و بازسازی و بهسازی اربعینهای بعدی نمود. در زیارت سالهای قبل، نکات معرفتی و محبتی «مقدمه» و چاشنی سفر بود و امسال میتواند نوعی جمعبندی اربعینهای پیشین و نوعی پرداختن مجدد به معارف این سفر رمزآلود باشد تا در کنارش زندگی، چند صباحی به خیالش داشته باشیم.
اهالی فکر و ذکر و سلیقه و هنر بسم الله! هرکس چراغی شعله ای دارد بیارد! راه اربعینی شدن هنوز مفتوح است...
♦️زیارت عاشورا ٣٧
به نیت #شهید_شعبان_نصیری
🔹یکی از مؤسسین انجمن عتبه🔹
شهید ٥٩ ساله
سردار شهید نصیری از جانبازان 8 سال دفاع مقدس هم بود و مدت طولانی در جبهههای سوریه برای دفاع از حرم مطهر حضرت زینب(س) حضور داشت.
این سردار رشید دچار مجروحیت شده بود و پس از اندکی مداوا، برای دفاع از حریم آلالله(ع) مجددا وارد میدان نبرد شد و به آرزوی دیرینهاش نائل آمد.
#اربعین99
#کربلا_ضرب_المثلهای_مرا_تغییر_داد
#خاطرات_بهشت
از شروع پیادهروی با یکی دیگه از خادمای گروه تقسیم کار کردیم و قرار گذاشتیم، وقت استراحت جلوتر برم دنبال موکب و ایشون هم همراه گروه باشن.
باخودم عهد کرده بودم هربار که میخوام دنبال موکب بگردم به نیت یکی از اصحاب سیدالشهدا(ع) قدم بردارم تا اون موکب رو مهمون این شهید باشیم.
همزمان که به دنبال موکب بودم، با شهید نجوا میکردم یا روضهای میخواندم و یا به نیتش ذکری میگفتم.
یک بار به نیت "جون" ، راهی میشدم؛ در مسیر به خودم نهیبی زدم که همه منو به اسم خادم ارباب میشناسن، اما خودم بهتر میدونم که #سیاهی_لشکرش هم نیستم! باید #آدم_حسین بشوم؛
"یک دم نگاه کن که مرا زیر و رو کنی
باید عوض شد آدم تو فرق میکند"
بار دیگه به نیت "سعیدبن عبدالله" راه افتادم، سعیدی که مسیر کوفه تا کربلا را چهار بار رفته و برای خدمت به امامش خودش رو به آب و آتش زده بود؛
„عاش سعیدا و مات سعیدا„
خدایا یعنی میشه من هم زندگی و مرگی سعیدانه داشته باشم؟!
روز آخر نیت این بود که مهمان جناب حبیب بشیم. هرچی که نزدیک کربلا میشدیم تعداد موکبها کم میشد؛ خصوصا برای گروه ١٢نفره.
هر موکبی رو که میرفتم یا جا نداشت یا به اندازه دو یا سه نفر ظرفیت داشت.
هرچی میگشتم جای مناسبی پیدا نمیکردم؛ دیگه خسته شده بودم و نا امید، صبرم تموم شده بود.
به خودم تشر زدم که #حالا_بیا_و_با_زینب_سفر_کن! یاد مصیبتها و خستگیهای حضرت زینب(س) افتادم، از غُرهايی که زده بودم شرمنده شدم تصمیم گرفتم صبرمو بیشتر کنم و باگفتن ذکر به نیت جناب حبیب گشتن رو ادامه دادم؛
داشتم به شب شش محرم و رسیدن حبیب به کربلا و خوشحال شدن اهل خیام از دیدنش و سلام رساندن حضرت زینب از طریق پیکی به او فکر میکردم، که مردعراقی صدام کرد گویا متوجه شد که دنبال جایی برای اسکان هستم. به صاحب موکب گفتم که ما دوازده نفریم(بماند که با چه زبان بیزبانی منظورم رو رسوندم)
خانمی را صدا زد تا منو راهنمایی کنه، پشت موکب اصلی، موکب خلوت و مناسبی بود؛ توی این چند سالی که مشرف شده بودم بهترین موکبی بود که دیدم.
الحمد لله که #مهمان_حبیب_خدا شدیم.
روز سوم
#اربعین99
#طریق_الحسین
#کربلا_ضرب_المثلهای_مرا_تغییر_داد
📣🏴📣🏴📣🏴📣🏴📣🏴📣🏴
السلام علیک یا اباعبداللهالحسین(ع)
🇮🇷(حب الحسین یجمعنا)🇮🇶
پخش زنده و مستقیم مراسم روز اربعین
زمان پنج شنبه ۱۷ مهرماه ٩٩
از ساعت ۱۲.۴۰ دقیقه
سخنران: حجت الاسلام علیبخشی
مداح: کربلایی محمدرضا بابایی
🔹هیئت المکسورة ضلعها حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها تهران🔹
(انجمن دانشگاهی توسعه علمی فرهنگی عتبات عالیات)
مراسم به صورت زنده و آنلاین در لینک ترافیک اینترنت (((کاملا رایگان)))
👇👇👇
https://heyatonline.ir/heyat/733
#نجوای_شبانه
✳️ الهی #لال نَمیریم...
« أَدْعُوكَ يَا سَيِّدِي بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ»
من تو را میخوانم،
به زبانی که از فرط گناه، #لال گردیده است.
#اربعین99
#کربلا_ضرب_المثلهای_مرا_تغییر_داد
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی 🎤
#حجت_الاسلام_اشراقی
آداب زیارت، جلسه چهارم
♦️زیارت عاشورا ٣٨
به نیت #شهید_ابومهدی_المهندس
شهید ٦٦ ساله
راوی: دختر شهید
تفکر و منش پدرم این نبود که بگوید "من عراقی هستم" و مثلاً "فلانی ایرانیست" و یا اینکه "من شیعه و فلانی سنی است"، عقیده اصلی ایشان عزت و کرامت انسان بود، عزت و کرامت انسان نیز رمز ایستادگی امام حسین(ع) بود، بهطوری که امام حسین(ع) نیز برای عزت و کرامت انسان ایستاد.
#اربعین99
#کربلا_ضرب_المثلهای_مرا_تغییر_داد
در اين مسير تک خوری ممنوع!
ما
پلو هم بخوریم
با
رفیقامون میخوریم!
#تدارکات روز چهارم سفر
#طریق_الحسین
#اربعین99
#کربلا_ضرب_المثلهای_مرا_تغییر_داد
هدایت شده از میثم هلیلی
▫️ قرائت زیارت اربعین، همنوا با رهبر انقلاب
📅 پنجشنبه ۱۷ مهر، ساعت ۱۰
📲 پخش زنده از شبکه یک و شبکههای اجتماعی KHAMENEI.IR
🔰جایی که ضربالمثلها به قدمت عاشورایند...
🔹دقیقاً نفهمیدیم و کسی هم به درستی نمیداند این مثلهای رایجی که امروز در زبانها افتاده محصول کدام عاشوراست؟ از سال 61 هجری شروع شده یا اینکه هرکدام برای عاشورای سالی بوده است؟ هرچه هست هنوز کهنه نشده و تازهتر از دیروز نُقل مجالس ماست، چرا که عاشورا هر سال و هر ماه و هر روز در تکرار است، آنچنان که خورشید و ماه در جریان همیشگی هستند.
🔹مهم نیست این ضربالمثلها، تعابیر و اصطلاحات متعلق به چه سالی است؛ مهم پیوندی است که با جان ما دارند و پیامی است که در خود به یادگار دارند. مهم سهمی است که هرکدام از کربلا دارند و رنگی که از عاشورا گرفتهاند، چه ضربالمثلهای آن روز قلوب کوفیان 61 باشد یا ضربالمثلهای امروز یک روضهخوان همین دیار. خاستگاه همه، حقیقت داستان عاشوراست. برخی لبخندی بر لب میآورد و برخی اشکی بر گونه مینشاند...
🔹در موارد متعددی برای انتقال سریع یک مفهوم یا نکته دست به دامان مَثَلها میشویم، مثلهایی که پیوستی از ادبیات، فرهنگ و رفتار خود را دارند. شاید اگر اطلاعی از ضربالمثلهای عاشورایی، عقبهها و جایگاهشان داشته باشیم هم از بسیاری مثلهای دیگر بینیاز شویم و هم بهتر مطلب را به مخاطب انتقال دهیم خصوصاً در فضای هیئتها که نیاز به یک مفاهمه جدید اینچنینی هم احساس میشود.
اصلاً چه اشکالی دارد اگر یک مثل عادی را که عمیقترین جلوهاش در عاشورا بوده است از منظر عاشورا یک بار ببینیم تا بعد از آن با نیتی عاشورایی و عشقی کربلایی از آن استفاده کنیم. چرا خود را از این پیوندهای زیبای انسانساز محروم کنیم؟ مثلها همیشه تلنگری برای عبرت و یادآوری است. یک جملة به ظاهر سادهای است تا مطلبی مهم را به مخاطب بفهماند. این نکته در ضربالمثلهای برگرفته از حادثة عاشورا از اهمیت بالاتری برخوردار است، چراکه شاید رفتار و گفتار ما، ناخواسته به شخصیتهای منفور آن حادثه نزدیک شده باشد و خود از آن بیخبر باشیم.
📚 #احلی_من_المثل
#حجت_الاسلام_علوی
#نشر_جمکران
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"بهشت حسین"
به نیابت از بچه های انجمن عتبه
#زیارت_نیابی
@tanhaelaj
#خاطرات_بهشت
از ابتدای مسیر منیر نجف به کربلا، حاجآقا پیرامون جریان شناسی فِرَق موجوده در عراق، سخنانی ایراد فرموده بودند.
این حقیر هم که اندک اطلاعاتی پیرامون این مباحث داشتم، در مسیر با یکی از دوستان گهگداری صحبتی در این باب میکردیم.
در طریق اربعین که قدم میگذاری از نجف تا به کربوبلا، خوان عظیمی از اطعمه و اشربه، از برکات حسینی، گسترده شده؛
من هم مثل شما،قبل از سفر چیزهایی در این باره شنیده بودم و با خودم عهد بسته بودم که جز برای رفع گرسنگی، دل به این خوان عظیم، نبندم.
از عمودهای ورودی به شهر کربلا، تعداد موکبهای استراحت قدری کمتر میشود و در عوض تعداد چادرها بیشتر میشود.
گروه ما، نزدیک به مغرب وارد شهر مقدس کربلا شده بود و قرار بر این شد که شب را در موکبی سر کنیم و سحرگاه به سمت حرمین، ادامهی طریق را طی کنیم.
رسیدیم به ساختمان موکبی،که گویا تازه ساخته بودند و نمای آن هنوز کامل نشده بود. ابوموکب(صاحب موکب)، با کلی التماسِ ما قبول کرد که در آن شلوغی به گروه پانزده نفرهمان جا بدهد.
جاگیر شدیم و با همان دوستم (که در مسیر پیرامون فرقههای موجود در کربلا بحث میکردیم)، آمدیم که در محوطه موکب قدمی بزنیم. چشمتان روز بد نبیند... دیدیم که یک بنر بزرگ از تصویر و نام سرکردهی یکی از فرقههای ضاله، در حیاط آن موکب هست و به عبارتی، آنجا موکب آنهاست!
همچون مرغ سرکنده، سرآسیمه پیش مسئول گروه آمدیم و ماجرا را تعریف کردیم که: دیدید چه خاکی بر سرمان شد! آمدیم در لانهی زنبور. مسئول گروه گفت: "#سنگ_و_سفال_بر_سر_آنها__خاک_کربلا_بر_سر_ما" ، اینکه استرس ندارد، الان بساطمان را جمع میکنیم و میرویم.
حالا بیا و برای تکتک این پانزده نفر توضیح بده که ماجرا از چه قرار است! خلاصه با هزار زور و زحمت از دست بزرگواریهای(!) موکبدار، قِسر در رفتیم و از آنجا بیرون آمدیم.
القصه... از من به شما وصيت؛ قبل از مشرف شدن به سفر اربعین,حتما اندکی پیرامونِ جریانشناسی فرقهها در عراق، مطالعه بفرمایید.
روز چهارم
#اربعین99
#طریق_الحسین
#کربلا_ضرب_المثلهای_مرا_تغییر_داد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رسد روزی که در سجده بگویم
رسیدم کربلا الحمدلله!
#خاطرات_بهشت
اربعین98
باز دلم شور زد آخر
به کجا می روی ای دل
که چنین مست و رها میروی ای دل!
مگر امشب به تماشای خدا میروی ای دل!
نکند باز به آن وادی...
مشغول همین فکر و خیالات پر از لذت و پر جاذبه بودم
که مشام دل من پر شد از آن عطر غریبی
که نوشتند کمی قبل اذان سحر جمعه پراکنده در آن دشت خدایی ست
چشم واکردم و خود را وسط صحن و سرا
عرش خدا
کرب و بلا
مست و رها
در دل آیینه
جدا از غم دیرینه
ولی دست به سینه یله دیدم
من سر تا به قدم
محو حرم
بال ملک دور و برم
یکسره مبهوت به لاهوت رسیدم
چه بگویم که چه دیدم
که دل از خویش بریدم
به خدا رفت قرارم
نه! به توصیف چنین منظره ای واژه ندارم
سپس آهسته نشستم و نوشتم.
فقط ای اشک امانم بده تا سجده ی شکری بگذارم
که به ناگاه نسیم سحری از سر گلدسته ی باران و اذان آمد و
یک گوشه از آن پرده ی در شور عراقی و حجازی به هم آمیخته را پس زد
و چشم دلم افتاد به اعجاز خداوند
به شش گوشه ی معشوق
خدایا تو بگو این منم آیا که سراپا شده ام محو تمنا و تماشا؟
فقط این رابنویسید
رسیده است لب تشنه به دریا
دلم آزاد شد از همهمه
دور از همه مدهوش
غم و غصه فراموش
در آغوش ضریح پسر فاطمه آرام سر انجام گرفتم...
#سید_حميدرضا_برقعی
#کربلا
#اربعین99
#کربلا_ضرب_المثلهای_مرا_تغییر_داد