🌷🌷🌷
#شاهرخ_حر_انقلاب_اسلامی
#قسمت_هفدهم (سال 1357)
چشمان #شاهرخ يک دفعه گرد شد و با تعجب گفت:
آدم بُکشم ؟! نه آقا اشتباه گرفتي !
آن مرد ادامه داد: نه، فقط مجروحش کنيد. اين يه دعواي ناموسيه، فقط مي خوام خط و نشون براش بکشيم.
بعد دستش را داخل کيف بُرد و سه تا دسته اسکناس صد توماني روي ميز گذاشت و گفت:
اين پيش پرداخته، اگه موفق شديد دو برابرش رو ميدم. در ضمن اگه احتياج بود، #حبيب_دولابي و دارو دسته اش هم هست.
#شاهرخ دوباره با تعجب پرسيد:
شما از طرف کي هستين، اين پول رو کي داده ؟!
اما آن آقا جواب درستي نداد.
شب با احتياط کامل رفتيم هتل جهان، يک روز هم در آن حوالي معطل شديم. اما بهروز وثوقي عصر روز قبل از ايران خارج شده بود.
یه روز چند تا از گنده لاتهاي شرق و جنوب شرق تهران و #شاهرخ دعوت شدند ساواک.
هر کدام از اينها با چند تا از نوچه هاشون آمده بود. من هم همراه شاهرخ بودم.
جلسه که شروع شد نماينده ساواک تهران گفت:
چند روزي هست که در تهران شاهد اعتصاب و تظاهرات هستيم. خواهش ما از شما و آدم هاتون اينه که ما رو کمک کنيد. توي تظاهراتها شما جلوي مردم رو بگيريد، مردم رو بزنيد. ما هم از شما همه گونه حمايت مي کنيم. پول به اندازه کافي در اختيار شما خواهيم گذاشت. جوايز خوبي هم از طرف اعلي حضرت به شما تقديم خواهد شد.
#ادامه_دارد
@atash_bandegi
🕊 🕊🌷🕊 🕊