eitaa logo
جهاد تحول و تبیین
2.2هزار دنبال‌کننده
51.9هزار عکس
40.7هزار ویدیو
861 فایل
هدف ماسربازپروری برای امام زمان عج الله ونایب برحقش امام خامنه ای است. همراه ماباشید
مشاهده در ایتا
دانلود
ساده لوحی در سیاست! نگاهی به ماجرای آقای منتظری به مناسبت سالگرد او 🔹آقای از روحانیان فاضل و ملای حوزوی بود که از مقررین درس آیت‌الله بروجردی و از برجسته ترین شاگردان امام خمینی بود. کسی در فضل و فقاهت وی تردید ندارد؛ چه اینکه با آغاز مبارزات سیاسی مردم ایران به رهبری امام، حضور پیوسته وی در روند مبارزات و خط مقدم تقابل با پهلوی ها و تحمل زندان و تبعید و انواع مرارت ها، نیز بر اهل اطلاع پوشیده نیست. آنچه محل سوال جدی است آنکه، چه می‌شود که چنین فردی که بود و از جانب ایشان لقب گرفته بود، به آن عاقبت عبرت آموز دچار شد؟! 🔹واقعیت آن است که حضور در میدان پیچیده سیاست، هم تقوای حداکثری می خواهد و هم بصیرت و شناخت عمیق و دقیق از حوادث واقعه و کنش گران سیاسی موافق و مخالف. گرچه علم و فقاهت، لازمه سیاست ورزی مومنانه طراز است اما حقیقت آن است که صرف توفیق در حل مسائل پیچیده فقهی و توانایی در کشف فتامل های کفایه و ... دلالت بر صلاحیت برای کنش گری سیاسی مطلوب ندارد. چنان که تاریخ ثابت کرد. 🔹آقای منتظری به دلیل نکات مثبتی که داشت مورد توجه انقلابیون بود و این توجه به دلیل علاقه های قومیتی اطرافیانش ضریب فوق العاده یافت و مجموعا موجب ترقی در عالیترین سطوح سیاسی و دینی گردید؛ ایشان در ساحت سیاست و در افواه بعنوان جانشین امام مطرح شد، در عین حال در محافل دینی نیز با وجود حضور آیات عظام خوئی، گلپایگانی، اراکی، مرعشی نجفی و...، مسئله مرجعیت ایشان توسط طیفی خاص از چهره های سیاسی و حوزوی مطرح شد. نتیجه این اقبال ها، مطرح شدن نام او بعنوان قائم مقام رهبری در مجلس خبرگان و صورت قانونی بخشیدن به آن بود در عین حال که برخی علاقمندان ایشان مانند آیت‌الله مومن، از غیرقانونی بودن این اتفاق صراحتا سخن گفتند. 🔹چنبره در از یک سو، ارتباط ارگانیک و وثیق از دیگر سو و همزمان حضور حلقه های نامرئی از و عناصر رسانه‌ای بیگانه، بیت منتظری را به کانون تنازعات سیاسی جریان های غیراصیل و مبدل ساخت تا به آنجا به عنوان یک مرکز ثقل علیه امام و نظام نگریسته شود. 🔹در چنین فضای به شدت پیچیده‌ای، شخص به شدت بسیطی چون منتظری را یارای کنش گری فعال نبود و او همواره متاثر از فضا و اطرافیان، چونان طوفان زدگان به این سو و آن سو کشانده و کشیده میشد. 🔹امر مهمی که در تحلیل کارنامه سیاسی آقای منتظری نباید از نظر دور داشت، همین اوست؛ صدالبته که این معما چو حل گشته آسان شده، وگرنه غیر از امام که در شناخت افراد و جریان‌ها بی بدیل بودند، بسیاری از بزرگان عرصه سیاست و دین، نتوانسته بودند به این نقیصه مهم منتظری پی ببرند. مسئله ای که توسط شخص منتظری و اطرافیانش بعنوان یک واقعیت تلخ، هرگز پذیرفته نشد اما بر اساس شواهد و مستندات تاریخی پیش می‌رود و منتظر رد و قبول سوژه ها نمی ماند و قضاوت خود را خواهد داشت؛ خواه خوشایند افراد باشد یا نه. 🔹امام عزیز با شناخت عمیق از اطرافیان خود از جمله آقای منتظری، هرگز به انتخاب او بعنوان قائم مقامی راضی نبود، این را صراحتا به آقای هم فرموده بود اما او این حقیقت را هم از دوست نزدیکش(آیت الله خامنه‌ای) مخفی کرده بود و هم از پسرعمو و دامادش مرحوم محمد هاشمیان! چنان که در هر دو مورد، مستندات این پنهان کاری وجود دارد. 🔹مسئله ساده اندیشی امر خطیری است که در کنش گران سیاسی حوزوی به طور خاص باید مورد توجه و مطالعه قرار گیرد؛ سرگذشت منتظری ها و ها پیش چشم ما هست و متاسفانه امتداد این جریان پرخطر، اکنون نیز وجود دارد و لازمه مقابله با آن، بصیرت افزایی بهنگام و بی تعارف و کاملا مصداقی و تطبیقی است. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
خیلی مهم ⛔️ماجرای اهانت به ساحت مقدس رهبری و انتظارات بایسته از علمای قم، خصوصا یکی از محورهای اساسی در سیاه نمایی مخالفان انقلاب اسلامی، زیر سؤال بردن شخص مقام معظم رهبری و متوجه کردن مسئولیت همه امور خرد و کلان به شخص ایشان است. 🔹این خط رسانه ای و سیاسی مشکوک و عنادآلود، گاه از سوی عناصر اصلاح طلب نشان دار مانند در قالب نامه سرگشاده مطرح می شود، وقتی دیگر در و نمود می یابد و اخیرا در قالب انتشار یکی از روحانیان که پیش از با ارادت به نظام و رهبری اشتهار داشت و اکنون به عنوان یکی از علاقمندان دوآتشه آقای شناخته می شود، به اوج خود می رسد. 🔹خط علیه در زمان امام نیز سابقه داشت و در دوران رهبری آقا نیز امتداد یافت؛ نماد اهانت به ولایت در دهه شصت، اولا آقای بود که علیرغم صبوری مثال زدنی امام، نهایتا به انتحار او در سخنرانی 22 بهمن 67 و نهایتا نامه شش فروردین 68 امام مبنی بر عزل وی، منجر شد. نمونه مهم دیگر، بود که به منافقین و صدام پیوست و در آغوش آنها امام عزیز و شهدا و نظام را هتاکانه زیر سؤال می برد. در دوران رهبری آیت الله العطمی خامنه ای نیز هتاکی های منتظری ادامه یافت؛ خصوصا در سال 71 و بار دیگر در 13 رجب سال 76) به اوج خود رسید. 🔻نمونه دیگر بود که البته در اواخر عمرش با نگارش توبه نامه خصوصی به آقا، تلاش کرد گذشته را جبران کند. مواضع خلاف ادب و هتاکانه آقای نیز در همین طراز قابل تحلیل است که اجتماع اعتراضی عظیم اصفهانیها و پاسخ مکتوب شخص رهبری به ایشان را در پی داشت. 🔻گذشته از رهبری، هتاکی به برخی شخصیت های برجسته انقلابی حوزه مانند در دوره اصلاحات و سخنرانی موهن آغاجری در همدان در زیر سؤال بردن روحانیت و مرجعیت نیز در همین طراز قابل بررسی است. و آقای به مقام معظم رهبری در کوران ۸۸ که پیش از آنکه توسط رهبر ملاحظه شود، بطور عمومی انتشار یافت و آتش فتنه را شعله ور کرد، نیز نامتعارف و از آنجا که پیکان توجهات را متوجه شخص رهبری می کرد، اجحاف آشکار به ایشان بود. مواضع هتاکانه فرزند علیه رهبری و نیز بسیار تاسف برانگیز بود اما مع الاسف برخورد متناسبی با آن صورت نگرفت و فرقه تشیع لندنی با دروغ پردازی رسانه ای در ایران و خارج از ایران(خصوصا عراق)، مانع از مواجهه قانونی با آن شدند و شوربختانه در سطح حوزه نیز مواجهه محکمی با این اقدام موهن صورت نگرفت. اخیرا همین خط در قالب انتشار یک ویدیوی موهن توسط آقای و علیه شخص رهبری پی گرفته شده است. مطالعه عملکرد حوزویان در مواجهه با اقدامات موهن در موارد پیشین، به عنوان تجربه تاریخی حوزویان در پیش چشم ماست؛ طبیعی است اگر برخورد متناسب و همه جانبه و محکم با این پدیده شوم صورت نگیرد، زودا که این ویروس خطرناک و این سونامی سیاه، همه گیر شود و آثار مخرب و جبران ناپذیری به دنبال داشته باشد. مسئله ولایت فقیه به عنوان مهم ترین سرمایه معنوی حوزه های علمیه و بزرگترین سرمایه سیاسی در نظام سیاسی ایران، موضوعی نیست که و در مورد هتاکی بی وجه و ظالمانه نسبت به آن قابل پذیرش باشد. به راستی اگر چنین ادبیاتی در مورد برخی دیگر از حضرات به کار می رفت، چه غوغایی به پا می کردند؟ یادمان نمی رود ماجرای نامه ناصحانه و انتشار فایل مواضع یک جلسه خصوصی را که موجب شد طیف زیادی از آقایان علیه آن به موضع گیری بپردازند! حال ما را چه شده است؟ معنای این چیست؟ انتظار آن است که بزرگان و علمای معظم حوزه علمیه قم در چنین مواقعی پیش از هر قشر دیگری راسا وارد میدان شوند، سینه سپر کنند و از آبروی مقام عظمای ولایت که عصاره آبروی علمای شیعه است، به نحو جانانه دفاع نمایند. در فقره اخیر انتظار می رود حوزه علمیه قم به پیشگامی و پرچمداری ، وارد میدان شوند و از حریم ولایت به عنوان علمدار تشیع و جهان اسلام، دفاع نمایند. این انتظار نافی تکلیف سایر طبقات حوزویان و متدینان و نخبگان و اهالی رسانه نیست اما واقعیت آن است که کارهای فرمی و رسانه ای صرف در مقابله با این سطح از اهانت ها که متاسفانه به نحو سریالی در حال وقوع است، به هیچ وجه کافی نیست و اگر در این مسئله تسامح شود، پیام بسیار بدی به دشمنان تشیع و جهان اسلام و نظام اسلامی صادر خواهد کرد. امید است منتخبین جدید هیئت رئیسه جامعه مدرسین، به عنوان علمدار دفاع از ولایت و مرجعیت وارد میدان شوند. طبعا بدنه و بزرگان حوزه مقدسه نیز چون همیشه حامی و همراه مدافعان ولایت بوده و خواهند بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شبکه‌های معاند مدعی‌اند خواهرزاده آیت الله خامنه‌ای بازداشت شد! آنها دارند در سطح گسترده این خبر را منتشر می‌کنند و تلاش می‌کنند با بهره‌گیری از این خبر به نوعی اعتبار نظام را زیر سوال ببرند. اما کج فهم‌ها نمی‌فهمند که انتشار این خبر اتفاقاً تبلیغی برای جمهوری اسلامی است و نشون میده نظام و رهبر انقلاب در راه حفظ انقلاب با هیچکس مماشات نمیکنه. ▪️ بنظر میرسه بعد از شکست پروژه دوگانه‌سازی تیم ایران و تیم حکومت جمهوری اسلامی از طرفی می‌خواهند بگویند شما دارید از تیم نظام و حکومتی حمایت می‌کنید که نزدیکان رهبرش مشکل‌دارند و بازداشت می‌شوند و اگر تیرشان به سنگ خورد آن طرف بام بیفتند و بگویند در ایران آزادی‌بیان نیست. ▪️ اما فریده مرادخانی کیست؟ او فرزند شیخ علی مرادخانی معروف به است. روحانی‌ای که از حامیان ابوالحسن بنی‌صدر و جزو هواداران سازمان مجاهدین خلق (منافقین) نیز بود. تهرانی از سال ۱۳۶۳ با خروج از ایران و استقرار در عراق، در رادیو و تلویزیون فارسی‌زبان بغداد علیه جمهوری اسلامی سخنرانی می‌کرد. علی تهرانی در سال ۱۳۷۴ به ایران بازگشت و پس از بازداشت در دادگاه ویژه روحانیت محاکمه شد و به زندان رفت و تا ۱۳۸۴ دوران محکومیت خود را پشت سر گذاشت و پس از آزادی دیگر اظهارنظر و یا فعالیت سیاسی نکرد. او روز ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۱ در سن ۹۶ سالگی در سکوت رسانه‌هایی که سنگشان را به سینه می‌زد، در تهران درگذشت. فریده مرادخانی در مصاحبه با رسانه معاند من‌ و تو" خو‌استار فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی شده بود. 🆔 @Imam_asheghan ✅ کانال
✅باید مراقب باشیم ‌رُفاعه نباشیم... 🔺 رفاعه بن شدّاد بَجَلی در جنگ جمل و صفین شرکت داشت. در زمان حکومت علی(ع) قاضی اهواز بود. به سیدالشهدا نامه نوشت و دعوت به قیام کرد، اما در کربلا حاضر نبود. پس از واقعه عاشورا در صف توابین به خون‌خواهی حسین(ع) قیام کرد. وقتی توابین شکست خوردند، در پی مختار آمد تا با او به هدف دست‌ یابد. اما نتوانست مختار را بفهمد و پس از مدتی، او را ترک کرد. رفاعه مختار را خائن به قیام می‌دانست. او به صف شمری پیوست که بزرگترین جنایت تاریخ را به نام خود رقم زد . توجیهش برای همرکابی با شمر این بود که شمشیر برای مختاری تیز کرده بود که از او خوشش نمی آمد حتی به صف نمازی ایستاد که شمر، امام جماعتش بود. رفاعه‌ای که به خون‌خواهی حسین(ع) قیام کرده بود، حالا از لجِ مختار، پشت سر شمر نماز می‌‌‌خواند و امید داشت از قاتلان پسر فاطمه(س) انتقام گیرد !!! 🔺وقتی چرخش های گفتمانی برخی سیاسیون را می بینم، هنگامی که مواضع عجیب برخی دوستان را می شنوم، ناخودآگاه یاد ماجرای رُفاعه می افتم.صحبت ها، اقدامات و کنش هایی که برای آن دلیلی جز لجاجت سیاسی نمی‌دانم. دوستانی که تا دیروز کنارت بودند اما سر یه اتفاق،به کل گذشته شان پُشت می کنند و از سر لج تو حاضرند پژواک صدای کسانی باشند که روزی دوست داشتند صدای آنان را خفه کنند ⛔️ از امام کینه به دل گرفته بود، اما صدای منافقین و باند _هاشمی شد، نسبت به شورای نگهبان دل چرکین بود اما هم نوا با دشمنان این نظام دستور به تحریم انتخابات داد ؛ ،،آیت .... ، آیت ... ،, و ده ها اسم و فامیل دیگر وقتی سرگذشتشان را می بینی و علت یابی می کنی مسیر انحراف آنان را، اگر به چند علت برسی، قطعا یکی از آنان لجاجت سیاسی است. 🔺 لجاجت سیاسی انسان را کور می کند. انسان را سیاه و سفیدی و صفر و صدی بار می آورد. می شناسم دوستانی را که از لج با رئیسی به رای دادن به همتی رسیدند می شناسم رفقایی را که امروز نسخه انفعال می پیچند و می گویند دیگر حرف زدن و نوشتن فایده ای ندارد ، می پرسم چرا؟ می بینی ماجرا بر می گردد به تحلیلش از حمایت رهبری از برجام و تیم هسته ای، بر می گردد به حمایت و تعریف و تمجید های رهبری نسبت به آملی لاریجانی، بر می گردد به رد صلاحیت احمدی نژاد، بر می گردد به مخالفت رهبری با استیضاح روحانی و... گزاره هایی که خود برای خود ساخته و نتیجه گرفته است و امروز هم نوا با خناسان نسخه ناامیدی و انفعال می پیچد. در اغتشاشات اخیر ، همه دیدیم طیف هایی از قلیل رزمندگان پشیمان و خسته از مجاهده ای که به جهاد با جگرخواران کوموله و جنایتکاران دموکرات افتخار می کردند ولی به خاطر برخی لجاجت های کودکانه با اطرافیان با کوموله و دموکرات همنوا شدند !!!!!! 🔺بسیاری از انتقاد ها و کنش های امروز را حاصل لجاجت سیاسی می دانم. لجاجت دور باطل است. محورش حب و بغض است. در حالت لجاجت سیاسی نسبت تو با اشخاص تعیین کننده کنشگری و مواضعت می باشد و نه تکلیف و ارزش های دینی و انقلابی. چون از کسی بد دیده ای، خاطره تلخ داری و به هر دلیلی از او خوشت نمی آید، کینه ورزی می کنی، حتی حاضری با دشمنان دیروزت، دست مودت بدهی، تا او زمین بخورد. حتی حاضری با کسانی که دیروز به خونت تشنه بوده اند نزدیک شوی تا او خوار شود. 🔺البته در تاریخ کم نداشته ایم بزرگانی را که در دام لجاجت سیاسی نیفتاده اند. چه بزرگانی که حضرت امام به آنان نهیب زد و از مسیر برنگشتند. مگر ماجرای اختلاف نظر امام با آیت الله خامنه ای در موضوع انتخاب نخست وزیر و نوع نگاه آیت الله خامنه ای به اختیارات حکومت اسلامی در خطبه های نماز جمعه تهران را فراموش کرده ایم؟ امتحانی که آیت الله خامنه ای از آن سربلند بیرون آمد. چه بسیار افرادی که توسط شورای نگهبان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری رد صلاحیت شدند اما رفوزه نشدند در این امتحان. چه بسیار دوستانی که صرفا بخاطر مطالبه گری و عدالتخواهی شان کارشان به دادگاه کشید، اما پُشت به جمهوری اسلامی و آرمان هایش نکردند. چه بسیار رفقایی که در مسائل متعدد با رهبر انقلاب دچار اختلاف در تحلیل شدند اما حرف ایشان را مُطاع دانستند و اطاعت را واجب. بله! امتحان سختی است. می توانیم چنان رُفاعه و منتظری و احمدی نژاد باشیم که در تاریخ به تذبذب در اندیشه و رفتار از ما یاد کنند و یا می توانیم چنان ابوذر و خامنه ای باشیم که همگان بر ایستادگی و پایداری اصولی و مبنایی مان شهادت دهند.
✅باید مراقب باشیم ‌رُفاعه نباشیم... 🔺 رفاعه بن شدّاد بَجَلی در جنگ جمل و صفین شرکت داشت. در زمان حکومت علی(ع) قاضی اهواز بود. به سیدالشهدا نامه نوشت و دعوت به قیام کرد، اما در کربلا حاضر نبود. پس از واقعه عاشورا در صف توابین به خون‌خواهی حسین(ع) قیام کرد. وقتی توابین شکست خوردند، در پی مختار آمد تا با او به هدف دست‌ یابد. اما نتوانست مختار را بفهمد و پس از مدتی، او را ترک کرد. رفاعه مختار را خائن به قیام می‌دانست. او به صف شمری پیوست که بزرگترین جنایت تاریخ را به نام خود رقم زد . توجیهش برای همرکابی با شمر این بود که شمشیر برای مختاری تیز کرده بود که از او خوشش نمی آمد حتی به صف نمازی ایستاد که شمر، امام جماعتش بود. رفاعه‌ای که به خون‌خواهی حسین(ع) قیام کرده بود، حالا از لجِ مختار، پشت سر شمر نماز می‌‌‌خواند و امید داشت از قاتلان پسر فاطمه(س) انتقام گیرد !!! 🔺وقتی چرخش های گفتمانی برخی سیاسیون را می بینم، هنگامی که مواضع عجیب برخی دوستان را می شنوم، ناخودآگاه یاد ماجرای رُفاعه می افتم.صحبت ها، اقدامات و کنش هایی که برای آن دلیلی جز لجاجت سیاسی نمی‌دانم. دوستانی که تا دیروز کنارت بودند اما سر یه اتفاق،به کل گذشته شان پُشت می کنند و از سر لج تو حاضرند پژواک صدای کسانی باشند که روزی دوست داشتند صدای آنان را خفه کنند ⛔️ از امام کینه به دل گرفته بود، اما صدای منافقین و باند _هاشمی شد، نسبت به شورای نگهبان دل چرکین بود اما هم نوا با دشمنان این نظام دستور به تحریم انتخابات داد ؛ ،،آیت .... ، آیت ... ،, و ده ها اسم و فامیل دیگر وقتی سرگذشتشان را می بینی و علت یابی می کنی مسیر انحراف آنان را، اگر به چند علت برسی، قطعا یکی از آنان لجاجت سیاسی است. 🔺 لجاجت سیاسی انسان را کور می کند. انسان را سیاه و سفیدی و صفر و صدی بار می آورد. می شناسم دوستانی را که از لج با رئیسی به رای دادن به همتی رسیدند می شناسم رفقایی را که امروز نسخه انفعال می پیچند و می گویند دیگر حرف زدن و نوشتن فایده ای ندارد ، می پرسم چرا؟ می بینی ماجرا بر می گردد به تحلیلش از حمایت رهبری از برجام و تیم هسته ای، بر می گردد به حمایت و تعریف و تمجید های رهبری نسبت به آملی لاریجانی، بر می گردد به رد صلاحیت احمدی نژاد، بر می گردد به مخالفت رهبری با استیضاح روحانی و... گزاره هایی که خود برای خود ساخته و نتیجه گرفته است و امروز هم نوا با خناسان نسخه ناامیدی و انفعال می پیچد. در اغتشاشات اخیر ، همه دیدیم طیف هایی از قلیل رزمندگان پشیمان و خسته از مجاهده ای که به جهاد با جگرخواران کوموله و جنایتکاران دموکرات افتخار می کردند ولی به خاطر برخی لجاجت های کودکانه با اطرافیان با کوموله و دموکرات همنوا شدند !!!!!! 🔺بسیاری از انتقاد ها و کنش های امروز را حاصل لجاجت سیاسی می دانم. لجاجت دور باطل است. محورش حب و بغض است. در حالت لجاجت سیاسی نسبت تو با اشخاص تعیین کننده کنشگری و مواضعت می باشد و نه تکلیف و ارزش های دینی و انقلابی. چون از کسی بد دیده ای، خاطره تلخ داری و به هر دلیلی از او خوشت نمی آید، کینه ورزی می کنی، حتی حاضری با دشمنان دیروزت، دست مودت بدهی، تا او زمین بخورد. حتی حاضری با کسانی که دیروز به خونت تشنه بوده اند نزدیک شوی تا او خوار شود. 🔺البته در تاریخ کم نداشته ایم بزرگانی را که در دام لجاجت سیاسی نیفتاده اند. چه بزرگانی که حضرت امام به آنان نهیب زد و از مسیر برنگشتند. مگر ماجرای اختلاف نظر امام با آیت الله خامنه ای در موضوع انتخاب نخست وزیر و نوع نگاه آیت الله خامنه ای به اختیارات حکومت اسلامی در خطبه های نماز جمعه تهران را فراموش کرده ایم؟ امتحانی که آیت الله خامنه ای از آن سربلند بیرون آمد. چه بسیار افرادی که توسط شورای نگهبان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری رد صلاحیت شدند اما رفوزه نشدند در این امتحان. چه بسیار دوستانی که صرفا بخاطر مطالبه گری و عدالتخواهی شان کارشان به دادگاه کشید، اما پُشت به جمهوری اسلامی و آرمان هایش نکردند. چه بسیار رفقایی که در مسائل متعدد با رهبر انقلاب دچار اختلاف در تحلیل شدند اما حرف ایشان را مُطاع دانستند و اطاعت را واجب. بله! امتحان سختی است. می توانیم چنان رُفاعه و منتظری و احمدی نژاد باشیم که در تاریخ به تذبذب در اندیشه و رفتار از ما یاد کنند و یا می توانیم چنان ابوذر و خامنه ای باشیم که همگان بر ایستادگی و پایداری اصولی و مبنایی مان شهادت دهند.