eitaa logo
جهاد تحول و تبیین
2.3هزار دنبال‌کننده
61.2هزار عکس
48.8هزار ویدیو
927 فایل
هدف ماسربازپروری برای امام زمان عج الله ونایب برحقش امام خامنه ای است. همراه ماباشید
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴مبارزه علیه از بزرگترین خدمات به انقلاب اسلامی برخورد و مبارزه با منحرفین و خیانتکاران در لباس روحانیت بود ( و و و... ) اگر مجاهدت ایشان نبود، انقلاب بزرگ‌ترین میراث امام وثمره‌ی ۱۴قرن تلاش و جهاد علما و شیعیان از بین می‌رفت
پاسخ به ادعاهای واهی احمدی نژاد.mp3
زمان: حجم: 3.39M
❌ پاسخ به ادعاهای واهی علیه نیروهای عزیز امنیتی ❌ 🎤 پاسخ : 🔰 شباهت عجیب تهمتهای احمدی نژاد با تهمتهای ایت الله به نظام ‼️ 👈 راز این شبهاهت چیست⁉️
🖍سالروز عزل قائم مقام رهبری ⭕️واکنش پدر منتظری پس از عزل فرزندش از قائم مقام رهبری بمناسبت نامه ۶ فروردین ۶۸: 🔹خدایا،عمر خمینی رو هزار ساله کن و پسر من رو از جهنم نجات بده 🔸 مرحوم حجت الاسلام علی منتظری، پدر آیت الله حسینعلی منتظری و پیش نماز مسجد صاحب الزمان(عج) در خیابان منتظری شمالی نجف آباد بود. مغرب و عشاء که شلوغ ترین موقع بود، ایشان هر شب چند دقیقه ای منبر می رفت. مقلد شخصی حضرت امام(ره) بود و از تحریرالوسیله امام هم می گفت. زمان عزل منتظری، حاج علی غروب همان روز رفت منبر و روی منبر گفت: خدایا، عمر امام خمینی رو هزار ساله کن و پسر من رو از جهنم نجات بده! خیلی ها به وی تشر زدند که یعنی چه ...؟! 🔸گفت: حسینعلی بچه منه، من می دونم حسینعلی چی هست، حسینعلی مرد حکومت نیست. او برای مملکت داری نیست. امام خمینی فرزند من رو از آتش جهنم نجات داده...
⛔️نوستالژیهای خطرناک/1 👈خاطره ایت الله محمدی گیلانی(رییس سابق دیوان عالی کشور) و ترس از ترور توسط !!! 🔸آیت الله محمد محمدی گیلانی رییس سابق دیوان عالی کشور و از شخصیت های برجسته انقلاب اسلامی می گوید: 👈یک روز قبل از مطرح شدن قائم‌مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان (25/4/1364)، من ضمن تماس با دفتر امام رحمت‌الله‌علیه کتباً (از طریق آقای توسلی و آقای رسولی) از ایشان درخواست ملاقات کردم. در آن موقع اعلام شده بود که امام تا پانزده روز ملاقات ندارند. من در تکه کاغذی نوشتم مطلبی واجب و ضروری است، احساس وجوب کردم به عرض مبارک برسانم. امام اجازه دادند خدمت‌شان رسیدم. گفتم:« فردا قرار است موضوع قائم‌مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شود، خواستم به عرض‌تان برسانم به آقای هاشمی بگویید مطرح نشود. من به آقای منتظری ارادت دارم؛ خدمت‌شان درس خوانده‌ام؛ ایشان را عابد و زاهد می‌دانم؛ ولی این خصوصیات کافی نیست. او از عهده‌ی این کار بر نمی‌آید...» 🔸امام گله‌های سوزانی از آقای منتظری آغاز کرد که کجا چه کرده و کجا چه...! و اضافه فرمود:«... احمد هم از او دفاع می‌کند! از منزل سید مهدی هاشمی دست‌نویس‌‌های او را آورده‌اند. من دیدم نامه‌های آقای منتظری از نوشته‌های مهدی هاشمی الهام گرفته! این را من برای ایشان نوشتم!» سخن امام که به این‌جا رسید، من گفتم:«آقای عین نامه‌ی شما را آورد و در جلسه خواند و با خنده گفت: امام خیال کرده که آن‌چه من برایش می‌نویسم، الهام از سید‌مهدی می‌گیرم!»  👈امام فرمود:« نامه‌ی مرا آورد در جلسه خواند؟»      🔸گفتم:« بله! آقای سید عباس خاتم و سید جعفر کریمی و چند نفر دیگر هم بودند.»      👈امام فرمود:« او این طور است.»      عرض کردم:«بفرمایید که فردا ایشان به عنوان قائم‌مقام رهبری مطرح نشود.»      👈امام قدری فکر کرد و فرمود:«احمد نیست؛ می‌شود شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعد از ظهر من ایشان را ببینم؟»      عرض کردم:« بله! اما به آقای نگویید که من آمدم( و این جریان را به شما گفتم) به هیچ کس نگویید. من می‌ترسم مرا هم کنند یا مثل در چاه بیندازند!»😳     این را که گفتم، امام – اعلی‌الله‌مقامه- سه بار خندید و فرمود:«خاطرت جمع باشد.»  📚کتاب سنجه انصاف؛ تألیف محمّد محمّدی ری‌شهری، صفحه 16/ چاپ پنجم/ 1388/ دارالحدیث. 💥جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⛔️نوستالژیهای خطرناک/1 👈خاطره ایت الله محمدی گیلانی(رییس سابق دیوان عالی کشور) و ترس از ترور توسط !!! 🔸آیت الله محمد محمدی گیلانی رییس سابق دیوان عالی کشور و از شخصیت های برجسته انقلاب اسلامی می گوید: 👈یک روز قبل از مطرح شدن قائم‌مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان (25/4/1364)، من ضمن تماس با دفتر امام رحمت‌الله‌علیه کتباً (از طریق آقای توسلی و آقای رسولی) از ایشان درخواست ملاقات کردم. در آن موقع اعلام شده بود که امام تا پانزده روز ملاقات ندارند. من در تکه کاغذی نوشتم مطلبی واجب و ضروری است، احساس وجوب کردم به عرض مبارک برسانم. امام اجازه دادند خدمت‌شان رسیدم. گفتم:« فردا قرار است موضوع قائم‌مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شود، خواستم به عرض‌تان برسانم به آقای هاشمی بگویید مطرح نشود. من به آقای منتظری ارادت دارم؛ خدمت‌شان درس خوانده‌ام؛ ایشان را عابد و زاهد می‌دانم؛ ولی این خصوصیات کافی نیست. او از عهده‌ی این کار بر نمی‌آید...» 🔸امام گله‌های سوزانی از آقای منتظری آغاز کرد که کجا چه کرده و کجا چه...! و اضافه فرمود:«... احمد هم از او دفاع می‌کند! از منزل سید مهدی هاشمی دست‌نویس‌‌های او را آورده‌اند. من دیدم نامه‌های آقای منتظری از نوشته‌های مهدی هاشمی الهام گرفته! این را من برای ایشان نوشتم!» سخن امام که به این‌جا رسید، من گفتم:«آقای عین نامه‌ی شما را آورد و در جلسه خواند و با خنده گفت: امام خیال کرده که آن‌چه من برایش می‌نویسم، الهام از سید‌مهدی می‌گیرم!»  👈امام فرمود:« نامه‌ی مرا آورد در جلسه خواند؟»      🔸گفتم:« بله! آقای سید عباس خاتم و سید جعفر کریمی و چند نفر دیگر هم بودند.»      👈امام فرمود:« او این طور است.»      عرض کردم:«بفرمایید که فردا ایشان به عنوان قائم‌مقام رهبری مطرح نشود.»      👈امام قدری فکر کرد و فرمود:«احمد نیست؛ می‌شود شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعد از ظهر من ایشان را ببینم؟»      عرض کردم:« بله! اما به آقای نگویید که من آمدم( و این جریان را به شما گفتم) به هیچ کس نگویید. من می‌ترسم مرا هم کنند یا مثل در چاه بیندازند!»😳     این را که گفتم، امام – اعلی‌الله‌مقامه- سه بار خندید و فرمود:«خاطرت جمع باشد.»  📚کتاب سنجه انصاف؛ تألیف محمّد محمّدی ری‌شهری، صفحه 16/ چاپ پنجم/ 1388/ دارالحدیث. 💥جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
✅باید مراقب باشیم ‌رُفاعه نباشیم... 🔺 رفاعه بن شدّاد بَجَلی در جنگ جمل و صفین شرکت داشت. در زمان حکومت علی(ع) قاضی اهواز بود. به سیدالشهدا نامه نوشت و دعوت به قیام کرد، اما در کربلا حاضر نبود. پس از واقعه عاشورا در صف توابین به خون‌خواهی حسین(ع) قیام کرد. وقتی توابین شکست خوردند، در پی مختار آمد تا با او به هدف دست‌ یابد. اما نتوانست مختار را بفهمد و پس از مدتی، او را ترک کرد. رفاعه مختار را خائن به قیام می‌دانست. او به صف شمری پیوست که بزرگترین جنایت تاریخ را به نام خود رقم زد . توجیهش برای همرکابی با شمر این بود که شمشیر برای مختاری تیز کرده بود که از او خوشش نمی آمد حتی به صف نمازی ایستاد که شمر، امام جماعتش بود. رفاعه‌ای که به خون‌خواهی حسین(ع) قیام کرده بود، حالا از لجِ مختار، پشت سر شمر نماز می‌‌‌خواند و امید داشت از قاتلان پسر فاطمه(س) انتقام گیرد !!! 🔺وقتی چرخش های گفتمانی برخی سیاسیون را می بینم، هنگامی که مواضع عجیب برخی دوستان را می شنوم، ناخودآگاه یاد ماجرای رُفاعه می افتم.صحبت ها، اقدامات و کنش هایی که برای آن دلیلی جز لجاجت سیاسی نمی‌دانم. دوستانی که تا دیروز کنارت بودند اما سر یه اتفاق،به کل گذشته شان پُشت می کنند و از سر لج تو حاضرند پژواک صدای کسانی باشند که روزی دوست داشتند صدای آنان را خفه کنند ⛔️ از امام کینه به دل گرفته بود، اما صدای منافقین و باند _هاشمی شد، نسبت به شورای نگهبان دل چرکین بود اما هم نوا با دشمنان این نظام دستور به تحریم انتخابات داد ؛ ،،آیت .... ، آیت ... ،, و ده ها اسم و فامیل دیگر وقتی سرگذشتشان را می بینی و علت یابی می کنی مسیر انحراف آنان را، اگر به چند علت برسی، قطعا یکی از آنان لجاجت سیاسی است. 🔺 لجاجت سیاسی انسان را کور می کند. انسان را سیاه و سفیدی و صفر و صدی بار می آورد. می شناسم دوستانی را که از لج با رئیسی به رای دادن به همتی رسیدند می شناسم رفقایی را که امروز نسخه انفعال می پیچند و می گویند دیگر حرف زدن و نوشتن فایده ای ندارد ، می پرسم چرا؟ می بینی ماجرا بر می گردد به تحلیلش از حمایت رهبری از برجام و تیم هسته ای، بر می گردد به حمایت و تعریف و تمجید های رهبری نسبت به آملی لاریجانی، بر می گردد به رد صلاحیت احمدی نژاد، بر می گردد به مخالفت رهبری با استیضاح روحانی و... گزاره هایی که خود برای خود ساخته و نتیجه گرفته است و امروز هم نوا با خناسان نسخه ناامیدی و انفعال می پیچد. در اغتشاشات اخیر ، همه دیدیم طیف هایی از قلیل رزمندگان پشیمان و خسته از مجاهده ای که به جهاد با جگرخواران کوموله و جنایتکاران دموکرات افتخار می کردند ولی به خاطر برخی لجاجت های کودکانه با اطرافیان با کوموله و دموکرات همنوا شدند !!!!!! 🔺بسیاری از انتقاد ها و کنش های امروز را حاصل لجاجت سیاسی می دانم. لجاجت دور باطل است. محورش حب و بغض است. در حالت لجاجت سیاسی نسبت تو با اشخاص تعیین کننده کنشگری و مواضعت می باشد و نه تکلیف و ارزش های دینی و انقلابی. چون از کسی بد دیده ای، خاطره تلخ داری و به هر دلیلی از او خوشت نمی آید، کینه ورزی می کنی، حتی حاضری با دشمنان دیروزت، دست مودت بدهی، تا او زمین بخورد. حتی حاضری با کسانی که دیروز به خونت تشنه بوده اند نزدیک شوی تا او خوار شود. 🔺البته در تاریخ کم نداشته ایم بزرگانی را که در دام لجاجت سیاسی نیفتاده اند. چه بزرگانی که حضرت امام به آنان نهیب زد و از مسیر برنگشتند. مگر ماجرای اختلاف نظر امام با آیت الله خامنه ای در موضوع انتخاب نخست وزیر و نوع نگاه آیت الله خامنه ای به اختیارات حکومت اسلامی در خطبه های نماز جمعه تهران را فراموش کرده ایم؟ امتحانی که آیت الله خامنه ای از آن سربلند بیرون آمد. چه بسیار افرادی که توسط شورای نگهبان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری رد صلاحیت شدند اما رفوزه نشدند در این امتحان. چه بسیار دوستانی که صرفا بخاطر مطالبه گری و عدالتخواهی شان کارشان به دادگاه کشید، اما پُشت به جمهوری اسلامی و آرمان هایش نکردند. چه بسیار رفقایی که در مسائل متعدد با رهبر انقلاب دچار اختلاف در تحلیل شدند اما حرف ایشان را مُطاع دانستند و اطاعت را واجب. بله! امتحان سختی است. می توانیم چنان رُفاعه و منتظری و احمدی نژاد باشیم که در تاریخ به تذبذب در اندیشه و رفتار از ما یاد کنند و یا می توانیم چنان ابوذر و خامنه ای باشیم که همگان بر ایستادگی و پایداری اصولی و مبنایی مان شهادت دهند.
✅باید مراقب باشیم ‌رُفاعه نباشیم... 🔺 رفاعه بن شدّاد بَجَلی در جنگ جمل و صفین شرکت داشت. در زمان حکومت علی(ع) قاضی اهواز بود. به سیدالشهدا نامه نوشت و دعوت به قیام کرد، اما در کربلا حاضر نبود. پس از واقعه عاشورا در صف توابین به خون‌خواهی حسین(ع) قیام کرد. وقتی توابین شکست خوردند، در پی مختار آمد تا با او به هدف دست‌ یابد. اما نتوانست مختار را بفهمد و پس از مدتی، او را ترک کرد. رفاعه مختار را خائن به قیام می‌دانست. او به صف شمری پیوست که بزرگترین جنایت تاریخ را به نام خود رقم زد . توجیهش برای همرکابی با شمر این بود که شمشیر برای مختاری تیز کرده بود که از او خوشش نمی آمد حتی به صف نمازی ایستاد که شمر، امام جماعتش بود. رفاعه‌ای که به خون‌خواهی حسین(ع) قیام کرده بود، حالا از لجِ مختار، پشت سر شمر نماز می‌‌‌خواند و امید داشت از قاتلان پسر فاطمه(س) انتقام گیرد !!! 🔺وقتی چرخش های گفتمانی برخی سیاسیون را می بینم، هنگامی که مواضع عجیب برخی دوستان را می شنوم، ناخودآگاه یاد ماجرای رُفاعه می افتم.صحبت ها، اقدامات و کنش هایی که برای آن دلیلی جز لجاجت سیاسی نمی‌دانم. دوستانی که تا دیروز کنارت بودند اما سر یه اتفاق،به کل گذشته شان پُشت می کنند و از سر لج تو حاضرند پژواک صدای کسانی باشند که روزی دوست داشتند صدای آنان را خفه کنند ⛔️ از امام کینه به دل گرفته بود، اما صدای منافقین و باند _هاشمی شد، نسبت به شورای نگهبان دل چرکین بود اما هم نوا با دشمنان این نظام دستور به تحریم انتخابات داد ؛ ،،آیت .... ، آیت ... ،, و ده ها اسم و فامیل دیگر وقتی سرگذشتشان را می بینی و علت یابی می کنی مسیر انحراف آنان را، اگر به چند علت برسی، قطعا یکی از آنان لجاجت سیاسی است. 🔺 لجاجت سیاسی انسان را کور می کند. انسان را سیاه و سفیدی و صفر و صدی بار می آورد. می شناسم دوستانی را که از لج با رئیسی به رای دادن به همتی رسیدند می شناسم رفقایی را که امروز نسخه انفعال می پیچند و می گویند دیگر حرف زدن و نوشتن فایده ای ندارد ، می پرسم چرا؟ می بینی ماجرا بر می گردد به تحلیلش از حمایت رهبری از برجام و تیم هسته ای، بر می گردد به حمایت و تعریف و تمجید های رهبری نسبت به آملی لاریجانی، بر می گردد به رد صلاحیت احمدی نژاد، بر می گردد به مخالفت رهبری با استیضاح روحانی و... گزاره هایی که خود برای خود ساخته و نتیجه گرفته است و امروز هم نوا با خناسان نسخه ناامیدی و انفعال می پیچد. در اغتشاشات اخیر ، همه دیدیم طیف هایی از قلیل رزمندگان پشیمان و خسته از مجاهده ای که به جهاد با جگرخواران کوموله و جنایتکاران دموکرات افتخار می کردند ولی به خاطر برخی لجاجت های کودکانه با اطرافیان با کوموله و دموکرات همنوا شدند !!!!!! 🔺بسیاری از انتقاد ها و کنش های امروز را حاصل لجاجت سیاسی می دانم. لجاجت دور باطل است. محورش حب و بغض است. در حالت لجاجت سیاسی نسبت تو با اشخاص تعیین کننده کنشگری و مواضعت می باشد و نه تکلیف و ارزش های دینی و انقلابی. چون از کسی بد دیده ای، خاطره تلخ داری و به هر دلیلی از او خوشت نمی آید، کینه ورزی می کنی، حتی حاضری با دشمنان دیروزت، دست مودت بدهی، تا او زمین بخورد. حتی حاضری با کسانی که دیروز به خونت تشنه بوده اند نزدیک شوی تا او خوار شود. 🔺البته در تاریخ کم نداشته ایم بزرگانی را که در دام لجاجت سیاسی نیفتاده اند. چه بزرگانی که حضرت امام به آنان نهیب زد و از مسیر برنگشتند. مگر ماجرای اختلاف نظر امام با آیت الله خامنه ای در موضوع انتخاب نخست وزیر و نوع نگاه آیت الله خامنه ای به اختیارات حکومت اسلامی در خطبه های نماز جمعه تهران را فراموش کرده ایم؟ امتحانی که آیت الله خامنه ای از آن سربلند بیرون آمد. چه بسیار افرادی که توسط شورای نگهبان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری رد صلاحیت شدند اما رفوزه نشدند در این امتحان. چه بسیار دوستانی که صرفا بخاطر مطالبه گری و عدالتخواهی شان کارشان به دادگاه کشید، اما پُشت به جمهوری اسلامی و آرمان هایش نکردند. چه بسیار رفقایی که در مسائل متعدد با رهبر انقلاب دچار اختلاف در تحلیل شدند اما حرف ایشان را مُطاع دانستند و اطاعت را واجب. بله! امتحان سختی است. می توانیم چنان رُفاعه و منتظری و احمدی نژاد باشیم که در تاریخ به تذبذب در اندیشه و رفتار از ما یاد کنند و یا می توانیم چنان ابوذر و خامنه ای باشیم که همگان بر ایستادگی و پایداری اصولی و مبنایی مان شهادت دهند.
🔴 قائم مقام و حمایت از جلاد (به‌مناسبت سالروز انتخاب آقای حسینعلی منتظری به قائم مقامی رهبری) 🔹سیدمهدی هاشمی یکی از جدی‌ترین عناصر نفوذی در بدنه بود که به اصرار جناب آقای ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی وارد شد. 🔸جواد منصوری اولین فرمانده کل سپاه در این رابطه می‌گوید: «شخص آقای منتظری به من خیلی اصرار کردند که از وجود در سپاه استفاده کنید. ما سعی می کردیم طفره برویم. آقای منتظری صراحتا می گفت: «مهدی هاشمی از خیلی از شما ها لایق‌تر است.» و خیلی محکم از مهدی هاشمی دفاع می کرد.» (روزگار قائم مقامی، ص 76) 🔹جنایات سیدمهدی هاشمی پیش از آغاز شد و البته امام خمینی (قدس سره الشریف) نیز به خوبی وی را می‌شناختند و به واسطه عاملیت در قتل و برخی اقدامات ناروای دیگر، نسبت به وی ذهنیتی کاملا منفی داشتند. البته بعضی از شخصیت‌های انقلابی این شناخت را نداشتند و هنگامی که وی در زندان‌های بود در کلیسای به حمایت از وی تحصن کردند. حجت‌الاسلام و المسلمین با مشورت ایشان در تحصن شرکت نکردند. امام در پاسخ مشورت ایشان فرموده بود: 🔸« [آیا] می‌خواهید بروید برای یک «قاتل» تحصن کنید؟»(همان ص81-80) 🔹خط و مشی انحرافی و جنایت بار مهدی هاشمی در پوشش حمایت همه جانبه آقای منتظری در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه یافت. او در آخرین روزهای قبل از مجازات، به ترور اعتراف کرد. 🔸حجت الاسلام احمد سالک در این باره می گوید: تا من وارد مجلس شورای اسلامی شدم، دیدم آقای ربانی املشی می لرزد! من ایشان را در بغل گرفتم. می لرزید! به من گفت آقای سالک، مهدی هاشمی من را کشت! این جمله آقای ربانی املشی به من هست. بعد از این هم فوت کرد. کشتن همیشه با طناب نبود. توی چاه کردن شیخ قنبر و... از این کارها هم می کردند. [سم] می ریزند در استکان فرد، غذایی را آلوده می کنند. آقای ربانی املشی... من را در بغل گرفته بود و می‌لرزید، به من گفت آقای سالک، شاهد باش، مهدی هاشمی من را کشت!» (همان ص 89) 🔹جنایات سیدمهدی هاشمی تمامی نداشت و تنها راه برای مهار او، برخورد قاطع و قانونی با وی بود. مدارک و مستندات فراوانی علیه او وجود داشت و پس از دستگیری شواهد متقنی برای مردم آشکار گردید اما آقای قائم‌مقام به هیچ‌وجه حاضر به پذیرش تخلفات آشکار برادرِ داماد خود نبود. 🔹آیت الله مسعودی خمینی درباره حمایت منتظری از مهدی هاشمی می گوید: «... چندی بعد اجسادی را در تلویزیون به نمایش گذاشتند. که مربوط به جنایات باند مهدی هاشمی بود. در این حال بنده و آقای حاج و آقای و چند تن دیگر از طرف ماموریت یافتیم که نزد آقای منتظری برویم و با ایشان صحبت کنیم. وقتی نزد ایشان رفتیم، گفتیم که ما نزد شما آمده ایم تا تقاضایی بکنیم. شما الآن به عنوان قائم مقام هستید، بیایید و آقا سیدهادی و سید مهدی و افراد آنها را رها کنید. بعد به ایشان یادآوری کردم که آیا یادتان هست که در منزل آقای پسندیده یقه شما را گرفتم و گفتم که این باند حیثیت شما را به باد خواهند داد. شما فرمودید: « منزل ما را چه کسی اداره کند؟ » دیدید که مسائل پشت پرده این گروه افشاء شد و فیلم اجساد قربانیان باند مهدی هاشمی را تلویزیون به نمایش گذاشت. بعد از صحبت‌های فراوانی که با ایشان کردیم، ایشان ابراز کرد که من هنوز قبول ندارم که سید مهدی آن قدرها هم که شما می گویید، فرد بدی باشد!»(همان ص86) 🔹جناب آقای منتظری، که آه سوزناکی برای جلادهای منافق بلند می‌کرد از حمایت سیدمهدی هاشمی نیز دست نکشید و با این وجود، نظام اسلامی بدون در نظر گرفتن جایگاه جناب آقای منتظری عدالت را در خصوص سیدمهدی هاشمی و باند جنایتکارش اجرا کرد و در تاریخ 6مهر1366 او را به سزای اعمالش رساند. 🔰بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
✅پنهان‌کاری آقای هاشمی رفسنجانی در ماجرای قائم‌مقامی منتظری به مناسبت سالروز انتخاب حسینعلی منتظری به قائم مقامی رهبری 🔹مرحوم آیت‌الله امینی: «در آن زمان که خبرگان در اجلاس فوق‌العاده در رابطه با انتخاب آقای به در حال مذاکره بودند، آقای در بیخ گوش من گفت: من در جماران بودم، در بیت امام گفته میشد که امام با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی موافق نیست. من نیز همین مطلب را آهسته به آقای گفتم، ایشان گفتند: امام که نهی نکرده، به علاوه، در شرایط فعلی طرح این مطلب به مصلحت نیست، تا ببینیم چه پیش می‌آید.» 📚(روزگار قائم‌مقامی ص۶٣
همچون روزی در سال ۸۸ یه اتفاق مهم افتاد شب قبلش اخبار اعلام کرد که آیت‌الله منتظری از دنیا رفته... میدونستم که قطعا فردا توی قم، خبرهایی میشه کشور درگیر فتنه بود و اوضاع ملتهب... مثل هر روز، صبح زود از خونه اومدم بیرون تا به سمت حرم برم ماشین‌های زیادی را با پلاک تهران دیدم که معلوم بود برای خاکسپاری منتظری اومدن جمعیت زیادی اطراف بیت جمع شده بود از اصفهان و نجف آباد هم افرادی اومده بودن کم‌کم طرفداران هم سر و کله‌شون پیدا شد، پارچه‌های سبز به دستشون بسته بودن و شعارهای ساختارشکنانه میدادن البته رفقای ما هم زیاد بودن و فعلا سکوت کرده بودن، منتظر بودن ببینن چی میشه جنازه رو که آوردن، شعارها تندتر شد جماعت فتنه‌گر، شعار میدادن: یاحسین...میرحسین همین که جمعیت رسید به چهارراه شهدا و تصویر حضرت آقا رو دید که روی دیوار نقاشی شده بود، اهالی فتنه شروع کردن هوو کردن چندتا لیدر داشتن که معلوم بود کارشون رو خوب بلدن... بچه انقلابی‌ها خیلی عصبانی بودن ولی فعلا باید سکوت می‌کردن تا مراسم تشییع و خاکسپاری تموم بشه جنازه رفت داخل حرم حضرت معصومه و جمعیت، بیرون حرم، داخل خیابان ارم ایستاده بود نماز میت را آیت‌الله شبیری زنجانی خوندن نماز و خاکسپاری حدود یک ساعتی طول کشید همون جا توی خیابون کم‌کم بحث و جدل‌ها شروع شد بحث‌ها بالا گرفت، صداها تبدیل به فریاد شد مدتی نگذشت که لیدرهای فتنه گر، به سمت بیت منتظری حرکت کردن و جماعتی رو با خود همراه کردن قاعدتاً مراسم تمام شده بود اما فتنه‌گرها قصد رها کردن ماجرا را نداشتند همین طور شعار میدادن و جلو میرفتن گویا همه منتظر یه جرقه بودن دوباره جمعیت اومد تا رسید به چهارراه شهدا، کنار عکس آقا و دوباره فتنه گرها هوو کردن یه دفعه نفهمیدم چی شد که جمعیت متلاشی شد انگار اون جلوها یه زد و خوردی پیش اومده بود جمعیت داشت باهم درگیر میشد که خودم رو کشوندم سمت پیاده‌رو، نزدیک دفتر آیت‌الله صانعی دیدم یه جماعتی از فتنه‌گرها هم اینجا، در پناه بیت صانعی دارن شعار میدن! توی عالم خودم بودم که ناگهان صدای شکسته شدن شیشه‌ای، گوشام رو تیز کرد و دقیقا توی همین لحظه متوجه شدم که از آسمون داره، سنگ می‌باره اتفاقا یکی از همین سنگ‌ها هم خورده بود توی شیشه ورودی یه مهمانسرا و اونو خورد کرده بود پریدم توی جوی کنار خیابون و کیفم رو گرفتم روی سرم بچه انقلابی‌های حاضر در صحنه، شروع کردن علیه سران فتنه شعار دادن همین که شعارها بالا گرفت، لیدرهای جریان فتنه از کوچه‌های اطراف، در رفتن صدای اذان ظهر از حرم اومد، یکی از بچه‌ها رفت روی بلندی و شروع کرد به اذان گفتن جمعیت آروم شد همه توی خیابون جمع شدیم و قرار شد نمازجماعت بخونیم تقریبا خیابون پر شد از جمعیت نماز که تموم شد، فتنه‌گرها هم رفته بودن... ┄┅┅┅✿✾❀✾✿┅┅┅┄اسلام_سیاسی
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نامه حضرت امام خمینی به منتظری با صدای مرحوم ! 👈جناب آقای با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه ای برایتان می نویسم. از آنجا که روشن شده است شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست و از کانال آنها به میسپارید صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده اید...
12.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸۶ فروردین سالروز دفع بزرگترین خطر برای موجودیت انقلاب؛ 🔹امام در ۶/ ۱/ ۱۳۶۸ دربخشی ازنامه خود خطاب به آقای منتظری می‌نویسد: «از آنجا که روشن شده است شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس ازمن به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین می‌‌سپارید،صلاحیت ومشروعیت رهبری آیندۀ نظام را ازدست داده‌‌اید.شما در اکثر نامه‌‌ها وصحبتها وموضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها ومنافقین باید برکشور حکومت کنند.به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شدۀ منافقین بود که من فایده‌‌ای برای جواب به آنها نمی‌‌دیدم.... نامه‌ها وسخنرانی‌های منافقین که به وسیلۀ شما از رسانه‌‌های گروهی به مردم می‌‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام وانقلاب زد وموجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان ـ روحی له الفداء و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.» (صحیفه امام، ج ۲۱،ص۳۳۰) 🔻با توجه به این نامه (ره) و همچنین سخنان مرحوم آیت‌الله ری‌شهری معلوم می‌شود عامل اصلی سقوط آقای و به تعبیر امام خمینی، فرو افتادن او به قعر جهنم، یکی همراهی و همسخنی با منافقین بود و دیگری، همراهی و همدلی با قانون‌شکنان! یعنی حتی بعد از آنکه برای او مسجّل شد که عده‌ای از همراهانش، از موقعیت او سوء استفاده کرده و مرتکب خیانت‌ها و جنایت‌های سنگینی شده‌اند، باز هم نه تنها خود اقدامی برای مقابله با آنها نکرد بلکه اجازه هیچ برخوردی با آنها را هم نداد!