eitaa logo
جهاد تحول و تبیین
2.3هزار دنبال‌کننده
61.3هزار عکس
49هزار ویدیو
929 فایل
هدف ماسربازپروری برای امام زمان عج الله ونایب برحقش امام خامنه ای است. همراه ماباشید
مشاهده در ایتا
دانلود
💥💫💥💫💥💫💥💫💥 💫💥 💥 ✅چرا به علیه السلام می گویند؟ چرا اطلاع رسانی درباره این حضرت کم است؟ 🔷 به معنای ، و است. شیر را به دلیل هیکل درشت و شجاعتش غضنفر می گویند و مجازاً به هایی که و دارای بدن و جثه ای قوی و نیرومند باشند، گفته می شود.[۱] در کتاب نصاب الصبیان درباره نام های متعدد شیر می گوید: غضنفر و اسد و لیث و حارث و دلهاث هزبر و قسوره و حیدر است و ضیغم شیر. 🔷القاب متعدد برای یک فرد و یا یک موجود، و او است. یکی از شخصیت هایی که دارای _هایی_متعدد است، (ع) است. این القاب به خاطر و به آن حضرت نسبت داده شده است. از جمله توصیفاتی که برای آن حضرت بیان شده است، است که این هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی با آن حضرت کاملا سازگار است. از نظر روحی کاملا مشخص است که آن حضرت بسیار و و بودند و هرگز به پشت نکرده بوده اند. 🔷در عرف معمولاً شیر را موجودی شجاع می دانند و انسان شجاع را هم شیر می خوانند. از این نظر، که از نام شیر عاریت گرفته شده، برای (ع) مناسبی است، همانطوری که یکی از لقب های دیگر حضرت است که آن هم به همین مناسبت است. اما از نظر جسمی هم در تاریخ بیان شده است که آنحضرت دارای و بوده است، که از این جهت هم وجه تسمیه خوبی بوده و اسم با مسما مناسبت دارد. البته در تاریخ آمده است که وقتی اشعار حسان بن ثابت انصاری درباره کشته شدن به قبیله بنی عامر رسید، جوانی از آنان در جواب گفت: شما مردم مدینه نباید کشتن عمرو را به خود نسبت دهید و آن را هنر خودتان بدانید؛ زیرا او را کشته است. فلم تقتلوا عمرو بباسکم / ولکنه الکفوء الهزبر الغضنفر[۲] 🔷خطیبان و شاعران نسل های بعد نیز واژه را در توصیف (ع) به کار گرفته اند، از جمله: 1⃣ در هم خطبه ای از یکی از دانشمندان نقل کرده و در آن از (ع) با (شیر شجاع) نام برده است. 2⃣در از ابن طوطی چند بیت شعر درباره و و (ع) نقل کرده و در آن از برای آن حضرت استفاده کرده است: فصال علی بالحسام علیهم   کما صال فی العریس لیث غضنفر فولوا سراعا نافرین کأنما    هم حمر من قسور الغالب تنفر[۳] به این مضمون که وقتی (ع) در آن شب به جای (ص) خوابید و خانه را محاصره کرده بودند (ع) با شمشیر به آنها حمله کرده، همانطوری که بپرد و آنها به سرعت از او فرار کردند، همانگونه که گورخران از شیر فرار می کنند. ❌در نهایت میتوان نتیجه گرفت که همچون " "، " " و... در شمار نام های شناخته شده (ع) نیست و به همین دلیل شما نمی توانید با جست و جوی این کلمه، در نرم افزارها و پایگاه های اسلامی پاسخ های فراوانی را مشاهده کنید، ولی با این وجود، باید به این نکته اشاره کرد که شاعران و سخنورانی چه در زمان حیات و چه بعد از شهادت ، حضرتش را با این عبارت توصیف کرده و بدین وسیله، ایشان را به شیر شجاعی تشبیه کرده اند. [۱]لسان العرب، ج ۵، ص ۲۵؛ الصحاح فی اللغة، ج ۲، ص ۲۰؛ تهذیب اللغة، ج ۳، ص111. [۲]ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابیطالب، ج ۱، ص ۲۹۷،ج ۲، ص ۳۲۳، انتشارات علامه، قم، ۱۳۷۹ق. [۳]مناقب آل ابیطالب، ج ۱، ص ۳۹۴. ☆منبع: وبسایت اسلام کوئست. نت
📜 استاد محمدحسین ایام شهادت مولی الموحدین علیه‌السلام 🚦ای پسر ملجم! در کار خود شتاب کن 📍باعرض تسلیت فرارسیدن سالروز ضربت خوردن مولی‌الموحدین امیرالمومنین علی علیه‌السلام و شهادت جانگداز آن وجود مقدس به همه شیعیان جهان، درباره واقعه سحرگاه ۱۹ رمضان باید عرض کرد... 📍در ماه رمضان سال آخر عمر شریف آن وجود مقدس سال ۴۰ ام هجری، امیرالمومنین سلام‌الله‌علیه در کوفه هرشب مهمان یکی از عزیزان و فرزندان خود بودند، گویی که آن حضرت میدانند آخرین ما رمضان و روزهای عمر شریفشان هست، لذا میخواستند با فرزندان خود بیشتر دیدار داشته باشند. 📍آن شب یعنی شب ۱۹ رمضان امیرالمومنین سلام الله علیه در خانه دخترخود ام‌کلثوم بودند و طبق نقل ام‌کلثوم، امیرمومنان علیه‌السلام برای نماز به مسجد نرفتند و نماز مغرب را در خانه اقامه فرمود و ام‌کلثوم برای آن وجود مقدس افطاری فراهم کرده بود حضرت بعد از تناول افطار تا هنگام سحر خواب در چشمان نداشت و مرتب از داخل خانه به حیاط می‌آمد و به آسمان نظر می افکند و می‌فرمود: این همان شبی است که خدا و رسولش به من وعده دادند. میگوید به آن حضرت عرض کردم چه چیز موجب شده که امشب خواب از شما گرفته شود. فرمود: اگر امشب را به صبح برسانم کشته خواهم شد. 📍هنگامی که سپیده سر زد امیرالمومنین علیه‌السلام کمربند خود را محکم بست و بیرون آمد در حالیکه این شعر را میخواند: کمرت رابرای مرگ محکم ببند زیرا مرگ به دیدارت خواهد آمد و آنگاه که برتو وارد شد از مرگ جزع و بی تابی نکن... 📍حضرت هنگامی که به صحن خانه آمد مرغابی‌های خانه پیش حضرت آمدند و پرمیزدند و ناله و فریاد می‌کردند برخی از اهل خانه خواستند آنها را برانند اما امیرالمومنین علیه السلام فرمود آنها را واگذارید زیرا که نوحه‌گران هستد. 📍اما از سویی دیگر سحرگاه ۱۹ رمضان در مسجد جامع کوفه بود که ناگهان شنید اشعث بن قیس به عبدالرحمان بن ملجم مرادی میگوید ای پسر ملجم در کار خود شتاب کن که اگر صبح برسد رسوا خواهی شد. حجربن‌عدی متوجه توطئه آنها شد و به اشعث گفت: ای اعور یعنی ای یک چشم، میخواهی امیرالمومنین علیه‌السلام را به قتل برسانی؟ سپس با شتاب به سمت خانه امیرالمومنین علیه‌السلام آمد تا آن حضرت را از توطئه آگاه کند... 📍اما آن وجود مقدس خانه دختر خود ام کلثوم بود و ازراه دیگری به مسجد حرکت کرده بود. حجر وقتی از یافتن حضرت نا‌امید شد به سوی مسجد بازگشت اما دیگر دیر شده بود. 📍امیرمومنان علیه‌السلام وارد مسجد شد در حالی که قندیل‌های مسجد خاموش بود. آن حضرت در تاریکی چند رکعت نماز خواند و مدتی مشغول تعقیبات شد، سپس بر بام مسجد آمد و بانگ اذان سر داد و پس از اذان درحالی که خدا را تقدیس می‌کرد و صلوات می‌فرستاد به محراب رفت و به نماز ایستاد. 📍 همراه با (یکی از هم‌فکران خود در خوارج) در صف اول نماز جماعت قرار گرفتند و همفکر دیگر آنها به نام با فاصله‌ای از آنها ایستاد این سه خبیث لعنهم‌الله قرار گذاشته بودند یکی اقدام به قتل حضرت کند و در صورت عدم موفقیت دیگری وارد عمل شود. امیرالمومنین علیه‌السلام داشتند در رکعت اول به سجده دوم میرفتند که ابتدا با فریاد لاحکم‌الالله شمشیر کشید و به سوی آن حضرت حمله برد. اما شمشیر او به سقف مسجد گیرکرد و موفق نشد. 📍بلافاصله ابن ملجم با شمشیری کشیده به فرق مطهر امیرالمومنین ضربت زد و ضربه او درست همان جایی فرود آمد که سالها پیش در جنگ خندق ضربه‌ای وارد کرده بود. ضربه ابن ملجم لعنه الله فرق مطهر امیرمومنان سلام‌الله‌علیه را تا جایگاه سجده شکافت. امیرالمومنین علیه‌السلام فرمود: بسم الله و بالله وعلی ملة رسول الله، فزت و رب الکعبه. 📍مردم به سوی محراب دویدند و آن حضرت را دیدند که در محراب افتاده و فرق مبارکش شکافته شده و خاک از کف محراب برمیگیرد و بر جای زخم و جراحت میریزد و این آیه شریفه را تلاوت می فرماید : (منها خلقناکم و فیها نعیدکم ومنها نخرجکم تارة اخری) یعنی شما را از خاک آفریدیم و به خاک باز می‌گردانیم و از خاک بار دیگر شما را بیرون می‌آوریم. سپس فرمود امر خدا فرا رسید و گفته پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم تحقق یافت. 🔹مردم دیدند که خون مبارک حضرت بر صورت و محاسن شریفش جاریست و محاسن به خون خضاب شده و در آن حال می‌فرماید: هذه ما وعدنا الله و الرسول این همان وعده ایست که خدا و پیغمبرش به من دادند...
💠 وقتی خرج کردن های باطل، درِ «توبه» و بازگشت اجتماعی را می‌بندد! 🔺امام باقر(ع) دربارۀ آيۀ شریفه «يَقُولُ: أَهْلَكْتُ مالًا لُبَداً؛ مى‌گويد: مال فراوانى را تباه كردم»(بلد:6)، فرمودند: مراد این آیه شریفه، است كه امیرالمومنین(ع) در روز ، پذيرفتن اسلام را به او پيشنهاد كرد اما او گفت: ➕ پس آن همه و ثروتی كه در راه با شما خرج كردم چه مى‌شود؟ او براى مبارزه با راه خدا، مال بسیاری را خرج كرده بود. در اين هنگام حضرت امیر او را كشت. (قالَ‌: فَأينَ ما أنفَقتُ فيكُم مالاً لُبَداً؟! و كانَ أنفَقَ مالاً في‌ الصَّدِّ عن سبيلِ اللّٰه) 📌پ.ن: ▫️این روایت، تصویر دقیقی از مکانیسم‌های «روانی–اجتماعیِ» مقاومت در برابر اصلاح را ارائه می‌دهد. آنچه در ظاهر و دشمنی است، اما در واقع می‌تواند محصول پیچیده‌ای از «ترس از ، خودفریبی، وابستگی به منافع و دارایی ها و...» باشد. ▫️در این ماجرا، وقتی عمرو بن عبدود میبیند پس از یک مبارزه طولانی با اسلام، با آن همه هزینه هایی که کرده است، اگر بخواهد مسلمان بشود، این در نگاه او و جامعه آن روز یعنی . لذا او اجازه نمیدهد مسیر حق را انتخاب کند، هرچند نسبت به مسیرِ غلطِ گذشته اش علم پیدا کرده باشد. ▫️لذا گاهی اوقات، افرادی که سرمایه‌ های خود را در مسیر غلط صرف کرده‌اند(چه سرمایه های مادی و چه هویتی و غیرمادی)، پذیرش خطا را نوعی و وجهه اجتماعی خود تلقی می‌کنند. در نتیجه از ، فرار می‌کنند، حتی اگر هزینه‌ی آن، نابودی شان باشد. این همان قدرت عجیب است. ▫️امروز نیز این مسئله صادق است، چه بسیار افرادی که عُمری در مسلکی به سر کرده اند، عمری خود را یا دانسته اند، عمری در مسیر یک مسلک فکری یا سیاسی یا فرهنگی، خود را هزینه کرده اند، عمری یا بوده اند یا... اما با اینکه امروز به اشتباه و خطاهای گذشته خود معترفند، ولی به خاطر همین ترس از زیان های روانی و اجتماعی، گزینه را کنار گذاشته و سعی میکنند بدون دردسر، همان مسیر غلط خود را ادامه بدهند یا صرفا به نحو شخصی، توبه کنند، نه علنی. ▫️شاید ماجرای ، مثال خوبی باشد، برای کسی که مقابل این فشار سنگین اجتماعی ایستاد و هزینه های آن را پرداخت اما نسبت به مسیر غلط گذشته اش، توبه اجتماعی کرد. ▫️فهم این مسئله که بسیاری از رفتارهای ضدحق گرایانه، نه از سر جهل، بلکه از سر نسبت به عواقب بازگشت به حق است، خود میتواند در مواجهه با حداقل برخی مخالفان، بسیار برای ما کمک کننده باشد، اینکه با رفتارها و کنش های خود مانند برخوردهای تند یا برچسب زنی و...، کاری نکنیم که مخالفین، در مسیر غلط خود، به بیافتند بلکه با و همراهی، مسیر بازگشت آنها به حق را هموار کنیم. ▫️البته که این چشم پوشی از حقیقت و اصرار بر خطاهای گذشته، خود جرمی بسیار بزرگتر از حرکت در مسیر غلط گذشته است. ▫️این مسئله حتی در زندگی ساده و روزمره خود ما نیز صادق است، فقط کافی است کمی در آن تأمل کنیم... 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی