ᴀᴛʀᴇ ᴋʜᴏᴅᴀᴀᴀ 🌱 #منِ‌شگفت‌انگیز 🎈 #انگیزشی |🌳 #قسمت6 ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ادامه 7 راه .... 5️⃣ تلفن همراهتون «مخصوصا فضاے مجازی » رو برای یھ مدت *ممکنھ چند روز باشھ ، ممکن است چند ساعت و یا ... * ترک کنید و کنار بگذارید 📱× 6️⃣یھ تصمیم بگیرید «مثلا اینکھ هر روز یک نفر را خوشحال کنین » فکر کردن به این تصمیم و انجامش ، حال آدم رو خوب می کند 😌🍒 7️⃣ وضو بگیرید ، معجزه مے کند ^^ الا بذكر الله تطمئن القلوب دل ها بایادخدا آرام میگیرد ☺️ یه نکته : ! در جواب بعضی چیز ها سکوت کنید ، «مثلا بگید درحد من نیست کلمات من خرج توجیه ، قانع و یا ... این فرد بشه » ! #کپی_ممنوع 🚫 فورواردکن(: @atre_khodaaa•[✨]•

اگر میشھ برید یھ جایے چراغاروخاموش کنید حال و هوای روضھ بگیریم کھ کم کم شروع کنیم 🖤

•ᴀᴛʀᴇ ᴋʜᴏᴅᴀᴀᴀ 🌱 شروع #هیئت_مجازی عطر خدا🕊 شب نهم #محرم الحرام 1443 التماس دعا🤲🏻⤵️ @atre_khodaaa•[🏴]•

لینک کلیپ چاۍ روضھ https://www.aparat.com/v/9g7Xe/ #سیدحمیدرضابرقعی ☕️ #محرم

•ᴀᴛʀᴇ ᴋʜᴏᴅᴀᴀᴀ 🌱 《 بسم رب الحسین 》 بھ دریا پا نهاد و خشک لب بیرون شد از دریا مروّت بین ، جوانمردۍ نگر، غیرت تماشا کن ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ#محرم دقت کردین،دیدین آدم گاهے یھ قطرھ اشک میریزھ،پاک کردن نمےخوادکھ،پلک مےزندفقط بتونھ بهترببینه ... یکم کھ بیش ترگریھ مےکند با دستش گریھ هاشو پاک مےکنھ ولےدیدین این بچه هاخیلےکھ گریھ مےکنن این آستینشونو میذان جلوۍچشمشون ؟

میگن حسین علیه السلام وقتے تنها از کنارِ نهر علقمه بر مےگشت، آستینش رو گذاشته بود جلویِ چشمانش و گریه مےکرد تاقبل ازنهرعلقمه که امام حالش خوب بود ، سرحال بود ، روحیه اش شکسته نبود ، مدیریت مےکرد ... علےاکبررا آوردند دخترا رو این ور جمع کرد،سکینه که گفت داداشم علے چه شد امام فرمود دخترم آرام باش ، او نزدخداوند متعال رفته ... بچه ها رو آرام کن ... امام مدیریت مےکرد،صحنه رو داشت حواسش بود . ولے بعد از علقمه حسین حالش عوض شد ... برگشت خیمه ها انگار اسلحه رو بندازه یک ور ، با کسے کاری نداشته باشه ... اینجا حضرت زهرا سلام الله علیها اگر بود مےرفت سر به دامن مادر میذاشت .

به چه دلیلے اینو میگم ؟ چون میگن مستقیم رفت خیمه زینب ... مونده بود سرش رو بذاره روی زانوان زینب .هر دو مےگفتندای وای برادرم💔 حسین همه چے رو ول کرده بود دیگه توانےنمانده بود که ... آقا میگن یه فرمانده هیچ وقت فریاد نمے زند وای من شکست خوردم ... دادنمےزندنا امید شدم،بے چاره شدم! امام حسین ولےفریاد مے زد ... شمشیر رو مے چرخانددنبالِ قاتلین عباس مے گشت . فریاد مے زد امام « این تفرون ؟ » کجا فرار مے کنید نامردا ؟؟ بازوهایِ من رو قطع کردید😭💔 -برگرفته از#سخنرانی استادپناهیان

•ᴀᴛʀᴇ ᴋʜᴏᴅᴀᴀᴀ 🌱 #سخن_بزرگان #استاد_پناهیان #محرم معجزھ رو دیدۍ ؟ @atre_khodaaa•[🏴]•

•ᴀᴛʀᴇ ᴋʜᴏᴅᴀᴀᴀ 🌱 دو دست را پر از آب می کند ومقابل صورت خویش مےگیرد ... عکسِ چه چهره ای درون آب افتاده چه جمالے ، چه شکوهے ... حتےبا لبانِ ترک خورده و خشک هم زیباست . «آب‌روشن‌شدوعکس‌قمرافتاددرآب ماھ‌مے‌خواست‌کھ‌مهتاب‌کنددریارا» امانھ ...عباس‌است،لب‌بھ‌آب‌نمےزند تازمانےکه‌کودکان‌ومولایش‌لب‌به‌آب نزده‌اند.‌اصلاغیرتش‌اجازه‌نمےدهد! پس‌آب‌رابه‌آغوشِ‌رودبرمےگرداندو مشک‌راپرازآب‌مےکندوسواربراسب مےشودکھ‌ناگهان‌مےبیندآنچھ را کھ ای کاش نمےدید . سپاه‌دشمن‌است‌کھ‌مثلِ‌موروملخ ازپشتِ‌نخل‌هابیرون‌مےریزد بارانِ‌نیزه‌است‌کھ مےبارد ...اما اینجورنمےشدبا اوجنگید، او پسرِعلیست،زوری‌در بازوان اوست‌کھ‌مےتواندبایک‌ضربه‌روح از بدنشان جدا کند ! عده ای‌مےترسندوجلونمےرونداما چه‌مےکندوعدھ ی‌پول‌وثروت وجایگاھِ‌ دنیایے ...کورِ مےکند چشم‌وسنگ‌مےکند دل را ! دست‌راکه‌بگیرندکارشان‌کمے راحت تر مے شود ... اماعباس‌دست‌نمےکِشدازرساندنِ مَشک...بادستِ‌دیگرمےگیردوبعد ... خون‌است‌که‌مےچکدودندان‌است‌کھ قلاب‌مےشود بر بندِ مشک . کسےدرآن‌میان‌حسوداست‌و نمےتواند ببیندچشمانِ درخشانِ ماھ بنےهاشم را ... اما او بایدبرود،حتےبدونِ‌دست،حتے اگر چشم‌پرازخون‌باشدهم‌بایدبرود! تا اینکھ تیری مشک را سوراخ مےکند، تاکنون‌اگر توان‌ماندھ ‌بود وانگیزھ ای‌بود برای‌رفتن؛آبِ‌درونِ‌مشک‌بودوتصورِ چشم‌هایِ‌منتظـرِ کودکان ... حالادیگرعباس‌بھ امیدِچھ باید به سمتِ خیمه ها برود ؟ فریادِ«یااخےادرک اخاک»است کھ کویر را پر می کند تا بھ حال‌اورابرادرخطاب‌نکردھ‌بود... صدای پایِ حسین مےآید . عباس‌خودمعنےادب‌است‌اماتوان نماندھ‌کھ‌درمقابلِ‌مولایش‌بلندشود . امام‌حسین‌علیه‌السلام‌کھ برادرش راغرق‌درخون‌دید،میانِ‌گریھ‌ها فرمود اکنون کمرم شکست و رشتھ تدبیر وچارھ ام از هم پاشید ... 💔 ✍🏻#بےنهايت نوشت @atre_khodaaa•[🏴]•

••• #عباس بیا از تو بعید است 💔 #فاطمه_عبادی •••

•ᴀᴛʀᴇ ᴋʜᴏᴅᴀᴀᴀ 🌱 ماها#باید ازحضرت عباس علیه السلام #الگو_بگیریم ... بریم صفات ایشون رو بخونیم ایمانشون ، شجاعت ، وفاداری «اتفاقی در شب عاشورا دل عباس را به درد آورد 💔 زمانی که برای ایشان امان نامه آوردند و ایشان فرمودند [ لا حاجَةَ لَنا فی أمانِک] ما به امان تو احتیاج نداریم ... [فَإنَّ أمان الله خیراً من أمان إبنِ مَرجانَة ] امان خدا از امانی که عبیدالله فرزند مرجانه می‌دهد بهتر است و یک باردیگر هم که شمر امان نامه آورد و حضرت فرمودند [ خدا بکشد تو را، خدا تو را لعنت کند، لعنت کند آن‌چه که آوردی، امانت را هم خدا لعنت کند، ای دشمن خدا، تو به ما می‌گویی که ما بیاییم در اطاعت دشمنان خدا و ترک کنیم یاری برادرمان را ] این را هم رد کردند رفت.» همچنین مهربانی و ادب « همین که ایشون تا لحظه آخر امام حسین رو مولا و سرور خطاب می کردند ... » و ولایت پذیری «همین که ایشون همیشه گوش به فرمانِ امامِ زمانشون بودن وقتی می خواستن برن انتقام خونِ برادرانشان را بگیرند و اجازه خواستند ، امام حسین علیه السلام گفتند برو و برای کودکان آب بیاور ، ایشان فقط گفتند چشم و اطاعت کردن و دیگر از خودشون چیزی نگفتن » و صفات دیگه رو هم باید بریم بخونیم ، یادبگیریم ... درس بگیریم از این جریانِ عاشورا 💔 @atre_khodaaa•[🏴]•

مشکت صد پارھ شدھ قلبم آوارھ شدھ ... 💔 رفتے‌وبرادرِ#تو بے‌چارھ شدھ