🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ
العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ
اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی
اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی
فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا
لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️
#السلام_علیڪ_یاانصار_رسولالله🦋
【 @atre_shohada】
«وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا»
و بر خداوند توكّل كن، و همين بس كه خداوند وكيل و نگهبان توست.
-احزاب 3
#آیه_گرافی✨
💞معرفی شهید💞
محمد ناظری فرمانده و بنیانگذار یگان ویژه تکاوری نیروی دریایی سپاه پاسداران، مرکز آموزش هوابرد سپاه و از بنیانگذاران دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه (دافوس سپاه) بود.
دوستان و همرزمان شهید «محمد ناظری» میگویند که دوستی و نزدیکی خاصی میان این شهید و شهید سپهبد قاسم سلیمانی برقرار بود به طوری که شهید ناظری به لشکر ۴۱ ثارالله پیوست و همیشه در کنار حاج قاسم بود.
مستند «ناگفتههای فرمانده» داستان زندگی و شهادت حاج محمد ناظری را روایت کرده است.
✅ ناگفته های شهیدحاج قاسم سلیمانی درباره ی محمدناظری💥
سرلشکر سلیمانی گفت: ما جهاد مهمی را به یاد نداریم که شهید ناظری در آن شریک نبوده باشند.
سردار حاج محمد ناظرى فرمانده نیروهاى ویژه دریایى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى بهعلت ایست قلبی در جزیره فارور به درجه شهادت رسید.
پس از این خبر سرلشکر قاسم سلیمانی در منزل سردار ناظری حاضر شد و گفت: بزرگترین ویژگی شهید ناظری این بود که در این سالها از ابتدای انقلاب تاکنون هیچ تغییری در ایشان ایجاد نگردید.همیشه پرکار و در صحنه و هر جای انقلاب که نیاز بود مسئولیت سختترین کارها را به عهده میگرفتند.
وی افزود: علیرغم جایگاه و سنشان همچنان در صحنه بوده و تا اخرین لحظات عمر مشغول به خدمت بودند.
سرلشکر سلیمانی گفت:بنده از سال 58 که نیروی آموزشی ایشان بودم، تا کنون تغییر یا خستگی در ایشان ندیدم.
🌺یادشهداباصلوات 🌺
#شهیدمحمدناظری🕊🌺🍃
ولادت:۱۳۳۳
شهادت:۱۳۹۵
آرامگاه:امامزاده علی اکبرچیذر
【 @atre_shohada】
محـبـوب مـن!
همہ عالم مےدانند ڪہ دوست داشتن
شما مرا سر بہ راه ڪرده است🙃(:
#امام_زمان♥
#سلام_فرمانده✨
【 @atre_shohada】
علمدارِکمیل .mp3
1.28M
🌱از درد با پاهاش یه چاله کنده بود که نیم متر عمقش بود💔
برا؎ چی⁉️👆👆
ایثاررو ازشهدا یادبگیریم.
#استادرائفیپور
#شهیدانہ♥
【 @atre_shohada】
آمده بود مرخصی
داشتیم درباره منطقه حرف میزدیم،
لابهلای صحبت گفتم کاش میشد من هم
همراهت به جبهه بیایم
حرف دلم را زده بودم(:
لبخندی زد و پاسخی داد که قانعم کرد
گفت: هیچ میدانی که سیاهی چادر تو از
سرخی خون من کوبنده تر است؟!
همینکه حجابت را رعایت کنی، مبارزهات را انجام دادهای!
#همسرشهید✍
#شهیدمحمدرضانظافت🦋🕊
【 @atre_shohada】
🍃چہ زیبا گفت این شیر مرد:
یادمون باشه!
که هرچی برای خُدا
کوچیکی و افتادگی کنیم••
خدا در نظر
دیگران بزرگمون میکنه...
#شهیدحسینخرازی🦋
【 @atre_shohada】
✅ شهید همت:هرگاه راه را گم کردید ،
ببینید آتش دشمن کدام سمت را میکوبد ، همانجا جبهه خودی است.
#مقاومت💥
#بصیرت
【 @atre_shohada】
بچه ها ،به خدا
از شهـــداء جلو می زنید
اگه رعایت کنید دلِ امام زمان نلرزه.
#حاجحسینیکـتا
#امام_زمان♥
【 @atre_shohada】
💞معرفی شهید💞
زدن به دل خطر
💚شهیدحمیدمحمدرضایی فرماندهی سنگرنشینی نبود. اول خودش به دل خطر میرفت و بعد از نیروها میخواست دنبالش بروند. او با فرماندهی نیروهای خود موفق شد تا تپه جاسوسان را از لوث وجود تروریستهای پژاک پاکسازی کنند. فرماندهحمید کنار جدّیّت در کار، بیرون از مأموریت با نیروهایش بسیار دوستانه برخورد میکرد و رابطهی صمیمانهای بین او و بچهها برقرار بود.
🌻حاج حمید در مبارزاتش، چند مرحله مجروح شده بود. ۴۰درصد جانبازی از زمان دفاع مقدس به یادگار داشت. عمدهی جانبازیاش از ناحیه چشم بود. سال۱۳۸۸ هم در جریان فتنه مجروح شد. یکبار دیگر هم در سال۱۳۹۰ وقتی فرماندهی یک محور در منطقه جاسوسان سردشت را برعهده داشت، هنگام درگیری با گروهک پژاک از ناحیه گوش دچار موجگرفتگی شد و ۱۵درصد جانبازی یافت.
❣یار جامانده
🔺روزی که شهید حمید محمدرضایی و یارانش برای شناسایی به منطقه تدمر سوریه رفتند و محاصره شدند و حاجحمید به شهادت رسید، همراهِ حاجحمید، بیسیمچی مدافعحرم «عدنان خسراجی» از رزمندگان اهوازی نیز حضور داشت و تا آخرین لحظه کنار شهید محمدرضایی بود.
🔺پیکر شهید محمدرضایی پس از ۳سال به وطن بازگشت اما از مدافعحرم «عدنان خسراجی» هیچ اثری پیدا نشد؛ نه پلاکی و نه پیکری! حتی مشخص نیست که آیا او شهید شده است یا زنده مانده است.🌱💥
#شهیدمدافعحرمحمیدمحمدرضایی🌺
تاریخ تولد : ۱۳۵۰/۰۷/۰۱
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۲/۲۴
تاریخ تفحّص پیکر : ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
مــزار : قزوین ، گلزار شهدای شهر شال
نام جهادی:ابومجید
【 @atre_shohada】
عطــــرشهــــدا 🌹
#او_را #رمان📚 #پارت_چهارم اصلاً از اولشم نباید اینقدر بهش وابسته میشدی... مرجان تو نمیفهمی عشق یعنی
#او_را
#رمان📚
#پارت_پنجم
-چرا آبروی منو بردی؟؟
به پسره چی گفتی که گفته دیگه نمیرم بهش درس بدم؟؟😡
-اون نمیخواد بیاد؟؟؟
چه پررو...
خوبه خودم بیرونش کردم...😏
-ترنمممم😡تو چت شده؟؟
اینهمه برات خرج نکردم که آخرش یه انسان بی سواد شی و بشینی خونه!
اینهمه کلاس و اینور اونور نفرستادمت که آخرت این بشه!
سر قضیه اون پسره هم بهت گفتم به شرطی میتونی باهاش باشی که فکر ازدواج و هرچیزی که جلوی پیشرفتتو میگیره از سرت بیرون کنی😡
من دیگه باید چیکار کنم؟؟
-همه ی دنیای شما همینه!
همش پیشرفت!پیشرفت!
کجای دنیا رو میخوای بگیری پدر من؟؟😡
هیچی تو این خونه نیست!
نه خوشی
نه آرامش
نه زندگی
فقط پول،پیشرفت،ترقی،مقام...
اه...
ولم کنییییییدددددد😭
صدای هر دومون هر لحظه بالاتر میرفت که مامان صداش درومد...
-بسسسسسه😡
چته ترنم؟
تو چته آرش؟آروم باش!
برای چی داد و بیداد میکنید؟
بشینید مثل دوتا آدم عاقل باهم صحبت کنید!
ترنم!پدرت خیرتو میخواد!
برات کم نذاشتیم و حقمونه بهترین نتیجه رو بگیریم!
-نتیجه...نتیجه...
منم پروژه کاریتونم؟؟
منم مقاله و کتابتونم؟؟😒
-واقعاً تو عوض شدی ترنم...
بنظر من باید چندوقتی از ایران بری...
اینجوری برات بهتره...!
-از ایران برم؟
کجا برم؟
-امریکا
هم درستو میخونی
هم پیشرفت میکنی
هم روحیت بهتر میشه...
-ممنون.
من همینجا خوبم.
قصد رفتن هم ندارم.
حداقل الآن! 😒
بابا -مادرت درست میگه!
پیشنهادش عالیه!
تو اینجا پیشرفت نمیکنی!
من جای تو بودم این موقعیت رو از دست نمیدادم.
از جام بلند شدم و همینطور که به سمت اتاقم میرفتم گفتم
-ممنون که به فکر پیشرفت منید،
ولی من خودم صلاح خودمو بهتر میدونم!
و بدون اینکه منتظر جوابشون بمونم درو بستم.
به عادت هرشب هدفونو تو گوشم گذاشتم و رفتم تو تراس.
سیگارو روشن کردم و اشک بود که مژه های بلندم رو طی میکرد و روی صورتم میچکید...
دیگه سیگار هم نمیتونست آرومم کنه...
دیگه هیچ چیز نمیتونست آرومم کنه...
شماره مرجانو گرفتم.
چندتا بوق خورد،
دیگه داشتم ناامید میشدم که جواب داد،
-الو...
الو مرجان...
-سلاااامممم! دوست جون خودم...
-کجایی؟؟ چرا اینقدر سر و صدا میاد؟؟
-صبرکن برم تو اتاق،
اینجا نمیشنوم چی میگی...
الو؟
-بگو میشنوم، میگم کجایی؟
-آخیش...اینجا چه ساکته!
یه جاااای خووووبم
تو کجایی؟
-کجا میخوام باشم؟خونه...
-چته باز؟صدات چرا اینجوریه؟گریه کردی؟
-مرجان یه کاری بکن،یه چیزی بگو...
دارم دیوونه میشم...
-مگه سیگار نمیکشی؟
-دیگه اونم جواب نمیده...
-خلی تو... میدونی چندهزار نفر آرزوشونه زندگی تو رو داشته باشن؟؟
-هه زندگی منو؟
از این لجن ترم هست مگه؟؟
-لجن ندیدی!!
بیخیال! الان نمیتونم صحبت کنم، فردا پاشو بیا خونمون،
حالتو جا میارم...
باید برم...
-باشه... برو
-میبوسمت.بای...👋
بعد از دانشگاه راه خونه ی مرجان رو پیش گرفتم.
🔹تو این سه ماهی که دیگه سعید دنبالم نمیومد و خبری ازش نبود،
و با حال داغونم،
کم کم همه فهمیده بودن رابطمون تموم شده و پسرای دانشگاه هر کدوم با خودشیرینی هاشون میخواستن نزدیکم بشن.
به قلم: محدثه افشاری
#ادامهدارد...
【 @atre_shohada】
دنیای دلگیر.mp3
6.98M
🍃به وقت مداحی...
به هوای تو پر میگیرم
به نگاه تو مجذوب میشم
میدونم بدم اما آقا
تو دعا کنی من خوب میشم🙂
#پیشنهادی👌
#امام_زمان♥
【 @atre_shohada】