خب، بفرمایید.
تعداد جملهها رو ویرایش میکنم هی. ببینیم چقدر میتونیم بنویسیم.
اسمش هم قرار نیست این بمونه؛ بعدا براش انتخاب میکنیم.
ببینم چه میکنیدها!
+داستانگروهیازکجاشروعشد؟
کتابخونهیزیرشیروونی.
خب، بفرمایید. تعداد جملهها رو ویرایش میکنم هی. ببینیم چقدر میتونیم بنویسیم. اسمش هم قرار نیست این
خب یه سری نکتهی دیگه هم بگم😂.
-هر شمارهای که میگید نیازی نیست فقط یک جمله باشه؛ میتونید یکم (فقط یکممم) طولانیترش کنید تا مفهوم رو کامل برسونید.
-جملهتون منفعلانه نباشه. باید روند داستان رو جلو ببره.
-میتونید لیست رو برای کسایی که عضو کانال نیستن هم بفرستید تا یک جمله اضافه کنن. نیازی نیست اصلا ذکر کنید که مال اینجاست، یا ازشون بخواید عضو بشن.
-میتونید هر تعداد شمارهای که میخواید رو بنویسید؛ ولی نه پشت سر هم.
-اگر دوست داشتید، زیر هر پیامی که توی ناشناس میفرستید یه هشتگ هم بزنید، که در آخر ببینیم کدوم جملهها متعلق به کیه!
-اگر من احیانا جملهتون رو با یکم تغییر اضافه کردم و فکر کردید که همون ورژن اصلیش بهتر بوده، بگید تا تصحیحش کنم.
-خواهشاً نادیده نگیریددد. [ایگنور نکنید.😂😭]
واقعا امیدوارم دلیل این که شما ۶۰ نفر هیچی نمیگید، یا این باشه که نمیدونید لینک ناشناس توی بیوعه یا این که قاتل سریالیاید.🦋
بچهها دیگه خیلی دارید طولانی مینویسیدا.
در حد دو جمله باشه دیگه نهایتا.
هدایت شده از 𝖫𝗂𝗅𝗂𝗎𝗆.
- از لیلیوم، برایِ؛
" کتابخونهی زیرشیروونی "
کلمهی تقدیمی؛ [ غم. ]
بیت شعر؛
[ تو را سَری است که با ما فرو نمیآید؛
مرا دلی که صبوری از او نمیآید. ]
فکر کنم شمارهی ۵ جوری داستان رو کنفیکون کرد که فقط خودش باید بیاد ۶ رو بنویسه الان.😂
کتابخونهیزیرشیروونی.
موضوع: -زنی که از خواب بیدار میشود و متوجه میشود چشمانش را ندارد!- چشمانش را باز میکند. یا حداقل
قاتلهای سریالی محترم، پاشید برید یه قهوه بزنید و بیاید این رو ادامه بدید.