eitaa logo
کتابخونه‌ی‌زیرشیروونی.
271 دنبال‌کننده
241 عکس
7 ویدیو
4 فایل
- دلم می‌خواد بنویسم؛ ولی انگار کلمه‌ها از دستم فرار می‌کنن. امیدوارم لای کتابای خاک‌خورده‌ی اینجا پیداشون کنم. تو هم بگو: https://daigo.ir/secret/31644679988
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نامه‌ها.
📪 پیام جدید در اعماق عمارت قدیمی، جایی که هوا سنگین‌تر از یادها بود، زمزمه‌ای آغاز شد؛ نه از کلمات، بلکه از فشارِ عجیبی که قفسه‌ی سینه‌ام را می‌فشرد، انگار هزاران کیلوگرم از سکوت مرطوب، مرا به کف سرد اتاق می‌دوخت. من به دنبال آن نشانه‌ی لزج می‌گشتم که شب‌ها در آینه‌ها جایگزینِ انعکاس خود من می‌شد و با چشمانی که خون در آن‌ها منعقد شده بود، مرا به سوی سردترین زیرزمین هدایت می‌کرد. صدای پیانویی که کلیدهایش را کسی به زور می‌فشرد، از زیرزمین به گوش می‌رسید، و هر نُت، نویدِ پایانِ دردناکِ تنفسِ مرا می‌داد. وقتی به انتهای راهرو رسیدم، آن حضور را حس کردم؛ نه یک سایه، بلکه پوست کشیده‌شده‌ی دیوار به سمت من می‌آمد، و تنها چیزی که فهمیدم این بود: من قرار نیست بمیرم؛قرار است بلعیده شوم.
وی جامه می‌درد*
هدایت شده از نامه‌ها.
📪 پیام جدید https://eitaa.com/atticlibrary/2964 بزرگ ترین کابوس عمرمه. بزررررررگ‌ترین کابوسسسس عمرمممم ممنونم بابت یادآوری این قاتل خوش‌حافظه‌مون🙏🏻 من هیچ‌وقت این خوابمو یادم نمیره‌ قد ۲ متر صورت کشیده ^اینقدر گرد نبود^ با شنل مشکی قدم بر نمیداشت با فاصله ی ۲۰ سانت از زمین حرکت می‌کرد دنباله ی شنلش آتیش داشت و به هر جا دنباله ی شنلش می‌کشید آتیش می گرفت فاصله ای که از زمین داشت با آتیش پر شده بود از اول خواب تا آخرش دنبالم می‌کرد و بهم خیره بود. و یک مواقعی که ازش فاصله می گرفتم فاصله‌اش از زمین به ۹ ۱۰ متر می رسید و از بالا به طرز وحشتناکی نگاهم می‌کرد خیلی بد بود... خیلی... هنوزم جرئت نمی‌کنم به صورتش نگاه کنم و با دیدنش مغزم درد می‌گیره چشام سیاهی میره و نفسم بند میاد... خیلی ترسناک بود😰
جدی همه‌تون خواب یه چهره رو دیدید؟ شاید فکر می‌کنیدا.
هدایت شده از نامه‌ها.
📪 پیام جدید https://eitaa.com/atticlibrary/2975 من که ندیدم، غیر منطقیه شاید به خاطر اینه که بیماری های روانی تون یکیه
موافقم وای.😂😂
هدایت شده از نامه‌ها.
📪 پیام جدید خب خب بزارید یکی از کابوس های که همین چند وقت پیش دیدم رو بگم: ببین توی قطار بودم (با مدرسه رفته بودیم اردو) من میرم سرویس و اونجا ینفر دیگه هم هست که داره از اون یکی سرویس استفاده‌ می‌کنه وقتی میام بیرون جنازشو که کنار روشویی افتاده میبینم و می‌خوام جیغ بکشم که احساس میکنم دارم بیهوش میشم بعله ،ینفر بیهوشم کرده و از قطار پیاده شده و من رو هم برده! و توی جعبه ماشین میندازه(بیدار که شدم از صحبتش فهمیدم با خدمتکارش) و من رو به یه انبار/کارگاه متروک می‌بره و سعی می‌کنه که من رو بکشه و سانسور ،سانسور،سانسور که کلبه به فنا نره و خلاصه اره اونجا من بدو این بدو و تموم در ها بستن خلاصه که بعد از اینکه ملی با پنجه بکس و چاقو تهدیدش میکنم به سمت من حمله ور میشه و درگیر میشیم
هدایت شده از نامه‌ها.
📪 پیام جدید و در آخر اینکه دوبار این خواب یا کابوس رو دیدم و یبار تونستم با گوشی و به روش رمزی پلیس رو خبر کنم و ببار هم خیلی ریلکس چاقو رو تو قلبم فرو کرد و تا شکمم رو پاره کرد و همونجا ولم کرد نه اشتباه میکنید باز هم نیازمند سانسور ،سانسور،سانسور، و اره دیگه در کل یکی از کابوس هام این بود البته یکی هم بچه بودم داشتم که میرم استخر و در ماشین باز میشه و پرت میشم بیرون و بعد از حدود ده بار این خواب رو دیدن ادامه رو دیدم که من رو میدزدن و اعضای بدنم رو قاچاق میکردن و از همه بدتر هم این بود که یه اسنپی مامانم و داداشم رو میدزدن و جلو چشم خودم به قتل می‌رسونه
ولی به نظرم بدترین نوع کابوس کشته شدن خانواده جلوی چشم آدمه.✨ خواستم چند مورد که دیدم رو تعریف کنم دیدم یکم خشونت‌شون بالاست قابل پخش نیست*
هدایت شده از نامه‌ها.
📪 پیام جدید https://eitaa.com/atticlibrary/2987 با تمام وجودم احساس کردم حتی اون شوکی که وارد شد ،اون لحظه ای که گرمای خون رو بدن سردم ریخت و از همه مهمتر خون از دهنم فواره زد
وای چه جالب. پس تنها نیستم.😭