دعایی که بیشتر امید اجابت آن می رود
و زودتر به اجابت می رسد،
دعا برای برادر دینی است در پشت سر او.
- امام کاظم(ع)
اصول کافی، ج۱، ص۵۲ -
#مصحف
از دکتر علی شریعتی نقل شده:
یک روز حسین زاده(عطاپور)، شکنجه گر ساواک شاه مرا از سلول احضار کرد و در آنجا پدر پیر و زجر دیدهام را دیدم که دوران زندانش پایان یافته بود.دستش را بوسیدم، چشم هایش نمی دید و مرا نمی شناخت.
گفتم: بابا! من علی ام! و دستش را بوسیدم..
اشک هایش به رویم چکید و او بقچه اش را زیر بغلش گرفت و آهسته و ناتوان به راه افتاد. من هم همچنان نگاهش میکردم.
حسین زاده گفت: کجا را نگاه میکنی؟
گفتم: «چهارده قرن تشیّع مظلوم را.»
- کتاب شریعتی در زندان، ص۱۷۱ -
دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللَّهُمَّ نَبِّهْنِي فِيهِ لِبَرَكَاتِ أَسْحَارِهِ
وَ نَوِّرْ فِيهِ قَلْبِي بِضِيَاءِ أَنْوَارِهِ
وَ خُذْ بِكُلِّ أَعْضَائِي إلَي اتِّبَاعِ آثَارِهِ
بِنُورِكَ يَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِينَ
خدايا مرا در اين ماه
به بركتهای سحرهايش آگاه كن،
و دلم را با روشنايی انوارش روشنی بخش،
و تمام اعضايم را به پيروی آثارش بگمار،
به نورت ای نوربخش دلهای عارفان.
خدای مهربان شبهای #قدر را برای جبران همۀ کاستیهای ما قرار داده است، برای بخشش هیچ گناهی ناامید نباشیم و برای رسیدن به هر حاجتی امیدوار باشیم و در دعا به کم قانع نشویم. خدا هرچه را صلاح نباشد بدهد بهترش را خواهد داد، و هیچ دعایی دور ریخته نمیشود و اگر توانستیم فقط خود «او» را از او بخواهیم.
- استاد پناهیان -
عطࢪیاس
اگر یادتان بود و باران گرفت دعایی به حال بیابان کنید ..
امشب برای دل ما هم دعا کنید..
سکوتی سایه افکنده است همچون ابر بر صحرا
شب آرام است ونخلستان پراز تنهایی ماه است
کسی با چاه راز رنج خود را باز می گوید
چه تسبیحی است این؟! آه است این آه است
این آه است..
#مولاعلیجان
ما که تو را با لافتایت می شناسیمت
اصلاً نمی آید به تو در بستر افتادن..
- علیاکبرلطیفیان -
#مصحف
وارد مسجد شدم و برای اینکه مردم متوجه وقت نماز صبح شوند، ندا سر دادم:
ای مردم، برای نماز برخیزید! آماده نماز باشید!
مردم را که برای نماز صبح بیدار میکردم، دیدم ابن ملجم را که در میان آنان خود را به خواب زده بود. او را هم صدا زدم:
برخیز برای نماز!
در محراب مسجد قرار گرفتم و نماز را شروع کردم.
ابن ملجم فریاد زد:یا علی، حکم به خدا اختصاص دارد، نه به تو و نه به اصحاب تو!
سپس ضربت را بر سرم وارد کرد.
ابتدا گفتم:
مراقب باشید این مرد از دست شما فرار نکند.
و سپس گفتم:
سوگند به خدای کعبه، رستگار شدم..
فرزندم حسن آمد و سرم را به دامن گرفت. او را دلداری دادم:
به خدا سوگند، رستگار شدم. پدر تو از امروز به بعد دیگر ناراحتی نخواهد دید.
- کتابِ علی(ع) از زبان علی(ع)
به قلم محمد محمدیان -
#امام_علی
@attre_yaas
هرکس دردی را که به او رسیده است سه روز از مردم پنهان بدارد و به خدا شکایت کند، بر خداست که او را از آن درد بهبود بخشد.
- مولا علی علیه السلام -
#امام_علی
@attre_yaas
عطࢪیاس
#مصحف وارد مسجد شدم و برای اینکه مردم متوجه وقت نماز صبح شوند، ندا سر دادم: ای مردم، برای نماز برخ
#مصحف
هنگامی که مرا به منزل آوردند، اولین سوالی که پرسیدم درباره قاتلم، ابن ملجم، بود.
گفتند: او را دستگیر کرده ایم. سفارش کردم:
با همان غذایی که به من میدهید، او را نیز اطعام کنید؛ با همان نوشیدنی هایی که برای من می آورید، او را نیز سیراب کنید. اگر زندگی من ادامه داشت، خودم درباره او تصمیم میگیرم و اگر از دنیا رفتم، فقط یک ضربت بر او وارد کنید و از زیاده روی بپرهیزید.
و به حسن و حسین تأکید کردم:
این اسیر را در حبس نگه دارید، اطعامش کنید و سیرابش نمایید و به نیکی با اسیر رفتار کنید. اگر ماندم، بهتر از دیگران میدانم با او چه رفتاری کنم: اگر خواستم قصاص میکنم یا از او می گذرم و عفوش میکنم یا به گونه دیگری با او مصالحه میکنم. و اگر از دنیا رفتم، اختیار با شماست؛ اما اگر تصمیم گرفتید وی را بکشید، مبادا که او را قطعه قطعه کنید!
گرچه این ضربت را او بر من وارد کرده است، با او به نیکی رفتار کنید و رختخواب نرمی برای او بگسترانید. اگر زنده ماندم، تصمیم میگیرم که او را ببخشم یا قصاص کنم.
- کتابِ علی(ع) از زبان علی(ع)
به قلم محمد محمدیان -
#امام_علی
@attre_yaas
عطࢪیاس
#مصحف هنگامی که مرا به منزل آوردند، اولین سوالی که پرسیدم درباره قاتلم، ابن ملجم، بود. گفتند: او ر
اللّهمَّ العَن قَتلَة اَميرَالمُومِنين(علیه السلام)