🌺زیبایی شهادت🌹
من همیشه در قنوت نمازم این دعا را میخواندم: «ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرهًْ اعین و اجعلنا للمتقین اماما»؛ اما هیچ وقت معنی حقیقی روشنی چشم را درک نمیکردم. گمان میکردم همین که همسری نصیبم شده که نمازش را اول وقت میخواند و پیرو ولایت فقیه است، یعنی مایه چشمروشنی است. بعد از شهادت آقا موسی، فهمیدم آن چشمروشنی که خداوند به انسان میدهد از هر چیزی بالاتر است.
تا قبل از شهادت آقا موسی شیرینی شهادت را درک نکرده بودم، نمیدانستم شهید و شهادت یعنی چه. یکی از زیباییهای شهادت آقا موسی این بود که به من زیبایی شهادت را چشاند. امروز بهنظرم زیباترین زیبایی در این دنیا شهادت است؛ به همین خاطر هر کسی را که خیلی دوست داشته باشم، برایش آرزوی شهادت میکنم. برای خودم و حتی فرزندم هم آرزوی شهادت میکنم.(همسر شهید موسی جمشیدیان)
۱-🌹
شهادت در حال قرائت قرآن
دوستان آقا موسی درباره نحوه شهادت ایشان گفتند؛ در روز شهادت آقا موسی طبق معمول وضو میگیرد و میرود کنار یک تانک مینشیند و مشغول تلاوت قرآن میشود، تا اینکه موشک اسرائیلی به تانک اصابت میکند وترکشهای زیادی به بدن آقا موسی میخورد و او با همان قرآنی که در دست داشته به حالت سجده به زمین میافتد و شهید میشود. جالب است آیه قرآنی که آقا موسی لحظاتی قبل از شهادت تلاوت میکردند آیه «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» بوده و صفحات قرآن هم خونآلود میشود.
۲-🌹
فهمیدم آقا موسی شهید شده.
بعد از صحبت با همسر برادرم حالم خیلی بد شد، من را به خانه پدر همسرم بردند. آنجا پدر آقا موسی مطلبی به من گفت که برای همیشه در خاطرم ماند. ایشان گفتند: مواظب باش ناشکری نکنی. این کلام من را به خودم آورد، با اینکه آن لحظات برایم بسیار سخت و تلخ بود؛ اما با خودم گفتم آقا موسی به بهترین شکل رفته؛ برای همین خیلی مواظب بودم حرفی نزنم که ناشکری باشد.
۳-🌹
مدتی بعد از شهادت آقا موسی خواب دیدم؛ در خانه هستم و دم غروب و تاریک است. هر کدام از پریزهای برق را که امتحان میکردم، هیچ چراغی روشن نمیشد. همان موقع صدای در را شنیدم. رفتم در را باز کردم.
آقا موسی وارد خانه شد. انگار تمام دنیا را به من دادند. با گریه گفتم: ببین تو رفتی و همه دنیای من بعد از تو تاریک شد.
آقا موسی گفت: خودت را ناراحت نکن، ظهور نزدیک است. در همان عالم خواب دوست داشتم بدانم چه زمانی این اتفاق میافتد. از زمان ظهور سؤال کردم. آقا موسی گفت: نمیشه بگم کی؛ اما بدون که ظهور نزدیکه. این جمله را سه بار به من گفت. از خواب که بیدار شدم، انگار دنیای جدیدی برایم باز شده بود؛ دنیایی که به قول آقا موسی به سمت ظهور بود.
بعد از شهادت شهید حججی در یک برنامه تلویزیونی شنیدم که همسر شهید حججی گفت: من از شهید قول شفاعت گرفتم و کتبی به من قول شفاعت داده است. این را که شنیدم قلبم لرزید و با خودم گفتم: من چقدر بیلیاقت بودم که نمیدانستم باید چه کار کنم.ای کاش از او قول شهادت گرفته بودم. هر بار که اسم سوریه را میآورد آنقدر گریه میکردم که وقت رفتن به من نگفت و رفت. این حرفها از دلم گذشت واشکم جاری شد. همان شب خواب آقا موسی را دیدم. در خواب به پای آقا موسی افتاده بودم و از او قول شفاعت میخواستم. آقا موسی گفت: مطمئن باش شما جزء اولین نفرات هستی.
۴-🌹
خاطرهای شنیدی، از حسن خلق و شیوه بزرگمنشانه نهی از منکر شهید، از زبان محمد صادقی پسرخاله شهید جمشیدیان است:
خاطرهای که من از ایشان دارم به شخصی برمیگردد که آقا موسی آبرویش را حفظ کرد. ایشان این خاطره را بعد از شهادت آقا موسی برای من تعریف کرد و گفت: من فردی مشروبخور بودم؛ اما پدرم یکی از معتمدین و بهترین نمازگزاران مسجد بود. من آنقدر به مشروب عادت کرده بودم که بعضی از افرادی که مانند من گرفتار این مسئله بودند برای دزدین مشروبهای من به باغ ما میآمدند. یکبار برای اینکه کسی مشروبهایم را ندزدد آنها را در ماشین جاسازی کردم. وقتی از باغ برمیگشتم ایست وبازرسی بسیج جلویم را گرفت. آنها مشروبها را دیدند و میخواستند با داد و فریاد آبروی من را ببرند که آقا موسی نگذاشت. آنها را آرام کرد، صندوق عقب ماشین را بست و جلوی ماشین کنار من نشست. کمی با من صحبت کرد و گفت اگر مقید به دین نیستی بهخاطر آبروی پدرت این کار را نکن. صحبتهای آقا موسی و آبروداریاش خیلی بر من اثر کرد و من از آن روز سعی کردم مشروب را ترک کنم. وقتی پیکر شهید را آوردند او خیلی گریه میکرد و دنبال تابوت میآمد. من تعجب کردم. چند روز بعد به او گفتم چرا اینقدر بیتابی میکردی؟ جریان را برای من تعریف کرد و گفت بهخاطر کاری بود که آن شب با من کرد.
۵-🌹
💢 سواریگیری از زودباوران
🔹 دستگیری بیست امام زمان دروغین در مناطق مختلف قم، بازداشت دهها نفر مدعی وساطت با امام عصر(عج) در قم، انهدام گروه انحرافی مدعی ارتباط با امام زمان و چندین گروه ریز و درشت دیگر که با تلاش شبانه روزی نیروهای مخلص و پرتلاش امنیتی متلاشی شده و دستگیر شدهاند.
#مدعیان_دروغین_مهدویت
🆔 @rasanewsagency
خاطراتی زیبا از شهید مدافع حرم.mp3
4.12M
🌺خاطراتی زیبا از شهید مدافع حرم موسی جمشیدیان🌹
@avaymarefat
آیا باید به زنان و دختران بد حجاب تذکر داد؟؟ .mp3
19.65M
آیا باید به دختران و زنان بد حجاب و آرایش کرده، تذکر داد و امر به معروف و نهی از منکر کرد؟
#حجاب
#نهی_از_منکر
#حریص
#جهاد_تبیینی
#تحریک
@avaymarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚#دفاع_مقدس| گریهی خجالت
🎙روایتگری آیت الله جوادی آملی
🌀زمستان شد؛ آن کوههای بلند که روز با اسب به زحمت می روند، شب که دیگر کسی نمی رود! و هوا هم سرد شده بود و نشانه برف هم بود. این عزیزان بالای کوههای کردستان در سنگر ها، می توانستند پائین بیایند؛ (ماندند، ماندند، ماندند، ماندند)، یخ زدند و مُردند.
نعش شریف شان را به قم آوردند. در مسجد اعظم مجلس ترحیم گرفتند. ما معمولاً در مجلس ترحیم که می رویم، یک فاتحه می خوانیم، قرآن می خوانیم و بر می گردیم؛ تا آخر نمی نشینیم. (تا آخر یعنی تا آخر)، تا آخر نشستم و گریه کردم، نه برای ثواب، فقط گریه_خجالت !اینها بودند که حفظ کردند!!
#شهادت
@avaymarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「﷽」 #استاد_فروغی سلمه الله
▪️گرد و خاک این بیابانها (مسیر کربلا) کار خودشان را می کنند تا چه برسد به حرم که آنجا یک نفس بزنند... انسان، عوض میشود!
▪️خیز شتربان که دمید آفتاب
وقت رحیل است نه هنگام خواب
▪️تا نگری از همه وامانده ای
قافله رفته است و تو جا مانده ای
▪️خیز و منه بار در این رهگذر
کاین ره سیل است نه جای قرار
▪️خیز شتربان که بشد قافله
ما و تو ماندیم در این مرحله
▪️هر که از این قافله غافل شود
همچو من دل شده بیدل شود
▪️گر من و دل بکوی او جا کنیم
دیگر از این به چه تمنا کنیم؟
#اربعین
#مشایه
#اربعین
#چه_فراقی
#به_تو_از_دور_سلام
#کلیپ_تصویری
@avaymarefat
" شب قدر هفته "
بعضی فکر میکنند که بهترین آرزوها، دیدن #امام_زمان است، رفیق امیر المومنین شدن است، به یقین رسیدن است؛ برادرم رسیدن به تمام این حاجات در #شب_جمعه محقق میشود.
ما در سال پنجاه و دو شب جمعه داریم؛ روایت دارد که هر کس در شب جمعه سوره اسراء را بخواند، نمیمیرد تا امام زمان خود را زیارت کند.
هر کس در شب جمعه سورهی واقعه را بخواند ، خداوند او را از یاران حضرت امیر علیه السلام قرار میدهد و محبتاش در دل خلق میافتد.
هر کس در شب جمعه سورهی ص را بخواند ، اهل یقین میشود و مرگش به شهادت ختم میشود.
💠 آری شب جمعه ، شب قدر هفته است و تمام این شب جمعهها مقدمهای است برای شب قدر اصلی؛ با این حساب، در شب قدر چه اتفاقی میافتد؟!
در جواب این سوال آیت الله پهلوانی میفرمودند : در شب قدر به انسان لقاء الله میدهند.
👉@avaymarefat
◾️انالله و انا الیه راجعون◾️
با نهایت تاثر و تالم ، روح ملکوتی عارف فرزانه علامه حسن ، حسن زاده آملی ، به ملکوت اعلی پیوست.
ارتحال ملکوتی مرحوم “ علامه حسن زاده ” را به محضر مبارک امام زمان(علیه السلام)، رهبر انقلاب و خانواده و علاقه مندان ایشان تسلیت و تعزیت عرض مینماییم.
#پیام_تسلیت
@avaymarefat
4_5913472648586726079.pdf
4.04M
کتاب جذاب سلوکنامه
جلد اول، استاد مصطفی نیک اقبال
@avaymarefat
آوای معرفت
کتاب جذاب سلوکنامه جلد اول، استاد مصطفی نیک اقبال @avaymarefat
سلام. بنده کتاب "سلوکنامه" را که نسخهٔ ویرایش نشدهاش دست برخی دوستان بود، بازبینی و ویرایش کردم و پس از استخاره در دسترس عموم قرار دادم.
این بخش اول کتاب است و نسخهٔ کاملتر را ظرف هفتههای آینده بارگزاری خواهم کرد. لازم بود که اغلاط املایی و ویرایشی و بعضاً مفهومی نسخههای گذشته اصلاح شود.
بنا به لزوم باقیماندن و انتشار نسخهٔ واحد و اصلاح شده از کتاب، از کسانیکه نسخههای مغلوط گذشته را دردست دارند، خواهشمندم آنها را منبعد منتشر نکنند تا نسخهبدلها جای نسخهٔ اصلی و تصحیح شده را نگیرد.
انشاء الله هر ساله ویرایش نویی از کتاب منتشر و به مطالب قبلی در قالب ویرایش جدید اضافه میگردد.
نیک اقبال
@avaymarefat
13.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واقعا میارزه یه بار گوش بدید. این آقا رو نمیشناسم، ولی بسیار حکیمانه سخن گفته. اگر این حرفها مال خودش باشه باید گفت فرد بسیار فهمیده ای است که این وجه از حقیقت عالم را خوب درک کرده و خوب نیز بیان کرده. آفرین به ایشان.
امام علی علیه السلام در نهج البلاغه:المستسلم للدهر: من تسلیم واقعیات دنیا هستم.
@avaymarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺آقایان داریم خداحافظی میکنیم!
🔹علامه «حسنزاده آملی»: ای بسا که خبر به شما رسیده: «حسنزاده مسافرت کرد»
🔹آه و نالهای ندارد که... نظام عالم است و ما هم از پس پرده خبر نداریم.
🔹خدا نکند ندارد که... چرا نکند؟ اینجا باشیم برای چه؟ اینجا دار تجدّد و امد و شد است؛ بمانیم رشد نمیکنیم به هدف نمیرسیم
📝ثبت نام دوره #تدبر_در_قرآن دانشجویی
▪️ویژه برادران دانشجو، طلبه و فارغالتحصیل جوان
▪️با تخفیف ویژه و اعطای گواهینامه از طرف مؤسسه گفتمان قرآن و ولایت
▪️مدرسه مجازی تدبّر در قرآن دانشجویی (با سابقه ۱۶ ساله) هر دو هفته یکبار از میان واجدین شرایط، شرکتکننده میپذیرد.
✔️جهت تسهیل، پیش دورهای دو ساعته طراحی شده است تا مخاطبان با شرکت در آن، با چیستی، ضرورت، هدف و روش تدبّر در قرآن و تدبّر در یک نمونه سوره بطور عینی آشنا شده و سپس با آگاهی و انگیزه کافی در ادامه دورهها ثبت نام و شرکت نمایند.
✍🏻اطلاعات تکمیلی و ثبت نام در پیش دوره:
🔗 zil.ink/tadabor_ir
📲به کانال ما در ایتا بپیوندید:
🆔 @tadabor_ir
🔰 حرکت عظیم خاندان پیامبر در تبیین حادثه کربلا، مکمل فداکاری روز عاشورا بود/ شما دانشجویان عزیز هم به مسئله تبیین اهمیت بدهید
🔻 رهبر انقلاب، در پایان مراسم عزاداری روز اربعین حسینی(ع): این ۴۰ روز عاشورا تا اربعین یکی از مقاطع مهم تاریخ اسلام است. اگر روز عاشورا اوج مجاهدت همراه با فداکاری بود، این چهل روز اوج مجاهدت همراه با تبیین و افشاگری و توضیح بود.
🔸️ این حرکت عظیم خاندان پیامبر بود که توانست حادثه کربلا را ماندگار کند. این تبیین مکمل آن فداکاری بود؛ شما دانشجویان عزیز هم به مسئله تبیین اهمیت بدهید.
🔹️ خیلی از حقایق هست که باید تبیین شود و در ابهام نگهداشتن افکار مردم در قبال آن مسئله، گمراهکننده است. این حرکت تبیین، خنثی کننده آن است.
🔺️ هرکدام از شما به عنوان یک وظیفه مثل یک چراغ دور خود را روشن کنید.
🔰 با انتشار افکار صحیح در فضای مجازی به معنای واقعی کلمه جهاد کنید/ اصل قطعی، پیروی از شیوه اخلاقی است
🔻 رهبر انقلاب، در پایان مراسم عزاداری روز اربعین حسینی(ع): شما امروز در #فضای_مجازی میتوانید افکار درست و صحیح را منتشر کنید و به مسائل پاسخ دهید و میتوانید به معنای واقعی کلمه #جهاد کنید.
🔹️ البته اصل قطعی در این باب پیروی از شیوهی اخلاقی است. باید از این کاری که بعضی افراد با دشنام و فریب و دروغ دربرابر افکار عمومی مواجه میشوند، اجتناب کرد.
🔺️ باید منطق را به اخلاق مزیّن کرد حقایق را منتشر کرد. امروز همه باید در این میدان حرکت کنیم. ۱۴۰۰/۷/۵
🏷 #بسته_خبری
💻 @Khamenei_ir
◾️ شوق زیارت
🔹 زیارت، در نظر او [حضرت آیتالله بهجت]، عملی ظاهری و صوری نبود؛ بلکه در هنگام زیارت واقعاً در محضر زیارتشونده حاضر میشد. معتقد بود:
اگر میخواهید زیارت، زیارتی اساسی باشد، باید قلبتان هم همان را بگوید که زبانتان میگوید؛ یعنی قلب هم همان چیزی را درک کند که در زیارتنامه قرائت میشود.
🔹 زیارت را با آدابش بهجا میآورد و میفرمود:
از اهمّ آداب زیارت این است که بدانیم بین حیات معصومین علیهمالسلام و مماتشان هیچ فرقی وجود ندارد؛ یعنی الآن هم امام حیّ است و حرفت را میشنود.
🔹 اهتمامش به امر زیارت کمنظیر بود. اعتقادش بود که اگر کسی بخواهد تشنگی و عطش دیدار با معصومین علیهمالسلام را در وجود خود تخفیف دهد، زیارت مشاهد مشرفه بهمنزلۀ ملاقات آنها و دیدار آن حضرات است.
📚 رحمت واسعه، ص١٨ (مجموعه فرمایشات حضرت آیتاللّٰه بهجت پیرامون حضرت سیدالشهداء علیه السلام و اصحاب و یاران آن حضرت)
☑️ @avaymarefat
#پرسش_و_پاسخ از آیتالله بهجت قدسسره
❓پرسش: زائر کربلا و نجف، برای اینکه بهترین استفاده را از زیارت بکند، چه کار باید بکند؟ شما چه توصیهای میکنید؟
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره: زیارات صحیحه، وارده، مأثوره، زیارت وارث، غیر آن؛ [مانند] امینالله و جامعه را بخواند. اگر وقت دارد، مفصلات و اگر وقت ندارد، مختصر.
❓پرسش: اینکه میگویند زیارت با معرفت، منظور چیست؟
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره: اقل معارف و ادنیالمعرفة همین است که [او] «امام مفترض الطاعة» [است]. این اقلش است.[١] اکثرش را هم باید از سلمان پرسید.
پسنوشت:
١. پایینترین حد معرفت به امام آن است که بداند او امامی است که خداوند اطاعتش را بر خلق واجب فرموده است.
🔻@avaymarefat
شخصی خدمت یکی از اولیای الهی گلایه کردند که اخلاق من خیلی خشک است و بشاش نیستم ، فرمودند : خب باید انسان با قرآن انس بگیرد یعنی انسان حداقل نباید چهل روز دست از قرآن بردارد ، اگر بخواهی بشاش بشوی باید بتوانی اول از نور قران استفاده کنی ، سؤال کردند یعنی باید زیاد قرآن بخوانیم ، فرمودند : ، یعنی فکرت باید فکر قرآنی بشود و خواندن قرآن ملاک نیست و باید در قرآن تفکر بکنی تا با کلماتش خیشیت پیدا کنی ، یعنی ببین هر آیه چه منظوری دارد ، مثلاً اینکه شما که داری با من حرف می زنی اگر من منظور حرف شما را بفهمم می توانم شما را درک کنم ، مثلاً بر سر سفره میگویم برو پارچ را بیاور خب تو اگر نفهمی میروی یک پارچ خالی می آوری اما اگر منظور را بفهمی پارچ پر آب می آوری که هیچ لیوان هم همپایش می آوری ، مثلاً وقتی میگویند سفره را بیاور ، خب تو اگر نفهمی میروی فقط سفره می آوری اما اگر بفهمی سفره را با غذا می آوری ، قرآن هم همینطوری است ، اگر آن را بفهمی به تو بار میدهد نور میدهد ، منتها به حرف نیست ، باید بخواهی و طالب باشی ، این دنیا مثل دکان بقالی است و پول شما هم نیاز شما است و لذا هر چه را که نیازت باشد را خدا به تو میدهد ، ما باید رضایت خدا را جلب کنیم و تسلیم اولیاء خدا باشیم ، قلب اولیاء خدا دست خدا است و تا خدا از ما راضی نشود قلب اولیاء خدا عاشق ما نمیشود که ما هم عاشق او بشویم تا اصل توحید را دریافت کنیم و عاشق کلمات توحیدی بشویم تا آن کلمات توحیدی هم عاشق ما بشوند و جذب ما بشوند تا قلب مان نورانی بشود و حیات و نور بگیریم ، انسان باید بین خودش و خدای خودش را اصلاح کند ، حالا چطوری اصلاح کند ، با قرآن خواندن ، مثلاً تو که میخواهی به تلوزیون یا بچهات نگاه کنی ، خب به قرآن نگاه کن حتی اگر هم نخواهی بخوانی ، گفتند قبلاً تصمیم گرفتیم سیصد مرتبه در روز امن یجیب ...بخوانیم اما موفق نمیشویم هر روز و یا کامل بخوانیم ، فرمودند : خب باید از یک روزی که میتوانی شروع کنی و پشت کار را جدی بگیری تا قلبت نورانی شود .
@avaymarefat
📝📝📝
زنی به نام لورا بعد از زایمان پسر چهارمش، دچارخون ریزی شدید و ایست قلبی شده و ان دی ای را تجربه می کند. او دوباره به زندگی بر میگردد، چون به گفته یک موجود نورانی، هنوز رسالتش را روی زمین به پایان نرسانده بود!
یکی از دلایلی که خودکشی در تمام ادیان، گناهی بزرگ محسوب می شود، همین نکته ایست که در این تجربه مطرح می شود: ما نباید قبل از پایان رسالتمان در زندگی و انجام وظایفی که در قبال دیگران بر گردن گرفته ایم، دنیا را ترک کنیم! خودکشی تمام این برنامه ریزی ها را به هم می ریزد!
قسمت اول
📌 من هنگام مردن از اینکه بدون خداحافظی از شوهر و فرزندانم آنها را ترک میکنم احساس اندوه شدیدی کردم و ناگهان مردم. اولین چیزی که حس کردم فقدان هرگونه درد بود، و بعد از آن احساس حضور در یک فضای بسیار تاریک که در عین حال انرژی زیادی در خود داشت. من از این تاریکی هیچ ترسی حس نمی کردم. گوئی این تاریکی من را با آرامش و نرمی در خود حفظ میکرد. می دانستم که مرده بودم ولی حتی برای یک لحظه ضمیر خود را از دست ندادم و هنوز همان «من» بودم. ناگهان من خود را با او ( یک موجود نورانی و بلندمرتبه که هر تجربه کننده ای او را به شکل متفاوتی میبیند و نعبیر می کند) یافتم . در چنان نورخارق العاده و عشقی احاطه شدم که ورای توصیف و توضیح است. البته او به من گفت که هنوز موعد من فرا نرسیده و باید به بدنم برگردم و مأموریتم را در دنیا تمام کنم. او به من گفت من در دنیای دیگری هستم و در اینجا مفاهیم و ارتباطات به طور کامل و خالص رد و بدل می شوند و این زبان عشق است، زیرا قلبها و روحها مستقیماً با هم مکالمه می کنند.
📌 او دوباره به من یاد آوری کرد که باید برگردم. من به او گفتم که او به من آزادی انتخاب داده است و قول داده این آزادی را از من نگیرد. او با شعف به سرسختی من خندید و گفت: «بله لورا، من تعجب نمی کنم که تو سعی در اقامۀ دعوی خود داری ولی بگذار اول چیزی را به تو نشان بدهم». من ناگهان از عمق آگاهی او راجع به من و هر چیز راجع به من بسیار متحیر شدم، من قسمتی از خلقت او بودم. او آگاهی و دانش مطلق و عشق کامل است و من هم جرقه ای از او هستم. ناگهان در پیش روی من یک ساحل زیبای سفید پدیدار شد و هر سه پسر بزرگتر من در کنار هم روی ماسههای ساحل نشسته بودند. من مقدار زیادی از زندگی آیندۀ آنها و کشمکش ها و سختی هائی که پیش رو داشتند را دیدم. دیدم که چگونه مرگ من به سختیها و تنهائیها و غم های آنها خواهد افزود، و بسیاری از اوقات احساسی از خشم را در خود خواهند داشت. سپس تمایزی که در زندگی آنها در اثر حضور من به عنوان مادرشان خواهد بود و اثری که عشق و محبت مادرانۀ من در سبک کردن مسیر آنها خواهد داشت را دیدم. با این حال من هنوز حتی نمی توانستم تصور کنم که به زمین برگردم. من به سوی ماسههای ساحل اشاره کردم و به او گفتم چگونه میلیونها میلیون از این دانههای ماسه در این ساحل هستند و نبود یک دانۀ کوچک فقدان مهمی نخواهد بود. به علاوه، پدر آنها بسیار مهربان و فداکار است و از آنها به خوبی مراقبت خواهد کرد.
📌 من در آن لحظه متوجه شدم که زمان متفاوت است و در حقیقت اهمیتی ندارد. واقعیت این است که عمر دنیا ممکن است طولانی و خسته کننده به نظر برسد، ولی در پهنۀ بی نهایت مانند یک دانۀ ماسه در برابر تمامی ساحل پهناور است. او دوباره توجه من را به ساحل برد و گفت: «به این ساحل دقت کن و به یک دانۀ ماسه بنگر. ببین که چگونه هر دانۀ ماسه دانه های دیگر را لمس می کند. اگر هر دانۀ ماسه بخواهد جای خود را ترک کند دیگر ساحلی نخواهد بود.» من در تمامی ابعاد و سطوح این مفهوم را می فهمیدم: هیچ کس نمی تواند جای کس دیگر را در آفرینش بگیرد، هرگز هیچ کسی قابل جای گزینی نیست. هر کس باید نقش منحصر به فرد خود را در این ساحل داشته باشد.
📌 من ناگهان متوجه شدم که فقط زندگی سه پسر بزرگترم را دیدهام. پرسیدم، پسر چهارمم کجاست و چرا او را نمیبینم. به من جواب داده شد که او از همه کوچک تر است و به طور متفاوتی بزرگ خواهد شد. من گفتم این محال است، پدرش اجازه نخواهد داد. پاسخ داده شد که پدرش برای مدت زیادی با او نخواهد بود و نفوذ و اثری را که روی زندگی سه پسر بزرگترت دارد روی زندگی او نخواهد داشت! در آن لحظه به من نشان داده شد که چگونه شوهر من در اثر یک حادثه جان خود را از دست خواهد داد. (من خاطرۀ این قسمت را با خود به دنیا برنگرداندم اما 4 سال بعد هنگامی که شوهرم فوت کرد، آنرا ناگهان به وضوح به یاد آوردم)
@NDEchanel
@avaymarefat
قسمت دوم
📌 ولی هنوز چیزهائی بیشتری برای فهم من ارائه شد. توجه من دوباره به پسر خردسالم و هزاران نفر از اجدادم منعطف شد، آنها را میدیدم و محبت بسیار زیادی نسبت به آنها حس می کردم. من متوجه شدم که که بسیاری از آنها در هاله ای از نور هستند. او به من گفت «تمام اینها برای تو جمع شده اند، تا تو را به طور منحصر به فردی که هستی بوجود بیاورند. تو خواستی تا به زمین بیائی تا بیاموزی و پیشرفت کنی، و تمام این ارواح برای ممکن ساختن آن و کمک به تو دست به دست هم دادند».
📌 سپس توجه من به پسر خردسالم معطوف شد و به من گفته شد: «در میان تمامی آفرینش فرزند خردسالت تو را به عنوان مادر برای خود انتخاب کرده! نه هیچ کس دیگری را! تو و او با هم عهد بستید که این نقش را در زندگی یکدیگر روی زمین ایفاء کنید. این عهد و پیمان بسیار مقدس بوده و هست و نباید سبک شمرده شود!»
ناگهان دیگر نمی توانستم برای برگشت به زمین صبر کنم، برای برگشت به سوی هر 4 فرزندم، خانواده ام، و به زندگی دنیا. ولی قبل از اینکه برگردانده شوم، به سطح دیگری از آگاهی برده شدم. گوئی هنگامی که توجه من به سوی او بود، او تنها و تمامی آگاهی و توجه من بود و چیز دیگری نمی دیدم، ولی وقتی توجهم به چیزی دیگر، مثلاً آن ساحل، منعطف می شد چیزهای زیادی را می دیدم.
📌 در آنجا زندگی و اعمال من جلوی چشمم نمایش داده شدند. آنچه دیدم باعث شد سرم را از شدت خجالت به زیر بیافکنم، زیرا او نیز همۀ آنها را دیده بود. من در مورد بسیاری از آنچه کرده بودم خوشحال نبودم، و این باعث شد که با حیرت از او بپرسم «چگونه می توانی بعد از اینکه شاهد این همه گناهان من بودی هنوز این گونه تمام و کمال من را دوست داشته باشی؟» او گفت «تو فرزند خدائی، و خدا عشق است، و من تو را تنها عشقی خالص می بینم.» از سوی او هیچ قضاوتی نبود و فقط عشق متشعشع می شد. ولی برای اینکه من این را بفهمم، می بایست خودم را ببخشم و بفهمم که من پاره ای از عشق الهی هستم.
📌در این موقع توجه من به پیرامون من برگردانده شد و متوجۀ یک گل بسیار زیبا شدم که شبیه به گل آفتابگردان بود و در یک حالۀ نور نارنجی رنگ میدرخشید. این گل زنده بود و احساس میکردم که مرا دوست دارد. من دوباره در حیرت و تعظیم به سوی او برگشته و گفتم این گل من را دوست دارد، من می توانم محبت او را حس کنم! او گفت: «همۀ چیزها برای تو از جنس عشق آفریده شدهاند.» در آن موقع من همۀ آن را حس کرد. من آن گل بودم و آن گل من بود! آن گل مانند افلاکی بود با رنگهائی زنده و پر از احساس، و هر قطرۀ آب روی آن نیز زنده بود و عشق می ورزید. کلمات یارای توصیف آن را ندارند.
📌 دیگر واقعاً وقت آن شده بود که برگردم ولی هنوز یک سؤال دیگر داشتم. پرسیدم چرا من؟ چه چیز من اینقدر مخصوص و منحصر به فرد است که این اتفاق برای من افتاده و به من اجازه داده شد این ها را ببینم؟ او گفت: «هیچ چیز! عشق بطور مساوی شامل همه می شود! هر کسی مخصوص و منحصر به فرد است! فقط این اتفاق چیزی بود که تو نیاز داشتی تا بتوانی مأموریت خاص خود را در زندگی به انجام برسانی!» در اینجا من برای برگشت آماده بودم، ولی قبل از رفتن باید از او قول می گرفتم که به زودی خواهم توانست دوباره به او برگردم. مجدداً احساس شعف و عشق خارق العادۀ او و آگاهی کامل او را به خودم حس کردم. و باید دانست که راه و انتخاب دیگری وجود ندارد، ما همگی بدون تردید به او باز خواهیم گشت.
📌او به من یاد آوری کرد که وقتی به سوی او برمی گردم، تنها چیزی که خواهم توانست با خود به همراه بیاورم عشق و محبتی است که به دیگران داده ام. من می دانم که از لحظه ای که بدنم را ترک کردم تا وقتی که به آن برگشتم در سطح بالاتری از آگاهی و ادراک بودم.
منبع:
www.nderf.org
@NDEchanel
@avaymarefat
یا ابا صالح المهدی:
✅ ۱۴ حدیث پیرامون ارزش خانه داری بانوان
۱- پیامبر اکرم (صلےالله علیه وآله وسلم) فرمودند : هرگاه زنی برای مرتب کردن خانه چیزی را از جایی به جای دیگر ببرد خداوند به او نظر رحمت میکند.
۲- پیامبر خاتم (صلےالله علیه وآله وسلم) فرمودند : در هربار شیر مکیدن نوزاد خداوند ثواب آزاد کردن یک بنده را به زن میدهد.
۳- حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند : جهاد زن خوب شوهرداری کردن است.
۴-امام صادق (علیه السلام) فرمود : بهترین زنان زنی است که برای شوهرش خوشبو باشد.
۵- امام صادق (علیه السلام) فرمود : چند گروه از زنان با حضرت زهرا در قیامت محشور میشوند. یکی از انان زنانی هستند که بر بداخلاقی شوهر خود صبر میکنند.
۶- امام محمد باقر (علیه السلام) فرمود : هیچ چیز برای زن در شب اول قبر بهتر از رضایت شوهرش نیست.
۷- پیامبر اعظم (صلےالله علیه وآله وسلم) فرمود : یک لیوان آب دست شوهر دادن بهتر از یک سال نماز شب خواندن و روزه گرفتن است.
۸- نبی خدا (صلےالله علیه وآله وسلم) فرمود : چون زنی به شوهر خود آب گوارایی دهد خداوند ۶۰ گناه او را می بخشد.
۹- حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود : هیچ زنی نیست که دیگ غذایش را بشوید مگر آنکه خدواند او را از گناهان وخطا ها می شوید.
۱۰- حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود : هیچ زنی نیست که هنگام نان پختن عرق کند مگر آنکه خداوند بین او و جهنم هفت خندق قرار دهد. (پخت نان در منزل برکت می آورد)
۱۱- حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود : هیچ زنی نیست موی فرزندان خود شانه بزند ولباس آنان را بشوید ، مگر آنکه خداوند برای هر مویی حسنه ای بنویسد و برای هر موی گناهی را پاک کند و او رادر چشم مردم زینت دهد.
۱۲- حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود : بهتر و برتر از همه این ها رضای خدا و رضای مرد از همسرش است . رضای همسر رضای خدا و غضب همسر غضب خدا می باشد. (البته پیروی از مرد در امر گناه ، جایز نیست)
۱۳-حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود : هیچ زنی نیست که با اطاعت همسرش بمیرد مگر آنکه بهشت بر او واجب میشود.
۱۴- امام جعفر صادق (علیه السلام) :هیچ زنى نیست که شوهرش را یکبار آب دهد (یک استکان) مگر اینکه این رفتار براى او از عبادت (مقبول) یک سال که روزهایش را روزه بگیرد و شبهایش به شب زنده دارى مشغول باشد بهتر است وخداوند در عوض هر بار که شوهرش را آب دهد ، شهرى در بهشت براى او بنا مى کند وشصت گناه از او می آمرزد. (در هر شهر بهشت نعمات بسیاری موجود است )
📗منبع احادیث: کتاب وسائل الشیعه ج ۲ ص۳۹
لطفا در گروهها و دوستان به اشتراک بگذارید اجرتان با حضرت زهرا سلام الله علیها
@avaymarefat
🌹در محضر آن وجود عرشی🌹
چند روز قبل از خروج شاه از کشور (26 دی 1357) ارگانهای حکومتی شهر آمل از جمله شهربانی و ژاندارمری و....
سقوط کرده و شهر تسلیم انقلاب اسلامی شد.
از آن روز تاریخی آمل یا فردای آن، آموزهای از #علامه_حسنزاده برایم فراموش ناشدنی است؛
بعدازظهر آن روز طبق معمول جلسه درس ایشان در مسجد برگزار شد و پس از آن با یکی دو نفر دیگر، آقا را تا منزلشان همراهی کردیم، ولی در کوچه فرعی باریک منتهی به منزل، که من با علامه تنها بودم، ایشان در حال باز کردن درب بودند که کسی آقا را صدا زد و خود را به ایشان رساند. جلو آمد و گفت: من فلانی و افسر شهربانیام، (در همین حال با نگاهی به اطراف و با احتیاط سلاح کمری خود را از زیر کاپشن بیرون آورد، در این لحظه من بهشدت نگران شدم که نکند میخواهد ایشان را ترور کند) و ادامه داد: حاج آقا، من در جریان تظاهرات و درگیریهای شهر به سوی کسی تیراندازی نکردم، و الان هم آمدم که این اسلحه را بهشما تحویل دهم. علامه حسنزاده با کمال خونسردی و آرامش، قبل از اینکه سلاح را از ایشان بگیرد، گفت: «آقاجان، ما هم چند سالی است که دیدیم اوضاع و احوال طوری است که باید مسلح باشیم. (آنگاه دست خود را به جیب بغل قبایش برد و خودنویس خود را بیرون آورد) و گفت: لذا ما هم مدتهاست که مسلح به این سلاح شدیم و...»
و بعد از توصیهای برایش دعا کرد.
در دفعات مکرر که پس از جلسات مسجد همراه ایشان بودم، میدیدم که به رفتگران شهرداری و مأموران راهنمایی در چهارراهها و... سلام میکنند. در موردی عرض کردم آقا، این جوان بهشما سلام نکرده، اما شما ...؟ میفرمود: اینها در سرما و گرما، به مردم خدمت میکنند، ما به اینها مدیونیم.
با همه عظمت و بزرگیشان آنچنان متواضع بود، که هر فردی ایشان را مشاهده میکرد مجذوبش میشد، بلکه انسان از همان تواضع و فروتنی شخصیت خودساختهاش متنبه میشد. آری، آدمی از مشاهده او و رفتارش، بارقههای هدایت دریافت میکرد. دائماً توصیه میکرد که؛ «آقاجان، ما برای ساختن ابدیت خود، در این دنیاییم.»
بارها در موضوع انقلاب اسلامی و حوادث پس از آن، با جدیت و اخلاص از رهبر کبیر انقلاب و اهداف متعالی آن دفاع میکرد و پس از رحلت آن یگانه دوران، از خلف صالح او نیز جانانه حمایت کرده و برای شاگردان و همه ارادتمندانش عیان بود که ایشان وقوع انقلاب و جمهوری اسلامی و زعامت آن را، چه در زمان امام خمینی(ره) و چه در زمان رهبر معظم انقلاب، از عنایات الهی به این کشور علوی و مهدوی و مردم شیفته اسلام و دلداده اهل بیت عصمت و طهارت(علیهمالسلام) میداند.
در مجالس بزرگداشت شهدا، چنان با شور خاصی از عظمت توفیق آنان یاد میکرد که حسرت را برجان و دل شیفتگان شهادت مینشاند.
#قسمت_اول
@avaymarefat
درباره جنبههای علمی اعم از حکمت و فلسفه و ادبیات و ریاضیات و نجوم و... و عرفان نظری و عملی و عبودیت و سیر و سلوک آن و... باید بزرگان این عرصهها و شاگردان پرورشیافته محضر ایشان، اظهار نظر فرمایند که هر یک از آنان، خود در این مباحث حجّیت دارند. اما آنچه که برای حقیر درسآموز بود، اینکه اساتید خود را بسیار با احترام و ادب نام میبرد، بلکه از همه بزرگان رشتههای مختلف به نیکویی و تجلیل یاد میکرد. وقتی از حضرات علامه شعرانی یا رفیعی قزوینی و یا فاضل تونی و یا الهیقمشهای و دیگران میگفت؛ با کمال ادب و اخلاص و بزرگی و القاب و عناوین خاص و با اعتقاد، عظمت کار و آثارشان را شرح میداد. میفرمود: «اینها زحمت کشیدند، سالها نزد بزرگان زانو زدند، خون دل خوردند تا این علوم و معارف را بهما رساندند.» چنانکه در کتابهای مختلف ایشان هم این قدرشناسی و ادب، نسبت به بزرگان و معاریف علم و دین فراوان مشهود است.
رعایت بیان و کلام درست، نقل مطالب دیگران با حفظ امانت و احترام، عبارتپردازیهای وزین و موزون، اخلاص و خاکساری نسبت به اهلبیت عصمت وطهارت(ع) و علمای بزرگ و شهدا، و در همه حال رعایت کمال تواضع و ادب و...، نه فقط در نوشتار بلکه در گفتار، حتی در بیان مباحث درسی و فرمایشات عادی بهخوبی مشهود و آموزنده بود.
از حُسن خلق آن بزرگ موارد بسیاری میتوان گفت، اما همیشه با افرادی که در کنارشان بودند خودمانی و صمیمی بودند و لحن رفیقانهای با شاگردان و علاقمندانش داشتند.
نکتهای که از ایشان، بیش از دیگر جلوهها، قابل فهم بود، اینکه، حاصل زحمات و یافتههای علمی خود را، به راحتی به دیگران بذل میکردند. و لذا از سوءبرداشتهای احتمالی افراد ضعیف، پرهیز نداشته و بسیاری از اسرار اذکار و اعمال و یافتههای علمی خود را، که شاید حاصل سالها تهذیب و مراقبت و کسب فیض از محضر علمای بزرگ بود، عرضه میداشتند.
در همین رابطه بدون اینکه اشارهای به توفیقات و مراتب خود داشته باشد، مکرر از نتایج مراقبتها و سیر و سلوک و آثار تهذیب نفس و احتیاطات بیان میکرد و گاهی که بعضی از پردههای کنار رفته برای دیگران را نقل میکرد، با حالت خاصی میفرمود: «آقاجان، ما انسانها موجودات عرشی هستیم، ولی قدر خود را نمیدانیم.»
خوشا به حالش که واقعا «عاش سعیداً و مات سعیداً»، آری، در فراق آن وجود عرشی، این شعرحافظ که بیت اول آن بیان حال حقیر، و بیت بعد در شأن اوست، مناسبت دارد:
اوقات خوش آن بود که با دوست بهسر شد
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
غروب این آفتاب درخشان علم و معرفت و حکمت و طاعت و تقوا و اخلاق محمدی(ص)را باید به ساحت مقدس حضرت ولی عصر(عج) عرض تسلیت گفت و نیز به پرچمدار انقلاب اسلامی،
رهبر فرزانهمان و به حوزههای علمیه و به همه خوشهچینان از خرمن علم و معرفتش، که در فقدان او سوگوارند.
دکتر علی خلسه
#قسمت_دوم
@avaymarefat
💢 السلام عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ المَعصومة اشْفَعِي لَنَا فِي الْجَنَه
🔅 امام صادق علیه السلام
🔰 اِنّى وَ اللّهِ ما امُرُكُمْ اِلاّ بِما نَأمُرُ بِهِ أَنْفُسَنا فَعَلَيْكُمْ بِالْجِّدِ وَ الاِْجْتِهادِ
🔹 به خدا سوگند، من شما را به چيزى دستور نمى دهم، مگر كه خود را نيز بدان فرمان مى دهم، پس بر شما باد كه تلاش و كوشش كنيد.
📚 وسائل الشيعه، ج ۱۲، ص ۱۲، ح ۸
#حدیث
🆔 @avaymarefat
در يكي از خطبهها اميرالمؤمنين علیه السلام به معرفي راسخين در علم ميپردازد:
واعْلَم أنَّ الراسِخينَ في العلم، هم الَّذينَ أغناهُمُ اللهُ عَن الإقْتِحام في السُّدَدِ المَضروبة دونَ الغيوب، فَلَزِمُوا الإقرارَ بجُمْلة ما جَهِلُوا تفسيـرَه مـن الغَيـب المَحْجـوب؛ فقـالوا: {آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا}[۷] فَمَدحَ الله عزّ وجل اعترافَهم بالعَجْز عن تناول ما لَم يُحيطوا به علماً، و سَمّى تَرْكَهُم التَّعَمُّق في ما لَم يُكَلِّفْهم البحثَ عنه منهم رسوخاً، فَاقْتَصِر على ذلك و لا تُقَدِّر عظمةَ الله سبحانه على قَدْر عَقْلك فَتَكونَ مِنَ الهالكين؛
بدانكه راسخان در علم آنهايند كه خداوند آنها را از دست يازي به آنچه خود بر آنها پوشيده داشت و جزو اسرار غيبي قرار داد، بينياز ساخت. پس آنان به همة آنچه كه تفسيرش را نميدانند و بر آنها پوشيده است پايبندند و ميگويند: «به آن ايمان آورديم، همة آن از سوي پروردگارمان است»
پس خداوند اعترافشان را به عجز (و ناتواني از رسيدن به آنچه از نظر علمي به آن احاطه نمييابند) و ترك تعمق و فرورفتنشان را در آنچه كه مُكَلَّف به بحث از آن نيستند ستود و رسوخ ناميد. تو هم به همين بسنده كن و عظمت خداي سبحان را با عقلت اندازه مگير كه از هلاك شوندگان خواهي بود.
@avaymarefat
حاشیه:
طریق#احراق در سلوک عملی(که در کتاب لب اللباب با بیان علامه طباطبایی به نقل از آیت الله سید علی قاضی آمده) در سلوک علمی و عبادی و ایمانی و معرفتی هم کاربرد دارد. یعنی اظهار عجز و فقر در همه چیز، شاه کلید ورود به حقیقت آن چیز است.(انّ الدین عند الله الاسلام و التسلیم).(ما عرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک).
با این نگاه، ایمان و تسلیم بی چون و چرا از جهتی مقدم بر علم و معرفت است.(و لم تجعل للخلق طریقاً الی معرفتک إلّا بالعجز عن معرفتک)
#احراق
@avaymarefat
قرآن کریم می فرماید حضرت یونس(علیه السلام)هر چه تلاش کرد حتی یک نفر هم از قوم صد هزار نفری ایمان نیاورد در نهایت از هدایت این قوم ناامید شد و با نفرین کردن،از قومش فاصله گرفت خداوند او را مذمت کرده و به خاطر اینکه بدون اجازه و زودتر از زمان مناسب کار را تعطیل کرده و این قوم لجوج را نفرین کرده،یونس را خطاکار دانسته و او را گرفتار شکم ماهی بزرگی کرد و تا یونس در زندان تاریک و ظلمانی شکم ماهی اعتراف به خطای خود نکرد و دست از متهم کردن و مقصّر جلوه دادن دیگران برنداشت او را از این زندان نجات نداد.قرآن می فرماید اگر در تمام طول زندگی و همینطور در شکم ماهی اعتراف به کم کاری خود نکرده بود و به تسبیح و تنزیه و تقدیس خدا و هستی نپرداخته بود تا روز قیامت در شکم ماهی و در زندان ظلمانی می ماند.(فنادی فی الظلمات ان لا اله الّا أنت سبحانک انّی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجّیناه من الغم و کذالک ننجی المؤمنین و لولا انّه کان من المسبّحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون)
*حاشیه:
برای آن که بهترین سال زندگیمان را داشته باشیم، باید از مقصر شمردن دیگران و آنها را علت بدبختیهای خود دانستن، دست بکشیم. به همان اندازه که دیگران را برای هر وضعیتی مورد سرزنش قرار دهیم، حتی هنگامی که معتقد هستیم واقعا تقصیر آنهاست، خود را از ایجاد تغییرات دلخواهمان ناتوان میکنیم. مقصر شمردن، بیماری عصر ما شده است. مقصر شمردن، ما را مظلوم میکند و در نتیجه از در اختیار گرفتن وضعیت زندگیمان ناتوان میسازد.
هنگامی که احساس فشار، خستگی بیش از حد یا یأس و بی تفاوتی میکنیم، میتوانیم مطمئن باشیم که در آگاهی مظلوم بودن و تقصیر وضعیت خود را به گردن دیگری انداختن، فرو افتادهایم. هر حرف، فکر یا کار ما که ناشی از مقصر شمردن دیگران باشد، توانمان را میگیرد.
✍️ 👤 #دبی_فورد
@avaymarefat