هدایت شده از بسلام آمنين
#یادداشت_۱۷۷
۱۲ مهر ۱۴٠۳/سال چهارم
همین؟!؟! مگر اسرائیل در تامین اف۳۵ مشکل داشت؟
بهتر است قبل از اینکه حرفم را با شما خواهران و برادران عزیز در میان بگذارم بگویم: بنده هم مثل میلیونها انسان آزاده در سراسر جهان افتخار می کنم. افتخار به اینکه در کشوری زندگی می کنم که در طرف یاری مظلومان، کودکان و مادران بی پناه #غزه و فلسطین ایستاده.
اما مگر نه این است که خداوند متعال می فرماید: اگر از #ذکر _که مصداق اَتَم آن قرآن است_ روی بگردانید، باید آماده زندگی سخت و دشوار شوید؟(طه۱۲۴). و مگر نه اینکه قاعده #قرآنی انتقام می فرماید: در همان سطحی که ضربه خوردید باید پاسخ دهید؟(بقره۱۹۴). فی المثل پاسخ واقعی شهادت حاج قاسم به عنوان فرمانده بین المللی اسلام، کشتن #ژنرال_مکنزی فرمانده وقت سنتکام آمریکا بود.
با این وصف می شود بفرمایید در وعده صادق۲، دقیقا پاسخ کدام ضربه را داده ایم؟ آنهم بعد از دو ماه تلخ و زهرآگین. اینکه بعد این مدت، تنها سه چهار پایگاه نظامی را بزنیم و ژست انسانیت بگیریم که بله ما زیرساختها را نزدیم، دستاورد خیلی مهمی است؟
مگر اسرائیل مشکل تامین #اف۳۵ دارد که این فرصت تاریخی بسیار بسیار بی نظیر را تنها صرف آن کردید؟ دیروز در صفحه اینستاگرام شبکه اماراتی #الحدث خواندم، که بلافاصله بعد عملیات موشکی ایران، آمریکا با سه فروند هواپیمای باری جنگی، یک بسته جدید از پیشرفته ترین امکانات را به اسرائیل فرستاده.
یا سه چهار روز پیش #الجزیره نوشته بود: تمام هزینه جنگ یکساله برای اسرائیل، تنها چهل میلیارد دلار بوده. آیا برای آمریکا با بودجه نظامی حدود ۸۶٠ میلیارد دلار، تامین چهل میلیارد در سال کار سختی است؟ دلارهای بی نهایت شرکت #آرامکوی سعودی هم به کنار.
اینکه بگویید اگر اسرائیل غلط دیگری بکند چنین و چنان می کنیم...
می شود بفرمایید سگ هار صهیون، دقیقا باید چه غلط دیگری بکند؟
در کمتر از پنج ماه، چند نفر از سرلشگران نظامی ما را که شهید کرده، وزیر ما را همچنین، رئیس جمهور بی نظیرمان را به آن شکل و مهمان عزیزمان را نیز. انسانهای اسطوره ای مانند #فؤاد_شُکر و #ابراهیم_عقیل که جانشینان خلف #عماد_مغنیه بودند و ده فرمانده ارشد دیگرمان را، تنها در دو هفته به شهادت رسانده. نهایتا #سیدحسن را و آه از داغ سوزان آن ولی الهی. در چنین شرایطی سخن از غلط دیگر می کنید؟!؟ تنها یک غلط مانده که پناه بر خدا از آن یک غلط.
بله به عنوان کسی که هر روز مهم ترین خبرگزاری های دنیا را رصد می کنم، از وضعیت خراب اقتصادی اسرائیل مطلعم. البته که این وضعیت طبیعی همه جنگهاست. مگر سایر کشورهای درگیر جنگ، به لحاظ اقتصادی شکوفا می شوند که به وضع نابسامان اقتصادی صهیونها دل بسته اید؟
وعده صادق۲ می توانست کار را برای همیشه تمام کند که ظاهرا عزیزان منتظر حوادث دیگری اند.
اگر به هر دلیلی توان به درک واصل کردن #رئوس_الشیاطین صهیونی را ندارید، چرا بهترین فرصت برای ویران کردن #زیرساختهای_اقتصادی و فلج کردن مردمی دشمن را، به زدن چند پایگاه نظامی و امنیتی تقلیل دادید؟ کاش حداقل تاسیسات برقی و مخابراتی شان را نابود می کردید. در اینصورت پانصد هزارنفری که هرچند روز در اعتراض به نتانیاهو بیرون می آیند، به چند میلیون نفر تبدیل می شدند. مگر نتانیاهو بدون پشتیبانی مردمش چقدر می توانست ادامه دهد؟ بهترین راه برای زمین گیر کردن ماشین ترور و انسان کشی یهود، ایجاد #فتنه_داخلی است و بهترین راه آن، نابودی زیرساخت های زندگی مستعمره نشینان که متاسفانه از دست رفت.
بله بنده هم مثل شما از همراهی نکردنهای بعضی ها مطلعم. بنده هم می دانم که #حاج_قاسم عزیز در وصیت نامه اش می گوید: آیه الله خامنه ای را خیلی مظلوم و تنها می بینم. به همین دلیل اینها را می نویسم برای #مردم، برای همانهایی که در آخرین پیام، مورد خطاب رهبری قرار گرفتند.
مردم عزیز: باید به مطالبه گری و تبیین ادامه دهیم. تصور نکنیم که کار تمام شده. پناه بر خد از روزی که #جهاد و قتال با دشمنان خدا، اولویت اول زندگی ما نباشد(۲۴ توبه).
@besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
#یادداشت_۱۷۸
۲۲ مهر ۱۴٠۳/ سال چهارم
خسروان بخش خصوصی و فرهادان مدفون
در بی ستون ها!!!
عکسش را که دیدم، به ناگاه دستم را گرفت و به روزهای دبیرستان برد، دقیقا بیست سال پیش! #فرهاد_پیرزاد را می گویم. آدمیزاد به میزانی که با دیگران احساس مشابهت کند، به همان اندازه هم نزدیکشان می شود و خودمانی. تحصیل را در همان مدرسه ای گذرانده بود که من: دبیرستان نمونه دولتی آیه الله خامنه ای(حفظه الله) #قوچان. زاده روستا و جالب اینکه در همان رشته ای قبول شده بود که من: حقوق! تنها تفاوتمان در این که او در دانشگاه فردوسی مشهد و من در بابلسر.
فرهاد پیرزاد، رتبه ۱۸٠ کنکور سراسری سال ۱۳۹۱ و یکی از جان باختگان حادثه تلخ #معدن_طبس در ۳۱ شهریور امسال. اینکه چرا و چگونه استعداد و موهبتی چون او، از عمق چند صد متری زمین سر درآورْد، اندوهی بس غم انگیز و تلخ است که چند و چونش را ندانم. به هر روی رحمت و رضوان خدا بر آن برادر نادیده عزیز، که از مصادیق بارز #الکٰادّ_عَلیٰ_عَیٰالِه بود و به فرموده امام صادق علیه السلام، در زمره #مجاهدان_فی_سبیل_الله(الکافی ج۵ص۸۸).
با خود می گویم کاش #نظامی_گنجوی زنده می شد و جاه و جلال شگفت انگیز ظلم خسروانی را در عصر مدرن می دید. بارگاهی به نام #بخش_خصوصی با نقاب #علم که از نسل فرهاد، هزاران هزار محروم میکند و مرحوم. محروم از حقی که خدا برایشان مقرر کرده و مرحوم در بیستون های #بی_ستون و نا امن.
حال آنکه از نظر شرع مقدس #اسلام، هر آنچه که از منابع و معادن مختلف در زمین است، حق تمامی ابنای بشر است. نباید به هیچ وجهی تبعیض و تفاوت در بهره برداری از آنها وجود داشته باشد، که این ویژه خواری است و #إستئثار.
فی المثل آیه هفتم سوره حشر در نحوه تقسیم #فِیْءْ، به عنوان یکی از مصادیق ثروتهای عمومی، به یک اصل بسیار بنیادین اشاره می کند: اینکه ساز و کارهای اقتصادی نباید به نحوی باشد که ثروت، تنها در دست #اغنیای جامعه در گردش باشد. از همین روی، حضرت نبی الله الاعظم به عنوان معلم اول و آخر بشریت می فرمایند: پنج نفرند که من و همه انبیای مستجاب الدعوه آنها را لعن کرده ایم. یکی از آنها #المُسْتَأثِرُ_بِالْفَيْءْ است. یعنی کسی که اموال متعلق به امام جامعه و ثروتهایی که _به تعبیر امروز _ باید برای محرومیت زدایی عامه مردم استفاده شود را به خود اختصاص دهد(الکافی ج۲ص۲۹۳).
حضرت آقا امیر المومنین علیه السلام در برنامه حکومتی که برای جناب #مالک_اشتر می نویسند، به این امر مهم توجه داده می فرمایند: إيّاكَ وَ الاستئثارَ بِمَا الناسُ فيهِ أُسْوَةٌ . بپرهيز از ويژه سازى و انحصار طلبى در چيزهايى كه متعلق به همه مردم است و همه در آن برابرند (نهج البلاغه نامه ۵۳).
این موضوع آنقدر مهم است که حضرت آقا امام رضا علیه السلام، اعلان برائت از #أهل_الإستئثار را جزو شروط مسلمانی عنوان می کنند(عیون الأخبار ج۲ص۱۲۱).
#انفال در اسلام عزیز به معنای اموال عمومی است که در اختیار پیامبر و جانشینان معصوم ایشان(علیهم السلام) قرار دارد و در زمان غیبت، اختیار آن با ولی امر مسلمین و تحت تصرف حکومت اسلامی است. اموالی که از آن باید در مصالح عمومی جامعه و به سود همگان بهره برداری شود. با این مبنا #معادن، یکی از مهم ترین مصادیق انفال و ثروتهای عمومی و متعلق به همه مردم است. آنهم معادن بسیار غنی و ارزشمند کشوری چون ایران، که واجد یک درصد جمعیت جهان است و در مقابل، مالک هفت درصد معادن دنیا.
از نظر احکام اقتصادی پیشرفته اسلام، که بخشی از آن در #رساله_های_توضیح_المسائل آمده، بهره برداری از معادن باید به صورت #غیرمتمرکز و به وسیله همه مردم باشد. در این مبناست که همه فقها و مراجع در بخش #خمس رساله هایشان، از احکام معدن هم سخن گفته اند. به این معنا که همه می توانند از برکات معادن بهره مند شوند و در مقابل، باید خمسش را به حکومت بپردازند.
اما آنچه که مانع پیاده سازی این حکم حکیمانه می شود، وجود مسئله ای است به نام #بخش_خصوصی. سرمایه دارانی که تنها به دلیل سرمایه دار بودن، بهره برداری از معادن طلایی ایران را #استئثار کرده و سالیانه مبلغ اندکی از درآمد فوق نجومی شان را، تحت عنوان حقوق دولتی معادن به حکومت می پردازند. اینجاست که فرهادهای مستضعف و مظلوم را که مالکان حقیقی معادنند، #اجیر می کنند، به عمق چندصد متری زمین می فرستند و در مقابل آنهمه رنج و سختی، ماهیانه هشت نه میلیون تومان هم به آنان می دهند و تمام(اینجا).
و مگر بردگی و برده داری چیزی جز این است؟ در عصر مدرن، فرعونها، خسروها و قارونها هم شکلهای مختلفی پیدا کرده اند. گاهی شبیه بمبهایی می شوند که بر سر اهالی شهر #غزه آوار می شوند و زمانی که بشدت خطرناک ترند، در قالب تئوری های اقتصادی در می آیند و کشورها را خراب و ویران می کنند.
مطالعه بیشتر: مدیریت اسلامی معادن
@besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
#یادداشت_۱۸۶
۱۴ دی ماه ۱۴٠۳/سال چهارم
ائمه سکولار و «هیئت را تعطیل کردیم چون درس مهمتر بود»!!
گوشی با یک شماره ناشناس زنگ خورد. نوجوانی بود که می گفت مسئول همان #هیئتی است که خواسته اند در آنجا برنامه داشته باشم.
حاج آقا زنگ زده ام بگویم: چون #درس مهم تر است، دو هفته ای هیئت مان را به خاطر امتحانات تعطیل کرده ایم.
برادر کوچک جدیدم نمی دانست با همین جمله ی «درس مهم تر از هیئت است»، مرا به چه درگیری های فکری تاریخی که نبرد! اگر بگویم از #اصول_فقه گرفته، تا ساختار #آموزش_پرورش ما در بیان این جمله ساده عمیق نقش داشته مبالغه نکرده ام. بدیهی است که روی کلام، صرفا تعطیلی موقت یک هیئت نیست. بلکه سخن از مسئله بسیار مهمی است که به انحاء و اقسام مختلف، در عمق تفکر و هویت ما ریشه دوانده.
چرا هیئت به عنوان یک مکان و نهاد اسلامی، در قلب نوجوان ما امری حاشیه ایست؟ چند درصد از نوجوانان ما هیئتی اند و چرا ایییینقدر کم؟ #درس چه دارد که هیئت فاقد آن است؟
پاسخ واضح است: درس حاوی تمامی آن چیزهایی است که مورد #نیاز و ضروری زندگی است و هیئت خیر. درس هرچند به صورت بسیار ناقص و پر اشتباه، اما به ما اقتصاد می آموزد، پزشکی، معماری، #غذا_و_کشاورزی، نجوم، فیزیکُ شیمی و نحوه تصرف در طبیعت و دهها مسئله دیگر، که بدون آنها نمی توان حیات انسانی را متصور شد.
اما متقابلا هیئات ما در بهترین حالت، صرفا بستر ساز یک احساسند. یک رابطه قلبی با اهل بیت علیهم السلام که نسبت چندانی با رفع نیازهای مذکور ندارد.
البته که حاشیه ای بودن دین، علاوه بر نوجوان ما در قلب مدیر انقلابی و دلسوز این مملکت هم وجود دارد. این است که به تعبیر زیبا و گیرای آن استاد حوزه علمیه قم، مدیر #نمازشب_خوانِ مفاتیح به دست ما، صبح که به محل کارش می رود، #نهج_البلاغه را زیر میز می گذارد و کتاب های « #جان_مینارد_کینز» کافر انگلیسی را روی میز. آنگاه قربه الی الله برای جامعه مسلمان ایران تئوری اقتصادی می نویسد. نتیجه اش همین وضعی است که می بینید: پس از حدود نیم قرن از #انقلاب_نهج_البلاغه، در سرزمین پهناور، بسیار ثروتمند و پر برکت ایران، بیش از بیست میلیون نفر حاشیه نشین داریم(اینجا) و دهها استخوانِ در گلوی رنج آور دیگر.
این مسئله آنقدر ریشه دار است که حتی در #حوزه_علمیه هم نشانه های فراوانُ عمیقش هویداست. طلبه دلسوز و دغدغه مند ما هم اگر بخواهد حرفی برای مردمش داشته باشد، اقتصاد بداند، روانشناسی بفهمد و تحلیل جامعه شناسانه بدهد، ناچار به درس پناه می برد و #دکتر_حجه_الاسلام می شود.
تمامی این اشکال به ظاهر مختلف، برآمده از یک نگاه واحدند: قرآن، امام و دین در این منظر، صرفا یک احساسند نه یک #مرجع_علمی برای پاسخگویی به نیازهای حیاتی بشری. در واقع #مدینة_العلم این عزیزان، همان نظام آموزشی برآمده از تمدن مدرن کفار است.
اما چرا هیئت، مسجد و در حقیقت #حوزه_علمیه، حتی در قلب طلبه هم امری ناکافی برای نیازهای عصر کنونی است؟ پاسخ را در دو گزاره بنیادین باید جست: نخست هجوم حداکثری مدرنیته از طریق #نظام_آموزشی_جدید. عامل مهم تر اما مدل #استنباط و رجوع ما به آیات و روایات است. روشی که متمرکز بر اوامر و نواهی دین است و با سایر ابعاد گرانقدر وحی و حدیث کار چندانی ندارد. منهجی که نهایتا منجر به ارائه یک دین و #امام_سکولارِ بی ربطِ به اداره جامعه شده.
به تعبیر صریح #رهبری عزیز انقلاب، «نظام آموزش و پرورش مدرن را برای بی دین کردن و #نشر_عقاید_ضد_دینی وارد این مملکت کردند. ما هم بعد از انقلاب نتوانستیم جز تغییراتی سطحی و اندک در آن ایجاد کنیم»(اینجا). تصور کنید چنین ساختاری، حداقل #پانزده_هزار_ساعت از گُل ایام زندگی فرزندان ما را در طول دوازده سال اشغال می کند. در مقابل، نوجوان ما اگر دهها اما و اگر را پشت سر بگذارد و پایش به #مسجد و هیئت باز شود، هفته ای ده بیست دقیقه هم موعظه می شنود و تمام. تازه اگر هیئت امنا مانع کار نشود!!!
با یکی از عزیزان حزب اللهی رشته پزشکی سخن می کردیم. با ذهنی قریب الانفجار از شبهات و پرسشهای بی پاسخ درباره #طب_اسلامی. من جواب هیچ کدام از سؤالاتش را ندادم و فقط پرسیدم: روزی چقدر زمان برای #رشته_پزشکی اختصاص می دهی؟ گفت حدود ده ساعت. گفتم از ابتدای عمرت تا کنون ده ساعت برای مطالعه طب اسلامی وقت گذاشته ای؟ گفت خیر.
نتیجه این #نبرد_معرفتی_نابرابر واضح است که فرمود: بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ(آیه۳۹یونس). سبک زندگی مدرن در وهله اول و به صراحت نمی خواهد دین را به حاشیه براند، بلکه فرصت پرداختن به آن را برایت نمی گذارد!(فتأمل جیدا).
اما در اینکه چه باید کرد، توضیحات فراوانی وجود دارد که مطالعه کتاب «مسجد و اداره جامعه» و «آموزش پرورش آینده» می تواند گره گشای خوبی برای ابتدای کار باشد.
@besalamen_amenin