امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:
او غیبتی طولانی خواهد داشت که در آن (غیبت) هیچ کس نجات نمی یابد، مگر کسی که خدای تعالی او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعا به تعجیل فرج، موفق سازد.
بحارالانوار، جلد ۹۰، صفحه ۱۴۹
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_امام_مهربانم
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
امام صادق علیه السلام
هر کس از ترس فقر ازدواج نکند نسبت به لطف خدا بدگمان شده است.
چرا که خداوند می فرماید:
اگر آنان فقیر باشند خداوند از فضل و کرم خود بی نیازشان می کند.
من لا یحضره الفقیه، ج۳ ، ص ۳۸۶
#ازدواج_آسان
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
✨ رسول اکرم(ص) :
«ذِکْرُ عَلِیٍّ عِبادَهٌ» یاد علی(علیه السلام)، عبادت است.
📚مناقب آل ابی طالب(ع)، ج۳، ص۳۰۳
🌺به مناسبت روز عید غدیر، به حیدر کرار متوسل می شویم به نیات👇
💐تعجیل در فرج مولا
💐شفای همه بیماران الخصوص بیماران کرونایی
💐رفع بلای ویروس کرونا و معیشت مردم
💐عاقبت بخیری همه مسلمین جهان
🌸وعده ما : قرائت ذکر 🌼یاعلی🌼
☘مهلت قرائت : تا روز عید غدیر
🌻در صورت سهیم شدن تعداد رو اعلام نمایید.
@shahid_ahmadali_nayeri
#حیدر_کرار_دعاگویتان
سمیه نرو!
ولی اگه رفتی ما رو دور ننداز...
اگه دورم انداختی دیگه مهرت نزار اجرا. چون نمیگن زنه پول پرست بود میگن مرده نداشت بیت کوین بده!
#ازدواج_آسان
#نفوذ_فرهنگی
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
سه دقیقه در قیامت 41.mp3
34.4M
#شرح_کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت
قسمت 1⃣4⃣
"تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم"
* بخش پایانی صدقه
* صدقه کافر
* قاعده فیزیکی صدقه
* صدقه مدیریت انرژی
* صدقه و نماز نافله
* صدقه به سادات
* صدقه و اَجَل
* تقدیر و عمر
* عمر تابع چیست؟
* عواملی که باعث طول و کاهش عمر میشود
* نکاتی پیرامون چشم زخم
* مدیریت انرژی در قواعد دینی
* پیشنهاد به متخصصان
* صدقهای به نام درختکاری
* طول عمر را برای چه بخواهیم؟
* واژه فوقالعاده انرژی
#استاد_امینی_خواه
@audio_ketab
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
عکسنوشته فرهنگ و حجاب
✨ رسول اکرم(ص) : «ذِکْرُ عَلِیٍّ عِبادَهٌ» یاد علی(علیه السلام)، عبادت است. 📚مناقب آل ابی طالب(ع)،
🌺الحمدالله تا الان 🌼۶۲۱۵۰ مرتبه🌼 اعلام شده است.
🌻طرح تا روز عید غدیر ادامه دارد.
#عیدتون_مبارک😊
#شفاعت_حیدر_کرار_نصیبتون
بسم الله الرحمن الرحیم
زنده ام
قسمت هفتاد و پنجم
مثل کنه به دکتر چسبیده بودیم.
گفتم: دکتر پدر ما است ما به هیچ عنوان از پدرمان جدا نمی شویم.
یک نفر از آنها که کرد بود و فارسی را خوب می فهمید, گفت: ما با دکتر جلوتر میرویم شما پشت سر ما بیاید.
گفتم: نه, ما و دکتر با هم می آییم.
شب کشداری بود. انگار صبح قصد آمدن نداشت و جایی گیر کرده بود. هر چه می گذشت از تاریکی شب چیزی کم نمی شد. به آسمان پرستاره نگاه کردم. با خودم گفتم: سهم من از این ستاره هایی که پیام روشنی و سپیده ی صبح را دارند چقدر است؟ همین قدر که در انتظار صبح بمانم کافی است.
گفتم: دکتر افکار اینها کثیف و شیطانی است. نظر شما چیست؟
گفت: شما فقط نماز صبر و شکر بخوانید. شب تمام میشود.
ما نماز میخواندیم و آنها تماشا میکردند. تا اینکه آرامآرام پرده ی روشنی بر سیاهی شب کشیده شد که نوید نافله صبح را می داد اما هنوز تا صبح فاصله بود.
آنقدر آذوقه و مواد خوراکی و تنقلات توی دست و بالشان بود که انگار به ضیافت دعوت شدهاند.
برای این که اشتهای ما را تحریک کنند و از آنها چیزی درخواست کنیم، نمایش نشخوار برگزار کرده بودند. پوست پسته هایشان را به سمت ما پرتاب میکردند.
باد زباله هایشان را جابجا می کرد. متوجه شدم قوطی های کنسرو و جعبه ها مال ایران است. با آنکه از صبح روز قبل تا آن لحظه چیزی نخورده بودیم، میلی به خوردن و آشامیدن نداشتیم.
گفتم: دکتر اینجا چه خبره؟ این قوطی ها و جعبه ها ایرانی اند.
دکتر گفت: حتماً بار بعضی از ماشین هایی که تو جاده میگیرن تدارکات و آذوقه برای جبهه بوده.
صبحدم بیست و چهارم مهر همزمان شد با سروصدای خودروهای بعثی و هجوم دوباره گروه گروه نیروهایی که از شمال خرمشهر به سمت همین جاده سرازیر بودند.
روز قبل، از صبح علی الطلوع تا غروب شاهد اسارت گروههای مختلف بودیم.
من و مریم را به گودالی انتقال دادند که دیروز برادران در آن بودند.
دکتر عظیمی تنها گوشه دیوار نشسته و منتظر اعزام به بیمارستان بود.
ساعت هشت صبح یک گروه شش نفره از برادران سپاه پاسداران بدون اینکه فرصت تعویض لباس داشته باشند با همان لباس سبز سپاه اسیر شدند. از برخوردشان کاملاً پیدا بود غافلگیر شده اند. آنها را مثل توپ به سمت ما پرتاب کردند. بعد از مدتی که بین ما اعتماد حاکم شد، اطلاعات مان را دست و پا شکسته رد و بدل کردیم.
از آنها پرسیدم: از کجا اعزام شدید؟
- سپاه امیدیه
- ما نیروهای هلال احمریم و ممکن است آزاد شویم.
بلافاصله دو نفر از آنها که متعهد بودند، حلقه ازدواج شان را درآورده و به ما دادند و گفتند: اگر آزاد شدید این حلقهها را به سپاه امیدیه بدهید. خانواده هایمان از این حلقه ها ما را شناسایی خواهند کرد...
پایان قسمت هفتاد و پنجم
#نهضت_کتابخوانی
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
🍃پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم فرمود:
خدای متعال مرا به معراج برد سپس فرمود: ای محمد! آیا ما این اهل بیت را ببینی؟
عرض کردم: بلی. فرمود:
قدمی پیش گذار.
من قدمی جلو نهادم، ناگاه دیدم علی بن ابی طالب و حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی آنجا بودند و حجت قائم همانند ستاره درخشان در میان آنان بود.
پس عرض کردم:
پروردگار من اینان چه کسانی اند؟ فرمورد:
اینان امامان هستند و این یک نیز قائم است که حلال کننده حلال من و حرام دارنده حرام من است، و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت.
ای محمد را دوست بدار که من او را دوست می دارم و هر کس که او را دوست بدارد نیز دوست می دارم.
غیبت نعمانی، باب ۱۴، حدیث ۲۴
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_امام_مهربانم
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB