eitaa logo
عکسنوشته فرهنگ و حجاب
685 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 امام صادق فرمود: هر کس شادمان می گردد از اینکه از یاران حضرت مهدی علیه السلام باشد، باید منتظر باشد و به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار نماید و او منتظر [واقعی ] است. غیبت نعمانی، ص ۲۰۰ 🍃همچنین ایشان فرمودند: به یقین برای صاحب این امر غیبتی است، پس بنده خدا باید تقوای الهی پیشه کند و به دینش چنگ زند. ۲- کافی ج۲ باب فی الغیبه ص۱۳۲ 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏میدونستید ۱۵ تا نماینده میتوانند ‎ رو تصویب کنن و تشکیل بدن؟ میدونستید اگه این کمیسیون رو داشته باشیم، دیگه زالوهایی مثل ‎ نمیتونن جولان بدن این وسط! 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
هدایت شده از Aminikhaah_Media
سه دقیقه در قیامت 51.mp3
35.99M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه پنجاه و یکم * نسبت نظام دنیا و نظام آخرت * آشنایی اجمالی با مباحث فلسفه صدرایی * عالم ماده، اثرگذاری و اثرپذیری * عالم آخرت، عالم بروز آثار است * دایره گسترده اثرگذاری و اثرپذیری * ملکوت زیبایی * اثر نگاه به نامحرم در زندگی انسان * مواظبت‌های قوه خیال * اثر کلمه "دوستت دارم" * از نفس خود چه می‌سازیم؟ * اثر گذاری زن در جامعه * روایت خاص حضرت عبدالعظیم از گریه های پیامبر بر برزخ زنانه ( نکته بسیار مهم: این روایت را لطفاً با توضیحات مطرح شده در این فایل گوش کنید) * پیشنهاد به نویسندگان: نگارش رمان در مورد زندگی برزخی 📅99/01/23 ⏰ مدت زمان: ۱:۳۵:۱۳ 🔔 @Aminikhaah_Media
💠هر روز دهه اول ماه محرم به یاد 🌹۴۰ شهید🌹 🌺میخواهیم روزها و شبهای ماه محرممان رنگ و بوی شهدا بگیرد. ان شاءالله اسم رو برامون بفرستید تا ان شاءالله در کنار هم اعمالی انجام دهیم. @shahid_ahmadali_nayeri
توجه بفرمائید با توجه به فراوانی فرق و مذاهب و عرفانهای مختلف در استان البرز، بنیاد مهدویت استان البرز دوره های نقد مذاهب و فرق را به صورت مجزا و تخصصی با حضور اساتید طراز اول کشوری به صورت مجازی برگزار می نماید ۱.دوره نقد بهاییت🇬🇧 ۲.دوره نقد اهل سنت🕌 ۳.دوره نقد عرفانهای نوظهور☯ ۴.دوره نقد مسیحیت تبشیری✝ 🔖 به همراه اعطای مدرک پایان دوره 📌علاقه مندان به هر یک از دوره های نامبرده جهت ثبت نام با شماره ۰۹۳۷۴۲۰۰۹۴۵ واحد پژوهش بنیاد مهدویت استان البرز تماس حاصل نمایند. 🔸نکات مهم لطفا توجه داشته باشید هر نفر فقط در یک دوره می تواند شرکت کند. تعداد ثبت نام شوندگان محدود و تا پایان مدت ۵/۲۶ خواهد بود. هزینه دوره پنجاه هزار تومان می باشد. واریز هزینه به شماره کارت بانک صادرات ۶۰۳۷۶۹۱۹۸۰۰۵۷۵۴۱ در صورت واریز هزینه پیامک ارسال شود.
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
💠من مطمئنم هستم چشمی که به نگاه حرام عادت کند دیدن خیلی چیزها را از دست می دهد چشم گناهکار هرگز لایق شهادت نمی شود. 🌷شهید محمد هادی ذوالفقاری نشر با ذکر 🌹 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
پنجشنبه است و ياد درگذشتگان 🍃اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ محتاج دعا 🍃باز هم پنج شنبه و غم دوری عزیزانمون امروز با خواندن آیه ای از قرآن کریم روحشان را شاد کنیم @Emamkhobiha 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
‏کمیسیون شلوغ فرهنگ مجلس پاسخگوی مشکلات ازدواج جوانان نیست! ‎ 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
بسم الله الرحمن الرحیم من زنده‌ام قسمت هشتاد و دوم فاطمه روحیه ی آرام و صبوری داشت. هم جنگ را خوب فهمیده بود و هم تقدیر اسارت را در جا پذیرفته بود. حرف‌های زیادی برای گفتن داشتیم. در اتاقی بیست و چهار متری با دو پنجره که به پشت محوطه بازداشتگاه باز می شد، بدون هیچ گونه زیر اندازی کنار یکدیگر نشسته بودیم. سربازی که گهگاه از پنجره به داخل سرک می کشید، از اتاق ما دور شد. نزدیک غروب بود و فرصت خوبی پیش آمده بود تا فاطمه بیشتر از وضعیت این چند روز برای ما بگوید. _ این سه چهار روز حول و حوش همین ساعات در را باز می‌کنند. دیگر کمتر احساس ترس و غربت می‌کردم و این عنوان ژنرال بودن را هم می آموختم و هم می آزمودم. هم مشق می‌کردم و باور می‌کردم.فاطمه هم از تنهایی در آمده بود. لحظه اول که نگهبان در را بست احساس کردم متهم هستم و زندانی شده ام. اما با خودم گفتم: اتهامم چیست؟ چرا در زندانم؟ یک ساعت بعد در باز شد و یک کاسه غذا با مقداری برنج و مایع قرمز رنگی که به عنوان خورش رویش ریخته شده بود به ما دادند. ظاهر غذا به جای اینکه بزاق را ترشح کند و اشتها را تحریک، اشتها کور کن بود. فاطمه کاسه را برداشت و شروع به تعریف از غذا کرد و با لذت بو کشید. کاملاً مشخص بود که می‌خواهد اشتهای ما را تحریک کرده و به خوردن ترغیب مان کن. پشت سر هم می‌گفت: بچه‌ها شروع کنید. ربع ساعت دیگر می آیند ظرف را می برند. بعد از سی و شش ساعت گرسنگی می خواستم غذای عراقی بخورم. سه تایی دور کاسه ای که فقط می توانست شکم یک نفر را سیر کند نشستیم. گفتم: پس قاشق و چنگال کو؟ فاطمه گفت: اینجا زندان تنومه است نه ستوران تنومه! من سه روز زودتر از شما اسیر شده ام یعنی سه روز از شما جلوترم. به جای چنگال از پنگال استفاده کنید. _ ۴ تا انگشت را به هم بچسبانید تا از لای شان غذا نریزد و بعد لقمه کنید. شروع که کنید یاد می گیرید. برای تمرین، یک لقمه برداشت. به مریم گفتم: ببین وقتی یه دختر تهرونی یاد گرفته باشه، با هم یاد می گیریم. بسم الله! . اما به دست هام که نگاه کردم اشتهایم کور شد. لابه لای انگشتانم خون خشکیده بود و رد خاک و خون در تمام شیارهای دستم پیدا بود. گفتم: بعد از غذا آب هم می‌دهند؟ فاطمه گفت: نه به جای آب پسی و کوکا می د هند. بخورید دیگه، معطل چی هستید، چند دقیقه دیگه می آد دنبال ظرف. دست های مریم، دست کمی از دست‌های من نداشت. نمی‌خواستیم فاطمه همان شب اول از ما برنجد. بالاخره با بی‌میلی با نوک انگشتان دو لقمه ای را که سهم ما بود خوردیم. نگهبان در را باز کرد و کاسه را برد. یک ساعت بعد نگهبان در را برای پنج، شش دقیقه به منظور استفاده از سرویس بهداشتی باز کرد. به کمک همدیگر به سرعت همینطور که لباس‌هایمان به تنمان بود مقنعه و مانتو خونی مان را شستیم. می‌خواستیم وجود داشته باشیم که نگهبان پرید داخل دستشویی و دوباره یالا سرعه سرعه راه انداخت... پایان قسمت هشتاد و دوم 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB