🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
سمانه :خوب چرا گریه 😭می کنی بعدشو بگو زینب :بعدی
زینب:خواستگار؟ سمیه :بله پسر آقای شریفی همکار پدر جون زینب;پسر آقای شریفی!به جا نمیارم مامان از پنجره خونه سرشو کرد بیرون وگفت چی کار می کنید خوب بیاین بالا توخونه حرفاتونو بزنید سمیه :الان مادر جون سمیه :به جا نمیاری ☺مهدی تعریف می کنه روز عروسیمون شیرینی سمت آقایون کم اومده بود تو با اون کفشای پاشنه بلند ت اومدی از پله بری پایین که محکم با دیس شیرینی ها پخش زمین شدی 😂 زینب :کووفت رو آب بخندی 😢 سمیه :بعد 😂بعدش😂 همه ی مردایی که اونجا بودن می خندیدن مثل اینکه یکدفعه پسر آقای شریفی میاد کمکت میکنه وشیرینی ها رو برات جمع می کنه 😂 زینب:وااای پسر آقای شریفی اون بوده 😉 نفهمیدم چی جوری در برم دوتا پله رو یکی میکردم از خجالت می رفتم بالا سمیه :آره اونشب از دست تو نصف مهمونامون بهشون شیرینی نرسید😛 زینب: بدبخت میشه با این دختر ه دست وپاچلفتی 😂 سمیه :نگووو
اتفاقه پیش میاد! مگه تو چی کم داری تممام وکمالی😊 ایمان ،زیبایی، تحصیلات عالیه ،خانواده ی خوب ،دیگه چی میخواد؟فقط !فقط زینب:فقط چی ؟ سمیه :فقط یکم خلی😛 دنبال سمیه دور تا دور حیاط دوییدم زینب:اگه دستم بهت برسه موهاتو لاخ لاخ با دستام می ککنم سمیه:ح .ح.ح. تسلیم ،نفسم بند اومد تورو خداااا زینب:بی خیال بیا کاریت ندارم
رفتیم تو خونه زینب :مامان خرید عیدمون امروز همین بود؟ چرا خواستگاری؟ مامان :نه عزیزم همین دوساعت پیش تماس 📱گرفتن بابای آقا مسعود به پدرت گفته پسرم بورسیه تحصیلی دانشگاه آکسفورد انگلستان ـ گرفته میخواد بعد از عید بره اونجامیخوایم دست این دوتا جوونو بذاریم تو دست👏 همدیگه #ابریشم_سرخ
#داستان_واقعی
#قسمت_۵
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
┅─═ঊঈ🌸🎀🌸ঊঈ═─┅
4_5859435302803737141.mp3
5.26M
🌸 #میلاد_امام_حسین (ع)
💐ای حسین شهید عاشق
💐عاشقی رو تو یادم دادی
🎤 #محمودکریمی
👏 #سرود
👌فوق زیبا
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبریز فلک شد از تَبــارک
آوازِ طَرب دهد چکــاوک
آمد پســـری ابوالعجائب
از خانه ی مالکُ الْمَمالَـک
حرف دل نوکرحسین است
#اربـاب_تولـــدت_مبــــارک🎊🎉
#امام_حسین