در فرازهایی از یکی از خطبههای حضرت امیر در نهج البلاغه، حضرت میفرمایند خوراک من دو قرص نان بیشتر نیست و ادامه میدهند:
👈 «فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ اَلطَّيِّبَاتِ كَالْبَهِيمَةِ اَلْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا...»
مرا براى آن نيافريدهاند كه غذاهاى لذيذ و دلپذير به خود مشغولم دارد، چون چارپايان در آغل بسته كه همه هدفشان نشخوار علف است، ...
در ادامه حضرت میگویند: مثل این است که میشنوم برخی میگویند
اگر قوت پسر ابوطالب چنين است، ضعف او را زمینگیر میکرد و نمیتوانست با پهلوانان و شجاعان جنگ کند.
حضرت برای پاسخ به این گمان میفرمایند:
👈 «أَلَا وَ إِنَّ اَلشَّجَرَةَ اَلْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ اَلرَّوَاتِعَ اَلْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ اَلنَّابِتَاتِ اَلْعِذْيَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً»
بدانيد، كه آن درخت كه در بيابانها پرورش يافته، چوبى سختتر دارد و بوتههاى سرسبز و لطيف، پوستى بس نازك. آرى، درختان بيابانى را به هنگام سوختن، شعله نيرومندتر باشد و آتش بيشتر.
....
کلام حضرت در تاثیر تحمل سختی و ترک نازپروردگی فقط در مورد اصلاح بدن انسان نیست، بلکه روح انسان نیز اگر با سختی و محدودیتها مواجه شود، رشد میکند.
در تربیت نفس باید طعم سختی و محدودیت را چشید، بدن انسان نیز اگر عادت به راحتی و برخورداری و پرخوری کند، میشود ماشین دفع!
روزه برای اصلاح بدن و روح، تمرینی لازم از چشیدن طعم محدودیت است.
https://eitaa.com/joinchat/3499884818C4a82ae00a1
از امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت است:
👈 «قُوتُ اَلْأَجْسَادِ اَلطَّعَامُ وَ قُوتُ اَلْأَرْوَاحِ اَلْإِطْعَامُ»
خوراک مایه قوت جسمها غذا است، و خوراک مایه قوت روحها غذا دادن است.
در آیه ۱۰۳ سوره توبه خداوند تبارک و تعالی به پیامبر اکرم میفرماید:
👈 «خُذ مِن أَموَٰلِهِم صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُم وَتُزَكِّيهِم بِهَا»
از اموالشان صدقات را دريافت كن چراکه به سبب این گرفتن صدقات آنها را پاك میكنى و رشد و تكامل مىدهى؛
بیش از آنکه فقیر به کمک کردن ما نیاز داشته باشد، ما به کمک کردن به او نیاز داریم، بیش از آنکه میهمان ما از مهمانی شدن توسط ما بهره ببرد، ما از میهمانی دادن و اطعام کردن به او بهره میبریم.
اشتباه میکنند کسانی که میگویند در مساجد و حسینیهها از مردم پول جمع نکنید و با موقوفات یا از طریق افراد سرمایهدار هزینههای مسجد و حسینیه را تامین میکنند، چون همه باید در کمک کردن سهیم شوند، این مشارکت در کمککردن خودش یک امر تربیتی و موجب پاک شدن مردم است.
.....
📌 پینوشت: البته در نحوه جمع آوری کمک میشود خلاقیت به خرج داد و شیوههایی که اخلاص و کرامت مردم و متولی بیشتر حفظ شود را اجراء کرد. مثلا عوض هر روز، هر هفته یا ماه پاکتهایی بین مردم توزیع شود تا هرکس هرچه دوست داشت در پاکتها بگذارد یا کارتخوان را به خود فرد کمک کننده دهیم تا مبلغ را واریز کند.
https://eitaa.com/joinchat/3499884818C4a82ae00a1
مقایسهای کنید بین دو سوره مبارکه فلق و ناس، نکته بسیار مهمی از مقایسه این دو سوره بدست میآید.
در سوره فلق به «رب الفلق» پناه برده میشود از شر هر آنچه خلق شده است و چند مورد را به خصوصه از این مخلوقات ذکر میکند: شب هنگامی که تاریک میشود، ساحران و دعا نویسها که گره میزنند و در آن میدمند، حسودان که حسادت میکنند.
معلوم میشود این سه مورد از میان مخلوقات خطرناکتر از بقیه هستند.
اما در سوره ناس ورق برمیگردد، عوض یک بار نام خدا را بردن و پناه بردن به او از همه مخلوقات، سه بار نام خداوند با صفات مختلفش را به میان میآورد و به آن پناه میبرد، از شر فقط یک چیز:
«قُل أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ _ مَلِكِ ٱلنَّاسِ _ إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ»
از شر چه چیزی؟
«مِن شَرِّ ٱلوَسوَاسِ ٱلخَنَّاسِ»
از شر وسوسه گر کمین گرفته پنهان که بسیار وسوسه میکند.
«ٱلَّذِي يُوَسوِسُ فِي صُدُورِ ٱلنَّاسِ»
آنكه همواره در سينههاى مردم وسوسه مىكند.
مِنَ ٱلجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ»
چه وسوسه گران از جنّيان و چه آدميان.
معلوم میشود بیشترین ضررها و خطرها از جانب این وسوسهگرها به انسان میرسد و متاسفانه مردم از دعا نویس و ساحر و شب و حسود و هر چیزی میترسند و دوری میکنند جز این وسوسهگرهای پنهان.
وسوسهگرهایی که ذهن و قلب شما را بهم میریزند، دنیا را مقابل چشم شما سیاه میکنند، دلهای شما را برای انجام گناه و خیانت و ظلم نرم میکنند.
خیلی از کانالها و شبکههای ماهوارهای و دوستان مصداق تام این وسوسهگرهای کمین گرفته پنهان هستند.
https://eitaa.com/joinchat/3499884818C4a82ae00a1
ضرب المثلها بخشی از فرهنگ مردم هر جامعه هستند، هر ضرب المثلی در جامعه نمیگیرد و نمیماند الا اینکه جامعه آن را بپذیرد.
از قدیم از زبان پدر و مادر و دوست و رفیق شنیدهایم: «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو»
همرنگ جماعت شدن یعنی ساکت شدن، پذیرفتن شرایط موجود، قیام نکردن مقابل نقصها و خطاهای جامعه.
اما قرآن میگوید یکی یکی دوتا دوتا قیام کنید.
👈 «قُل إِنَّمَآ أَعِظُكُم بِوَٰحِدَةٍۖ أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثنَىٰ وَفُرَٰدَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُواْۚ مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍۚ»
بعد از قیام تفکر کنید، رفیق شما پیامبر اکرم دیوانه نیست.
خاصیت قیام، برهم زدن شرایط موجود است، همرنگ جماعت نشدن است، ما وظیفه داریم همرنگ جماعت نباشیم به این معنا که فکر کنیم و آنچه از فرهنگ جامعه را غلط میدانیم مقابل آن بایستیم، حرف بزنیم، سنتهای غلط را بشکنیم.
👈 «وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجنُونٖ»
رفيق و يار شما پیامبر اکرم ديوانه نيست، او فقط همرنگ جماعت نیست، اهل قیام در برابر باطلها است.
https://eitaa.com/joinchat/3499884818C4a82ae00a1
در حکمتهای نقل شده از لقمان حکیم آمده است، لقمان به فرزندش میگوید: ای پسرم، هفت هزار حکمت فرا گرفتی، پس چهار حکمت آن را حفظ کن و همراه من به بهشت بیا.
معلوم میشود این چهار حکمت مخ همه اندرزها است.
یکی از این چهار حکمت این است:
👈 «وَ أَخْلِصِ الْعَمَلَ فَإِنَّ النَّاقِدَ بَصِير»
عملت را خالص کن چرا که آنکه نقد کننده است آگاه است.
آن چهار حکمت منقول از لقمان در روایتی قدسی نیز با اضافاتی آمده است:
👈 «وَ قالَ تَعالى: يَابْنَ آدَمَ! اَكْثِرْ مِنَ الزّادِ اِلى طَريقٍ بَعيدٍ، وَ خَفِّفِ الْحَمْلَ فَالصِّراطُ دَقيقٌ، وَ اَخْلِصِ الْعَمَلَ فَاِنَّ النّاقِدَ بَصيرٌ، وَاَخِّرْ نَوْمَكَ اِلَى القُبُورِ وَفَخْرَكَ اِلىَ الميزانِ وَ لَذّاتِكَ اِلَى الجَنَّةِ، وَ كُنْ لى، اَكُنْ لَكَ.»
خداوند متعال فرمود: اى فرزند آدم! براى راهى طولانى توشه بسيار برگير و بار خود را سبك كن، چرا كه راه، باريك است. و كار و عمل را خالص ساز، چرا كه ارزياب، بيناست. و خواب خود را براى قبر نگهدار و افتخار خويش را براى ميزان و لذّت هاى خود را براى بهشت. و براى من باش، تا براى تو باشم.
.....
پینوشت:
در دستگاه کریم قاعدتا نباید خیلی مو را از ماست بکشند! اما با توجه به آیات و روایات در دستگاه خداوند ذره ذره خطاها دیده میشود و از همه سختتر اخلاص است که اکثر اعمال ما در این مرحله رفوضه میشود!
اما چرا؟! ظاهرا خداوند نمیگذارد در دستگاهش کسی طلبکار و مدعی خارج شود، هرچه هم بیاوریم باز یک جایش عیبی پیدا میشود!
الا اینکه بدهکار و با امید به فضلش برویم و آن وقت سیئاتمان هم حسنات میشود!
https://eitaa.com/ayat_va_revayat
تذکر:
متاسفانه برخی از این مطلب درست سوء برداشت میکنند و امید بیعمل به فضل الهی میبندند!
اما این نکته هم مکرر در روایات آمده است که امید بیعمل فریب شیطان است.
از حضرت امیر علیه السلام نقل است:
👈 «لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَلٍ»
مثل آن کسی نباش که امید به آخرت دارد، ولی عمل ندارد.
ما باید تا جای ممکن عمل کنیم ولی به عملمان دل خوش نکنیم بلکه به فضل خداوند دل خوش باشیم.
https://eitaa.com/ayat_va_revayat
🔻آیا میخواهیم خداوند در زندگی یاریگر ما باشد و برای موفقیت خیالمان راحت باشد، شرطی دارد؟!
🔻خداوند در آیه ۷ سوره مبارکه محمد میفرماید:
👈 «يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدَامَكُم»
باید یاریگر خداوند باشیم تا خداوند یاریگر ما باشد.
⁉️ سوال میشود چطور یاریگر خداوند باشیم؟!
خداوند جواب میدهد:
👈 «يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُونُوٓاْ أَنصَارَ ٱللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ٱبنُ مَريَمَ لِلحَوَارِيِّـنَ مَن أَنصَارِيٓ إِلَى ٱللَّهِۖ قَالَ ٱلحَوَارِيُّونَ نَحنُ أَنصَارُ ٱللَّهِۖ...» (۱۴-الصف)
یاریگر خدا باشید، مانند حواریون عیسی که وقتی عیسی گفت چه کسی یاریگر من به سوی خداوند است؟ آنها پاسخ دادند ما یاوارن خداییم.
📌 نصرت خداوند به نصرت اولیاء خداست، اگر در مسیر نصرت ولی خدا باشیم خداوند یاریگر ماست و شکستی نداریم.
موفقیت در پی یاری خداوند است و یاری خداوند با یاری ولی خدا محقق میشود.
https://eitaa.com/joinchat/3499884818C4a82ae00a1
یکی از مبلغان بینالمللی میگفت، یکی از عالمان اهل سنت شیعه شده بود. از او سوال کردم چه شد که شیعه شدی؟!
گفت: من یک آیه از قرآن را مهندسی معکوس کردم. دیدم قرآن میگوید:
«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا»
دشمنترین دشمنان با کسانی که ایمان آوردهاند، یهود است بعد مشرکین.
از خودم پرسیدم الان چه جریانی بین مسلمانان است که یهود با آن بیشترین دشمنی را دارد؟! دیدم ایران است، فهمیدم اینها مؤمن واقعی هستند.
.....
پینوشت: در همین رابطه کلیپ کابوس نتانیاهو و کلیپ تحلیل شبکه الجزیره از بهبود رابطه ایران و عربستان را ببینید.
در روایت است، مردم نزد حضرت امیر(ع) آمدند و از حضرت خواستند که فقیه را برای آنها تعریف کند. حضرت هم فرمودند فقیه را آنطور که حق آن است برای شما تعریف میکنم:
فقیه کسی است که به مردم حکم جواز در معصیت خداوند ندهد و آنان را هم از رحمت خداوند مأیوس نکند و نیز آنان را از مکر خداوند امان ندهد و قرآن را با رغبت به غیر آن کنار نگذارد.
بعد از آن حضرت توصیههای عمومی کردند که بیارتباط با قبل نیست و شاید وجه آن این باشد که ماحصل پیروی از این توصیهها تبدیل شدن به آنچنان فقیهی است.
👈 «أَلَا لَا خَيْرَ فِي قِرَاءَةٍ لَا تَدَبُّرَ فِيهَا»
بدانید و آگاه باشید خیری در قرائتی که تدبر در آن نباشد، نیست.
بدانید و آگاه باشید که خیری در عبادت بدون تفقه (فهم عمیق) نیست و بدانید و آگاه باشید، خیری در رفتارهای دینی که ورع در آن نباشد، نیست.
..........
🔻 قسمتی که مورد اشاره حقیر به ویژه برای این ایام است، فراز مربوط به قرائت قرآن است، سنت جزء خوانی، سنت بسیار خوبی است اما نباید این سنت مانع تدبر در قرآن باشد.
مثلا سبکهایی مثل قم که قبل از هر چند فراز یک مفسر آن فرازها را توضیح میدهد خیلی خوب است حتی اگر از حجم قرائت روزانه کاسته شود.
متاسفانه همت اصلی مردم در قرائت قرآن مانند کاسبی شده است که هرچه بیشتر آیات را بخوانم تا ثواب یک دور قرائت قرآن را برده باشم و حالا در ماههای غیر رمضان هم نخواندم جبران آن بشود!
از طرفی معلوم نیست اگر همین جلسات جزء خوانی نباشد، جلسات تفسیر هم باشد، از طرفی اصل و اساس، فهم و تفسیر قرآن است. پس بهتر است در ضمن جلسات جزء خوانی تفسیر را خیلی جدی بگیریم.
@ayat_va_revayat
🔻 مهمترین و بالاترین مستندی که برای فضیلت شب قدر ذکر شده است، آیه: «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» است. در سند صحیفه سجادیه از امام صادق(علیه السلام) روایت است:
👈 «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» تَمْلِكُهَا بَنُو أُمَيَّةَ لَيْسَ فِيهَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ...
خداوند به پیامبر اکرم میفرمایند یک شب قدر برای تو با برکتتر و با فضیلتتر است از هزار ماهی که در حکومت بنیامیة باشد و در آن هزار ماه شب قدری نباشد.
🔻 از قید «تَمْلِكُهَا بَنُو أُمَيَّةَ» معلوم میشود ملاک مقایسه فضیلت شب قدر با ماههای تحت حکومت امام عادل نیست بلکه این فضیلت در مقایسه با ماههایی است که مؤمنین تحت حکومت طاغوت زندگی کنند.
🔻 در روایتی از امام صادق(علیه السلام) سوال میشود:
👈 «كَيْفَ تَكُونُ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ؟» چگونه شب قدر ارزشش از هزار ماه بالاتر است؟ حضرت پاسخ میدهند: «الْعَمَلُ الصَّالِحُ فِيهَا خَيْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فِي أَلْفِ شَهْرٍ لَيْسَ فِيهَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ» اعمال صالح در این شب بالاتر از هزار شبی است که در آن شب قدر نباشد.
📌این روایت در مقام توضیح ملاک مقایسه شب قدر نیست بلکه در مقام چگونگی فضیلت داشتن شب قدر است، یعنی فضیلت آن با ضریب مثبت پیدا کردن اعمال در آن است.
🔻 «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» در عین بیان فضیلت شب قدر اشاره به بیارزشی اعمال صالح تحت حکومت طاغوت دارد، اشاره به ضریب منفی حکومت طاغوت در اعمال انسان و ضریب مثبت حکومت امام عادل در اعمال مؤمنین دارد.
📌متن کامل توضیحات این حدیث را در قالب یک پست در یاداشت زیر آوردهام.👇
https://eitaa.com/sharhe_hal/4855
در روایت است هرکس در شب ۲۳ رمضان سورههای عنکبوت و روم را بخواند از اهل بهشت خواهد بود.
امیدوارانه این سورهها را امشب بخوانیم تا روزی که دنبال بهانه برای بخشش هستند این امید امروز ما بهانه خوبی برای پاداش بهشت گرفتن باشد.
@ayat_va_revayat
در آیه ۱۷ سوره مبارکه سبأ خداوند تبارک و تعالی میگوید:
«ذَٰلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِمَا كَفَرُوا ۖ وَهَلْ نُجَازِيٓ إِلَّا الْكَفُورَ»
«نُجَازِيٓ» یعنی مجازات میکنیم.
«الْكَفُورَ» یعنی کسی که بسیار اهل کفران است.
معنای آیه میشود: با این عذاب مجازاتشان کردیم در برابر آن كفرهایشان. آیا جز بسیار كفران كننده را كیفر میدهیم؟
از رحمت خداوند است که کافر را مجازات نمیکند بلکه کفور یعنی بسیار کفران کننده را مجازات میکند.
عبارت «هَلْ نُجَازِيٓ إِلَّا الْكَفُور» وقتی در سیاق سوال مطرح میشود یعنی توقع است خودتان بدانید که از خداوند رحیم و رئوف غیر از این توقع نیست که فقط آنکه خیلی کفران و لجاجت میکند را مجازات کند، نه آنکه موردی کفران و اشتباه کرد.
نکته بعد اینکه هرچه هم مجازات میشوید فقط به خاطر کفران زیاد شما است.
اگر کفران خودمان را درست کنیم دیگر خبری از مجازات نخواهد بود.
اگر کفور بودن را کنار بگذاریم، همه مشکلات حل خواهد شد، کفور بودن یک حالت نفسانی است، یعنی ناراضی بودن، ندیدن نعمتها و به تعبیر امروزی منفی باف شدن مثبت اندیش نبودن، همهاش نیمه خالی لیوان را دیدن.
مثبت اندیش باشیم، راضی و شاکر باشیم، این حالت ذهنی که درست شود همه مشکلات بعد از آن حل خواهد شد.
@ayat_va_revayat
فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا...
قیامت به قدری نزدیک است که علائم آن پدیدار شده است.
ما در لبه آخر دنیا هستیم.
برخی آثار مربوط به انسانهایی که بدون تمدن در ایران زندگی میکردهاند تا ۱۰۰ هزار سال پیش از میلاد و در هند تا ۲۰۰ هزار سال یافت شده است و ظاهرا تاریخ آن انسانها مربوط به پیش از حضور اولین نبی خدا یعنی حضرت آدم بوده است.
قدیمیترین شهری که تا کنون بقایای آن کشف شده است، مربوط به ۵۲۰۰ سال قبل، در تمدن سومریها در عراق بوده است. در چین نیز بقایای تمدن و شهرها در ۵ هزار سال قبل و در هند و ایران تا ۳ هزار سال قبل یافت شده است.
در روایات عمر حضرت آدم(ع) ۹۳۰ سال و به ترتیب پس از ایشان عمر حضرت ادریس(ع) ۳۶۵، حضرت نوح ۱۲۰۰، حضرت هود(ع) ۴۶۰، حضرت صالح(ع) ۲۸۰ سال و همگی در محدوده عراق و در نجف اشرف دفن شدهاند و بعد از آنها اندک اندک عمر انسانها کم و کمتر شده است. اما در مجوع با توجه به گزارشهای مختلف فاصله بین حضرت آدم تا نبی مکرم اسلام قریب به ۶۸۶۰ سال بیشتر نمیشود.
وقتی به این بازهها و گذشت ۱۴۰۰ سال از عصر حضرت رسول (ص) مینگریم و توجه کنیم به اینکه خداوند در زمان نبی مکرم اسلام پدیدار شدن علائم قیامت را خبر میدهد، معلوم میشود از عمر دنیا و حوادث پیش رویش چیز زیادی هم باقی نمانده است.
شاید زمان باقی مانده برای عمر کوتاه من و شما زیاد باشد اما در افق تاریخ زمان ظهور دولت حق پیش از قیامت و خود قیامت و بسته شدن تاریخ بشر باید خیلی نزدیک باشد.
@ayat_va_revayat
از ویژگیهای متقین در خطبه معروف امیرالمؤمنین (علیه السلام) به همام، این است که:
اگر عملی کوچکی انجام دادند راضی نمیشوند، اگر عمل بزرگی هم انجام دادند آن را بزرگ نمیشمارند.
نفس خود را متهم میکنند و از اعمال خود میترسند.
.....
بایست به نفس خود سوء ظن داشت و بدبین بود، باید نفس را متهم کرد.
خیلی از ما مذهبیها از این سوراخ خودستایی، فریب شیطان را میخوریم و ضررها میکنیم.
مقابل خود را متهم کردن، خودستایی و خوش بین بودن به خود است و در قرآن این ویژگی وصف کسانی است که تلاشهایشان در دنیا ضایع شده است، کسانی که فکر میکنند عجب کار خوبی دارند میکنند!
👈 «الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا» (کهف - ۱۰۴)
به خود خوشگمان هستند و فکر میکنند هدایت یافته هستند.
👈 «إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَآءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ» (اعراف - ۳۰)
اگر سخت با خودت حساب کردی، خدا خوب حساب میکند. متقی هرکاری که میکند برمیگردد و یک عیبی از آن میگیرد، هیچ عملی از خود را عمل قابل و درست به حساب نمیآورد، خود را متهم به ریا و خجالتزده میکند، خود را متهم به شهرت طلبی میکند.
البته دقت شود، تذکر مهم:
متقی خود را نفس خود و حسابکشی از خودش متهم میکند نه در انظار مردم و آشکار.
این حسابکشی بعد از عمل است و برای عجب پیدا نکردن، نه قبل از عمل، قبل از عمل باید تلاش خود را کرد تا عمل را کامل و درست انجام داد. اگر این اتهام قبل از عمل باشد، فریب شیطان است و بعد از عمل نشانه تقوا.
@ayat_va_revayat
دبیرستان که بودم، یکی از رفقایم خیلی به دنبال شهوت بود، آن موقعها یاهو مسنجر و چت بود و اوایل از آن فضاها شروع کرد، بعد فیلمهای مستهجن نگاه میکرد، هرچه را هم شروع میکرد تا تهش میرفت...
با من هم رفیق بود و نصیحتش میکردم که زندگی خودت را به گند کشیدی همه وقت و فکرت رفته دنبال این چیزا، خودش هم خسته شده بود و نمیخواست ادامه دهد ولی زورش نمیرسید.
یک بار میگفت الان به جایی رسیدهام که اگر یک خانم کاملا برهنه را جلویم بیاورند هیچگونه لذتی نمیبرم و آرام هم ندارم.
همهاش دنبال یک سبک و مدل جدید بود تا آرام شود ولی به جایی رسیده بود که مدل و سبک جدیدی نبود و آتش درونش زبانه میکشید و جانش را میسوزاند.
احساس خیلی بدی داشت.
راست میگویند که وقتی برهنگی آزاد شود چشم و دل سیر میشود، بله از آن حدی که مقابلش است کم کم سیر میشود و حدود بیشتر و مدلهای بیشتری از برهنگی و عرضه شدن را طلب میکند.
هرچه بیقیدتر شویم، هم زن تمام زندگیاش میشود فکر کردن به نوع جدیدی از عرضه شدن و وقتی کارایی خود را از دست داد به افسردگی میافتد و هم مرد آتش درونش شعلهورتر میشود و جانش را میسوزاند.
👈 «بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ»
بلکه انسان میخواهد دائما پردهدری جدیدی بکند!
....
📌حجاب از بهترین خدمات اسلام به جامعه است، از بهترین خدمات برای آرامش زن و مرد.
@ayat_va_revayat
در نمازها هر روز حداقل ۱۰ بار میخوانیم: خداوندا ما را به راه راست (درست) هدایت کن.
راه درست یک نشانه میخواهد برای گم نشدن، یک هادی که تحریفها و اشتباهات مسیر را اصلاح کند.
برخی گفتند کتاب خدا برای هدایت ما کافی است، اما اگر کتاب خدا برای هدایت کافی بود این همه تفسیرهای متعدد و مختلف از آن نمیشد.
بشر همیشه برای هدایت، یک مرجع (پیشوای) زنده که کلامش فصل الخطاب باشد و انحرافات را بشناسد و جلو آنها را بگیرد، نیاز دارد.
همه ادیان به مرور تحریف شدند و بخشی از کار همه انبیاء، احیاء معارف دین تحریف شده سابق بود:
👈 «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِيٓ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِٓ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰٓ...» (شورا -۱۳)
دین اسلام نیز از آسیب تحریف به دور نیست. تفاوت اسلام با ادیان سابق این است که بعد از آن دین و پیامبر جدیدی نیست اما نیاز آن به حفظ شدن از تحریف توسط پیشوای زنده، عالم و عادل در همه زمانها باقی است.
در روایتی از پیامبر اکرم(ص) است:
👈 «يَحْمِلُ هَذَا اَلْعِلْمَ مِنْ كُلِّ خَلَفٍ عُدُولُهُ وَ يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ اَلْغَالِينَ وَ اِنْتِحَالَ اَلْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ اَلْجَاهِلِينَ.»
در همه نسلها افراد عادلی را خداوند قرار داده است که مقابل تحریف غلو کنندگان، سرقت اهل باطل و تاویل بردنهای جاهلها میایستند و دین را حفظ میکند.
📌 سنت هدایت و دستگیری خداوند در هیچ نسل و زمانی تعطیل پذیر نیست، ماییم که باید از میان عالمان عادل پیشوایان هدایت کننده به راه درست را بیابیم و به آنها اقتدا کنیم.
@ayat_va_revayat
قناعت را برخی طوری ترجمه میکنند که موافق وجدان و فطرت بشر نیست و عمدتا نزد افراد مقبول واقع نمیشود. قناعت را: «به کم ساختن» ترجمه میکنند و بس!
اما وقتی در روایات دقیق شوی قناعت مدح شده مقابل طمع است.
از امیر المؤمنین روایت است:
👈 «اَلْحُرُّ عَبْدٌ مَا طَمِعَ وَ اَلْعَبْدُ حُرٌّ إِذَا قَنِعَ»
انسان آزاد بنده میشود وقتی طمع میکند و انسان عبد آزاد میشود وقتی قناعت میکند.
قناعت خوب یعنی به کم خود ساختن و طمع نکردن به مال و دست دیگری.
قناعتی که با طمع جمع میشود، مذموم است چراکه میشود تنبلی و نداری و تلاش نکردن برای پیشرفت و توسعه زندگی.
قناعتی که با طمع جمع نمیشود، ممدوح است چراکه میشود: عزت.
«عَزَّ مَنْ قَنِعَ» کدام قناعت موجب عزت است؟! آنی که به معنای حقیر نکردن خود و فریب ندادن خود با طمع است.
«اَلطَّامِعُ فِي وِثَاقِ اَلذُّلِّ» طمع کننده در بند حقارت است.
اما کسی که به کم خود نسازد و تلاش کند برای توسعه در زندگی، برخلاف آن معنا، عزیز است.
@ayat_va_revayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت زندگی مؤمن حکایت این کارتون دیپ داپ است.😄
از امیرالمؤمنین علی (عليه السلام) روایت است:
ماضي يَومِكَ فائتٌ، وآتيهِ مُتَّهَمٌ، ووَقتُكَ مُغتَنَمٌ.
👈 گذشته گذشت و رفت، آينده هم معلوم نیست چه شود، زمان حالت مغتنم است.
.....
مؤمن در لحظه زندگی میکند، غصه گذشته را نمیخورد، چون اتکای او به خداوند جبار است.
جبار یعنی بسیار جبران کننده و هرچه هم کمبود و نقصان در گذشته باشد با اتکاء به خداوند میشود جبران شود.
مؤمن خیلی نگران آینده هم نیست، برنامهریزی چندان بلند مدت هم ندارد کار را به خدا سپرده و آنچه میداند الان لازم است را انجام میدهد و خدا هم مرحله به مرحله او را پیش میبرد.
در بازی خدا هم با لطف و کرمش آخرش میگذارد، شما برنده شوی.😁
@ayat_va_revayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولا علی ع:
«فِي غُرُورِ اَلآمَالِ اِنقِضَاءُ اَلآجَال»
در فریب آرزوها، عمرها مىگذرد.
@ayat_va_revayat
آیه ۷۲ سوره مبارکه احزاب نکته بسیار مهمی دارد که در ترجمههای قرآن چندان منتقل نشده است.
خداوند میگوید امانت الهی را به آسمان و زمین و کوهها عرضه کردیم اما آنها نپذیرفتند.
از اینکه اینها نمیپذیرند، معلوم میشود این امانت الهی به آنها اعطا نشده است بلکه عرضه بوده است، امری هم در کار نبوده است، وگرنه امنتاعی در این موجودات امکان نداشت، در واقع خداوند از آنها سوال میکند آیا شما در خود میبینید این امانت الهی را تحمل کنید، آنها میگویند خیر.
در روایات این امانت را ولایت الهی معرفی کرده است.
اما وقتی خداوند به همین نحو این امانت را بر انسان عرضه میکند؛ انسان ادعای توان پذیرش آن را میکند و از جهت همین ادعا، خداوند به او میگوید بسیار ظالم و بسیار جاهل.
(ر.ب: تفسیر البرهان ذیل آیه مذکور)
برخی جوری ترجمه میکنند که انگار تکلیف الهی بود و آنها از پذیرشش امتناع کردند و انسان خل و چل و ظالم این تکلیف الهی را پذیرفت! حاشا که خداوند به کسی تکلیف الهی را بپذیرد چنین بگوید! بلکه وصف ظلوم و جهول برای کسی است که ادعای توان تحمل ولایت الهی را دارد.
معلوم میشود هرکس خودش به دنبال پذیرش ولایت الهی برود مصداق ظلوم و جهول است و جنس انسان جز در مواردی که استثناء شوند لیاقت ولی خدا شدن را ندارند. این ولایت باید از سوی خداوند به افرادی برگزیده اعطاء شود نه اینکه خود افراد خود را با سقیفه یا انتخاب، به این مقام برسانند!
@ayat_va_revayat
از امام جواد علیه السلام روایت است:
«آن كه در تكفّل خداوند است چگونه درماند و آن كه خداوند در پى اوست چگونه بگريزد؟!»
.......
حقیر تا سال دوم دانشگاه، هیچ وقت فکر این را هم که طلبه شوم نکرده بودم، اما الحمد لله که خداوند منت بر من گذاشت و این فکر را از سال دوم دانشگاه به ذهن من انداخت.
این روزها زمان ثبتنام حوزه علمیه است. بعد از ۱۲ سال طلبگی عرض میکنم با همه درب و داغون بودن خودم اما هیچ کاری را با طلبگی عوض نمیکنم.
وقتی طلبه شدم مهندس بودم و موقعیت کاری و اقتصادی خوبی داشتم ولی بازهم اگر برگردم، به حوزه میآیم. الحمد لله در زندگی درنماندیم و این انتساب به سربازی امام زمان بزرگترین افتخار و سرمایه ماست که ان شاء الله برایمان بماند.
@ayat_va_revayat
👈 «وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا ۖ »
یک سنت خداوند است که در هر شهر و روستایی که فکرش را کنید، خداوند یک سردمدار گناه و فساد را قرار داده است تا برای گسترش فساد و ظلمهایشان نقشه بکشند.
رسانه با ذهنهای ما چه میکند؟ این گناهکاران بزرگ را در هرجایی به چشم میآورد تا ما گمان کنیم فساد همهجا را گرفته است، همه چیز از دست رفت، گناه عادی شده است.
اما قرآن به عنوان رسانه خداوند چه میگوید؟!
👈 «وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ» اما این گناهکاران فقط سرکار هستند و بیخود برای خودشان نقشه میکشند و متوجه این مطلب هم نیستند.
📌 آنجایی که جنگ واقعی است و گناهکاران و ظالمان بزرگ پیروز میشوند در ذهن ما است. اول در ذهن ما پیروز میشوند و ما فکر میکنیم گناه عادی شد، همهگیر شد، بعد واقعا در خارج از ذهن ما پیروز میشوند و گناه و ظلم عادی میشود.
@ayat_va_revayat
جمله معروفی به نقل از امیرالمؤمنین زیاد شنیدهاید: «من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا» یا « من علمنی حرفا کنت له عبدا»
اما اولا این چنین نقلی از حضرت سندی ندارد. کلا هم در چیزهایی که همه میدانند و شنیدهاند شک کنید و تحقیقی کنید ببینید جریان آن چیست؟ معمولا شیطان در نشر چیزهای بیحساب و مشتبه همکاری میکند.
دوما این کلام را برای اغراق در تعظیم مقام معلم (اگرچه بزرگ است) استفاده میکنند اما اگر هم این کلام از حضرت امیر صادر شده باشد در مقام تحدی است که اگر کسی توانست یک چیز کوچک به قدر حرفی هم به من بیاموزد من بنده او میشوم.
نه اینکه اگر کسی چیز کوچکی هم به ما آموخت ما بنده او شویم، اگر اینطور باشد ما باید بنده هزاران نفر از کافر و غیر مؤمن و... باشیم.
@ayat_va_revayat
در داستان فرار حضرت موسی علیه السلام و بنیاسرائیل و رسیدنشان به بنبست نیل، صحنه شگفتی رقم میخورد.
یک عده پیر و زن و بچه پشت رود نیل ماندهاند. خداوند به موسی دستور داده است از نیل بگذرند و سپاه عظیم دشمن هم از پشت دیده میشود.
موسی میداند فرمان خدا چیست اما متحیر مانده چطور به این جماعت بگوید به دریا بزنید! با این وجود ناامید نیز نیست، میداند خدا با اوست. متحیر و منتظر است تا اینکه فردی به نام یوشع بن نون میایستد و به موسی میگوید: ای رسول خدا! فرمان پروردگارت چیست؟ موسی میگوید: گذر از دریا!
یوشع بیدرنگ با اسبش به سوی دریا میتازد؛ وقتی او دل به دریا میزند، اینجاست که خداوند به موسی وحی میکند: «أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ» و موسی این كار را انجام میدهد و «فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ»، یعنی آن دریای عظیم شكافته میشود...
ر.ب: تفسیر روایی البرهان، ذیل آیات مذکور.
....
در مسیر خداوند مقصد واضح است اما طول مسیر چندان واضح نیست، دل به دریا زدن و خط شکنی میخواهد، بعدش چه میشود؟ «إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ» وقتی دل به دریا زدی خود خداوند هدایت میکند.
📌 هدایت در مسیر است.
@ayat_va_revayat