حرص یعنی دست و پا زدن برای چیزی که واقعا به آن نیازی نداریم، نباشد هم طوری نمیشود.
خداوند برای کسی که وظیفهاش را انجام میدهد به قدر نیاز روزی میفرستد، در طلب روزی نباید تلاش مُغَالِبِ داشت، «لاَ تُجَاهِدْ فِي اَلرِّزْقِ جِهَادَ اَلْمُغَالِبِ» تلاشی که برای غلبه بر دیگران، دست و پا بزنی، چیزی که در برخی مدل کاسبیها وجود دارد، مثل بورس بازی و دلالبازی نه صرفا خرید و فروش سالم.
باید تلاش سالم داشت، کار و تلاش برای کسب درآمد از زحمت و محصول خودم نه غالب شدن بر دیگری، ضرر دیگری مساوی سود من باشد.
و نباید هم به حساب تقدیر دست روی دست بگذاریم «وَ لاَ تَتَّكِلْ عَلَى اَلْقَدَرِ اِتِّكَالَ مُسْتَسْلِمٍ» مثل یک تسلیم شده تقدیر روزگار توکل نکن چرا که «فَإِنَّ اِبْتِغَاءَ اَلرِّزْقِ مِنَ اَلسُّنَّةِ» دنبال کسب روزی رفتن سنت خداوند است.
در کسب روزی باید «اجمال فی الطلب» داشت یعنی دست و پا نزنیم، با آرامش کار کنیم. عفیفانه کار کنیم: «اَلْإِجْمَالَ فِي اَلطَّلَبِ مِنَ اَلْعِفَّةِ»
نه خويشتندارى و مناعت طبع، روزى را از انسان دور مى كند و نه حرص روزى را زياد مىكند؛
«لَیْسَتِ الْعِفَّهُ بِمَانِعَهٍ رِزْقاً وَ لَا الْحِرْصُ بِجَالِبٍ فَضْلًا»
روزى قسمت شده است و حرص زدن، موجب افتادن در ورطه گناهان است.
«وَ إِنَّ الرِّزْقَ مَقْسُومٌ وَ الْأَجَلَ مَحْتُومٌ وَ اسْتِعْمَالَ الْحِرْصِ طَالِبُ الْمَأْثَم»
@ayat_va_revayat
در روایت است، اسماعیل فرزند امام صادق علیه السلام تب شدیدی کرد.
خبر تب او را به امام دادند، حضرت فرمودند بروید بپرسید: «امروز چه کردهای که خداوند سریع تو را عقوبت کرده است؟». فرستاده امام نزد اسماعیل میرود و او را از سوال امام مطلع میکند.
اسماعیل سکوت میکند؛ ولی به فرستاده امام میگویند: اسماعیل امروز همسرش که بنت زلفی نام داشت را زده است و او به ورودی درب خانه خورده و صورتش کبود شده است.
خبر را به امام صادق (ع) میدهند و حضرت میفرمایند:
«الحمد للّه، إنّا أهل بيت يعجّل اللّه لأولادنا العقوبة في الدنيا»
خدا را شکر که ما خاندانی هستیم که خداوند فرزندانمان را در همین دنیا به سرعت بابت اشتباهاتشان عقوبت میکند. سپس حضرت دنبال همسر اسماعیل فرستادند و از او درخواست کردند: اسماعیل را حلال کن و هدیهای به وی (بنت زلفی) دادند.
سپس به همان فرستاده قبلی گفتند: «برو و حال اسماعیل را ببین چگونه است؟» راوی میرود و برای امام خبر میآورد که تب او قطع شده است.
@ayat_va_revayat
در روایتی از کتاب شریف کافی، یکی از اصحاب امام کاظم (عليه السّلام) میگوید، حضرت از من پرسيد: سوار چه حيوانى مىشوى؟
گفتم: درازگوش.
فرمود: آن را به چه قيمتى خريدى؟
گفتم: به سيزده دينار.
فرمود: بهراستى كه اين اسراف است كه درازگوشى را به سيزده دينار بخرى و اسب تاتارى را واگذارى.
گفتم: سرورم! هزينه نگهدارى اسب تاتارى بيشتر از هزينه نگهدارى درازگوش است.
فرمود: همانا كسى كه هزينه نگهدارى درازگوش را مىپردازد، هزينه نگهدارى اسب تاتارى را نيز مىپردازد.
«إِنَّ اَلَّذِي يَمُونُ اَلْحِمَارَ يَمُونُ اَلْبِرْذَوْنَ»
مگر نمىدانى كسى كه چارپايى را نگهدارى كند كه با آن چارپا منتظر حاکمیت اهل بیت باشد و با آن به دشمن ما خشم بورزد، در حالىكه منسوب به ما باشد، خداوند رزق و روزىاش را جارى مىكند، سينهاش را فراخ مىنمايد، آرزويش را به سرانجام مىرساند و ياور او در نيازهايش باشد.
«أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ مَنِ اِرْتَبَطَ دَابَّةً مُتَوَقِّعاً بِهِ أَمْرَنَا وَ يَغِيظُ بِهِ عَدُوَّنَا وَ هُوَ مَنْسُوبٌ إِلَيْنَا أَدَرَّ اَللَّهُ رِزْقَهُ وَ شَرَحَ صَدْرَهُ وَ بَلَّغَهُ أَمَلَهُ وَ كَانَ عَوْناً عَلَى حَوَائِجِهِ»
.....
از مصادیق شکر نعمت، استفاده از آن در مسیر بندگی است، اگر میتوانیم نعمت بیشتری را در مسیر طاعت و بندگی بکار گیریم چرا نگیریم؟!
اشرافیت، تفاخر و پول زیادی دادن برای برند و... بد است ولی ماشین و امکانات خوب و راحت برای زن و بچه در مسیر بندگی چرا بد باشد؟! خیلی هم خوب است، خرجش هم با خود صاحبمان است.
@ayat_va_revayat
«وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ ۚ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»
و اگر [وسوسهای از سوی] شیطان، تو را تحریك كند، به خدا پناه جوی؛ زیرا خدا شنوا و داناست.
خداوند مکرر در مواضع مختلف به ما میگوید از شر شیطان و وسوسههایش به من پناه بیاورید.
این نشان میدهد که شیطان چقدر خطرناک است و باید آن را جدی گرفت و از او و وسوسهها و شرارتهایش فرار کرد.
اما فرار به کجا؟! به مامن امن الهی، خود این که خداوند بیرون از حصن ولایت و امن خود را خطرناک قرار داده است نوعی رحمت بر ما است تا جای دیگری غیر از درگاه الهی نرویم و بدانیم خارج از این درگاه جای امن و آرامشی نیست، هر کس پایش را از این درگاه بیرون بگذارد بزرگترین ضررها و خطرها به انتظارش است.
https://eitaa.com/ayat_va_revayat
خداوند تبارک و تعالی در آیه ۲۷ سوره حدید به ویژگی رأفت و رحمت در پیروان حضرت مسیح اشاره میکند، سپس میگوید آنها غیر از آنچه ما از آنها خواسته بودیم، یک کاری انجام دادند تا رضایت الهی را کسب کنند و رهبانیتی از خود ساختند که نتوانستند حقش را هم ادا کنند. (برای فهم چرایی این ابداع به پست بعد مراجعه کنید.)
«وَ رَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَآءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا»
رهبانیة یک معنای عامی دارد که شامل ترک کار و زن و زندگی و تحمل ریاضتهای سخت و پوشیدن لباسهای خشن و شبیه صوفی مسلکی است.
قرآن میگوید آنها این را از خودشان ساختند و ما از آنها نخواسته بودیم و چون این مسیر مخالف طبیعت و فطرت انسان است، نتوانستند حق آن را هم ادا کنند و به انحرافهای عجیب رفتند.
پیامبر اکرم و اهل بیت ایشان در مقابل این تفکر محکم ایستادند و با قول و عمل نشان دادند در اسلام «لاَ رَهْبَانِيَّةَ وَ لاَ سِيَاحَةَ» نه ترک لذات و پرداختن به مشقات و نه ترک وطن و زندگی و به گوشه نشینی و غار رفتن است.
نبی مکرم اسلام: «لاَ رَهْبَانِيَّةَ فِي اَلْإِسْلاَمِ تَزَوَّجُوا فَإِنِّي مُكَاثِرٌ بِكُمُ اَلْأُمَمَ»
در اسلام رهبانیت نداریم ازدواج کنید چرا که من به زیاد بودن شما در میان امتها افتخار میکنم.
اگر میخواهید رهبانیت پیشه کنید رهبانیت اسلام جهاد است: «نبی مکرم اسلام: عَلَيْكُمْ بِالْجِهَادِ فَإِنَّهُ رَهْبَانِيَّةُ أُمَّتِي»
https://eitaa.com/ayat_va_revayat
شاید با توجه به قبح ظاهری اولیه ابداع کردن رهبانیت توسط مسیحیان عوض مسیری که نسخه اصلی خداوند است، برایمان سوال شود چرا خداوند تعبیر «ابْتِغَآءَ رِضْوَانِ اللَّهِ»، برای خوشنودی خداوند، را از آنها پذیرفته و بعد اشاره کرده است اما نتوانستند حقش را ادا کنند.
در روایت بالا توضیح میدهد آنها برای حفظ دینشان و فرار از محو دین بعد از کشته شدنهای فراوان این مسیر را پیش گرفتند اما راه درست همان راهی است که نبی مکرم اسلام پیش روی ما گذاشتند، یعنی: جهاد.
«عَلَيْكُمْ بِالْجِهَادِ فَإِنَّهُ رَهْبَانِيَّةُ أُمَّتِي»
https://eitaa.com/ayat_va_revayat
وقتی دچار مشکلی میشویم یک اصل ثابت وجود دارد، آن مشکل به خودمان بر میگردد، انعکاس عمل خودمان به خودمان برگشته است. به تعبیر قرآن:
«وَ مَآ أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ» (شوری:۳۰)
هر آسیبی به شما رسد به سبب اعمالی است كه مرتكب شدهاید، و از بسیاری [از همان اعمال هم] درمیگذرد.
پس مشکلات اولیاء خدا چیست؟! برخی از اولیاء خدا که معصوم نیستند و آنها هم خطاهایی دارند که به واسطه مقامشان با آنها سختتر حساب میشود، برخی هم معصوم هستند و آن مشکلات یک دعوای زرگری است که خداوند صبر و توکل و امید و آرامش آنها را در وسط مشکلات بر ما حجت و شاهد بگیرد.
ما باید هر مشکلی پیدا میکنیم و حتی اگر ظلمی به ما میشود اول از همه بگردیم دنبال اینکه چه شد این ظلم به من رسید؟! کجای کار خودم میلنگد؟!
اوایل طلبگی از یکی از علما در مورد شبههای که در اذهان مورد ایشان بود سوال کردم، پاسخ مختصری دادند، بعد پرسیدم چرا در انظار عمومی از خودتان دفاع نمیکنید؟! گفتند: «إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوٓا» (حج:۳۸)
یعنی آنها که بیحساب اتهام میزنند ظلم میکنند ولی اگر من با ایمان باشم خداوند خودش دفاع میکند، اگر هم ظالم باشم این بلا سرم میآید حقم است.
از نبی مکرم (ص) روایت است:
«يَقُولُ اللَهُ عَزَّوَجَلَّ: إذا عَصاني مِنْ خَلْقي مَنْ يَعْرفُني، سَلَّطْتُ عَلَيْهِ مَنْ لا يَعْرفُني»
وقتی کسی از بندگانم که مرا میشناسد، مرا نافرمانی کند، کسی را که مرا نمیشناسد بر او مسلط میکنم.
https://eitaa.com/ayat_va_revayat
نکته مهم در فهم این روایات این است که ما حق نداریم در مورد دیگران بر اساس این روایات قضاوت کنیم و بگوییم هرکس بلایی سرش آمده و مشکلی دارد حتما پس مشکل دارد، همیشه این احتمال هست که خداوند میخواهد ارتقاء مقامی به مؤمنی دهد، همچنین این احتمال نیز هست که اگر من مشکلی ندارم چه بسا دچار استدراج شدهام و مستحق عذاب آخرت در عوض عذاب دنیا هستم پس لازم است به دیگران حسن ظن و به نفس خودمان سوء ظن داشته باشیم.
نکته این احادیث در قضاوت خودمان و همیشه نفس خود را متهم دیدن است.
در حدیث دیگری که در منابع اهل سنت آمده است از رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم روایت شده است که خداوند تبارک و تعالی میفرماید: «الظَّالِمُ سَيْفِي؛ أَنْتَقِمُ بِهِ وَأَنْتَقِمُ مِنْهُ.»
ظالم شمشير من است؛ هم بواسطۀ او از ديگران انتقام ميكشم، و هم از خود او انتقام ميگيرم.
پس اگر ظلمی بر من وارد میشود و ظالمی بر من مسلط میشود، بدانم از ناحیه ظلمی است که خودم انجام دادهام.
https://eitaa.com/ayat_va_revayat
در روایت از امام باقر (عليه السلام) آمده است: «مَا انْتَصَرَ اللّه ُمِنْ ظالِمٍ إِلاّ بِظالِمٍ وَذلِكَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ -وَكَذلِكَ نُوَلّى بَعْضَ الظّالِمينَ بَعْضا(انعام:۱۲۹)-»
خداوند هيچگاه از ظالم انتقام نگرفت مگر به وسيله ظالمى ديگر و اين سخن خداى عزّوجلّ است كه: «و بدين سان ظالمان را بر يكديگر مسلّط مىكنيم»
از این روایت فهمیده میشود اینکه مؤمن نباید دنبال انتقام و جبران ظلم باشد، چون انتقام نمیگیرد از ظالم جز ظالم، مؤمن اگر جایی با ظالم برخورد میکند از باب ادب کردن ظالم و جلو نشر ظلم را گرفتن است نه از باب جبران حق ضایع شده خودش و انتقام گرفتن، چون خداوند به واسطه یک ظالم دیگر جبران آن ظلم را میکند.
https://eitaa.com/ayat_va_revayat
در روایت است از امام سجاد (عليه السّلام) پرسیدند آيا
سكوت أفضل است يا كلام؟
آن حضرت فرمود: هر يك از كلام و
سكوت را آفاتی است پس اگر
سكوت و كلام هر دو از آفات سلامت باشند پس كلام أفضل از
سكوت است.
سوال شد: اى زادۀ رسول خدا اين چگونه است؟ فرمود: زيرا خداوند انبيا و اوصيا را به خموشى و
سكوت مبعوث نفرمود بلكه به سخنرانى و كلام، و بهشت جزاى
سكوت نشده، و نه ولايت خداوند بدان واجب، و نه آتش جهنّم بخاطر آن محصور، و نه غضب الهى بدان فرو نشيند، و همۀ اينها فقط و فقط در پرتو كلام و سخن گفتن است، و من قادر نيستم كه ماه را با خورشيد برابر كنم، تو فقط فضل سكوت بر كلام را مىگويى نه فضيلت كلام و سخن گفتن بر سكوت و خموشى را.
https://eitaa.com/ayat_va_revayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با یکی از رفقای طلبه که درآمد شخصیش قابل توجه نبود صحبت میکردم، میگفت ما الحمد لله همیشه گوشت تو یخچالمون هست منم خیلی وقته اصلا گوشت نخریدم، گفتم چطوری؟!
گفت: تا داره تموم میشه باز میرسه و منم همیشه همین ذکر را میگویم.
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان.
از اون وقت به بعد منم تجربه کردم و همیشه وقتی خرید قابل توجهی میکنم با توجه به اینکه خودم و اهل و عیالم را روزی خور از دست امام زمان میدانم شکر الهی را میکنم و این دعا برای برکت گرفتن اموال حضرت را میکنم. حقا تاثیر آن را در زندگی خود احساس کردهام.
https://eitaa.com/ayat_va_revayat
آیات و روایات کاربردی غفلت شده
با یکی از رفقای طلبه که درآمد شخصیش قابل توجه نبود صحبت میکردم، میگفت ما الحمد لله همیشه گوشت تو ی
دوستان زحمت کشیدن متن اصلی که ماجرای غلام (در کلیپ بالا)
در آن آمده است را فرستادند.
ظاهر متن این است که علت خوشحالی حضرت و احسان ایشان به غلامشان خوش خلقی و ادب او بوده است چون غلام غذایی را که میخورده مقداری به سگ نگهبان باغ حضرت میداده و بعد هم خدا را شکر میکند و برای حضرت دعا میکند.
حضرت به صرف مشاهده این کار او به او میگویند ببخشید وارد باغ تو شدهایم و این یعنی او را آزاد کردهاند چون عبد که مالک نمیشود.
غلام تک خوری نمیکند و مال حضرت را فقط برای خودش برنمیدارد به سگ نگهبان باغ حضرت هم میدهد بعد هم قدر دانی از خداوند و حضرت میکند، اینها مصداق خوش اخلاقی و ادب است که موجب احسان حضرت میشود.
خداوند هم همینطور است تک خوری نکنیم و ادب داشته باشیم، خداوند به ما احسان میکند.
کانَ الحُسَینُ بنُ عَلِی(ع) سَیدا زاهِدا وَرِعا صالِحا ناصِحا حَسَنَ الخُلُقِ، فَذَهَبَ ذاتَ یومٍ مَعَ أصحابِهِ إلی بُستانِهِ، وکانَ فی ذلِک البُستانِ غُلامٌ لَهُ اسمُهُ «صافی»، فَلَمّا قَرُبَ مِنَ البُستانِ رَأَی الغُلامَ قاعِدا یأکلُ خُبزا، فَنَظَرَ الحُسَینُ(ع) إلَیهِ وجَلَسَ عِندَ نَخلَةٍ مُستَتِرا لا یراهُ، فَکانَ یرفَعُ الرَّغیفَ فَیرمی بِنِصفِهِ إلَی الکلبِ ویأکلُ نِصفَهُ الآخَرَ. فَتَعَجَّبَ الحُسَینُ(ع) مِن فِعلِ الغُلامِ، فَلَمّا فَرَغَ مِن أکلِهِ قالَ: الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمینَ، اللّهُمَّ اغفِر لی، وَاغفِر لِسَیدی، وبارِک لَهُ کما بارَکتَ عَلی أبَوَیهِ، بِرَحمَتِک یا أرحَمَ الرّاحِمینَ.
فَقامَ الحُسَینُ(ع) وقالَ: یا صافی! فَقامَ الغُلامُ فَزِعا وقالَ: یا سَیدی وسَیدَ المُؤمِنینَ، إنّی ما رَأَیتُک، فَاعفُ عَنّی.
فَقالَ الحُسَینُ(ع): اِجعَلنی فی حِلٍّ یا صافی، لِأَنّی دَخَلتُ بُستانَک بِغَیرِ إذنِک. فَقالَ صافی: بِفَضلِک یا سَیدی وکرَمِک وسُؤدُدِک تَقولُ هذا.
فَقالَ الحُسَینُ(ع): رَأَیتُک تَرمی بِنِصفِ الرَّغیفِ لِلکلبِ وتَأکلُ النِّصفَ الآخَرَ، فَما مَعنی ذلِک؟ فَقالَ الغُلامُ: إنَّ هذَا الکلبَ ینظُرُ إلَی حینَ آکلُ، فَأَستَحی مِنهُ یا سَیدی لِنَظَرِهِ إلَی، وهذا کلبُک یحرُسُ بُستانَک مِنَ الأَعداءِ، فَأَنَا عَبدُک، وهذا کلبُک، فَأَکلنا رِزقَک مَعا.
فَبَکی الحُسَینُ وقالَ: أنتَ عَتیقٌ للّهِِ، وقَد وَهَبتُ لَک ألفَی دینارٍ بِطیبَةٍ مِن قَلبی. فَقالَ الغُلامُ: إن أعتَقتَنی فَأَنَا اُریدُ القِیامَ بِبُستانِک.
فَقالَ الحُسَینُ: إنَّ الرَّجُلَ إذا تَکلَّمَ بِکلامٍ فَینبَغی أن یصَدِّقَهُ بِالفِعلِ، فَأَنَا قَد قُلتُ: دَخَلتُ بُستانَک بِغَیرِ إذنِک، فَصَدَّقتُ قَولی، ووَهَبتُ البُستانَ وما فیهِ لَک، غَیرَ أنَّ أصحابی هؤُلاءِ جاؤوا لِأکلِ الِّثمارِ وَالرُّطَبِ فَاجعَلهُم أضیافا لَک وأکرِمهُم مِن أجلی، أکرَمَک اللّهُ یومَ القِیامَةِ وبارَک لَک فی حُسنِ خُلقِک وأدَبِک.
فَقالَ الغُلامُ: إن وَهَبتَ لی بُستانَک فَأَنَا قَد سَبَّلتُهُ لِأَصحابِک وشیعَتِک.
مقتل الحسین(ع) للخوارزمی: ج ۱ ص ۱۵۳؛
مستدرک الوسائل: ج ۷ ص ۱۹۲ ح ۸۰۰۶.
https://eitaa.com/ayat_va_revayat