در ترجمه آیه: «وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَآ أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ ۚ كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوٓءَ وَالْفَحْشَآءَ» بیشک منظور از «هَمَّتْ بِهِ» توجه کردن و تلاش زلیخا نسبت به یوسف(ع) برای ارتباط جنسی است؛ اما در مورد «هَمَّ بِهَا» از سوی حضرت یوسف، دو نوع ترجمه شده است، یکی اینکه یوسف(ع) بنا داشت اگر راهی برای خلاص شدن از این برنامه نیافت، زلیخا را به قتل برساند؛ ترجمه دیگر هم مثل «هَمَّتْ بِهِ» ترجمه شده و موافق ظاهر است.
برخی به جهت تصور تنافی با عصمت، معنای دوم را رد کردهاند، درحالی که آیه میگوید: «هَمَّ بِهَا لَوْلَآ أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ» پایش میلرزید اگر برهان ربش را ندیده بود. در روایتی هم «برهان رب» را چنین گفته که وقتی زلیخا خواست به سمت یوسف برود قبلش پارچهای روی بتی که آنجا بود انداخت، یوسف گفت: تو از خدایت شرم داری من شرم نداشته باشم، چشمان خدای من را که نمیشود بست!
در ادامه هم میگوید: «كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوٓءَ وَالْفَحْشَآءَ» اینچنین با این برهان بدی و فحشاء را از یوسف دور کردیم و این نکته موافق با معنای دوم است و در آخر نیز میگوید: «إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ» او از بندگان مُخْلَصِ ما است، یعنی کسی که «ما» او را معصوم نگه میداریم و در روایات نیز جنس عصمت از معرفت به حقیقت گناه و دوری خود خواسته از آن تعریف شده است.
همه اینها را گفتم تا به اینجا برسم که خلوت با نامحرم در فضای حقیقی و مجازی بدون عصمت، انسان را به گناه میکشاند، پس ادعا نکنید و اینستا و هرچه موجب خلوت با نامحرم است را پاک کنید!
در روایتی علی بن یقطین از امام کاظم علیه السلام نقل میکند که حضرت به او گفتهاند: دویست سال است که «اَلشِّيعَةَ تُرَبَّى بِالْأَمَانِيِّ» شیعه با آرمانش (ظهور دولت حق) تربیت میشود.
آرمانها انسان را تربیت میکنند، مقصدی که در ذهن خود در نظر گرفتهای برای شما مشخص میکند چقدر باید زحمت بکشی، صبور باشی، چه چیزهایی بلد باشی و چه تدارکاتی برای خودت برداری.
مقصدت را اگر ظهور حضرت حجت گرفتهای و برای برقراری دولت حق و افراشته شدن پرچم لااله الا الله در قلل رفیع عالم مهیا میکنی، حالا حالاها حق نداری خسته شوی، حق نداری دلبسته چیزهای کوچک و پاگیر شوی، توکل و قدرتت را باید افزیش دهی و همه اینها یعنی تربیت شدن.
بچههایمان را با چه آرمانی تربیت میکنیم؟!
📌عضویت کانال آیات و روایات کاربردی
از امام سجاد علیه السلام روایت است:
«كَثْرَةُ اَلنُّصْحِ تَدْعُو إِلَى اَلتُّهَمَةِ»
نصح و نصیحة در زبان عربی به معنی صرفا نصیحت در زبان فارسی نیست، بلکه به معنای خیرخواهی و دلسوزی کردن است، نصیحت پنهانی که موجب سرزنش و تضعیف یک فرد نباشد از مصادیق نصح و نصیحة در زبان عربی است.
در روایت از امام سجاد(ع) آمده است: «زیاد دلسوزی کردن منجر به شک و تهمت میشود»، در تبلیغ و خیر خواهی برای هرکس حتی فرزندان و عزیران خودمان یکی از کار خرابکنترین و لج برانگیزترین چیزها این است که مخاطب احساس کند شما خیلی زور میزنید و جلز و ولز میکنید و اتفاقا وقتی ببیند شما خیلی هم اصرار ندارید، خودش با فکر و اراده خودش به خیرخواهی شما فکر میکند. حالت استغنای شما از جذابترین چیزها برای مخاطب است و برعکس منت مخاطب را کشیدن از حال بهمزنترین چیزها برای آنها است، در تبلیغ مخاطب دنبال نقطه اتکاء است نه نقطه ترحم!
🔻عضویت کانال
یک بار تصمیم گرفتم یک دورهای برای طلاب یک مدرسه برگزار کنم، دورهای بود که خیلی برای مخاطبان مفید بود، خیلی با زحمت یک استاد خیلی خوب هماهنگ کردیم اما موقع معرفی دوره چند نفر شروع کردند به تخریب دوره! ما هم برای اثبات خودمان هی بیشتر و بیشتر تبلیغ کردیم و کار به جایی رسید که اتفاقا این خیرخواهی زیاد ما منجر به متهم شدن ما شد و باید توضیح میدادیم که برگزاری و عدم برگزاری این دوره به حال ما فرقی ندارد.
خلاصه از دوره استقبال نشد و برگزاری آن لغو شد، چند روز بعد در جمع اساتید مدرسه یکی از اساتید شاخص مدرسه گفت: آقای باقری یک دوره تدارک دیده بوده با این موضوع، من درسی دارم در بیرون با همین موضوع، چند نفر از بچههای مدرسه هم کاملا مشتاقانه در آن درس شرکت میکنند اما من فهمیدم از دورهای که آقای باقری گذاشته بوده با وجود همه مزایایی که مدرسه برایش قائل شده هیچ استقبالی نشده؛ رفتم چند صوت از آن استاد که ایشان دعوت کرده بود را گوش کردم و دیدم خیلی از من بهتر بوده است؛ با بچهها که صحبت کردم فهمیدم اشکال آقای باقری همین بوده است که خیلی خواسته از خودش دفاع کند و منت بچهها را کشیده و همین دافعه بوجود آورده.
بنده خودم هم این جمع بندی آن استاد را پذیرفتم.
در روایتی از امیرالمؤمنین(علیه السلام)، حضرت اصل اخلاص را چنین تعریف میکند: «أَصْلُ الْإِخْلَاصِ الْيَأْسُ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ» اصل اخلاص یعنی ناامیدی از هرچه در دست مردم است.
خب میدانیم این تعریف خود اخلاص نیست، اخلاص لِلّه یعنی فقط برای خداوند کار کردن، اما چرا حضرت اصل اخلاص را اینگونه تعریف میکند؟! چون «يَأْس عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ» بیشک این اخلاص را با خودش میآورد.
انسان مثل همه مخلوقات ماهیتش ضعيف است و غنی مطلق فقط خداوند است. موجود ضعیف ناچار است به يك جا تكيه كند، به يك جا اميد ببندد، حالا يا اميد و اتکایش به دست مردم و غیر خداوند است يا اميد و اتکایش به خدا، وقتي هيچ اتكایي و اميدي به غير خدا نداشت نتيجهاش ميشود كه همه اميد و اتكایش را به خدا میبندد و دیگر جز برای خدا کار نمیکند و این میشود «اخلاص»
🔻عضویت کانال
از امام الباقر عليه السلام روایت است: «خَيرُ المالِ الثِّقَةُ باللّه و اليَأسُ مِمّا في أيدي النّاسِ»
بهترين سرمايه، اعتماد به خداست و چشم طمع بركندن از آنچه مردم دارند.
تا حالا به این فکر کردهاید که دل کندن از مال دیگران سرمایه است؟!
بنده خدایی که پدرش پولدار بود و حالا سنش بالا رفته بود، حسرت میخورد و میگفت من اشتباه کردم دل به مال و اموال پدرم بستم و دنبال کار درست و حسابی نرفتم، روی خودم نگذاشتم هر کاری کنم، گفتم: من بچه فلانی هستم، حالا که ریشهایش سفید شده بود، هم ردههای خودش را نگاه میکرد که خیلی از او سرمایهدارتر بودند و او اصلا عددی مقابل آنها به حساب نمیآمد.
این حدیث را که خواندم یاد آن صحبتها افتادم.
از مال دیگران حتی پدرت دل بکن و به خدا توکل کن و دل به کار بزن، این بزرگترین سرمایه است.
📌عضویت کانال
هدایت شده از استاد حمید وحیدی
🔰امام صادق علیهالسلام فرمود:
با پدران خود خوشرفتارى کنید تا مشمول خوشرفتارى فرزند خود گردید؛
و نسبت به زنان مردم رعایت عفّت و پاکدامنى بنمایید تا زنانتان عفیف و پاکدامن گردند.
🔻شهادت جانسوز امام جعفر صادق علیهالسلام تسلیت باد.
@HamidVahidi_ir
خداوند وقتی میخواهد به صورت مصداقی دشمن مسلمانان را معرفی کند، به پیامبر(ص) میگوید: قطعا دشمنترین مردم با خودتان را یهودیها و کسانی که شرک ورزیدند خواهی یافت و دوستترین آنها را از مسیحیها خواهی یافت.
خیلیها تا اینجا را میگویند اما آیه ادامهای دارد که اصل و اساس ملاک دشمنی را این ادامه مشخص میکند و معلوم میشود مسیحی و یهودی و... ملاک نیست، ملاک چیز دیگری است، فقط در یهود و مشرکین این ملاک بسیار زیاد دیده میشود و در مسیحیها کمتر؛ این ملاک و علت استکبار (ادعای بزرگی و کبر) است.
آیه میگوید چرا در مسیحیها بیش از همه دوست مییابی؟ چون از آنها عالمان و عابدانی هستند که «أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ»
همه چیز رفت حول استکبار و این رفتار است که ملاک میشود برای دشمنی و دوستی کفار با مؤمنین.
اسلام یهود ستیز نیست، استکبار ستیز است و این استکبار در بخش زیادی از یهودیها نهادینه شده است، به تعبیر قرآن «بِأَنَّهُمْ قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبيلٌ» (آل عمران:۷۵) اینها مدعی هستند ما نژاد برتر هستیم و دیگران هیچ حق جبران ظلمی بر ما ندارند.
📌عضویت کانال
معمولا مردها عشق و علاقه خانمها به تجملات و آراستگی را درک نمیکنند و حتی گاهی آن را تمسخر میکنند، توجه خانمها به ظرافتهایی که اصلا به چشم مردان نمیآید از ویژگیهای درونی آنها است و مردها باید بفهمند خانمها به تجمل و آراستگی فطرتا نیاز دارند و رشد و طراوت آنها در همین زینتها و توجه به زیباییها است و خداوند نیز این ویژگی خانمها را به رسمیت شناخته است و خانم ها را «مَنْ يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ» کسانی پرورش یافتنشان در زینتها است توصیف میکند.
دومین ویژگی خانمها که معمولا مردها از آن غافلند، لزوم بیتوجهی به حرفها و تصمیمات خانمها هنگام غلبه احساسات است، خانمها به واسطه ویژگی درونی آنها که متناسب با مأموریت الهی آنها در حفظ نهاد خانواده، فرزندان و توجه به آنها است احساسات بسیار قویتر از مردان دارند، به همین جهت تغییرات احساسی آنها سریعتر از مردان است و گاهی این احساسات بر آنها غلبه میکند و موقع خشم زیاد یا محبت زیاد تعادل ندارند و ممکن است در سخن یا تصمیم افراط یا تفریط کنند، بنابر این تصمیمات و حرفهای آنان وقتی احساسات بر آنها غلبه کرده است را نباید جدی گرفت. خداوند هم به این ویژگی اشاره میکند و میگوید: «وَ هُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ» در دعواها حرفهای آنها روشن نیست، معلوم نیست چه میگوید.
📌عضویت کانال
هدایت شده از شرح حالی از حوزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 شرح حدیثی از امام صادق (علیه السلام): «مَثَلُ الدُّنيا كَمَثَلِ ماءِ البَحرِ ؛ كُلَّما شَرِبَ مِنهُ العَطشانُ ازدادَ عَطَشا حَتّى يَقتُلَهُ»
حكايت دنيا، حكايت آب درياست كه هرچه تشنه از آن بيشتر بنوشد ، تشنهتر مىشود تا سرانجام، او را بكُشد.
🌐 اینستاگرام طریق العلماء
@sharhehal_hoze
اسحاق بن عمار گويد از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم:
«مَا أَوَّلُ مَا يُتْحَفُ بِهِ اَلْمُؤْمِنُ»
اولین هدیهاى كه بعد از وفات به مؤمن عطا مىشود، چيست؟
فرمود: «يُغْفَرُ لِمَنْ تَبِعَ جَنَازَتَهُ»
آمرزش كساني است كه جنازه او را تشييع ميكنند.
....
📌تشییع شهدا را دریابیم.
@ayat_va_revayat
در نهج البلاغه از حضرت امیر (علیه السلام) در توصیف مؤمن ویژگیهایی ذکر شده است، یک ویژگی: «مَغْمُورٌ بِفِكْرَتِهِ» است؛
در لغت «الغَمْرُ» یعنی «الماءُ الكثيرُ المُغرِق»، آب فروانی که غرق کننده است و «مَغْمُور» یعنی کسی که در چنین آبی افتاده است، مؤمن غرق افکار خودش است.
در کتاب «غرر الحکم» این حدیث با عبارت: «ألمؤمن مغمومٌ بِفِكرَتِه» آمده است اما ظاهرا خطایی رخ داده، «رجلٌ مَغْمُومٌ و مُغْتَمٌ» به معنای کسی است که ذو غَمٍّ؛ یعنی اندوهگین است و این تعبیر چندان با توصیفات مؤمن سازگاری ندارد.
معنای «فکرته» نیز خیال بافی مذموم نیست، مثلا در «توحيد مفضل» از امام صادق (عليه السلام) بعد از بيان مطالبي آمده است: «فَهَلْ يَخْفَى عَلَى مَنْ صَحَّ نَظَرُهُ وَ أَعْمَلَ فِكْرَهُ» آيا بر كسي كه نگاهش درست است و فكرش كار ميكند اين پنهان ميماند؟!
پس «مَغْمُورٌ بِفِكْرَتِهِ» يعني سرش به افکار خودش گرم است و این نه به معناي فرار از مسئوليت اجتماعي است! نه به معناي کمک نکردن به ديگران، نه ترک امر به معروف و نهي از منكر، بلكه به معناي اين است که در كار ديگران فضولي نميكند، تا وقتي خداوند يا ديگران چيزي از او نخواستهاند، بيخود دخالت نميكند و اظهار نظر نميكند.
در احوالات امام خميني و برخي ديگر از علما آمده است كه وقتي راه ميرفتند نگاه به اين طرف و آن طرف نميكردند، جلوي خودشان را نگاه ميكردند و دنبال كاري كه خودشان داشتند ميرفتند، تا وقتي از ايشان نظر نميخواستند نظر نميدادند و خلاصه سرگرم افكار خود بودند.
@ayat_va_revayat
دیروز یک دور همی و گفتگو با چند معلم در مورد طرح کلان خداوند برای ما، داشتیم، گفتند: طرح کلان خداوند رسیدن ما به یک جامعه توحیدی و برقراری حاکمیت توحیدی بر تمام عالم است. گفتم حالا اگر در این مسیر شکست خوردیم چه؟! اگر من و شما غریبانه شهید شدیم چه؟!
گفتگو رسید به اینجا که آخرش این طرح کلان خداوند محقق میشود و شکستی درش نیست اما در دل آن طرح برای تک تک ما در طول تاریخ نیز، یک طرح دیگر وجود دارد، طرحی که در آن شکست موقتی هم معنا ندارد، آخرش هم موقع تحقق آن طرح کلان همه را برمیگردانند و نتیجه نهایی را نشانشان میدهند.
آن طرح خداوند برای تک تک ما چنین است: «تِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَآءَ» این رفت و آمد روزگاران را بین شما قرار دادهایم تا معلوم شود کدام یک اهل ایمان هستند و از میان آنان گواهانی بر امت گرفته شود.
@ayat_va_revayat
هرکه هدایت و بندگی بخواهد، خداوند هدایت خود را از او دریغ نمیکند، هرکس هم ته قلبش علو و برتری و خودخواهی و هرچه غیر خدا و در عرض خداوند است را بخواهد، خداوند همان را به او میدهد، ضلات و گمراهی یعنی غیر خدا را خواستن و هرچه بیشتر غیر خداوند تبارک و تعالی را بخواهیم، ضال و گمراهتریم.
«فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا» در قلبشان مرض نفاق است، خداوند نیز بر این مرض میافزاید.
هرچه خواستیم، خداوند هم در همان مسیر ما را کمک میکند، خودش را خواستیم اسباب هدایت را برایمان فراهم میکند و اگر گمراه شدیم و راه خدعه و نفاق را پیش گرفتیم اسباب همان را برایمان فراهم میکند.
پس راه هدایت و خدایی شدن، هدایت و خود خداوند را خواستن است، ته هرچه انحراف و بدبختی است را که بگیری، غیر خدا و رضایش را خواستن است.
@ayat_va_revayat
در ذهن خیلیها به ویژه افراد ایدهآل گرا، مشورت گرفتن نوعی اعتراف به نقص عقل و کامل نبودن محسوب میشود، اعتراف به اینکه در این مورد مشورت، قدرت تصمیمگیری ندارم.
به همین خاطر هم مقابل مشورت گرفتن مقاومت میکنند، اما توجه به دو نکته این مقاومت اشتباه را پایان میدهد، یکی اینکه واقعا ما کامل و عاقل و قادر مطلق نیستیم و لازم است با استفاده از نظرات افرادی که صاحب عقل و تجربه هستند، فهم و نگاه خودمان را کامل میکنیم
دوم اینکه مشورت همیشه برای فهمیدن نیست و گاهی برای همراه کردن است، برای اینکه به مخاطب احساس مهم بودن و شریک بودن در کار را بدهیم، برای اینکه مخاطب را با مسأله درگیر کنیم و او در این درگیری فکر کند و رشد کند و برای حل مسأله همراهی کند.
مثلا توصیه خداوند به نبی مکرم اسلام (ص) برای مشورت با مردم در امور و یا خیلی وقتها توصیه به مشورت پدر با فرزندان و همسر از همین باب است.
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»
به واسطه رحمت خداوند است که بر مردم مهربان هستی و اگر نامهربان و شدید بودی از اطراف تو پراکنده میشدند.
«فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ»
از خطاهای آنان بگذر و برای آنها استغفار کن و در کار با آنها مشورت کن...
سیاق آیه که سخن از مهربانی و جذب مردم است، مردمی که اهل خطا هستند و باید از خطایشان چشم پوشی کرد و برایشان استغفار کرد گویای این است که مشورت حضرت با مردم برای طلب فهم نیست، بلکه برای همراه و همدل کردن آنان و رشد دادن مردم است.
@ayat_va_revayat
از امام صادق (علیه السلام) روایت است: «اَلتِّجَارَةُ تَزِيدُ فِي اَلْعَقْلِ» تجارت عقل را زیاد میکند.
متأسفانه در فهم آیات و روایاتی که مربوط به تجارت است، یک اشتباه رایج صورت میگیرد و آن عدم توجه به معنای تجارت در فارسی و عربی است.
در ذهن ما فارس زبانها تجارت یعنی یک صادرات و واردات یا یک کمپانی بزرگ یا اصلا دکان پر رفت و آمد؛ اما در عربی تجارت یعنی هرگونه خرید و فروش کردن حتی اگر یک خرید و فروش خیلی جزئي باشد.
از امام صادق (علیه السلام) در توضیح آیه «رِجٰالٌ لاٰ تُلْهِيهِمْ تِجٰارَةٌ وَ لاٰ بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اَللّٰهِ» آمده است: «كَانُوا أَصْحَابَ تِجَارَةٍ فَإِذَا حَضَرَتِ اَلصَّلاَةُ تَرَكُوا اَلتِّجَارَةَ وَ اِنْطَلَقُوا إِلَى اَلصَّلاَةِ وَ هُمْ أَعْظَمُ أَجْراً مِمَّنْ لَمْ يَتَّجِرْ»
اینها کسانی بودند که وقتی زمان نماز فرا رسید، تجارت خود را ترک کردند و به سوی نماز رفتند و اینها اجری بیش از کسانی داشتند که تجارت نمیکردند.
تجارت خود را رها کردند به معنی خرید و فروشی که آن لحظه داشتند است، نه اینکه یک کمپانی یا صادرات و واردات داشتند این را کلا برای وقت نماز رها کردند!
پس «اَلتِّجَارَةُ تَزِيدُ فِي اَلْعَقْلِ» یعنی «خرید و فروش کردن» عقل را زیاد میکند، یعنی از خرید میوه و مایحتاج خانه تا خود خانه و ماشین را خودت انجام بده تا مجبور شوی درایت کنی، فکر و مشورت کنی، چندبار کلاه سرت برود، تا آخرش در این خرید و فروشها عقلت زیاد شود.
@ayat_va_revayat
در مورد این توضیح برخی اشکال کردهاند که پس فرق بیع و تجارت در لغت عربی چیست؟! و میفرمایند وقتی خرید و فروش استمرار یابد به آن تجارت گویند. ظاهرا شهید مطهری هم چنین میفرمایند.
(تذکر: توضیحات زیر با بیان طلبگی است و احتمالا برای عموم خواندن و فهم آن سخت باشد.)
ظاهرا ادعای گفته شده درست نیست، در کتب لغت متعددی که بنده بررسی کردم از نظر ماده چنین ادعایی که تجارت به معنای استمرار در انجام بیع و شراء باشد، درست نیست، از نظر هیأت نیز تجارة مصدر است و دلاتی بر استمرار ندارد، اگر دلالتی بر استمرار باشد در مورد تاجر اسم فاعل است و آن نیز نه از جهت اسم فاعل بودن بلکه از جهت سیاقی که استفاده شود است، مانند اطلاق اسماء مشاغل بر صاحبان حرفهها ولو الان بالفعل به آن حرفه مشغول نباشند، یعنی کسی وقتی بالفعل به ماده معنایی اشتغال ندارد همچنان وصفی بر او حمل شود، مثل فلان کاتب، فلان عامل، محاسب، بائع، عالم و... این حمل اسم فاعل بر او وقتی بالفعل اشتغال به ماده فعل ندارد، از این باب است که او مستمرا به این فعل اشتغال داشته و دارد، به همین جهت تاجر نیز اگر به کسی گفته شود در حالی که الان به تجارت مشغول نیست، یعنی کسی که عمل خرید و فروش کردن در او استمرار دارد و شغل او است ولو الان مثلا خواب است یا مدتی در بستر بیماری است و تجارتی نمیکند.
اما در این صورت و با این توجیه بین بیع و تجارة فرقی نیست، فلان بائع و فلان تاجر، هر دو به معنای استمرار است.
پس وجهی برای توجیه آن ادعا نداریم. اما معنای تجارت و فرق آن با بیع چیست؟
تجارة مصدر است و از نظر لغت به معنای مطلق به کارگیری سرمایه برای بدست آوردن سود است چه اجاره باشد، چه خرید، چه فروش. در آیات و روایات نیز تجارة به همین معنای
اعم از بیع (فروش) و شراء (خرید) و هردو آنها باهم به صورت همزمان و اموری مثل اجاره دادن است، در روایتی از امام کاظم (علیه السلام) در کتاب کافی آمده است: «كُلُّ مَا اِفْتَتَحَ بِهِ اَلرَّجُلُ رِزْقَهُ فَهُوَ تِجَارَةٌ»
هرچیزی که انسان با آن رزق خود را بدست بیاورد تجارت است.
تنها تفاوت استعمال تجارت در آیات و روایات این است که در آنجا مجازا امور معنوی نیز مثل سرمایه مادی که به دنیا معامله میشود، استعمال شده است.
@ayat_va_revayat
قرآن میگوید: «سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»
آنچه در آسمانها و زمين است، خدا را [به پاك بودن از هر عيب و نقصى] مىستايند، و او تواناى شكست ناپذير و حكيم است.
برخی این تسبیح گفتن را به چیزهای مختلفی برخلاف ظاهر آن ترجمه میکنند، چون تسبیح گفتن را ایجاد صوت خاص میدانند و مثلا سنگ چنین چیزی ندارد، پس تسبیح را مثلا مطیع خداوند بودن ترجمه کردهاند.
اما قرآن چندین جا تاکید میکند که اینها واقعا تسبیح میگویند اما شما نمیشنوید و متوجه آن نیستید.
ظاهرا هرچه هست حقیقتا اثری تولید میکند و این اثر تسبیح خداوند است.
یکی از دوستان طلبهام که در صدقش شک نداشتم تعریف میکرد، در ایام اربعین در عراق، یکی از صبحها بین الطلوعین منزل یکی از عراقیها بودیم، در اتاق همه خواب بودند و من طبق عادتم در رختخواب دراز کشیده، تسبیح دستم بود داشتم صلواتهای روزانهام را میفرستادم.
یک لحظه صدای تسبیح گفتن به گوشم خورد، انگار کسی میگوید سبحان الله سبحان الله... با تعجب نگاه به بغل دستیهایم کردم دیدم همه خواب هستند، خدایا این صدا از کجاست؟! دقت کردم دیدم گنجشکی روی شاخه درخت داخل حیاط است و این صدا از سمت او از پنجرهای که باز است به داخل میآید. وقتی توجه میکردی هیچ شکی نمیکردی که الان این گنجشک است که دارد سبحان الله میگوید.
وقتی این دوستمان این ماجرا را گفت نزد یکی از اساتید بودیم و آن استاد گفت در اربعین به واسطه نان پاک و محیطی که آنجا هست از این اتفاقات زیاد میافتد و این چیزهای مربوط به باز شدن چشم و گوش زیاد است.
@ayat_va_revayat
31.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عبادتی بالاتر از شهادت نیست؛
ان شاء الله خداوند آن را به هر کس که آن را دوست دارد روزی کند.
@ayat_va_revayat
یک دستور العمل مهم برای فرزند دار شدن که در روایت از امام رضا علیه السلام آمده است و توسط علما نیز توصیه میشود: روزه گرفتن در روز اول ماه محرم و خواندن دعای زکریا است.
در روایتی در کتاب من لایحضر الفقیه و عیون اخبار الرضا آمده است، حضرت در روز اول محرم از یکی از یارانشان به نام ابن الشبیب سوال میکنند: آیا امروز روزهای؟! میگوید: نه. حضرت پاسخ میدهند: امروز روزی است که زکریا دعا کرد: «رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ» (این آیه قرآن که دعای زکریا برای فرزند دار شدن است را ذکر کردند): خداوندا به من فرزندی پاک سرش از جانب خودت روزی کن همانا که تو شنونده و اجابت کننده دعا هستی. «فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِكَة» در نتیجه خداوند دعای او را اجابت کرد و به ملائکه امر کرد که حاجت او را بدهند. سپس حضرت در ادامه فرمودند: «فَمَنْ صَامَ هَذَا الْيَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ كَمَا اسْتَجَابَ اللَّهُ لِزَكَرِيَّا» پس هرکس در این روز روزه بگیرد و این دعای زکریا را بخواند خداوند دعای او را برآورده خواهد کرد همانگونه دعای زکریا را برآورده نمود.
@ayat_va_revayat
خیلی از چیزها، حرف و نظریه درست یا ابزار خوبی هستند، اما از آنها سوء استفاده میشود، حتی از توحید و حاکمیت حکم خداوند نیز سوء استفاده شده است. وقتی خوارج مقابل امیرالمؤمنین شعار «لاَ حُكْمَ إِلاَّ لِلَّهِ» را سر دادند، حضرت چون این حرف مقابل ایشان بود، اصل آن را زیر سوال نبردند؛ بلکه فرمودند: «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ» حرف درستی است اما از آن برداشت باطلی شده است.
از جمله مغالطاتی که گاهی برای نفی حرف و نظر درست استفاده میشود، توجه دادن به امکان سوء استفاده از آن و در نتیجه نفی آن حرف و نظر درست، از اساس است!
میگوید: «با هرگونه تقدسی مخالفم چون در این موارد از تقدس سوء استفاده شده است»، «نظریه تکلف مداری اشتباه است چون این سوء استفادهها از آن شده است»، «دین افیون تودهها است چون اینگونه از آن سوء استفاده شده است» و...
اینها از جمله مغالطات بزرگی هستند که به خاطر بیتوجهی به اینکه: «لزوما هرچه قابلیت سوء استفاده داشت امر باطلی نیست»، سالیان دراز انسانهای زیادی را به اشتباه کشاندهاند.
در مباحث علمی نیز بدون توجه به همین مغالطه، گاهی با ذکر تالی فاسد در مقام نفی یک نظریه برمیآیند اما دقت ندارند که این تالی فاسد لازمه همیشگی و لابد از آن نظریه نیست!
@ayat_va_revayat
در روایت از امام رضا (علیه السلام) از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) است که:
«تَعَوَّذُوا بِاللَّهِ مِنْ حُبِّ اَلْحُزْنِ»
به خداوند پناه برید از دوست داشت غم و غصه.
از ژانرهای پر طرفدار فیلمها همیشه فیلمهای سرگذشت یک آدم مظلوم و پر از بدبختی و مشکلات است، چرا این فیلمها محبوب است؟! چون طرفدارانش با شخصیت مظلوم و بدبخت این فیلمها همزاد پنداری میکنند و از مرور بدبختیهایش لذت میبرند. غصه خوردن را دوست دارند! در نگاه به زندگی دیگران چندان نقاط منفی را نمیبینند اما در این فیلمها چون همزاد پنداری میکنند از مرور بدبختیهایش نیز لذت میبرند.
این حالت روحی نتیجه ندیدن نعمتها و شدت کفران در زندگی است، آدم اینقدر کفور میشود که از تذکر نعمت و نقاط روشن داستان عصبی میشود و دوست دارد همهاش مشکلات و نقاط تاریک داستان را ببیند.
همه ما معمولا مقداری از کفران در وجودمان هست که باید از آن به خدا پناه ببریم اما این حالت شدت کفران که غم و غصه را دوست داشته باشیم نیاز به تذکر جدی دارد که به فکر درمان این مشکل روحی باید بود و برای حل آن باید از خداوند یاری خواست.
@ayat_va_revayat
میانه روی در انفاق یعنی نه هرچه هست را برای خود بخواهی و نه هرچه هست را ببخشی. دین در عین توصیه مکرر بندگان به انفاق، در آیات و روایات مختلفی نیز به میانه روی در انفاق تذکر داده است، مثلا در آیه ۶۷ سوره مبارکه فرقان خداوند «عباد الرحمن» را این چنین توصیف میکند:
«الَّذِينَ إِذَآ أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا»
آنان چون انفاق میكنند، نه از حدّ متعارف میگذرند و نه سختگیری میكنند، و انفاقشان همواره میان این دو در حدّ اعتدال است.
ادامه👇
https://eitaa.com/ayat_va_revayat/411