#ای_سرخ_تر_از_سرخ_بخوان_سبزتر_از_سبز
#علیرضا_قزوه
ای یکهسوار شرف، ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه میکرد؟
میگفت برو، عشق چنین گفت که بشتاب
میگفت بمان، عقل چنین گفت که برگرد
دیروز یکی بودیم با هم، ولی امروز
تو نورتر از نوری و من گرد تر از گرد
یک روز اگر از من و عشق تو بپرسند
پیغمبرتان کیست، بگو درد، بگو درد
ای سرختر از سرخ! بخوان سبزتر از سبز
آن سوی، درختان همه زردند، همه زرد
ای دست و زبان شهدا، هیچ زبانی
چون حنجرهات داغ مرا تازه نمیکرد
#غزل
#رهایی
#شهید_آوینی
@ayateghamze
http://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/237373
#خاصه_این_شب_ها_که_تعریفی_ندارد_حال_ما
#علیرضا_قزوه
السلام اي ماه پنهان پشت استهلال ما
ما به دنبال تو مي گرديم و تو دنبال ما
ماه پيدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه گم
رؤيت اين ماه يعني نامه ي اعمال ما
خاصه اين شب ها که ابر و باد و باران با من است
خاصه اين شب ها که تعريفي ندارد حال ما
کاش در تقدير ما باشد همه شب هاي قدر
کاش «حوّل حالنا»يي تر شود احوال ما
اين سحرها در زلال ربّنا گم مي شويم
اين سحرها آسمان گم مي شود در بال ما
ما به استقبال ماه از خويش تا بيرون زديم
ماه با پاي خودش آمد به استقبال ما
گوشه ي چشمي به ما بنماي اي ابرو هلال
تا همه خورشيد گردد روزي امسال ما
از: چمدان های قدیمی
#غزل
#نیایش
#ماه_مبارک_رمضان
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/94723/categoryId/460/
#خانه_ابری_ست_خدایا_رمضان_را_چه_کنم
#علیرضا_قزوه
بی تو ای جان جهان ، جان و جهان را چه کنم؟
خود جهان می گذرد، ماندن جان را چه کنم؟
ماه شعبان و رجب، نم نم اشکی شد و رفت
خانه ابری ست خدایا ! رمضان را چه کنم؟
شانه بر زلف دعا می زنم و می گریم
موسی من! تو بگو روز و شبان را چه کنم؟
صاحب " حیّ علی ... "! لقمه ی نوری برسان
سحر از راه رسیده ست، اذان را چه کنم؟
کاتبان تو مرا خطّ امانی دادند
کشته ی خال توام ، خط امان را چه کنم؟
کاشکی جرم عیان بودم و تقوای نهان
پیش تقوای عیان، جرم نهان را چه کنم؟
کاش می شد که سبک تر شوم از سایه ی خویش
آفتابا تو بگو! خواب گران را چه کنم؟
زخم شمشیر اگر قوت سحرگاه من است
وقت افطار ولی زخم زبان را چه کنم؟
رنجه از طعنه ی پیران پریشان نشدم
با چهل چله جنون پند جوان را چه کنم؟
غرقه ی موج رجز، گم شده ی بحر رمل
سینه خالی ز معانی ست ، بیان را چه کنم؟
#غزل
#نیایش
#ویژه_نامه_ماه_مبارک_رمضان
@ayateghamze
http://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/208423/categoryId/460
#سلام_ما_به_شهیدان_شعر_در_شب_دیدار
#علیرضا_قزوه
سلام بر رمضان و طلوع ماه تمامش
هزار بار درود و هزار بار سلامش
سلام ما به شهیدان شعر در شب دیدار
علی الخصوص به شوریدگان دعوت عامش
سلام ما به حسن آن شهید حسن و کرامت
که دست فتنه سرانجام زهر ریخت به کامش
سلام ما به حسن آن که روشنان دو عالم
هماره سکه ی خورشید می زنند به نامش
سلام ما به شهیدی که از عشیره ی شعر است
گشوده ایم همه روزه را به شهد کلامش
در این زمانه ی دشوار در کنار علی باش
به غیر خون جگر هر که هر چه خورده حرامش
#غزل
#رمضانیه
#مذهبی_ولایی
#امام_حسن_علیه_السلام
#شعرخوانی_در_محضر_رهبر_حکیم_انقلاب
#رمضان_المبارک_1397
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/245386
#بعد_توفان_جز_کفی_در_کیسه_ی_امواج_نیست
#علیرضا_قزوه
این همه آتش خدایا شعله اش از گور کیست؟
شهوت این بی نمازان، نشئه ی انگور کیست؟
پرده دانان طریقت در صبوری سوختند
این صدای ناموافق زخمه ی تنبور کیست؟
شیخ بازیگوش ما از بس مرید خویش بود
عطسه ای فرمود و گفت این جمله ی مشهور کیست!
پنج استاد حقیقت حرف شان با ما یکی ست
راستی در پشت این دستورها دستور کیست؟
آب نوشان ادّعای خضر بودن می کنند
رنگ پیراهان اینان وصله ی ناجور کیست؟
دست این پاسور بازان هر که دل را داد باخت
دوستان چشم شما در انتظار سور کیست؟
دین و دل دادند یارانم در این شرب الیهود
شیخ ما در باده گم شد ، مست ما مستور کیست؟
این که خضرش خوانده اید، اسکندر مقدونی است
این که دریایش لقب دادید چشم شور کیست؟
این که بر آن گوش خود بستید، صور محشر است
این که شیطان می دمد دائم در آن شیپور کیست؟
آن که می زد روز و شب پیوسته لاف اختیار
این زمان ترس از که دارد؟ این زمان مجبور کیست؟
بعد طوفان جز کفی در کیسه ی امواج نیست
شاه ماهی های این دریا ببین در تور کیست!
#غزل
#اعتراض
#فتنه_شناسی
@ayateghamze
https://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/76119
می رسد بهار و من بی شکوفه ام هنوز
علیرضا قزوه
آه مي كشم تو را با تمام انتظار
پر شكوفه كن مرا اي كرامت بهار
در رهت به انتظار صف به صف نشسته است
كارواني از شهيد ، كارواني از بهار
اي بهار مهربان در مسير كاروان
گل بپاش و گل بپاش،گل بكار و گل بكار
بر سرم نمي كشي دست مهر اگر مكش
تشنه محبت اند لاله هاي داغدار
دسته دسته گم شدند سهره هاي بي نشان
تشنه تشنه سوختند نخل هاي روزه دار
مي رسد بهار و من بي شكوفه ام هنوز
آفتاب من بتاب، مهربان من ببار
#علیرضا_قزوه
#غزل
بهار و انتظار
@ayateghamze
السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما
علیرضا قزوه
السلام اي ماه پنهان پشت استهلال ما
ما به دنبال تو مي گرديم و تو دنبال ما
ماه پيدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه گم
رؤيت اين ماه يعني نامه ي اعمال ما
خاصه اين شب ها که ابر و باد و باران با من است
خاصه اين شب ها که تعريفي ندارد حال ما
کاش در تقدير ما باشد همه شب هاي قدر
کاش «حوّل حالنا»يي تر شود احوال ما
اين سحرها در زلال ربّنا گم مي شويم
اين سحرها آسمان گم مي شود در بال ما
ما به استقبال ماه از خويش تا بيرون زديم
ماه با پاي خودش آمد به استقبال ما
گوشه ي چشمي به ما بنماي اي ابرو هلال
تا همه خورشيد گردد روزي امسال ما
#علیرضا_قزوه
#غزل
نیایش
بهار و انتظار
@ayateghamze
پشت این کوه پر از دیو سیاه است و سپید
علیرضا قزوه
گرچه غم می کِشدَم سوی جهان های دگر
خنده را ترجمه کردم به زبان های دگر
عید، با آینه و سبزه و قرآن آمد
سبزم از خلوت و از جِلوت جان های دگر
سی سحر سر شد و از عشق نپرسیدم؛ چیست
فرق این یک رمضان با رمضان های دگر؟
پشت این کوه، پر از دیو سپید است و سیاه
هفت خوان طی شد و شد نوبت خوان های دگر
دشت، لبریز جوان های فرو افتاده ست
شادمانم که سوارند جوان های دگر
عید شد؛ عید... مبادا نگرانم باشید
نگران توام و دل نگران های دگر
در وداع رمضان، چشم و زبان! گریه کنید
کاشِمان چشم دگر بود و زبان های دگر
#علیرضا_قزوه
#غزل
ماه مبارک رمضان
@ayateghamze
هدایت شده از آیات غمزه
السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما
علیرضا قزوه
السلام اي ماه پنهان پشت استهلال ما
ما به دنبال تو مي گرديم و تو دنبال ما
ماه پيدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه گم
رؤيت اين ماه يعني نامه ي اعمال ما
خاصه اين شب ها که ابر و باد و باران با من است
خاصه اين شب ها که تعريفي ندارد حال ما
کاش در تقدير ما باشد همه شب هاي قدر
کاش «حوّل حالنا»يي تر شود احوال ما
اين سحرها در زلال ربّنا گم مي شويم
اين سحرها آسمان گم مي شود در بال ما
ما به استقبال ماه از خويش تا بيرون زديم
ماه با پاي خودش آمد به استقبال ما
گوشه ي چشمي به ما بنماي اي ابرو هلال
تا همه خورشيد گردد روزي امسال ما
#علیرضا_قزوه
#غزل
نیایش
بهار و انتظار
@ayateghamze
مقصد از عید تماشاست به دیدن برسیم
علیرضا قزوه
مقصد از عید تماشاست، به دیدن برسیم
مثل یک سیب، الهی به رسیدن برسیم
مثل نوروز دمادم نفسی تازه کنیم
دم به دم دل بدهیم و به دمیدن برسیم
خانقاهی ست در این باغ و در این جامه دران
کاش یک شب به تب جامه دریدن برسیم
روز و شب این همه گفتیم و نگفتند چه گفت
کاش در کوه حرایش به شنیدن برسیم
عرفات است جهان، مشعر الغوث کجاست؟
شاید امشب به منای طلبیدن برسیم
برگها آینه چیدند به پیش من و تو
پیش از افتادن مان کاش به چیدن برسیم
هر چه گفتند و شنیدیم ز فردوس بس است
بارالها نظری تا به چشیدن برسیم
#غزل
#بهاریه
#علیرضا_قزوه
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403
.