eitaa logo
آیات غمزه
919 دنبال‌کننده
40 عکس
2 ویدیو
0 فایل
صفحه ی رسمی سایت آیات غمزه در شبکه اجتماعی ایتا ارتباط با مدیر: @telkalayam
مشاهده در ایتا
دانلود
نشسته برف پیری روی مویت دلم می خواست تا باران بگیرد تنت از خستگی خرد و خمیر است بیا تا خانه بوی نان بگیرد بهاران از تو تصویری ندارد، پدر پاییز تقصیری ندارد نمی خواهم که در این فصل غربت دل پرمهرت از آبان بگیرد غریب و خسته و بی سرپناهم، سیاه است آسمان بختگاهم برای برگ های زرد عمرم بگـــو جنگل حنابندان بگیرد پدر اندوه در دلها زیاد است سرِ راه تو مشکل ها زیاد است بگو کی می رسد از راه آن روز که بر ما زندگی آسان بگیرد خدا قوت.. نباشی خسته ای ماه از این دنیای تاریک و پر از آه خدای یوسف ِ افتاده در چاه تقاصت را از این زندان بگیرد.. خدا را شکر اگر امروز غم هست حرم هست و حرم هست و حرم هست خودت گفتی به من امکان ندارد دل سادات در ایران بگیرد @ayateghamze http://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/71549/categoryId/939
ای که روح تو را کوه ها می شناسند محمدحسین نجفی فارغ از هرچه اما و آیا و زیرا روح دریایی و رودها را پذیرا ای که روح تو را کوه ها می شناسند دست های تو را ریشه های کتیرا ای تو بشکوه تا جاودان جاودانه دوستت دارم ای مرد! کوها! کویرا شکوه اش چیست از بی کسی آن که دارد آشناتر از آیینه با خود کسی را از سرت صورتت چشم هایت نگاهت با توام مهربان! گرد پیری بپیرا! از نمی دانم امسال یا سال ها پیش آتشی در من افتاده سوزان و گیرا در جدال تو با رنج ها، مرگ با کیست؟ ای تو جاوید پایا و جان نمیرا شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعرخوانی @ayateghamze
صدا اصالت محض است در زمانه ی تقلید عاطفه جوشقانیان صدا شکوه، صدا پر طنین، جوان، متفاوت صدا نجیب، صدا گرم، مهربان، متفاوت صدا اصالت محض است در زمانه تقلید در این جهان شباهت بمان بمان متفاوت صدای تو پر از آرامش است، زندگی من! چقدر لحن تو با لحن دیگران متفاوت گمان کنم که صدای تو بود و اسم من آمد مرا گرفته در آغوش ، بی‌گمان متفاوت صدا صدای تو بود اولین صدا در گوشم که بوسه ات وسط نغمه اذان متفاوت صدا زمینه‌ی شور است، دستگاه تو نور است تو روضه خواندی و می‌سوخت روضه‌خوان متفاوت پدر ببخش مرا _نوجوان سرکش خود را_ اگر که لحن من آن‌سال ناگهان متفاوت.. فقط صدای تو می‌شد مرا به خود بکشاند فقط صدای تو اینگونه پر توان متفاوت زلال و ساده و جاری، صدای توست قناری دلم چه تنگ شد آری! بخوان بخوان متفاوت شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403 .
قاتلش واردات چینی بود با غم روزگار سر می کرد پدرم مثل کوه محکم بود زندگی را برای ما می خواست سهمش از روزگار خوش کم بود می زد از خانه هر سحر بیرون تا سلامی به آفتاب کند ذکر می گفت تا دم حجره پیش از آنی که فتح باب کند چرخ ها را به راه می انداخت تا نماند ز چرخه ی تولید وضع ما بد نبود شکر خدا چرخ این خانه خوب می چرخید وصله ها را که منتظر بودند با کمی حوصله به هم می دوخت ته حجره بخاری فرتوت با تر و خشک هیزمش می سوخت نمره ی عینکش که بالا رفت تیره شد طاقه های رنگارنگ ماند پیراهنی برش خورده زیر آن چرخ های بی آهنگ دل به دریا که زد پدر فهمید دخل جزر است و خرج هایش مد چه کند با هزار خواهش ما چه کند با هزار پیشامد هر چه می کاشت بار کم می داد آخرش بار هم نشد بارش دل به رونق سپرده بود اما عاقبت شد کساد بازارش پدرم ذره ذره گم می شد در هیاهوی روزهای رکود بعد یک عمر تازه فهمیدیم قاتلش واردات چینی بود شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403 .