eitaa logo
دفتر حضرت آيت الله سند (دام ظله)
592 دنبال‌کننده
43 عکس
14 ویدیو
150 فایل
دفتر مرجع عاليقدر آیت الله شیخ محمد سند حفظه الله
مشاهده در ایتا
دانلود
دفتر حضرت آيت الله سند, [30/04/2023 07:30 م] 🟢نظر علامه سید محمد‌‌مهدی بحر‌العلوم (قدس‌سره) دربارۀ وجوب تعیینی شهادت سوم، شهادت به ولایت حضرت امیر مؤمنان، در تشهد ❓سؤال آیا عالمی، علاوه بر پذیرش مشروعیت و رجحان و استحباب شهادت ثالثه (شهادت به ولایت حضرت امیر مؤمنان) در تشهد نماز، به واجب بودن آن نیز قائل شده‌است؟ ⬇️ 🖊پاسخ ۱. ما در قبل و در جا‌های دیگر اشاره کرده‌ایم که مرحوم صاحب‌جواهر (قدس‌سره) در کتاب شریف جواهر‌الکلام، در بحث سلام نماز، معتقد شده‌است هر‌چه به‌عنوان مندوب و مستحب در تشهد ذکر می‌شود در‌واقع واجب تخییری است، یعنی مراد از «مندوب» در تشهد «وجوب تخییری» است و از باب اقل واجب یا اکثر مستحب نیست. صاحب‌جواهر (قدس‌سره) در بحث تشهد نماز، به استحباب شهادت سوم (شهادت به ولایت حضرت علی)، مانند جزئی مستحب، معتقد شده‌است و در‌نتیجه آن‌چه در بحث سلام نماز گفته‌است عدول از جزء مستحبی به واجب تخییری است. ۲. حضرت علامه سید محمد‌‌مهدی بحر‌العلوم (قدس‌سره) در منظومۀ فقهیه‌اش سخنی دارد که مفیدِ وجوبِ تعیینیِ رکنیِ اعتقادیِ فقهی است که صاحب‌جواهر (قدس‌سره) نیز به سخن بحر‌العلوم استشهاد کرده‌است. سید محمد‌‌مهدی بحر‌العلوم (قدس‌سره) در منظومۀ فقهیه‌اش گفته‌است: صل إذا ما اسم محمد بدا عليه والآل فصل لتحمدا وأكمل الشهادتين بالتي قد أكمل الدين بها في الملة وأنها مثل الصلاة خارجة عن الخصوص بالعموم والجة ترجمه: هنگامی که اسم حضرت محمد می‌آید بر او و آل او درود و صلوات بفرست تا سپاس‌گزاری را به جا آورده باشی. آری، کامل‌ترین شهادت شهادتی است که دین و ملت با آن کامل شود. درود و صلوات بر محمد و آل محمد [که ملازم با شهادت سوم است] مانند نماز است، یعنی بر‌اساس ادله‌ی خاص، خارج از حقیقت تشهد و بر‌اساس ادله‌ی عام (عمومات) داخل در حقیقت و طبیعت تشهد است. شرح سخن مرحوم بحر‌العلوم (قدس‌سره) در چند نکته ارائه می‌شود: الف. مرحوم بحر‌العلوم، مانند جناب کاشف‌الغطا، از ادلۀ عام جزئیت شهادت سوم (شهادت بر ولایت حضرت علی) را استفاده کرده‌اند، یعنی دو بزرگوار، بر‌اساس دلایل، شهادت سوم را جزء تشهد می‌دانند. ب. مرحوم بحر‌العلوم (قدس‌سره) شهادت سوم را جزء تشهد نماز می‌داند و بر آن برهان اقامه کرده‌است و معتقد است جزء تشهد بودنِ شهادت سوم به ضرورت دین و آیین اسلامی است. ج. فتوای مرحوم بحر‌العلوم (قدس‌سره) این است که تشهد بدون شهادت سوم ناقص است. د. صاحب‌جواهر (قدس‌سره) شعر علامه بحر‌العلوم (قدس‌سره) را نقل و برای مبنای مختار خودش، در مبحث اذان و اقامه، به آن استشهاد کرده‌است. مبنای صاحب‌جواهر (قدس‌سره) این است که بر‌اساس دلایل عام (عمومات)، شهادت سوم جزء شهادت‌ها‌ست. هـ. سید محمد‌مهدی بحر‌العلوم تصریح کرده‌است که به‌مقتضای ادلۀ خاص، شهادت سوم خارج از اذان و اقامه است و جزء اذان و اقامه نیست، همان‌طوری که درود و صلوات بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و اهل‌بیت ایشان (علیهم‌السلام) خارج از اذان و اقامه است. و. هر‌چند از نظر بحر‌العلوم، بر‌اساس ادلۀ خاص، شهادت سوم جزء اذان و اقامه نیست و خارج از آن دو است، بر‌اساس ادلۀ عام جزء تشهد اذان و داخل در تشهد اذان است، یعنی شهادت سوم، بر‌اساس ادلۀ عام، جزء تشهد اذان‌اند. ز. همان‌طوری که صلوات بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و اهل‌بیت ایشان (علیهم‌السلام)، بر‌اساس ادلۀ خاص، داخل در ماهیت و طبیعت تشهد نیست و خارج از تشهد است، ولی بر‌اساس ادلۀ عام، داخل در تشهد و جزء تشهد است و این مطابق چیزی است که مورد‌قبول همۀ مذاهب اسلامی است. همۀ مذاهب اسلامی معتقد‌ند صلوات بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و آل ایشان (علیهم‌السلام) داخل در تشهد و جزء تشهد است. هیچ مذهبی شهادتین را، بدون صلوات بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و آل ایشان، کافی نمی‌داند. ح. علامه بحر‌العلوم (قدس‌سره) دلیل و استدلالی دیگر، سابق بر همۀ استدلال‌ها، سامان داده‌است و آن این است که دین و آیین اسلامی با شهادت سوم کامل می‌شود و بر‌اساس این، در دین و آیین، نمی‌توان به شهادتین، بدون شهادت سوم، اکتفا کرد و این سخن به واجب بودن و روشن و بدیهی بودنِ ثبوتِ وجوب از نظر علمای مذهب حقه اشاره دارد، یعنی این سخن به این مشیر به این است که همۀ علمایِ مذهبِ حقۀ اثنی‌عشری شهادت سوم را واجب و ضروری می‌دانند. نه‌تنها علما و بزرگانِ مذهبِ حقه شهادت سوم را واجب و ضروری می‌دانند، بلکه همۀ اتباع و پیروان این مذهب نیز شهادت سوم را واجب و ضروری می‌دانند و معتقد‌ند تشهد، بدون شهادت سوم، کافی نیست، زیرا شهادت دادن کامل نمی‌شود مگر با شهادت سوم.
🟢واجب بودن شهادت ثالثه [شهادت به ولایت امیر مؤمنان، حضرت علی علیه‌السلام] به‌لحاظ طبیعت و ماهیت و مستحب بودن آن به‌لحاظ فردِ ماهیت و مطابق احتیاط بودنِ شهادت ثالثه در اتیانِ عمل ❓سؤال از نظر شما، آیا گفتن شهادت ثالثه (شهادت به ولایت امیر مؤمنان، حضرت علی علیه‌السلام) واجب است یا مستحب مؤکد؟ وظیفۀ مقلدین شما در این باره چیست؟ ⬇️ 🖊پاسخ 1. شهادت ثالثه (شهادت به ولایت امیر مؤمنان، حضرت علی ــ علیه‌السلام) در تشهد نماز، به‌لحاظ ذات و ماهیتش، واجب و به‌لحاظ افرادِ آن طبیعت و ماهیت، مستحب است و گفتن آن در اتیان عمل (در تشهد نماز) مطابق احتیاط است. 2. این مورد قابل‌مقایسه است با نماز واجب خوانده‌شده‌ای که دوباره با جماعت اعاده می‌شود. نمازی که یک‌بار اتیان شده‌است و دوباره با جماعت خوانده می‌شود، به‌لحاظ طبیعت و ماهیت صلاتی، واجب است و با نیت وجوب اعاده می‌شود، ولی به‌لحاظ فرد نماز، مستحب است. 3. شهادت ثالثه (شهادت به ولایت امیر مؤمنان، حضرت علی ــ علیه‌السلام) نیز به‌لحاظ طبیعت و ماهیتش واجب است، چون همۀ عبادات مشروط به ولایت و ولایت مشروط به شهادت ثالثه (شهادت به ولایت امیر مؤمنان، حضرت علی ــ علیه‌السلام) است. سخن یاد‌شده تفسیر سخنِ مشهورِ فقها و علما است که فرموده‌اند گفتن شهادت ثالثه (شهادت به ولایت امیر مؤمنان، حضرت علی ــ علیه‌السلام) در اذان از احکام ایمان است. معنای این سخن این است که شهادت به ولایت امیر مؤمنان، حضرت علی (علیه‌السلام) در اذان واجب است، چون ایمان به ولایت واجب است و مطابق سخن مشهور، شهادت به ولایت امیر مؤمنان، حضرت علی (علیه‌السلام) از احکام ایمان است. 4. مطابق آن‌چه گذشت، شهادت به ولایت امیر مؤمنان، حضرت علی (علیه‌السلام) به‌لحاظ ماهیت و طبیعت آن، واجب است، ولی باید دانست که به‌لحاظ فرد واجب نیست و مستحب است، چون برای تحقق ایمان، یک‌بار گفتن آن کافی است. با اولین شهادت به ولایت امیر مؤمنان، حضرت علی (علیه‌السلام) ایمان محقق می‌شود و تکرار آن شهادت مستحب است. 5. شهادت به ولایت امیر مؤمنان، حضرت علی (علیه‌السلام)، در تشهد نماز مطابق احتیاط است، چون ادلۀ عام [در باب شهادت] و نیز ادلۀ خاص در باب تشهد نماز گویای این هستند که گفتن شهادتین در تشهد، خصوصاً تشهد نماز، کافی است و شهادت سوم (شهادت به ولایت امیر مؤمنان، حضرت علی ــ علیه‌السلام) واجب و ضروری نیست. از سوی دیگر، هم ادلۀ عام و هم ادلۀ خاص با قرائنی همراه هستند که مشیر و مشعر به تقیه‌اند. یعنی این ادلۀ خاص و عام از روی تقیه شهادتین را کافی دانسته و به آن اکتفا کرده‌اند. این ادله گویای حقیقت شرعیۀ واحدی هستند که همان تشهد ایمانی است. یعنی بر‌اساس ادله، شهادت دادن یک حقیقت بیش‌تر ندارد و آن هم شهادتی است که محقِّق ایمان و همراه با شهادت به ولایت امیر مؤمنان، حضرت علی (علیه‌السلام)، را هم داشته باشد. بر‌اساس آن‌چه گذشت، شهادت دادن حقیقتی دیگر ندارد تا مأخوذ در اسلام ظاهری باشد. 6. بنا‌بر‌این شهادت دادن در اذان و شهادت دادن در تشهد نماز یک حقیقت واحد است و با هم تفاوتی ندارند و آن شهادتی است که شهادت‌های سه‌گانه را داشته باشد. یعنی همراه با ایمان و شهادت به ولایت امیر مؤمنان، حضرت علی (علیه‌السلام)، باشد. البته باید دانست که نه‌تنها شهادت دادن در اذان با شهادت دادن در تشهد حقیقت واحد دارند، بلکه شهادت در همۀ ابواب فقهی و اعتقادی ــ ابوابی که شهادت دادن در آن‌ها اخذ شده و در آن‌ها شرط است ــ دارای یک حقیقت است و تفاوتی با هم ندارند. 🔹 دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله) 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=از-نظر-شما،-آیا-گفتن-شهادت-ثالثه-شهادت-2&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
🟢شیخ طوسی (قدس‌سره): جزءِ واجب بودنِ شهادت ثالثه در اذان و اقامه و در تشهد نماز منافی ضروری دین نیست و بر‌اساس موازین فقهی و اجتهادی محتمل است ❓سؤال شیخ طوسی در کتاب النهایة، دربارۀ شهادت ثالثه (شهادت به ولایت حضرت علی علیه‌السلام) می‌گوید: «وأما ما روي في شواذ الأخبار من قول : " أشهد أن عليا ولي الله وآل محمد خير البرية " فمما لا يعمل عليه في الأذان والإقامة . فمن عمل بها كان مخطئا؛ آن‌چه در روایات شاذ وارد شده‌است مبنی بر این‌که عبارت "أشهد أن عليا ولي الله وآل محمد خير البرية" جزء اذان و اقامه‌اند، قابل‌اعتنا نیست و نباید بر‌اساس آن عمل کرد و هر کس مطابق آن عمل کند، خطا کرده‌است. (النهایة، ج 1، ص 69)» همو در کتاب مبسوط می‌گوید: «فأما قول : أشهد أن عليا أمير المؤمنين وآل محمد خير البرية على ما ورد في شواذ الأخبار فليس بمعمول عليه في الأذان ولو فعله الإنسان لم يأثم به غير أنه ليس من فضيلة الأذان ولا كمال فصوله؛ در برخی روایات شاذ، به گفتنِ "أشهد أن عليا أمير المؤمنين وآل محمد خير البرية" در اذان ترغیب شده‌است، ولی این روایات قابل‌اعتنا نیستند و بر‌اساس آن‌ها عمل نمی‌شود. البته اگر کسی به آن‌ها عمل کند، گناه نکرده‌است، ولی باید بداند که گفتنِ "أشهد أن عليا أمير المؤمنين وآل محمد خير البرية" فضیلتی در اذان نیست و کمالی برای اذان محسوب نمی‌شود. (المبسوط، ج 1، ص 99)» سخن شیخ طوسی را علامه حلی در تذکره، ج 3، ص 45 و نیز در منتهی‌المطلب، ج 4، ص 381 و نیز شهید اول در کتاب البیان، ص 73 و نیز در الذکری، ص 202 و نیز در دروس، درس 36، ج 1، ص 165 تقریر کرده‌اند. شهید اول در دروس می‌گوید: «أما الشهادة لعلي عليه السلام بالولاية وأن محمدا وآله خير البرية فهما من أحكام الإيمان لا من ألفاظ الأذان ، وقطع في النهاية بتخطئة قائله ، ونسبه ابن بابويه إلى وضع المفوضة ، وفي المبسوط : لا يأثم به؛ شهادت دادن به ولایت حضرت علی و شهادت به بهترین مردمان عالم بودنِ رسول‌الله و اهل‌بیت ایشان از احکام و لوازم ایمان است، نه از الفاظ اذان. شیخ طوسی در نهایه این سخن را قاطعانه می‌پذیرد و قول به جواز را رد و تخطئه می‌کند، ولی در کتاب مبسوط این قول را رد می‌کند، ولی عمل به آن را خطا و عامل به آن را گناه‌کار نمی‌داند. ابن‌باویه این روایات را از مجعولات غالیان می‌داند.» سخن شیخ طوسی را بسیاری از اعلام و بزرگان تقریر کرده‌اند، در حالی که کلام ایشان در نهایه با کلامشان در مبسوط ناسازگار است. ⬇️ 🖊پاسخ 1. مراد شیخ طوسی (قدس‌سره) این است که دیدگاه‌ها و اقوال علما در این مسئله مختلف و متعدد است. ممکن است عالمی به طایفۀ دیگری از روایاتِ باب اذان عمل کند و شهادت ثالثه را در اذان جایز بداند. چنین نظری با موازین فقهی و اجتهادی سازگار است و مخالف ضروری دین نیست. در‌نتیجه در صورت عمل به این نظر [از روی اجتهاد یا تقلید]، شخص عمل‌کننده گناه‌کار نیست. 2. شیخ طوسی (قدس‌سره) در صفحۀ شصت و نُهِ نهایه می‌گوید: «ومن روى اثنين وأربعين فصلا فإنه يجعل في آخر الأذان التكبير أربع مرات وفي أول الإقامة أربع مرات وفي آخرها أيضا مثل ذلك أربع مرات ويقول: "لا إله إلا الله" مرتين في آخر الإقامة . فإن عمل عامل على إحدى هذه الروايات لم يكن مأثوما؛ کسی که فصول اذان را چهل و دو فصل می‌داند تکبیر‌های آخر اذان را چهار تکبیر و نیز تکبیر‌های ابتدای اقامه را چهار تکبیر و نیز تکبیر‌های آخر اقامه را چهار تکبیر و نیز "لا إله إلا اللهِ" آخرِ اقامه را دو بار می‌داند. اگر کسی به هر‌یک از این روایات عمل کند، گناه نکرده‌است.» 3. این عبارت صراحت دارد و این را بیان می‌کند که از نظر شیخ طوسی (قدس‌سره)، دیدگاه‌ها و اقوال در این زمینه مختلف و متعدد است و عمل به هر‌یک از روایات صحیح و بر موازین فقه و اجتهاد است. نه‌تنها عمل به هر‌یک از روایات منافی ضروری دین نیست، بلکه شخص با عمل کردن به هر‌یک از آن‌ها، از فضای فقه و اجتهاد خارج نمی‌شود. 4. ظهورِ جدیِ روایاتی که در متن یاد‌شده مورد‌اشارۀ شیخ طوسی (قدس‌سره) قرار گرفته این است که شهادت ثالثه جزء واجب اذان و اقامه است، یعنی مفاد روایات وارد‌شده دربارۀ شهادت ثالثه در اذان این است که شهادت ثالثه از فصول اذان و اقامه و از اجزای واجب اذان و اقامه است. این سخن دربارۀ شهادتین و فصول شهادتین نیز صادق است [یعنی شهادت ثالثه از فصول شهادتین است به‌طوری که شهادتین در‌واقع شهادات ثلاث است، نه شهادیتن صرف]. 5. شیخ طوسی (قدس‌سره) فرمود: «عمل به روایات شهادت ثالثه جایز است.» مراد او از «عمل به روایات» فعل مجتهد است، نه فعل شخص عامی، یعنی مراد از «عمل به روایات» همان استنباط از آن روایات است که شأن فقیه و مجتهد به سخن دیگر، مراد شیخ طوسی (قدس‌سره) از «عمل به روایات» استنباط حکم بر‌اساس آن روایات است، نه عمل خارجی و گفتن و ادا کردن شهادت
🟢کلام آدمی نبودن شهادت‌های سه‎گانه (همان‌طوری که شهادت به یگانگی خداوند (شهادت اول) تکلم کردن با خدا‌ست و کلام آدمی نیست، شهادت به رسالت پیامبر و شهادت به ولایت امیر مؤمنان (شهادت دوم و سوم) نیز تکلم کردن با خدا‌ست و کلام آدمی نیست.) ❓سؤال اگر نماز‌گزار در قنوت، بعد از دعا کردن مثلاً بگوید: «بحق الحسین (علیه‌السلام)»، آیا نمازش باطل می‌شود؟ ⬇️ 🖊پاسخ 1. عبارت یاد‌شده کلام آدمی نیست و موجب بطلان نماز نمی‌شود. «بحق الحسین» خطاب با خداوند و مناجات با حضرت حق و توسل به خداوند با تمسک به مقام والای ابا‌عبد‌الله (علیه‌السلام) در نزد خداوند، است. 2. بر‌اساس روایات، حضرت یوسف نیز در مناجاتش با خداوند، به آبا و اجداد خود، ابراهیم و اسحاق و یعقوب (علیهم‌السلام)، توسل کرده‌است. در «تفسیر قمی» از حضرت امام صادق (علیه‌السلام) روایت شده‌است: «في قصة النبي يوسف ع في السجن:... قَالَ فَلَمَّا انْقَضَتِ الْمُدَّةُ وَ أَذِنَ اللَّهُ لَهُ فِي دُعَاءِ الْفَرَجِ، فَوَضَعَ خَدَّهُ عَلَى الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ: "اللَّهُمَّ إِنْ كَانَتْ ذُنُوبِي قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِي عِنْدَكَ، فَإِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِوَجْهِ آبَائِيَ الصَّالِحِينَ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ"، فَفَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ. قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ، أَ نَدْعُو نَحْنُ بِهَذَا الدُّعَاءِ؟ فَقَالَ ادْعُ بِمِثْلِهِ: "اللَّهُمَّ إِنْ كَانَتْ ذُنُوبِي قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِي عِنْدَكَ، فَإِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ، نَبِيِّ الرَّحْمَةِ، مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و‌آله و‌سلم) وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام). ترجمه: دربارۀ ماجرای یوسفِ نبی (علیه‌السلام) در زندان وارد شده‌است: وقتی مدت زندانی بودن تمام شد و خداوند به یوسف اجازه داد تا برای خلاصی و رهایی‌اش دعا کند، یوسف گونه‌اش را بر زمین گذاشت و عرضه داشت: "بار‌الها، اگر گناهانم مرا در پیشگاه تو رو‌سیاه و بی‌آبرو کرده‌است، من با آبروی آبا و اجدادم، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب، به تو روی می‌آورم." حضرت (علیه‌السلام) در ادامه فرمود: بعد از این دعا، خداوند او را از زندان خلاص کرد. روای می‌گوید به حضرت عرض کردم: فدایت شوم، ما نیز می‌توانیم این دعا را بخوانیم؟ حضرت فرمود: شما چنین دعا کنید: بار‌الها، اگر گناهانم مرا در پیشگاه تو رو‌سیاه و بی‌آبرو کرده‌است، من با آبرویِ پیامبرِ رحمت، حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)، و با آبروی حضرت علی و حضرت فاطمه و حضرت حسن و حضرت حسین و آبروی ائمۀ اطهار (علیهم‌السلام) به در‌گاه تو می‌آیم. 3. پس چنین نیست که نام بردن از نبی یا وصی حتماً سخن آدمی و تکلم با انسان‌ها محسوب شود. وقتی [در مناجات یا در نماز یا...] نام نبی یا وصی را می‌آوریم، با نبی یا وصی سخن نمی‌گوییم و طرف خطاب ما نبی یا وصی نیست، بلکه ما با حضرت حق تعالی سخن می‌گوییم و خداوند را مخاطب قرار می‌دهیم و با او مناجات می‌کنیم و نام بردن از پیامبر یا امامان (علیهم‌السلام) توسل به خداوند است با آبروی آن ذوات قدسی (علیهم‌السلام). 4. پس روشن است که شهادت سوم (شهادت به ولایت حضرت امیر مؤمنان، علی ــ علیه‌السلام) در نماز به‌هیچ‎‌وجه کلام آدمی محسوب نمی‌شود. مخاطب ما هنگام ادای شهادت سوم حضرت حق تعالی است، نه امیر‌المؤمنین. ما با خداوند سخن می‌گوییم و در سخن خود به جعل و نصب الهی اقرار می‌کنیم. ما با گفتن شهادت سوم، اقرار می‌کنیم که خداوند حضرت علی (علیه‌السلام) را وصی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و خلیفه و جانشین ایشان قرار داده‌است، همان‌طوری که شهادت دوم (شهادت به رسالت حضرت محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) کلام آدمی نیست و مخاطب ما هنگام ادای شهادت دوم، پیامبر نیست. ما هنگام ادای شهادت دوم، خداوند را مخاطب قرار می‌دهیم و با حضرت حق تعالی مناجات می‌کنیم و اقرار می‌کنیم که او حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) را به‌عنوان نبی مبعوث کرده و به سوی خلق فرستاده‌است. 5. به‌جز سلام دادن به پیامبر و ائمۀ اطهار و به‌جز سلام دادن به انبیای الهی و ملائکۀ مقرب (علیهم‌السلام) در تشهد دوم نماز، قبل از سلام آخر، همۀ نماز، از ابتدا تا انتها، خطاب با خداوند و مناجات با حضرت حق است و به صرف نام بردن از نبی یا وصی (علیهما‌السلام)، نماز از مناجات با خداوند بودن خارج نمی‌شود. نام بردن از نبی یا وصی (علیهما‌السلام) در نماز به این معنی نیست که طرف خطاب ما نیز نبی یا وصی (علیهما‌السلام) است و ما نبی یا وصی را مخاطب قرار داده‌ایم.
🟢فراموش کردن شهادت ثالثه در تشهد نماز ❓سؤال: حکم کسی که شهادت ثالثه را در تشهد فراموش کند چیست، در صورتی که ... - بعد از نماز یادش بیاید و عمل مغایر با نماز انجام داده باشد. - بعد از تعقیبات نماز به یاد آورد. - بعد از سلام نماز به یاد آورد. - بعد از ذکر صلوات و اتمام تشهد به یاد آورد ؟ ⬇️ 🖊پاسخ: ١- شیخ طوسی در کتاب (خلاف) به رکن بودن صلوات بر پیامبر و اهل بیت علیهم السلام در تشهد فتوا داده است. همچنین شیخ طبرسی در (مؤتلف) و کیدری در (إصباح)، و ظاهر عبارت علامه هم تقریر فتوای شیخ طوسی است. ٢- مضاف بر این که صلوات بر پیامبر و اهل بیت علیهم السلام به نحو شهادت ثالثه و به صيغه تشهد است، چنانکه در روایات متعددی آمده است. ٣- مقتضای ادله‌ای که می‌گوید: قوام ماهیت تشهد به شهادت ثالثه است و تشهدی که به آن امر شده‌ایم شهادت‌های سه‌گانه است، این است که چنین تشهدی (در فرض سؤال) ناقص است. پس اگر عمداً آن را ترک کند باید قضای آن را به جا آورد و اگر سهواً آن را ترک کند احتیاطاً دوباره قضا کند. البته مواردی مثل تقیه از این حکم استثنا شده است، به شرط این‌که در نیت خود هنگام ذکر صلوات در تشهد، شهادت‌های سه‌گانه را قصد کند. ٤- اگر شهادت ثالثه را فراموش کند، و بعد از گفتن شهادتین و صلوات بر پیامبر و اهل بیت علیهم السلام به یاد آورد، باید ذکر شهادت ثالثه را در همان وقت به جا آورد. 🔹 🌐 https://m-sanad.com/?faqs=شخصی-شهادت-ثالثه-را-در-تشهد-نماز-نگفته&lang=fa @ayatollahsanad 🔺
🟢شهادت ثالثه در تشهد به‌ صیغه‌ی مخاطبه با خداوند متعال ❓سؤال: در برخی از زیارت‌های پیامبر (ص) این قالب از تشهد وارد شده است: "گواهی می‌دهم در زندگی‌ام که تو، خدایی، جز تو معبودی نیست، یگانه‌ای و شریکی نداری، و اینکه محمد بنده و فرستاده توست، و اینکه امامان از اهل‌بیت او، اولیای تو، یاران تو، حجت‌های تو بر خلق، خلفای تو در میان بندگانت، نشانه‌های تو در سرزمین‌هایت، خزانه‌داران علم تو، نگهبانان راز تو و مفسران وحی تو هستند. خدایا! بر محمد و آل محمد درود فرست." از آنجا که در این تشهد، شهادت دوم و سوم به‌وضوح به‌عنوان نجوا و خطاب با خداوند متعال مطرح شده و هیچ تردیدی در این زمینه وجود ندارد (زیرا نجوا با خداست و نه سخن گفتن با انسان‌ها)، آیا آوردن این عبارت در تشهد نماز جایز است و می‌تواند ادعای سخن گفتن با غیر خدا را رد کند؟ ⬇️ 🖊پاسخ: اصل تشهد با سه شهادت، خطاب با خداوند متعال است و اقرار به یگانگی او و اقرار به اینکه او پیامبر را به رسالت فرستاد و علی علیه‌السلام را امام و هادی قرار داده است. در چارچوب نماز که از ابتدا تا انتها نجوا و خطاب با خداوند است، احتمال اینکه این شهادات خطاب به غیر او باشد، وجهی ندارد. خطاب با پیامبر (ص) و امامان (ع) در نماز به‌ تبع از خطاب با خداوند جایز شمرده شده است، همان‌گونه که سلام بر پیامبر (ص) و آل او قبل از دو سلام پایانی نماز مشروع دانسته شده است. این امر در روایات خاص مربوط به نماز آمده و شیخ مفید و بعضی دیگر و از متأخران، نائینی، به آن تصریح کرده‌اند. حتی اگر از همه این موارد چشم‌پوشی کنیم، این عبارت که در برخی روایات وارد شده، صریحاً خطاب به خداوند در سه شهادت را بیان می‌کند و هیچ شائبه‌ای از سخن گفتن با غیر خدا در آن وجود ندارد. 🔹 🌐https://m-sanad.com/?faqs=در-برخی-از-زیارتهای-پیامبر-ص-این-قالب&lang=fa @ayatollahsanad 🔺