آیه🦋ها
ليْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوىٰ ؟ کاش می دانستم اکنون کجا اقامت داری؟!💔 | #ایهاالع
كربلايی حسين طاهری_صوت نماهنگ ویدیویی روضه خونگی با صدای کربلایی حسین طاهری-1569737872.mp3
11.95M
یک عشق صاف و ساده تو دلم بود
تو خوبی، من دلم تغییر کرده...🕊️
هان ای عقابِ عشق!
پرواز کن به دشت غمانگیزِ عمر من
آنجا ببر مرا که شرابم نمیبَرَد!
-فریدون مشیری🦋
از تیپش خوشم نمیومد،دانشگاه و با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود.شلوار شیش جیب پلنگی گشاد می پوشید با پیراهن بلند یقه گرده سه دکمه ای و آستین بدون مچ که مینداخت روی شلوار.
تو فصل سرما با اورکت سپاهیش تابلو بود. ی کیف برزنتی کوله مانند یه وری مینداخت رو شونش شبیه موقع اعزام رزمنده های زمان جنگ، وقتی راه می رفت کفش هاشو روی زمین می کشید.ابایی هم نداشت که توی دانشگاه سرش رو با چفیه ببنده از وقتی پام به بسیج دانشگاه باز شد بیشتر میدیدمش. به دوستام می گفتم: این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهه شصت پیاده شده و همان جا مونده...
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
قصه دلبری📚❤️
@aye_ha
از سجده زیارت عاشورا بلند شدم و ارتباط باخدارو بستم.هوای اتاق سنگین بود.صدای تیک تیک بارون که روی شیشه اتاق ضرب گرفته بود ،توجهم و جلب کرد.ی موزیک بی کلام آروم گذاشتم ،رفتم سمت پنجره و بازش کردم .هوای سرد وعطر خاک بارون خورده رو نفس کشیدم ،آخیش ...
نفسم تازه شد چند بار پشت هم عمیق نفس کشیدم و عطر بارون و دادم تو ریه هام.
عجیب بود !دل من گرفته بود ولی آسمون میبارید :)🌧️
دستامو گرفتم زیر بارون ،قطره ها مهمون دستام میشدن .یاد حرف خانجون افتادم که موقع بارون، باب رحمت خداوند به روی بنده هاش بازه و دعا مستجابه...
از حال دلم گفتم، حرفایی که روی دلم سنگینی میکرد و همرازی نبود تا بگم بهش چه خبره !
چند قطره اشک نشستن رو گونه هام ...
پنجره رو بستم. قرآن صورتی قشنگم و که پراز ورق های رنگیه رو برداشتم ،نیت کردم و باز کردم ...🦋
چه آیه پراز نور و رحمتی ✨
« قالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عِیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آیَةً مِنْکَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ»
آیه۱۱۴|مائده🌱
الهی و ربی شکر 🕊️☁️
#دل_شب🌙
1_2836481121.mp3
1.17M
من اهل دیوانگیم :)🦋
تو اهل کجایی؟
پ.ن:ترکیب این موسیقی و عطر بارون!
بسم رب الشهدا ...
امشب مهمون خونه ی شهدا بودیم
ی مهمونی پراز نور و رحمت ✨
چه خونه کوچیک و باصفایی ،پراز حال خوب و احوال قشنگ ...
پراز عطر نرگس و محمدی :)
خانواده هردوتا شهید به دیدار آقا مشرف شده بودن و از خاطرات دیدار برامون گفتن اینقدر با آب و تاب تعریف کردن که دلمون بیشتر از قبل هوایی شد...
یکی از خانوادهها هفته پیش مشرف شدن و عقد دخترشونو آقا خوندن...
کلی دعای قشنگم از مادرشهید گرفتیم.🌱
مادر دعا میکردن و انشاالله پسرشون آمین میگفتن :))🕊️
قشنگ ترین رزق امشب با اعتقاد و باور دعا کردن بود !
اینکه وقتی دعا میکنی باور داشته باشی به استجابتش ...
مادر سجاد گفتن ی روز با موتور میره شهررضا سر شهید همت تا برمیگرده میگه رفتم که کارمو درست کنه و برگردم ...
اینطوری باور داشتن :)))
پ.ن:اینم انگشتر تبرک دست حضرت آقاس
پراز عطر محمدی از ی دیدار خصوصی ...🦋
✨الهی و ربی شکر ✨
🌱۱۴۰۱/۱۱/۱۲🌱
#شهید_سجاد_شاهسنایی
#مدافع_حرم
#شهید_علی_شاهسنایی
#مدافع_امنیت
‹خدایا! خوش دارم #گمنام و تنها باشم، تا در غوغای کشمکشهای پوچ ، مدفون نشوم.›🕊️
#شهید_چمران🌱
جالب است!
ثبت احوال همه چیز را
در شناسنامه ام نوشته است
به جز
احوالم...!
#حسین_پناهی🦋