میگفت که
خداگاهیبهمانشونمیدهکهببین!
هیچکسدوستتنداره!
ولییواشکیمیاددرگوشِتمیگه:
جزمن:)💙
#استادپناهیان
@aye_ha
عاشقخداشدنسخـتنیستمقدمہآندشواراسـت
دلبریدنازدنیاودیگراناستمقدمهٔعشقبہخـدا
گذشتنازخودوسپردناموربہاوست...
#استادپناهیان
@aye_ha
●|♥️🖇|●
لذتِعشقبهاینحسبلاتکلیفیست
لطفتوشاملحالمآیابشودیانشود💔! . .
#یااباعبدالله
@aye_ha
به نام خالق عشق 🦋
#پارت_اول
#شهید_امین_کریمی
مدتی بود که کشور حال و هوای دفاع مقدس را به خود گرفته بود.
خبر تشیع شهدا و کوچه هایی که مزین شده بود به قاب عکسی که آنرا شهید میخواندند.
عطر یاس و رازقیه شهر هارا پرکرده بود و خانواده هایی را چشم انتظار ...
چشم انتظار مدافعان حریمی که سراسر عشق است و عشق!
در آن روز ها دانشجوی فقه و حقوق بودم و در رشته ی آمادگی جسمانی فعالیت میکردم
سال۹۱داشتم برای مسابقات آماده میشدم.مادر امین به مربی سپرده بود که دنبال دختر خوب میگردم.روز آخر تمرینات قبل مسابقه بود که مادر منو دیدند .مربی پرسید قصد ازدواج نداری؟منم گفتم نه! میخوام درس و ادامه بدم...
وقتی رسیدم خونه مادر امین تماس گرفتند.اصلا درحال و هوای ازدواج نبودم ،میخواستم ارشد بخونم و دکترا و شغل و...بعد ازدواج !
مادر امین گفتند اگه اجازه بدید حالا یک بار همو از نزدیک ببینید اگر موافق بودید دیدار هارو ادامه میدیم اگرهم که نه ضرر نکردید.
روزی که مادر امین اومد کنکور ارشد داشتم ،خیلی با عجله صحبت کردیم و عکس امین و نشون دادن ،من بودم و مادرم و مادر امین و مربی باشگاهم...
مادر ی مختصری از شغل پسرش گفت و اجازه خواستند که باهم بیان.منم گفتم هرچی بزرگتر ها بگن ...
روزی که اومد با ساده ترین لباس بود به رنگ آسمون :)
شلوار و جوراب طوسی و ریش انکادر شده!
ی دسته گل خیلی خیلی بزرگ باخودش آورده بود با ی جعبه شیرینی بزرگ!
دقیقا چند روز بعد اون خوابی که دیدم اومدن ...
به روایت زهرا حسنوند همسر شهید✨
@aye_ha
داستان زندگی این شهید پراز آیه و نشونه های پر نوره...
مطمعنم خوندنش مزه و عطر چای هل دارو شیرینی کیشمیشی داره :))☕🍪
•|❤️☕📚|•
چقدر دلم واسه خودم تنگ شده بود !
دست دلمو گرفتم بردم بین قفسه های کتاب گردوندم و عطر صدای علیرضا قربانی و نفس کشیدم :)
خود درونم که خیلی وقت بود از یادم رفته بود از خوشحالی ساعت ها کنار قفسه شعر و سینما یکی یکی کتابارو مزه مزه میکرد و واسه خرید کنار میزاشت :))
تو دست دلت و بگیری کجا میبری؟؟🦋
#اردیبهشت
#کتاب
@aye_ha
May 11
10.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اندر احوالات دیشب گلستان شهدا 💚
عطر نون تازه و لبخندایی که قند ازشون میچکید ...
دیشب انگار همه دلشون میخواست ی چیزی ببخشن !
دل و دادیم دست کریم و قول های سبز ازش گرفتیم ...
و باید بگم دو شبه مهمون امام حسنم :)))
الهی شکر🤍🌿
#امام_حسنی_ام:)
@aye_ha