eitaa logo
آیه
15 دنبال‌کننده
328 عکس
73 ویدیو
1 فایل
مهاجر، نشانه می‌خواهد
مشاهده در ایتا
دانلود
قبل از انتخابات وعده دادم که در صورت حضور در مجلس، برای مساله شفافیت منتظر قانون و... نمی مانم و داوطلبانه گزارشهای روزمره ای از جلسات مجلس را در فضای مجازی منتشر خواهم کرد تا در همین حد هم که شده دایره شفافیت را گسترش دهم. الوعده وفا. اولین گزارش شفاف از اولین روز کاری مجلس دوازدهم صبح حدود ساعت 8 به مجلس رسیدم. استثنائا چون روز افتتاحیه بود و سران لشگری و کشوری میهمان مجلس بودند، امکان پارک ماشین داخل مجلس وجود نداشت و ماشین را در یکی از خیابانهای اطراف پارک کردم. وارد صحن شدم. طبق قرعه کشی، نماینده سمت چپم آقای دوستعلی از کرمان است که از قدیم او را می شناسم و بسیار سلیم النفس است و نفر سمت راستی ام هم آقای هاشمی از میناب است؛ مثل بقیه مردم جنوب، خونگرم. بعد از پخش سرود ملی و قرائت قرآن. هیات رییسه سنی مجلس کار را شروع کردند و به صورت دسته جمعی سوگندنامه را قرائت کردیم. حس عجیبی بود؛ احساس سنگینی مسئولیت و یک نوع غم پنهان. اواسط مراسم، کلیپی از آقای رییسی پخش شد که حال خیلی از نمایندگان را دگرگون کرد. هنوز بغضش رهایم نمی کند و امروز هم با دیدن تصاویر و صندلی خالی رییس جمهور، چند دقیقه ای بهم ریختم. مصداق آدم دلسوزی بود که دیدنش به آدم انرژی مثبت میداد. دائم تصور میکردم که امروز باید جلوی چشمانمان می بود ولی افسوس، خدا رحمتش کند... اما یکی از اتفاقات بد جلسه وقتی بود که در حین سخنرانی آقای مخبر، تعدادی از نمایندگان در صحن راه می رفتند تا برای انتخابات هیات رییسه که سه شنبه برگزار می شود با هم لابی کنند، عملا نظم جلسه بهم ریخته بود. انگار نه انگار که جلسه افتتاحیه مجلس است و میهمانان خارجی هم دارند این وضعیت را می بینند. بعد از مراسم افتتاحیه، با بقیه نمایندگان به سمت حرم امام خمینی (ره) حرکت کردیم. وقتی راننده میخواست وارد محوطه حرم شود، با یکی از افراد گفت: ثابتی! فقط تو با دنا پلاس نیامدی! خنده ام گرفت، گفتم من که ماشین را انتخاب نکردم! (ماشین ما پرشیا بود) ضمنا بقیه که در همین ماشین هستند هم نماینده هستند! وارد حرم شدیم و نماز ظهر و عصر را به امامت حاج سید حسن خمینی خواندیم. بعضی نمایندگان از معماری اشرافی حرم انتقاد می کردند و من هم هیچوقت نفهمیدم کدام عقل سلیمی به این نتیجه رسید که امام مستضعفان را با ساخت چنین حرمی در غربت محصور کند؟ موقع خروج، تولیت حرم یکی یکی با نمایندگان خوش وبش می کرد و من هم با ایشان سلام و علیک نسبتا گرمی کردم و بعد هم حرکت کردیم به سمت مجلس. موقع نهار، دکتر پزشکیان را دیدم. گفتم می دانید که به لحاظ سیاسی اختلاف داریم و به شما هم رای نمی دهم اما از اعلام کاندیداتوری تان برای انتخابات ریاست جمهوری خوشحال شدم. چون اولا به رقابت واقعی در انتخابات کمک می کند و ثانیا هر کاری که باعث افزایش مشارکت شود، ارزشمند است. ضمنا تا امروز خیلی درباره لاکچری بودن رستوران و غذاهای مجلس شنیده بودم اما واقعا اینطور نبود. نمی گویم خیلی ساده بود اما اصلا خبری از سلف سرویس و... نبود. بلافاصله بعد از نهار، جلسات شعب در محل کمیسیون ها برگزار شد. طبق آیین نامه داخلی مجلس، تا قبل از مشخص شدن کمیسیونها، نمایندگان باید داخل شعبه های 15 گانه بحث های مقدماتی مثل اعتبارنامه ها و... را انجام دهند. من هم به پیشنهاد یکی از نمایندگان با تجربه، برای ریاست کمیسیون تحقیق شعبه 7 کاندیدا شدم که با لطف دیگر اعضای شعبه رای آوردم. کارکرد این کمیسیون برای زمانی است که اگر اعتبارنامه ای محل اختلاف شود، باید همراه با دیگر روسای کمیسیون تحقیق شعبه های دیگر درباره آن اعتبارنامه بررسی لازم را انجام دهیم. بعد از این جلسه یکی از نامزدهای ریاست مجلس تماس گرفت و دعوت کرد برای گفتگو به دفترش بروم. من هم صادقانه در حضور خودش استدلال کردم که چرا به ایشان رای نخواهم داد. بعد از این جلسه هم مجددا به صحن رفتیم تا در جلسه فراکسیون انقلاب اسلامی (فراکسیون اکثریت) شرکت کنیم. اما اتفاقات تلخ و عجیب و غریبی افتاد. موقع رای گیری درباره یکی از مهمترین موضوعاتی که سمت و سوی جلسه را عوض می کرد خیلی از نمایندگان به خاطر مشکل فنی نتوانستند رای بدهند و بعد هم بعضی طرفداران آقای قالیباف بلافاصله جلسه را ترک کردند تا جلسه از رسمیت بیفتد. کاری که اخلاقا درست نبود. همین باعث شد تا جلسه ناتمام بماند و برداشت خیلی از نمایندگان این بود که انگار این یک سناریوی برنامه ریزی شده بوده است. آن هم درست در همان روزی که رهبر انقلاب در پیام افتتاحیه برای مجلس تاکید کردند که آرامش و وحدت داشته باشید و تقوا را رعایت کنید! بعد از جلسه نیز به یک جلسه دیگر در خارج از مجلس رفتم و تازه الان به منزل رسیدم. ساعت حدود ۳ نصف شب است و جلسه بعدی ساعت ۶ صبح شروع می شود، چشمهایم را به زور نگه داشته ام تا این چند خط را بنویسم... @Sabeti
بسم رب المقاومه تصویری از قنداقه ای که کفن شده، ما را تا مرز های مقاومت می‌برد. آن طرف تر، عده ای از غرب، بر غرب و ظلم ها و ظلماتش می‌تازند. همان ها که در طرف درست تاریخ ایستاده اند. این طرف در مزرهایی که مقاومت را اول از درون و با «انقلابی سیاسی» به جهان صادر کرده، انتخاباتی است که بسم الله‌ش را شهیدان خدمت گفته اند. همه این وقایع به موازات هم اند و نخ تسبیح مقاومت آن ها را به هم گره زده. و حالا، ماییم و میدان انتخاباتی که اگر بدون آب حیات مقاومت پیش رود؛ حیات سیاسی این کل ِتحول خواه، که نام دیگرش جبهه مقاومت است، آبیاری نخواهد شد. ماییم و این آب حیات... بسم الله! اولینش این است که نامزد مورد نظرمان را با این معیار بسنجیم.
70.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
|بسم الله| •خواهر نوجوان• دانش آموز بودم و سرم برای جایی که در عین پویا و تحول خواه بودنش جایی برای غیر دانشجو ها داشته باشد، درد می‌کرد. موسم انتخابات هم که الحمدلله در مجاورت فصل امتحانات بود و به گمانم، اگر مجالی برای دانشجو جماعت بود، فرصتی هم برای ما می‌ماند. (این را به امید تغییر قانون انتخابات می‌گویم و نه غر.) تصمیم گرفته بودم قبل از جشن تکلیف سیاسی، صحنه انتخابات را تجربه کنم. بسم اللهی‌ گفتم و رصد را شروع کردم. در کنارش با بچه های محله، برای افزایش مشارکت به میدان می‌زدیم و با صحنه صحنه بیشتر آشنا می‌شدم. قرار بود روز دختر سعید جلیلی دیداری با بانوان داشته باشد و عده ای قبلش مطالبات شان را مطرح کنند. قبل تر در در و دیوار رسانه برنامه های جلیلی را دیده بودم و دوست داشتم ببینم چقدر حاضر است در ساحت گفتگو از موضع خودش مخاطب را اقناع کند. امتحان ادبیات داشتم و باید بین نمره مطلوب پایان ترم و تجربه مواجهه و مطالبه از سعید جلیلی یکی را انتخاب می‌کردم. فرصت امتحان ادبیات را به ادبیات بیانیه دانش‌آموزی اختصاص دادم. |ادامه دارد...|
به رفقای قم و اصفهان و همدانی ام تماس گرفتم تا مطالبات‌شان را بشنوم و نگاه جامع تری پیدا کنم. از بی‌عدالتی بین مدارس غیرانتفاعی و دولتی، تا تبعیض بین رشته های مختلف نوشتم و گل آخر صحبتم این بود که اگر می‌گویید باید با هر صنفی در مورد حیطه تخصصی شان جلسه گذاشت و برای مسئله شان ایده گرفت، لااقل ما را به چشم یک صنف ببینید و برای آموزش و پرورش مطالبات مان را بشنوید. هماهنگی با ستاد انجام شد و من روز دختر، کاغذ a4 به دست آمدم پشت تریبون. بسم الله گفتم و خودم را نماینده عده ای از دختران دانش آموز خواندم. جلیلی همانطور که نشسته بود، نکات را می‌نوشت و تصور مسئول بی‌توجه به مسائل نوجوانان، برایم کمرنگ می‌شد و تصویر مسئول مطلوب در ذهنم جان می‌گرفت. از پله ها پایین آمدم و منتظر شدم تا گفتنی های بقیه خواهران تمام شود و شنیدنی های سعید جلیلی شروع. جلیلی از «من عمل صالحا من ذکر او انثی» گفت و جهش ایران را در گرو عمل زن و مرد دانست. (بیافزایید نگاه امام را که ابتدای انقلاب گفتند این خرابه را زن و مرد باید بسازند) در میان صحبت، به یکی از نکات بیانیه دانش‌آموزی اشاره کرد و گفت «همین نکته ای که خواهر نوجوان مون گفتند». سوپر من وار ترجمه اش نمی کنم اما حدی از صداقت شعار «رئیس جمهور، باید رئیس همه جمهور باشد» را در همین عبارت «خواهر نوجوان» دیدم. چون قبل تر با مشاور رسانه ای‌یی یا اهالی واژه ساز پروژه بگیری صحبت نکرده بود که راجع به بیانیه ای که برای اولین بار می‌شنود چه بگوید. او «واقعی» بود. https://eitaa.com/aye_mohajer
هدایت شده از 📎خاصگرام📎
این روزا بچه‌های انقلابی دارن قربون‌صدقه پزشکیان می‌رن. به خاطر مردم‌داری و تواضعش. این کار در جای خودش صحیحه. ولی این وسط می‌دونی من از چی ناراحتم؟! سه سال پیش، ابراهیم رئیسی نسخه ارتقایافته همین رفتارها رو ارائه می‌داد و خودِ من به پوپولیسم متهمش می‌کردم. ما با شهید رئیسی خوب تا نکردیم رفقا.
🔰برای نجات ایران و جهان از توطئه فضای مجازی چه کنیم؟ 💠بخش دوم در حال حاضر نیز ما در دنیای هوش مصنوعی زندگی می‌کنیم: از خودروهای بدون راننده تا پهبادها ، دستیارهای مجازی و نرم‌افزارهای ترجمه. طی سالهای اخیر،پیشرفتهای چشم گیری در حوزه هوش مصنوعی انجام گرفته است. این تحولات به علت افزایش قدرت پردازنده ها و دسترس بودن حجم گسترده‌ای از اطلاعات است. فن‌آوری ساخت دیجیتال دائما با دنیای بیولوژیکی در حال تعامل است. مهندسین، طراحان و معماران از طراحی محاسباتی، مهندسی مواد و زیست شناسی مصنوعی استفاده می‌کنند تا بتوانند همزیستی بین میکرواورگانیسم‌ها، بدنمان، موادی که مصرف می‌نماییم و حتی ساختمان‌هایی که در آن زندگی می‌کنیم ایجاد نمایند. انقلاب چهارم صنعتی نه تنها بر آنچه که انجام می‌دهیم تاثیرگذار است، بلکه هویت ما را هم دستخوش تغییر قرار می‌دهد. این تحول بزرگ، هویت ما که شامل حریم خصوصی، حس مالکیت، الگوهای مصرف، زمان، شغل، مهارت و ارتباطاتمان است را نیز تغییر خواهد داد. این تحولات فن‌آورانه حتی بر سلامتی‌مان و کیفیت وجودیمان تاثیرگذار است. این فهرست آن چنان بزرگ است که در این مقاله نخواهد گنجید. البته این تاثیرات محدود به هویتهای فردی ما نیست بلکه هویت های جمعی ما را نیز مشمول و دستخوش تحولات کرده است. مفهوم امنیت عوض شده است مفهوم استقلال عوض شده است مفهوم حکمرانی و مرز جغرافیایی عوض شده است. مفهوم مسئله های تمدنی به نوعی سویه متفاوتی پیدا کرده است. و ... 3️⃣ دیدگاه انسان شناختی اگر بعد از انقلاب صنعتی رابطه انسان ها را بر اساس منفعت حداکثری بدانیم و تمام نظامات خرد و کلان در خدمت کارخانه تولید انبوه انسان منفعت خواه آدام اسمیتی بدانیم. اکنون با وجود فجازی و گسترش خرید و فروش الکترونیک، خود ما محصول هستیم. خود ما، توجه ما و دیتایی که به واسطه کاربر بودن دریافت می شود محصول است. محصولی که ارزش بسیار گرانبهایی دارد. خود ما هستیم که محصول هستیم. محصولی که به واسطه شرطی سازی ذهنی و وابستگی های جورواجور ما را ذره ذره تغییر میدهند. امریست که بیش از هر اقتصاد دیگری امروز مورد توجه جهان سرمایه سالاریست. از سوی دیگر بایستی خاطر نشان کرد که عملا در حال پایه گذاری جهان انسانی متفاوتی است. یک اصطلاحی در مباحث علم النفس به کار می رود تحت عنوان . این تعبیر بدین معناست که نفس انسان بر اساس کثرت داده‌های عقلی، خیالی یا حسی سلطنت حضورش متفاوت می‌شود؛ کسی که دائما از عقل استفاده می کند تخیل و احساس‌ش رو به ضعف می‌رود و به همین ترتیب کسی که احساس‌ش زیاد به کار گرفته شود عقل و تخیل او رو به ضعف خواهد رفت. در عصر و مصر کنونی سلطان حضور انسان کبیر از حس به خیال منتقل شده است و این به معنای ظهور انسانی متفاوتست. انسانی که در عالم خیال زندگی می کند. البته این توضیح فلسفه تاریخی این مسئله پیشتر گذشت. جهان های اجتماعی مجازی را امروز بایستی به گونه ای دیگر بشناسیم. امروز فیس بوک و اینستاگرام دو غول شبکه های اجتماعی و به دنبال آن دیگر شبکه های اجتماعی مجازی یک انسان خاصی را بازتولید میکنند. در این انقلاب صنعتی که دیگر زغال سنگ و نفت و برق نیستند که اهمیت فراوان دارند و سرمایه استراتژیک محسوب می شوند بلکه بیگ دیتاست که اکنون طلای زمانه قلمداد میگردد. 4️⃣ دیدگاه حاکمیت شناختی همانطور که گفته شد حاکمیت و حکمرانی دیگر معنای سابق را ندارد. مرز های جغرافیایی دیگر نمیتوانند از هویت ایرانی اسلامی دفاع کنند. مرزهای ایران اسلامی اکنون واقعیت دیگری دارند. کشور ما اکنون مستعمره اینستاگرام است. مستعمره گوگل و مایکروسافت است. هر چند نتوانیم ببینیم هر چند نخواهیم ببینیم. اکنون دیگر عمق استراتژیک را نمیتوان فقط لبنان و سوریه دانست. اکنون دیگر استقلال سیاسی به معنای سابق کارکرد خویش را از دست داده است. در سایه استقلال فجازی است که میتوان استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خویش را بازیافت. این مطلب و اهمیت این نظرگاه را میتوان در سخنرانی دو سال پیش رهبری در دیدار با شورای عالی فجازی بازیافت. در جریانات اخیر ما ولایت و حکمرانی شبکه های مجازی را به عینه دیدیم. . https://eitaa.com/Rebbioun
|بسم الله| خود طالقانیِ پدر تو این عکس، از اینکه سید وفاق (وفاق در زیرمتن سیاسی فعلی) خطابش کردن، غمگینه /: از جماعتی که امام حسن(علیه السلام) رو برای برجام مصادره می‌کنن؛ مصادره شخصیت های انقلاب هم برمیاد‌. بخش عبرت‌انگیزش اینه که ما برای شناختن و‌ شناسوندن این شخصیت ها تلاشی نکردیم.
. اگر سیم مفتولی باشد که بشود بازو را از بالای زخم بست. اگر چسب برقی باشد که بشود دور تکه‌های فراری از هم تفنگ پیچاند. اگر تسبیحی هم باشد برای ذکر و چوبی و رمقی برای پرت کردنش سمت دشمن. مرد، مهیای جنگیدن است. و تو مرد بودی یحیی... ماهبندان | محمدرضا شهبازی https://eitaa.com/joinchat/1672544327Ce9f226d35a
می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که بر می‌گردد...
🔻آقای خسروپناه! دوران رهایی‌ست! 🖊مهدی جمشیدی [یکم]. چند سال پیش در یکی از مدارس، چند جلسه‌ای برای دانش‌آموزان، اخلاق جنسی تدریس کردم؛ اما از تدریس، پا فراتر نهادم و به دانش‌آموزان نزدیک شدم و از دنیای درونی آنها مطلع شدم. عجیب بود؛ نسبت به نسل و دهۀ من، انحراف‌های جنسی، بسیار گسترده شده و آلودگی‌های اخلاقی، ریشه دوانیده بودند. بااین‌حال، این نوجوانان غوطه‌ور در معصیت، مشاور و راهنمای دلسوزی نداشتند که مسأله‌های درونی‌شان را با او در میان بگذارند. یکی از دانش‌آموزان می‌گفت مبتلا به خودارضایی است و‌ مشاور رسمی آموزش‌وپرورش به او گفته هفته‌ای یکبار انجام این عمل اشکالی ندارد. حجم آفت‌ها و انحراف‌ها آنچنان بود که علاج ریشه‌ای و ساختاری می‌طلبید. [دوم]. برای گفتگو با دانش‌آموزان، به یکی از مدارس دخترانه رفته بودم. مشخص بود که به زور و اجبار به نشست آمده بودند. هرچه می‌گفتم در ذهن‌ها جا نمی‌گرفت؛ گویا یک شکاف هویّتیِ بزرگ پدید آمده بود که امکان تفاهم و گفتگو را از میان برده بود. این همه فاصله و زاویه، عجیب بود. پس از برنامه، یکی از دانش‌آموزان کنارم آمد و گفت فقط می‌خواهم به شما بگویم که بسیار دیر آمدید. او درست می‌گفت اما مخاطبش من نبودم؛ نویسنده‌ای که تمام توان خود را در دو دهۀ اخیر، صرف روشنگری و اعتراض و انتقاد و مناظره و تبیین کرده است. [سوم]. در جریان اغتشاشات سال ۱۴۰۱ که برای اولین بار، دامنۀ کشمکش‌ها و تضادها به مدرسه‌ها هم کشیده شد، دخترم که در یک مدرسۀ دولتی تحصیل می‌کرد، به‌شدت از سوی همکلاسی‌هایش مورد فشار و تحقیر قرار گرفت. همکلاسی‌های او که همگی غیرچادری بودند و ذهنیّت منفی نسبت به انقلاب داشتند، چادری‌بودن او و عقاید دینی و انقلابی‌اش را به دستاویزی برای بایکوت‌کردن وی و سرزنش و ملامتش تبدیل کرده بودند. فشارها و کنایه‌ها به دخترم در حدی بود که در مدت کوتاهی، نشانه‌های افسردگی در او نمایان گردید. بسیار احساس انزوا و تنهایی می‌کرد و می‌گفت در مدرسه، دوستی ندارد که سبک زندگی و تفکرش مانند او باشد. در اینجا بود که من در این اندیشه فرو رفتم که آیا من مقصرم که به دلیل قرار داشتن در طبقۀ متوسط، توان پرداخت شهریۀ مدرسۀ غیردولتی را ندارم، یا نهادهای فرهنگی و از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی که بی‌خاصیّت و بی‌کفایت هستند؟! [چهارم]. از کنار مدرسۀ دولتی پسرم می‌گذشتم. صدای بلند فحاشی‌های ناموسیِ بسیار رکیک دانش‌آموزان را با یکدیگر شنیدم. گویا با یکدیگر درگیر شده بودند. از پسرم در این باره پرسیدم. پاسخ داد همیشه در مدرسه نزاع هست و هرچه می‌خواهند می‌گویند و یکبار هم که معاون مدرسه می‌خواست اینان را مهار کنند، خودش را کتک زدند. دریافتم مدرسه، رهاست و کنکور و دیوان‌سالاری و شبکه‌های اجتماعیِ غربی و بی‌عملی نهادهای فرهنگی، همه‌وهمه، هویّت را بر باد داده‌اند. نه معاون پرورشی دارند و نه کمترین خبری از کار فرهنگی است و نه معلمان در جهت تربیت تلاشی می‌کنند و ... . به معنی واقعی کلمه، مدرسه رهاست. [پنجم]. حجت‌الاسلام خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، چندی‌ست که به منتقدان کارنامۀ شورا می‌تازد و آنها را بی‌اطلاع و غیرمیدانی و بی‌ادب می‌خواند و به دفاع از شورا می‌پردازد. دیگران را نمی‌دانم اما من از زندگی روزمرّۀ فرهنگی نوشتم، از عینیّت‌های محسوس، از واقعیّت‌های کنونی، از زیر پوست جامعه، از ذهنیّت‌های فرسوده‌شده، از لیبرالیسم فرهنگی، از اغتشاش معنایی و زوال هویّت، از سرمایه‌سالاری در نظام آموزشی، از خاموشی و انحطاط شورای عالی انقلاب فرهنگی، از دوگانگی فرساینده در درون نظام، از منافقان انقلاب و ... . من از آن انقلابی‌هایی نیستم که فرزندانم را از جامعۀ واقعی جدا کنم و به درون گلخانه‌های شبه‌مذهبی که مدرسه نام گرفته‌اند ببرم. همین که انقلابی‌ها، فرزندان‌شان را از مدرسه‌های دولتی جدا کرده‌اند، به معنی شکست نظام در انقلاب فرهنگی نیست؟! مگر بنا نبود توحید در ساخت اجتماعی و زندگی روزمره، مستقر شود و جامعه، به بستری برای کمالات معنوی و ایمانی تبدیل گردد؟! آن‌قدر از واقعیّت‌های جامعه احساس خطر کرده‌اند که برای خود، کلونی‌های آموزشی ساخته‌اند و فقرا و طبقۀ متوسط را در مدارس دولتی رها کرده‌اند. این وضع، نه عدالت است و نه اخلاق. و من در شورای عالی انقلاب فرهنگی، یک مرد نمی‌شناسم که این دردهای عمیق و مزمن را فریاد بزند و یقه چاک بدهد و از کارگزاران فرهنگیِ بی‌کفایت و ضعیف‌النفس، پاسخ و عمل بطلبد. همه با هم تعارف دارند. سیاست، حقیقت را بلعیده و قدرت‌طلبی، خدایی می‌کند و آرمان‌ها، در دهۀ شصت جا مانده‌اند. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
امروز آقای خسرو پناه میاد علامه. داشتم به این فکر می.کردم که اگر دانشجوی حسابی ای بودیم، برای ریاست محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی برنامه ها داشتیم. شاید اگه کرسی های آزاد اندیشی و حلقه های مطالعاتی‌، پا بگیرن؛ نامه های دانشجویی خطاب به مسئولین جان تازه ای به جامعه بدن.
هدایت شده از خبرگزاری دانشجو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: ویژگی بارز شهید سلیمانی ارزیابی مسائل داخلی با نگاه جهانی و بین‌المللی بود 🆔 @snn_ir