«آیهجان»
.
🔻 چه کسی را تحریم کنیم؟
🖋️ مریم اردویی
🔹ذهنم درگیر این سؤال بود که چگونه عدم مشارکت در انتخابات میتواند در کاهش امنیت یک کشور نقش داشته باشد! استدلالی که این روزها زیاد میشنوم. سؤال را گوشهٔ ذهنم نگه داشته بودم و به دنبال برهانی برای آن میگشتم.
🔹میان همین جستجوها به سرگذشت کشوری برخوردم که مردمش در سال ١٩٩٧ دست به تحریم انتخابات زدند؛ کشور یوگسلاوی. مردم فکر میکردند با تحریم انتخابات راه درست اعتراض را در پیش گرفتهاند. اما از پیامی که این تحریم به جوامع بینالمللی میداد، غافل بودند. کمتر از دوسال بعد، ناتو با حملهٔ نظامی به پیامشان پاسخ داد. پاسخی که ٢٥٠٠ کشته، از جمله ٨٠ کودک و ١٠٠ میلیارد دلار خسارت روی دستشان گذاشت. بمبهای حاوی اورانیوم ضعیف شده، هدیهٔ آمریکا به مردم یوگسلاوی بود که سلامتی ٦٠ نسل آینده را متأثر از تشعشعات این مهمات ممنوعه کرد.
🔹راز ارتباط بین تحریم انتخابات و مهمات ممنوعه را کتاب «us foreign policy in perspective» یا «چشمانداز سیاست خارجی آمریکا» به روشنی بیان کرده است. کتابی که در مورد سیاستهای کلیدی آمریکا صحبت میکند که در طول صد سال گذشته به طور قابل توجهی پایدار بودهاند. بر اساس دادههای این کتاب کشورها یا با آمریکا دشمناند یا وابسته و آویزان. چارتی که در صفحهٔ ١٨٣ کتاب ترسیم شده از سیاست خارجی آمریکا در قبال دیگر کشورها پرده برمیدارد.
🔹طبق این چارت اگر کشوری که دشمن آمریکا محسوب میشود دارای مقبولیت بینالمللی نباشد، گزینهٔ روی میز آمریکا «دخالت خصمانهٔ آشکار» است. به نظرم همین یک بند برای شرح این راز کافی است. چراکه نظامهای سیاسی در سطح بینالملل با تکیه بر آراء مردم است که مشروعیت پیدا میکنند. حالا اگر طبق این چارتبندی، آمریکا بتواند در جوامع بینالمللی عدم مقبولیت مردمی یک کشور را اثبات کند دستش برای ناامن کردن آن کشور بازتر میشود.
🔹به یاد آیهٔ «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة/انفال ٦٠» میافتم که مسلمانان را مأمور کرده تا هر نیرویی در توان دارند براى مقابله با دشمنان به کار گیرند. به روایتی برمیخورم که یکی از مصداقهاى قوه را «الْخَضابُ بِالسَّوادِ» تفسیر کرده، یعنی موهاى سفید را با رنگ، سیاه کردن. به زیبایی دینی فکر میکنم که حتی برای عقب نشاندن دشمن، رنگ موها را که به سپاه اسلام چهرهٔ جوانترى مىدهد از نظر دور نداشته است. شاید زمانی قدرتنمایی با سیاه کردن موی سفید حاصل میشد و امروز با انگشت رنگ شده با آبیِ استامپ.
@ayehjaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🔻درگیری مالی، گرفتاری مالی، مشکل داری؟ کمبود داری؟ بگو أَسْتَغْفِرُ ٱللَّٰهَ رَبِّي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
🔹 اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا، يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا
🔸از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او آمرزنده است، تا از آسمان برايتان پىدرپى باران فرستد.
نوح، ١٠-١١
🎙️ برشی از سخنرانی آقای محمد شجاعی
@ayehjaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🔻 افکار منفی و ناامیدکننده داری؟
💠 این رو بدون که:
🔸 الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ ۖ
🔹 شیطان شما را وعده فقر و بیچیزی دهد و به کارهای زشت و بخل وادار کند.
بقره، ٢٦٨
🎙️ برشی از سخنرانی مرحوم آیتالله فاطمینیا
@ayehjaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♥️ گذشتهت هر چی بوده و هرچی شده، این ماه میتونی تمومش رو جبران کنی. فقط کافیه دستت رو سمت خدا دراز کنی...
✨حلول ماه مبارک رمضان مبارکمون✨
@ayehjaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🔻از پیامبر (ص) روایت داریم «هرکسى که در ماه مبارک رمضان یک آیه قرآن بخواند پاداش او همانند کسى است که قرآن را در ماههاى دیگر ختم کرده است.» و از امام رضا (ع) حدیث داریم که «آن مقدار قرآن بخوانيد كه در آن خشوع قلب و صفای باطن و نشاط روحانی و معنوی باشد.»
🔻 پس چه بهتر که حتی اگر یک آیه میخوانیم همراه با تدبر، فهم معنا و مضمونش باشد؛ چرا که قرآن دوای تمام دردهای زندگی است.
🎙️ برشی از سخنرانی سید علی خامنهای
@ayehjaan
«آیهجان»
چراغِ خانهی برفگرفته
خانهی کودکی ما در نزدیکی جاده، موقعیت موحشی بود که احتمالاً کمتر کودکی در جهان میتوانست با آن کنار بیاید. یک خانه در انتهای محلهای مجاور به دشت که زوزهی سگها با صدای کامیونها، افکت بیرحم شبهایش بود.
پدرمان هم در ماه، سه هفته را به خاطر کار یا تهران بود یا ماهشهر یا خیلی دورتر از ما، بیرون کشور.
تنها نقطهی گرمی که باعث میشد آن روزها برایمان شیرین شود مادر بود. شبها چه میکرد که راحت خوابمان میبرد؟ خودش کی میخوابید؟ نمیترسید؟ این سوالها در عالم کودکی، به فاصلهی یک سوره خواندن مادر بالای سرمان به خواب میرفتند.
اولین ماه رمضان آن خانه، زمستانی پربرف بود. ما فرزندان که روزه نمیگرفتیم ولی ضیافت هر شب به مناسبت تمام شدن گرسنگی مادر تنها را دوست داشتیم.
از قبل ماه، مادر خانمهای محل را برای جلسهی قرآن دعوت کرده بود. شب اول دو ساعت بعد تمیز کردن خانه، بالاخره همسایهای اهل دزفول با یک ظرف آش در زد. خواست حتی داخل نیاید ولی به دعوت مادر، آمد. چند دقیقهای قرآن خواندند و رفت.
شب دوم خانم دزفولی با خودش خانم دیگری هم آورده بود. با خیالی راحت از موفقیت در شب دوم، با فرزند آن خانم مشغول بازی شدیم.
شب چهارم دو خانم دیگر هم آمدند. شبهای پنجم و ششم و دهم و بیستم، پشت هم آمدند و هر کدام، با خود زنان و کودکانی را گرد قرآن نشاندند. در هال خانه، مادران قرآن زمزمه میکردند و در اتاقها ما بچهها در حد مرگ، بازی میکردیم و شبها را راحتتر از هر وقت دیگری، میخوابیدیم.
شب آخر، مادر آمد در اتاق بازی ما بچهها و گفت وقت دعا کردن است. شما هم میآیید که با هم از خدا چیزهای خوب بگیریم؟
نشستیم. به نوبت، ما بچهها هم دعا کردیم. از عروس شدن و خلبان شدن تا قهرمانی ایتالیا در جام جهانی را در دعاها از خدا خواستیم. وقت دعای مادر شد. زنی که سی شب ساکنان محلهی غربت را دور قرآن جمع کرده بود، در انتهای ضیافتش از خدا چه میخواست؟ یادم هست که گفت «خدایا در این روزگار تاریک، بین ما و کتابت جدایی ننداز»
و آخرش را بغض کرد؛ سرش را زیر انداخت و دور چشمانش مهیای اشک شد. لحظهی باشکوه سکوت را خانم سالخوردهی رشتی با «الهی آمین» شادی شکست. مهمانها دوباره همهمه کردند و عید فطر را به هم تبریک گفتند. مادر چایی آورد و زنها بعد از خوشوبش و حلالیت، خاطرات چند هفتهایشان را با خود میان برفها بردند و مادر، چراغهای بیرون در را خاموش کرد.
در روزهایِ سردی و غربت، خوش دارم که دوباره خودم را به کتابِ محکم بچسبانم و چراغی را در دل زنده نگه دارم. که فرمود:
قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ *
يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ *
و مادر، این را خوب فهمیده بود.
*قطعاً براى شما از جانب خدا روشنايى و كتابى روشنگر آمده است. خدا به وسیلهی آن [نور و کتاب] کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند به راههای سلامت راهنمایی میکند.
مائده، ١٥_١٦
✒️ نویسنده: شهاب منضود
@ayehjaan