❇ تفســــــیر ❇
شأن نزول:
بعضى از مفسران گفته اند گروهى از مسلمانان قبل از نزول فرائض و واجبات، چشم از جهان بسته بودند، جمعى خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)آمدند و درباره سرنوشت آنها اظهار نگرانى کردند و چنین مى پنداشتند شاید آنها گرفتار مجازات الهى به خاطر عدم انجام این فرائض باشند. آیه فوق نازل شد و این موضوع را نفى کرد.
بعضى دیگر از مفسران گفته اند این آیه در مورد استغفار مسلمانان، براى مشرکان، و اظهار محبت آنها قبل از نهى صریح در آیات سابق نازل شده است; زیرا این موضوع، باعث نگرانى گروهى از مسلمین شده بود، آیه فوق نازل شد و به آنها اطمینان داد استغفارهاى آنان قبل از نهى الهى، موجب مؤاخذه و مجازات نخواهد بود.
🌼🌼🌼
تفسیر:
مجازات پس از تبیین
آیه فوق، اشاره به یک قانون کلى و عمومى دارد، که عقل نیز آن را تأئید مى کند، و آن این که:
مادام که خداوند حکمى را بیان نفرموده و توضیحى در شرع پیرامون آن نرسیده است، هیچ کس را در برابر آن مجازات نخواهد کرد و به تعبیر دیگر تکلیف و مسئولیت، همواره بعد از بیان احکام است، و این همان چیزى است که در علم اصول از آن به قاعده قبح عقاب بلا بیان تعبیر مى شود.
لذا در آغاز مى فرماید: چنین نبوده که خداوند گروهى را پس از هدایت، گمراه سازد، تا این که آنچه را که باید از آن بپرهیزند براى آنها تبیین کند (وَ ما کانَ اللّهُ لِیُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتّى یُبَیِّنَ لَهُمْ ما یَتَّقُونَ).
منظور از یُضِلَّ، که در اصل به معنى گمراه ساختن است، یا حکم به گمراهى مى باشد، آن چنان که بعضى از مفسران احتمال داده اند (همانند تعدیل و تفسیق، که به معنى حکم به عدالت و حکم به فسق است).
یا به معنى گمراه ساختن از طریق ثواب و پاداش هاى روز قیامت است، که در واقع به مفهوم مجازات کردن خواهد بود.
و یا این که، منظور از اضلال همان است که در سابق نیز داشته ایم و آن بر گرفتن نعمت توفیق، و رها ساختن انسان به حال خود، که نتیجه اش گمراه شدن و سرگردان ماندن در طریق هدایت است.
و این تعبیر اشاره لطیفى به این حقیقت است که همواره گناهان سرچشمه گمراهى بیشتر، و دور ماندن از طریق هدایت است.
و در پایان آیه مى فرماید: خداوند به هر چیزى دانا است (إِنَّ اللّهَ بِکُلِّ شَیْء عَلیمٌ ).
یعنى علم و دانائى خداوند، ایجاب مى کند تا چیزى را براى بندگان بیان نکرده است، کسى را در برابر آن مسئول نداند و مؤاخذه نکند.
از امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم که در تفسیر این آیه فرمود: حَتّى یُعَرِّفَهُمْ ما یُرْضِیهِ وَ مْا یُسْخِطُه: خداوند کسى را مجازات نمى کند، تا آن زمانى که به آنها بفهماند و معرفى کند که چه چیزهائى موجب خشنودى او است، و چه چیزهائى موجب خشم و غضب او.
به هر حال، این آیه و مانند آن، پایه اى براى یک قانون کلّى اصولى محسوب مى شود: مادام که دلیلى بر وجوب یا حرمت چیزى نداشته باشیم، هیچ گونه مسئولیتى در برابر آن نداریم.
و به تعبیر دیگر: همه چیز براى ما مجاز است، مگر آن که دلیلى بر وجوب یا تحریم آن اقامه شود و این همان است که نام آن را اصل برائت مى گذارند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۵ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ يُحْيِي وَيُمِيتُ ۚ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ»
حکومت و مالکیت آسمانها و زمین تنها از آنِ خداست. زنده مى کند و مى میراند و جز خدا، سرپرست و یاورى ندارید.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۱۶)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
در آیه بعد، روى این مسأله تکیه و تأکید مى کند که حکومت آسمان ها و زمین براى خدا است (إِنَّ اللّهَ لَهُ مُلْک السَّماواتِ وَ الأَرْضِ).
و نظام حیات و مرگ نیز در کف قدرت او است، او است که زنده مى کند و مى میراند (یُحْیی وَ یُمیتُ).
و بنابراین هیچ ولىّ و سرپرست و یاورى جز خدا ندارید (وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ مِنْ وَلِیّ وَ لا نَصیر).
🌼🌼🌼
اشاره به این که با توجه به این موضوع که همه قدرت ها و تمام حکومت ها در عالم هستى به دست او، و به فرمان او است. شما نباید بر غیر او تکیه کنید و بیگانگان از خدا را پناهگاه یا مورد علاقه خود قرار دهید و پیوند محبت خویش را با این دشمنان خدا، از طریق استغفار یا غیر آن برقرار و محکم دارید.
احکام و وظائف انسان ها را او تعیین مى کند و به فرمان هیچ کس جز او نباید گردن نهید، او مالک آسمان ها و زمین است و فرمان و حکومت نیز در اختیار او است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۶ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«لَّقَد تَّابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِن بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِّنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ ۚ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ»
به یقین خداوند رحمت خود را شامل حال پیامبر و مهاجران و انصار، که در زمان عسرت و شدّت (در جنگ تبوک) از او پیروى کردند، نمود. بعد از آن که نزدیک بود دلهاى گروهى از آنها، از حق منحرف شود
(و از میدان جنگ بازگردند). سپس خدا توبه آنها را پذیرفت، چرا که او نسبت به آنان رئوف و مهربان است.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۱۷)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
شأن نزول:
یک درس بزرگ!
مفسران گفته اند این آیه، در مورد غزوه تبوک و مشکلات طاقت فرسائى که به مسلمانان در این جنگ رسید، نازل شده، این مشکلات به قدرى بود که گروهى تصمیم به بازگشت گرفتند، اما لطف و توفیق الهى شامل حالشان شد و همچنان پا بر جا ماندند.
مى گویند: از جمله کسانى که آیه در مورد او نازل شده: ابو خیثمه است، که از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله)بود، نه از منافقان، ولى بر اثر سستى، از حرکت به سوى میدان تبوک خوددارى کرد.
ده روز از این واقعه گذشت. هوا گرم و سوزان بود، روزى نزد همسران خود آمد، در حالى که سایه بانهائى براى او مرتب و آماده، آب خنک مهیا و طعام خوبى فراهم ساخته بودند.
او ناگهان در فکر فرو رفت و به یاد پیشواى خود پیامبر(صلى الله علیه وآله)افتاده گفت:
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) که هیچ گناهى ندارد و خداوند گذشته و آینده او را تضمین فرموده، در میان بادهاى سوزان بیابان، اسلحه به دوش گرفته، و رنج این سفر دشوار را بر خود تحمل کرده، ابو خیثمه را ببین که در سایه خنک و کنار غذاى آماده، و زنان زیبا قرار گرفته است، این انصاف نیست.
سپس رو به همسران خود کرده گفت: به خدا قسم با هیچ کدام از شما، یک کلمه سخن نمى گویم و در زیر این سایبان قرار نمى گیرم، تا به پیامبر(صلى الله علیه وآله) ملحق شوم. این سخن را گفت، و زاد و توشه را برگرفت و بر شتر خود سوار شده حرکت کرد، هر قدر همسرانش خواستند با او سخن بگویند، او کلمه اى بر زبان جارى نکرد و همچنان به حرکت ادامه داد، تا به نزدیکى تبوک رسید.
مسلمانان به یکدیگر مى گفتند: این سوارى است که از کنار جاده مى گذرد، اما پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: اى سوار! ابو خیثمه باشى بهتر است!
هنگامى که نزدیک شد و مسلمانان او را شناختند گفتند: آرى، ابو خیثمه است.
شتر خود را بر زمین خواباند، به پیامبر(صلى الله علیه وآله)سلام گفت و ماجراى خویش را بازگو کرد. پیامبر(صلى الله علیه وآله)به او خوش آمد گفت و براى او دعا فرمود.
به این ترتیب، او از جمله کسانى بود که قلبش متمایل به باطل شده بود، اما به خاطر آمادگى روحى، خداوند او را متوجه حق ساخت، و ثابت قدم گردانید.
🌼🌼🌼
تفسیر:
زندانِ محاصره اجتماعى گنهکاران
این آیات نیز، همچنان از جنگ تبوک و مطالب گوناگونى که پیرامون این رویداد بزرگ اسلامى به وقوع پیوست، سخن مى گوید.
نخستین آیه، اشاره به شمول رحمت بى پایان پروردگار، نسبت به پیامبر، مهاجران و انصار در آن لحظات حساس کرده، مى گوید: خداوند رحمت خود را شامل حال پیامبر(صلى الله علیه وآله)و مهاجران و انصار، همانها که در موقع شدت و بحران از او پیروى کردند، نمود (لَقَدْ تابَ اللّهُ عَلَى النَّبِیِّ وَ الْمُهاجِرینَ وَ الأَنْصارِ الَّذینَ اتَّبَعُوهُ فی ساعَةِ الْعُسْرَةِ).
آنگاه اضافه مى کند: این شمول رحمت الهى، به هنگامى بود که بر اثر شدت حوادث و فشار ناراحتى ها، نزدیک بود گروهى از مسلمانان از جاده حق باز گردند (و تصمیم به مراجعت از تبوک بگیرند) (مِنْ بَعْدِ ما کادَ یَزیغُ قُلُوبُ فَریق مِنْهُمْ).
و دگر بار تأکید مى کند که بعد از این ماجرا، خداوند رحمت خود را شامل حال آنها ساخت و توبه آنها را پذیرفت; زیرا او نسبت به مؤمنان مهربان و رحیم است (ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَئُوفٌ رَحیمٌ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۷ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هدایت شده از مؤسسه رهروان راه قرآن مبارکه
🥀🥀🥀 در آستانهی سالگرد شهادت #شهید_قاسم_سلیمانی (مالک رهبری)، #آیت_الله_مصباح_یزدی (عمار رهبری) هم آسمانی شد.🥀🥀🥀
شادی روحشان اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#مؤسسه_رهروان_راه_قرآن_مبارکه
@rahrovanraheqoran
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَ عَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّىٰ إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَن لَّا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»
و (همچنین) آن سه نفر که (از شرکت در جنگ تبوک) تخلّف جستند، (و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند،) تا آن جا که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد. (حتّى)
در وجود خویش، جایى براى خود نمى یافتند. (و) دانستند پناهگاهى در برابر عذاب خدا جز رفتن به سوى او نیست. سپس خدا رحمتش را شامل حال آنها نمود (و به آنان توفیق داد) تا توبه کنند. زیرا خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۱۸)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
شأن نزول:
خلاصه اش چنین است:
سه نفر از مسلمانان به نام کعب بن مالک، مرارة بن ربیع و هلال بن امیه، از شرکت در جنگ تبوک و حرکت همراه پیامبر(صلى الله علیه وآله)سرباز زدند، ولى این به خاطر آن نبود که جزء دار و دسته منافقان باشند; بلکه به خاطر سستى و تنبلى بود، چیزى نگذشت که پشیمان شدند.
هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله)از میدان تبوک به مدینه بازگشت، خدمتش رسیدند و عذرخواهى کردند، اما پیامبر(صلى الله علیه وآله)حتى یک جمله با آنها سخن نگفت و به مسلمانان نیز دستور داد: احدى با آنها سخن نگوید.
آنها در یک محاصره عجیب اجتماعى قرار گرفتند، تا آنجا که حتى کودکان و زنان آنان نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله)آمدند و اجازه خواستند از آنها جدا شوند، پیامبر(صلى الله علیه وآله)اجازه جدائى نداد، ولى دستور داد: به آنها نزدیک نشوند.
فضاى مدینه با تمام وسعتش، چنان بر آنها تنگ شد که، مجبور شدند براى نجات از این خوارى و رسوائى بزرگ، شهر را ترک گویند، و به قله کوه هاى اطراف مدینه پناه ببرند.
از جمله مسائلى که ضربه شدیدى بر روحیه آنها وارد کرد، این بود:
کعب بن مالک مى گوید: روزى در بازار مدینه، با ناراحتى نشسته بودم، دیدم یک نفر مسیحى شامى، سراغ مرا مى گیرد، هنگامى که مرا شناخت، نامه اى از پادشاه غسّان به دست من داد، که در آن نوشته بود:
اگر صاحبت تو را از خود رانده، به سوى ما بیا. حال من منقلب شد، گفتم:
اى واى بر من! کارم به جائى رسیده است که دشمنان در من طمع دارند!
خلاصه، بستگان آنها غذا مى آوردند، اما حتى یک کلمه با آنها سخن نمى گفتند.
مدتى به این صورت گذشت و پیوسته انتظار مى کشیدند توبه آنها قبول شود و آیه اى که دلیل بر قبولى توبه آنها باشد نازل گردد، اما خبرى نبود.
در این هنگام، فکرى به نظر یکى از آنان رسید و به دیگران چنین گفت: اکنون که مردم با ما قطع رابطه کرده اند، چه بهتر که ما هم از یکدیگر قطع رابطه کنیم (درست است که ما گنهکاریم، ولى باید از گناهکار دیگرى خشنود نباشیم).
آنها چنین کردند، به طورى که حتى یک کلمه با یکدیگر سخن نمى گفتند و دو نفر از آنان با هم نبودند، سرانجام پس از پنجاه روز توبه و تضرّع به پیشگاه خداوند، توبه آنان قبول شد، و آیه فوق در این زمینه نازل گردید.
🌼🌼🌼
تفسیر:
نه تنها این گروه عظیم را که در جهاد شرکت کرده بودند، مورد رحمت خویش قرار داد، بلکه آن سه نفر که از شرکت در جهاد تخلف ورزیده بودند و جنگجویان آنها را پشت سر گذاشتند و رفتند نیز، مشمول لطف خود قرار داد (وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذینَ خُلِّفُوا).
اما این لطف الهى، به آسانى شامل حال آنها نشد، بلکه هنگامى بود که این سه نفر، در محاصره شدید اجتماعى قرار گرفتند، و مردم همگى با آنها قطع رابطه کردند، آن چنان که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد (حَتّى إِذا ضاقَتْ عَلَیْهِمُ الأَرْضُ بِما رَحُبَتْ).
و سینه آنها چنان از اندوه آکنده شد، که گوئى جائى در وجود خویش براى خود نمى یافتند تا آنجا که خود آنها نیز از یکدیگر قطع رابطه کردند (وَ ضاقَتْ عَلَیْهِمْ أَنْفُسُهُمْ).
و به این ترتیب، همه راه ها به روى آنها بسته شد، و یقین پیدا کردند که پناهگاهى از خشم خدا، جز از طریق بازگشت به سوى او نیست (وَ ظَنُّوا أَنْ
لا مَلْجَأَ مِنَ اللّهِ إِلاّ إِلَیْهِ).
لذا بار دیگر رحمت خدا به سراغ آنان آمد، و توبه و بازگشت حقیقى و خالصانه را بر آنان آسان ساخت، تا توبه کنند (ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا).
چرا که خداوند توبه پذیر و رحیم است (إِنَّ اللّهَ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیمُ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۸ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ»
اى کسانى که ایمان آورده اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و باصادقان و راستگویان باشید.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۱۹)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
با صادقان باشید
در آیه مورد بحث، دستور مى دهد رابطه خود را با راستگویان، و آنها که بر سر پیمان خود ایستاده اند محکم بدارند.
نخست مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید! از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ).
و براى این که بتوانند راه پر پیچ و خم تقوا را بدون اشتباه و انحراف بپیمایند، اضافه مى کند: با صادقان باشید (وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ).
در این که منظور از صادِقِین چه کسانى است، مفسران احتمالات گوناگونى داده اند.
ولى اگر بخواهیم راه را نزدیک کنیم، باید به خود قرآن مراجعه کنیم که در آیات متعددى صادِقِین را تفسیر کرده است.
در سوره بقره مى خوانیم: نیکى، این نیست که (به هنگام نماز،) روى خود را به سوى مشرق و (یا) مغرب کنید; (و تمام گفتگوى شما، درباره قبله و تغییر آن باشد;) بلکه نیکى (و نیکوکار) کسى است که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب (آسمانى) و پیامبران، ایمان آورده; و مال (خود) را، با همه علاقه اى که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق مى کند; نماز را بر پا مى دارد و زکات را مى پردازد; و (همچنین) کسانى که به عهد خود ـ به هنگامى که عهد بستند ـ وفا مى کنند; و در برابر محرومیت ها و بیمارى ها و در میدان جنگ، استقامت به خرج مى دهند; اینها کسانى هستند که راست مى گویند; (و گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است;) و اینها هستند پرهیزگاران!
در این آیه، پس از آن که مسلمانان را از گفتگوهاى اضافى درباره مسأله تغییر قبله نهى مى کند، حقیقت نیکوکارى را براى آنها چنین تفسیر مى کند:
ایمان به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتب آسمانى و پیامبران، سپس انفاق در راه خدا، به نیازمندان و محرومان، و بر پا داشتن نماز، و پرداختن زکات، و وفاى به عهد، و استقامت در برابر مشکلات به هنگام جهاد.
و پس از ذکر همه اینها مى گوید: کسانى که این صفات را دارا باشند، صادقان و پرهیزگارانند .
و به این ترتیب، صادق کسى است که داراى ایمان به تمام مقدسات و به دنبال آن عمل در تمام زمینه ها باشد.
و در سوره حجرات مى خوانیم: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللّهِ أُولئِکَ هُمُ الصّادِقُون:
مؤمنان تنها کسانى هستند که ایمان به خدا و پیامبرش آورده، سپس شک و تردیدى به خود راه نداده اند، (و علاوه بر این) با اموال و جان هاى خود در راه خدا جهاد کردند، اینها صادقان هستند.
این آیه نیز صدق را، مجموعه اى از ایمان و عمل که در آن هیچ گونه تردید و تخلّفى نباشد معرفى مى کند.
🌼🌼🌼
از مجموع این آیات نتیجه مى گیریم: صادِقِین آنهائى هستند که تعهدات خود را در برابر ایمان به پروردگار به خوبى انجام مى دهند، نه تردیدى به خود راه مى دهند، نه عقب نشینى مى کنند و نه از انبوه مشکلات مى هراسند، بلکه با انواع فداکارى ها، صدق ایمان خود را ثابت مى کنند.
شک نیست که این صفات مراتبى دارد.
بعضى ممکن است در قله آن قرار گرفته باشند، که ما نام آنها را معصومان مى گذاریم.
و بعضى در مراحل پائین تر.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۹ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الْأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُوا عَن رَّسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»
سزاوار نیست که اهل مدینه و کسانى از اعراب بادیه نشین که اطراف آنها هستند، از پیامبر خدا جدا شوند و براى حفظ جان خویش، از جان او چشم بپوشند. زیرا هیچگونه تشنگى وخستگى و گرسنگى در راه خدا به آنها نمى رسد و هیچ گامى که موجب خشم کافران مى شود برنمى دارند و ضربه اى از دشمن نمى خورند، مگر این که بخاطر آن، عمل صالحى براى آنها نوشته مى شود. زیرا خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمى کند.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۲۰)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
مشکلات مجاهدان، بى پاداش نمى ماند
در آیات گذشته، بحثهائى پیرامون سرزنش کسانى که از غزوه تبوک خوددارى کرده بودند، به میان آمد. دو آیه مورد بحث، به عنوان یک قانون کلى و همگانى، بحث روى این موضوع را نهائى مى کند.
نخست مى فرماید: مردم مدینه و بادیه نشینانى که در اطراف این شهر، (مرکز و کانون اسلام) ساکنند، حق ندارند از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) تخلّف جویند (ما کانَ لاَِهْلِ الْمَدینَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الأَعْرابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللّهِ).
و نه حفظ جان خود را بر حفظ جان او مقدم دارند (وَ لایَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ).
چرا که او رهبر امت، پیامبر خدا، و رمز بقاء و حیات ملت اسلام است، و تنها گذاردن او، نه فقط پیامبر(صلى الله علیه وآله)را به خطر مى افکند، بلکه آئین خدا و علاوه بر آن، موجودیت و حیات خود مؤمنان را نیز در خطر جدى قرار خواهد داد.
قرآن در اینجا با استفاده از یک بیان عاطفى، همه افراد با ایمان را به ملازمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)، و حمایت و دفاع از او در برابر مشکلات تشویق مى کند، مى گوید: جان شما از جان او عزیزتر، و حیات شما از حیات او باارزش تر نیست، آیا ایمانتان اجازه مى دهد، وجود او که پرارزش ترین وجود انسانى است، و براى نجات و رهبرى شما مبعوث شده به خطر بیفتد و شما سلامت طلبان، براى حفظ جان خویش از فداکارى در راه او مضایقه کنید؟!
مسلّم است تأکید و تکیه روى مدینه و اطرافش، به خاطر آن است که; در آن روز، کانون اسلام مدینه بود، و الاّ این حکم، نه اختصاصى به مدینه و اطراف آن دارد، و نه مخصوص پیامبر(صلى الله علیه وآله)است.
این وظیفه همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار است که رهبران خویش را، همچون جان خویش، بلکه بیشتر گرامى دارند و در حفظ آنان بکوشند و آنها را در برابر حوادث سخت تنها نگذارند; چرا که خطر براى آنها، خطر براى امت است.
🌼🌼🌼
سپس به پاداش هاى مجاهدان، که در برابر هر گونه مشکلى در راه جهاد نصیبشان مى شود، اشاره کرده و روى هفت قسمت از این مشکلات و پاداشش، انگشت مى گذارد و مى فرماید:
این به خاطر آن است که هیچ گونه تشنگى به آنها نمى رسد (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ لایُصیبُهُمْ ظَمَأٌ).
و هیچ رنج و خستگى پیدا نمى کنند (وَ لانَصَبٌ).
و هیچ گرسنگى در راه خدا دامن آنها را نمى گیرد (وَ لامَخْمَصَةٌ فی سَبیلِ اللّهِ).
و در هیچ نقطه خطرناک و میدان پر مخاطره اى که موجب خشم و ناراحتى کفار است، قرار نمى گیرند (وَ لایَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْکُفّارَ).
و هیچ ضربه اى از دشمن بر آنها وارد نمى شود (وَ لایَنالُونَ مِنْ عَدُوّ نَیْلاً).
مگر این که در ارتباط با آن، عمل صالحى براى آنها ثبت مى شود (إِلاّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ).
و مسلماً پاداش یک به یک آنها را، از خداوند بزرگ دریافت خواهند داشت; زیرا خدا پاداش نیکوکاران را هیچ گاه ضایع نمى کند (إِنَّ اللّهَ لایُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۲۰ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَ لَا يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»
و هیچ مال کوچک یا بزرگى را (در این راه) صرف نمى کنند، و هیچ سرزمینى را (به سوى میدان جهاد و یا در بازگشت) نمى پیمایند، جز این که براى آنها نوشته مى شود. تا خداوند آن را بعنوان بهترین اعمالشان، پاداش دهد.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۲۱)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
همچنین هیچ مال کم یا زیادى را در مسیر جهاد، انفاق نمى کنند
(وَ لایُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغیرَةً وَ لاکَبیرَةً).
و هیچ سرزمینى را براى رسیدن به میدان جهاد و یا به هنگام بازگشت زیر پا نمى گذارند، مگر این که تمام این گام ها، و آن انفاق ها، براى آنها ثبت مى شود (وَ لایَقْطَعُونَ وادِیاً إِلاّ کُتِبَ لَهُمْ).
تا سرانجام خداوند این اعمال را، به عنوان بهترین اعمالشان پاداش دهد (لِیَجْزِیَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ).
🌼🌼🌼
نکته:
منظور از «أَحْسَنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»
مفسران، براى جمله أَحْسَنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ دو گونه تفسیر ذکر کرده اند: یکى بر اساس این است که کلمه أَحْسَن، وصف براى افعال آنها باشد و دیگرى وصف پاداش آنها.
در تفسیر اول، که ما در بالا انتخاب کردیم، و با ظاهر آیه نیز موافق تر است، این گونه اعمال مجاهدان به عنوان بهترین اعمال دوران حیاتشان شناخته شده، و خداوند پاداش آن را متناسب با آن مى دهد.
و در تفسیر دوم، که احتیاج به تقدیر گرفتن کلمه مِنْ، بعد از کلمه أَحْسَن دارد، پاداش الهى بهتر و بالاتر از اعمالشان معرفى شده و تقدیر جمله چنین است: لِیُجْزِیَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ مِمّا کانُوا یَعْمَلُونَ یعنى: خداوند آنها را بهتر از آنچه انجام دادند پاداش مى دهد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۲۱ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»
و شایسته نیست مؤمنان همگى (به سوى میدان جهاد) کوچ کنند. چرا از هر گروهى از آنان، طایفه اى کوچ نمى کند (تا طایفه اى در مدینه بماند)، که در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهى یابند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید
(از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى کنند!
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۲۲)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
شأن نزول:
مرحوم طبرسى در مجمع البیان، از ابن عباس چنین روایت کرده است:
هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله)به سوى میدان جهاد حرکت مى کرد، همه مسلمانان به استثناى منافقان و معذوران، در خدمتش در حرکت بودند، اما پس از آن که آیاتى در مذمت منافقان نازل شد و مخصوصاً متخلفان جنگ تبوک را به باد ملامت گرفت، مؤمنان را بیش از پیش مصمم به شرکت در میدان هاى جهاد کرد، حتى در جنگ هائى که پیغمبر(صلى الله علیه وآله)شخصاً شرکت نمى کرد، (سریه ها)، همگى به سوى میدان مى رفتند و پیامبر(صلى الله علیه وآله)را تنها مى گذاردند، آیه فوق نازل شد و اعلام کرد: در غیر مورد ضرورت، شایسته نیست همه مسلمانان به سوى میدان جنگ بروند (بلکه گروهى در مدینه بمانند، و معارف و احکام اسلام را از پیامبر(صلى الله علیه وآله)بیاموزند و به دوستان مجاهدشان پس از بازگشت تعلیم دهند).
* * *
همان مفسر بزرگ، شأن نزول دیگرى به این مضمون نیز نقل کرده است:
گروهى از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله)، براى تبلیغ اسلام به میان قبائل بادیه نشین رفتند، بادیه نشینان مقدم آنها را گرامى داشتند، و به آنها نیکى کردند، ولى بعضى به آنها ایراد گرفتند:
چرا پیامبر(صلى الله علیه وآله)را رها کردید و به سراغ ما آمدید، آنها از این نظر ناراحت و افسرده شدند، و به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)بازگشتند، آیه نازل شد و برنامه تبلیغى آنها را تصویب کرد و از آنها رفع نگرانى شد.
* * *
تفسیر:
جهاد با جهل و جهاد با دشمن
آیه فوق، که با آیات گذشته در زمینه جهاد پیوند دارد، اشاره به واقعیتى مى کند که براى مسلمانان جنبه حیاتى دارد، و آن این که
گر چه جهاد بسیار پر اهمیت است، و تخلف از آن ننگ و گناه، ولى در مواردى که ضرورتى ایجاب نمى کند نباید همه مؤمنان در میدان جهاد شرکت کنند ـ مخصوصاً در مواقعى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) شخصاً در مدینه باقى مانده ـ بلکه لازم است هر جمعیتى از مسلمانان، به دو گروه تقسیم شوند، گروهى فریضه جهاد را انجام دهند، و گروه دیگرى در مدینه بمانند و معارف و احکام اسلام را بیاموزند، مى فرماید: شایسته نیست مؤمنان همگى (به سوى میدان جهاد) کوچ کنند; چرا از هر طایفه اى از آنان گروهى کوچ نمى کنند (و طایفه اى در مدینه بماند) تا در دین و احکام اسلام، آگاهى یابند (وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ).
و به هنگامى که یاران مجاهدشان از میدان بازگشتند، احکام و فرمان هاى الهى را به آنها تعلیم دهند، و از مخالفت آن انذارشان نمایند (وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ).
باشد که این برنامه موجب شود، آنها از مخالفت فرمان خدا بپرهیزند و وظائف خویش را انجام دهند (لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ).
🌼🌼🌼
شک نیست، منظور از تفقّه در دین، فرا گیرى همه معارف و احکام اسلام، اعم از اصول و فروع است; زیرا در مفهوم تفقّه، همه این امور جمع است.
بنابراین آیه فوق، دلیل روشنى است بر این که همواره گروهى از مسلمانان به عنوان انجام یک واجب کفائى، باید به تحصیل علم و دانش در زمینه تمام مسائل اسلامى بپردازند، و پس از فراغت از تحصیل، براى تبلیغ احکام اسلام به نقاط مختلف، مخصوصاً به قوم و جمعیت خود باز گردند، و آنها را با مسائل اسلامى آشنا سازند.
بر این اساس آیه فوق، دلیل روشنى است بر وجوب تعلیم و تعلم در مسائل اسلامى.
و به تعبیر دیگر: هم تحصیل را واجب مى کند و هم یاد دادن را، و اگر دنیاى امروز به تعلیمات اجبارى افتخار مى کند، قرآن در چهارده قرن پیش، علاوه بر آن، بر معلمین نیز این وظیفه را فرض کرده است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۲۲ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»
اى کسانى که ایمان آورده اید! (نخست) با کافرانى که به شما نزدیکترند، پیکار کنید.
(و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزدیک غافل نسازد.) آنها باید در شما شدّت
و قدرت، احساس کنند و بدانید خداوند با پرهیزگاران است.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۲۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
دشمنان نزدیک تر را هدف قرار دهید!
در آیه فوق، به تناسب بحثهائى که تا کنون پیرامون جهاد در این سوره ذکر شده، به دو دستور دیگر در زمینه این موضوع مهم اسلامى، اشاره گردیده است:
نخست روى سخن را به مؤمنان کرده، مى گوید: اى کسانى که ایمان آورده اید با کفارى که به شما نزدیکترند پیکار کنید (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفّارِ).
درست است که با تمام دشمنان باید مبارزه کرد و تفاوتى در این باره وجود ندارد، ولى از نظر روش مبارزه، بدون شک باید نخست از دشمنان نزدیکتر شروع کرد; چرا که خطر دشمنان نزدیکتر بیشتر است، همان گونه که به هنگام دعوت به سوى اسلام و هدایت مردم به آئین حق، باید از نزدیکتر شروع نمود.
پیامبر(صلى الله علیه وآله)نیز دعوت خود را به فرمان خداوند از بستگانش شروع کرد، پس از آن مردم مکّه را تبلیغ فرمود، آنگاه به سراسر جزیرة العرب مبلّغ فرستاد و سپس نامه براى سلاطین جهان نوشت و بدون شک این روش به پیروزى نزدیکتر است.
البته هر قانونى استثناءئى دارد، ممکن است مواقع فوق العاده اى دشمن دورتر به مراتب خطرناکتر باشد، که قبلاً باید به دفع او شتافت، اما همان گونه که گفتیم، این یک استثناء است نه یک قانون همیشگى.
🌼🌼🌼
و اما این که پرداختن به دشمن نزدیکتر لازمتر است، دلائلش واضح است، زیرا:
اوّلاً ـ خطر دشمن نزدیک، از خطر دشمنان دور بیشتر مى باشد.
ثانیاً ـ آگاهى و اطلاعات ما، نسبت به دشمنان نزدیکتر، افزون تر است، و این خود به پیروزى کمک مى کند.
ثالثاً ـ پرداختن به دور و رها کردن نزدیک، این خطر را دارد که دشمنان نزدیک ممکن است از پشت سر حمله کنند و یا کانون اصلى اسلام را به هنگام خالى شدن مرکز، در هم بکوبند.
رابعاً ـ وسائل و هزینه مبارزه با نزدیک، کمتر و ساده تر، و تسلّط بر جبهه در آن آسان تر است، به این جهات و جهات دیگر، دفع این گونه دشمنان، لازم تر است.
ذکر این نکته نیز لازم به نظر مى رسد: آن موقع که آیه فوق نازل شد، اسلام تقریباً همه جزیرة العرب را گرفته بود، و بنابراین نزدیک ترین دشمن در آن روز، شاید امپراطورى روم شرقى بود، که مسلمانان براى مبارزه با آنان به تبوک شتافتند.
این را نیز نباید فراموش کرد که آیه فوق گر چه از پیکار مسلحانه و از فاصله مکانى سخن مى گوید، ولى بعید نیست روح آیه در پیکارهاى منطقى و فاصله هاى معنوى نیز حاکم باشد، به این معنى که مسلمانان به هنگام پرداختن به مبارزه منطقى و تبلیغاتى با دشمنان، اول باید به سراغ کسانى بروند که، خطرشان براى جامعه اسلامى بیشتر و نزدیک تر است.
🌼🌼🌼
دومین دستورى که در زمینه جهاد، در آیه فوق مى خوانیم: دستور شدت عمل است، آیه مى فرماید: دشمنان باید در شما یک نوع شدت و خشونت احساس کنند (وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَةً).
اشاره به این که تنها شجاعت و شهامت درونى و آمادگى روانى براى ایستادگى و مبارزه سرسختانه با دشمن کافى نیست، بلکه باید این آمادگى و سرسختى خود را به دشمن نشان دهید، و آنها بدانند در شما چنین روحیه اى هست، تا همان سبب عقب نشینى و شکست روحیه آنان گردد.
و به تعبیر دیگر: وجود قدرت، کافى نیست، بلکه باید در برابر دشمن نمایش قدرت داد.
لذا در تاریخ اسلام مى خوانیم: به هنگام آمدن مسلمانان به مکّه ، براى مراسم زیارت خانه خدا، پیامبر(صلى الله علیه وآله)به آنها دستور داد: به هنگام طواف با سرعت راه بروند، بلکه بدوند، و شدت و سرعت و ورزیدگى خود را به دشمنانى که ناظر آنها بودند نشان دهند.
و نیز در داستان فتح مکّه مى خوانیم: پیامبر(صلى الله علیه وآله)شب هنگام دستور داد: مسلمانان همگى در بیابان آتش بیفروزند، تا مردم مکّه، به عظمت ارتش اسلام آشنا شوند، و اتفاقاً این کار در روحیه آنها اثر گذاشت.
و نیز دستور داد: ابو سفیان بزرگ مکّه را، در گوشه اى نگه دارند و ارتش نیرومند اسلام در مقابل او رژه روند.
و در پایان آیه، به مسلمانان با این عبارت نوید پیروزى مى دهد: بدانید که خدا با پرهیزکاران است (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ).
این تعبیر ممکن است علاوه بر آنچه گفته شد، اشاره به این معنى نیز باشد، که توسّل به خشونت، و شدت عمل باید توأم با تقوا باشد، و هیچ گاه از حدود انسانى تجاوز نکند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۲۳ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh