هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ»
اى کسانى که ایمان آورده اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و باصادقان و راستگویان باشید.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۱۹)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
با صادقان باشید
در آیه مورد بحث، دستور مى دهد رابطه خود را با راستگویان، و آنها که بر سر پیمان خود ایستاده اند محکم بدارند.
نخست مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید! از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ).
و براى این که بتوانند راه پر پیچ و خم تقوا را بدون اشتباه و انحراف بپیمایند، اضافه مى کند: با صادقان باشید (وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ).
در این که منظور از صادِقِین چه کسانى است، مفسران احتمالات گوناگونى داده اند.
ولى اگر بخواهیم راه را نزدیک کنیم، باید به خود قرآن مراجعه کنیم که در آیات متعددى صادِقِین را تفسیر کرده است.
در سوره بقره مى خوانیم: نیکى، این نیست که (به هنگام نماز،) روى خود را به سوى مشرق و (یا) مغرب کنید; (و تمام گفتگوى شما، درباره قبله و تغییر آن باشد;) بلکه نیکى (و نیکوکار) کسى است که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب (آسمانى) و پیامبران، ایمان آورده; و مال (خود) را، با همه علاقه اى که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق مى کند; نماز را بر پا مى دارد و زکات را مى پردازد; و (همچنین) کسانى که به عهد خود ـ به هنگامى که عهد بستند ـ وفا مى کنند; و در برابر محرومیت ها و بیمارى ها و در میدان جنگ، استقامت به خرج مى دهند; اینها کسانى هستند که راست مى گویند; (و گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است;) و اینها هستند پرهیزگاران!
در این آیه، پس از آن که مسلمانان را از گفتگوهاى اضافى درباره مسأله تغییر قبله نهى مى کند، حقیقت نیکوکارى را براى آنها چنین تفسیر مى کند:
ایمان به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتب آسمانى و پیامبران، سپس انفاق در راه خدا، به نیازمندان و محرومان، و بر پا داشتن نماز، و پرداختن زکات، و وفاى به عهد، و استقامت در برابر مشکلات به هنگام جهاد.
و پس از ذکر همه اینها مى گوید: کسانى که این صفات را دارا باشند، صادقان و پرهیزگارانند .
و به این ترتیب، صادق کسى است که داراى ایمان به تمام مقدسات و به دنبال آن عمل در تمام زمینه ها باشد.
و در سوره حجرات مى خوانیم: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللّهِ أُولئِکَ هُمُ الصّادِقُون:
مؤمنان تنها کسانى هستند که ایمان به خدا و پیامبرش آورده، سپس شک و تردیدى به خود راه نداده اند، (و علاوه بر این) با اموال و جان هاى خود در راه خدا جهاد کردند، اینها صادقان هستند.
این آیه نیز صدق را، مجموعه اى از ایمان و عمل که در آن هیچ گونه تردید و تخلّفى نباشد معرفى مى کند.
🌼🌼🌼
از مجموع این آیات نتیجه مى گیریم: صادِقِین آنهائى هستند که تعهدات خود را در برابر ایمان به پروردگار به خوبى انجام مى دهند، نه تردیدى به خود راه مى دهند، نه عقب نشینى مى کنند و نه از انبوه مشکلات مى هراسند، بلکه با انواع فداکارى ها، صدق ایمان خود را ثابت مى کنند.
شک نیست که این صفات مراتبى دارد.
بعضى ممکن است در قله آن قرار گرفته باشند، که ما نام آنها را معصومان مى گذاریم.
و بعضى در مراحل پائین تر.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۹ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الْأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُوا عَن رَّسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»
سزاوار نیست که اهل مدینه و کسانى از اعراب بادیه نشین که اطراف آنها هستند، از پیامبر خدا جدا شوند و براى حفظ جان خویش، از جان او چشم بپوشند. زیرا هیچگونه تشنگى وخستگى و گرسنگى در راه خدا به آنها نمى رسد و هیچ گامى که موجب خشم کافران مى شود برنمى دارند و ضربه اى از دشمن نمى خورند، مگر این که بخاطر آن، عمل صالحى براى آنها نوشته مى شود. زیرا خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمى کند.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۲۰)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
مشکلات مجاهدان، بى پاداش نمى ماند
در آیات گذشته، بحثهائى پیرامون سرزنش کسانى که از غزوه تبوک خوددارى کرده بودند، به میان آمد. دو آیه مورد بحث، به عنوان یک قانون کلى و همگانى، بحث روى این موضوع را نهائى مى کند.
نخست مى فرماید: مردم مدینه و بادیه نشینانى که در اطراف این شهر، (مرکز و کانون اسلام) ساکنند، حق ندارند از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) تخلّف جویند (ما کانَ لاَِهْلِ الْمَدینَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الأَعْرابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللّهِ).
و نه حفظ جان خود را بر حفظ جان او مقدم دارند (وَ لایَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ).
چرا که او رهبر امت، پیامبر خدا، و رمز بقاء و حیات ملت اسلام است، و تنها گذاردن او، نه فقط پیامبر(صلى الله علیه وآله)را به خطر مى افکند، بلکه آئین خدا و علاوه بر آن، موجودیت و حیات خود مؤمنان را نیز در خطر جدى قرار خواهد داد.
قرآن در اینجا با استفاده از یک بیان عاطفى، همه افراد با ایمان را به ملازمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)، و حمایت و دفاع از او در برابر مشکلات تشویق مى کند، مى گوید: جان شما از جان او عزیزتر، و حیات شما از حیات او باارزش تر نیست، آیا ایمانتان اجازه مى دهد، وجود او که پرارزش ترین وجود انسانى است، و براى نجات و رهبرى شما مبعوث شده به خطر بیفتد و شما سلامت طلبان، براى حفظ جان خویش از فداکارى در راه او مضایقه کنید؟!
مسلّم است تأکید و تکیه روى مدینه و اطرافش، به خاطر آن است که; در آن روز، کانون اسلام مدینه بود، و الاّ این حکم، نه اختصاصى به مدینه و اطراف آن دارد، و نه مخصوص پیامبر(صلى الله علیه وآله)است.
این وظیفه همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار است که رهبران خویش را، همچون جان خویش، بلکه بیشتر گرامى دارند و در حفظ آنان بکوشند و آنها را در برابر حوادث سخت تنها نگذارند; چرا که خطر براى آنها، خطر براى امت است.
🌼🌼🌼
سپس به پاداش هاى مجاهدان، که در برابر هر گونه مشکلى در راه جهاد نصیبشان مى شود، اشاره کرده و روى هفت قسمت از این مشکلات و پاداشش، انگشت مى گذارد و مى فرماید:
این به خاطر آن است که هیچ گونه تشنگى به آنها نمى رسد (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ لایُصیبُهُمْ ظَمَأٌ).
و هیچ رنج و خستگى پیدا نمى کنند (وَ لانَصَبٌ).
و هیچ گرسنگى در راه خدا دامن آنها را نمى گیرد (وَ لامَخْمَصَةٌ فی سَبیلِ اللّهِ).
و در هیچ نقطه خطرناک و میدان پر مخاطره اى که موجب خشم و ناراحتى کفار است، قرار نمى گیرند (وَ لایَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْکُفّارَ).
و هیچ ضربه اى از دشمن بر آنها وارد نمى شود (وَ لایَنالُونَ مِنْ عَدُوّ نَیْلاً).
مگر این که در ارتباط با آن، عمل صالحى براى آنها ثبت مى شود (إِلاّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ).
و مسلماً پاداش یک به یک آنها را، از خداوند بزرگ دریافت خواهند داشت; زیرا خدا پاداش نیکوکاران را هیچ گاه ضایع نمى کند (إِنَّ اللّهَ لایُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۲۰ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَ لَا يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»
و هیچ مال کوچک یا بزرگى را (در این راه) صرف نمى کنند، و هیچ سرزمینى را (به سوى میدان جهاد و یا در بازگشت) نمى پیمایند، جز این که براى آنها نوشته مى شود. تا خداوند آن را بعنوان بهترین اعمالشان، پاداش دهد.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۲۱)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
همچنین هیچ مال کم یا زیادى را در مسیر جهاد، انفاق نمى کنند
(وَ لایُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغیرَةً وَ لاکَبیرَةً).
و هیچ سرزمینى را براى رسیدن به میدان جهاد و یا به هنگام بازگشت زیر پا نمى گذارند، مگر این که تمام این گام ها، و آن انفاق ها، براى آنها ثبت مى شود (وَ لایَقْطَعُونَ وادِیاً إِلاّ کُتِبَ لَهُمْ).
تا سرانجام خداوند این اعمال را، به عنوان بهترین اعمالشان پاداش دهد (لِیَجْزِیَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ).
🌼🌼🌼
نکته:
منظور از «أَحْسَنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»
مفسران، براى جمله أَحْسَنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ دو گونه تفسیر ذکر کرده اند: یکى بر اساس این است که کلمه أَحْسَن، وصف براى افعال آنها باشد و دیگرى وصف پاداش آنها.
در تفسیر اول، که ما در بالا انتخاب کردیم، و با ظاهر آیه نیز موافق تر است، این گونه اعمال مجاهدان به عنوان بهترین اعمال دوران حیاتشان شناخته شده، و خداوند پاداش آن را متناسب با آن مى دهد.
و در تفسیر دوم، که احتیاج به تقدیر گرفتن کلمه مِنْ، بعد از کلمه أَحْسَن دارد، پاداش الهى بهتر و بالاتر از اعمالشان معرفى شده و تقدیر جمله چنین است: لِیُجْزِیَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ مِمّا کانُوا یَعْمَلُونَ یعنى: خداوند آنها را بهتر از آنچه انجام دادند پاداش مى دهد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۲۱ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»
و شایسته نیست مؤمنان همگى (به سوى میدان جهاد) کوچ کنند. چرا از هر گروهى از آنان، طایفه اى کوچ نمى کند (تا طایفه اى در مدینه بماند)، که در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهى یابند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید
(از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى کنند!
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۲۲)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
شأن نزول:
مرحوم طبرسى در مجمع البیان، از ابن عباس چنین روایت کرده است:
هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله)به سوى میدان جهاد حرکت مى کرد، همه مسلمانان به استثناى منافقان و معذوران، در خدمتش در حرکت بودند، اما پس از آن که آیاتى در مذمت منافقان نازل شد و مخصوصاً متخلفان جنگ تبوک را به باد ملامت گرفت، مؤمنان را بیش از پیش مصمم به شرکت در میدان هاى جهاد کرد، حتى در جنگ هائى که پیغمبر(صلى الله علیه وآله)شخصاً شرکت نمى کرد، (سریه ها)، همگى به سوى میدان مى رفتند و پیامبر(صلى الله علیه وآله)را تنها مى گذاردند، آیه فوق نازل شد و اعلام کرد: در غیر مورد ضرورت، شایسته نیست همه مسلمانان به سوى میدان جنگ بروند (بلکه گروهى در مدینه بمانند، و معارف و احکام اسلام را از پیامبر(صلى الله علیه وآله)بیاموزند و به دوستان مجاهدشان پس از بازگشت تعلیم دهند).
* * *
همان مفسر بزرگ، شأن نزول دیگرى به این مضمون نیز نقل کرده است:
گروهى از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله)، براى تبلیغ اسلام به میان قبائل بادیه نشین رفتند، بادیه نشینان مقدم آنها را گرامى داشتند، و به آنها نیکى کردند، ولى بعضى به آنها ایراد گرفتند:
چرا پیامبر(صلى الله علیه وآله)را رها کردید و به سراغ ما آمدید، آنها از این نظر ناراحت و افسرده شدند، و به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)بازگشتند، آیه نازل شد و برنامه تبلیغى آنها را تصویب کرد و از آنها رفع نگرانى شد.
* * *
تفسیر:
جهاد با جهل و جهاد با دشمن
آیه فوق، که با آیات گذشته در زمینه جهاد پیوند دارد، اشاره به واقعیتى مى کند که براى مسلمانان جنبه حیاتى دارد، و آن این که
گر چه جهاد بسیار پر اهمیت است، و تخلف از آن ننگ و گناه، ولى در مواردى که ضرورتى ایجاب نمى کند نباید همه مؤمنان در میدان جهاد شرکت کنند ـ مخصوصاً در مواقعى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) شخصاً در مدینه باقى مانده ـ بلکه لازم است هر جمعیتى از مسلمانان، به دو گروه تقسیم شوند، گروهى فریضه جهاد را انجام دهند، و گروه دیگرى در مدینه بمانند و معارف و احکام اسلام را بیاموزند، مى فرماید: شایسته نیست مؤمنان همگى (به سوى میدان جهاد) کوچ کنند; چرا از هر طایفه اى از آنان گروهى کوچ نمى کنند (و طایفه اى در مدینه بماند) تا در دین و احکام اسلام، آگاهى یابند (وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ).
و به هنگامى که یاران مجاهدشان از میدان بازگشتند، احکام و فرمان هاى الهى را به آنها تعلیم دهند، و از مخالفت آن انذارشان نمایند (وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ).
باشد که این برنامه موجب شود، آنها از مخالفت فرمان خدا بپرهیزند و وظائف خویش را انجام دهند (لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ).
🌼🌼🌼
شک نیست، منظور از تفقّه در دین، فرا گیرى همه معارف و احکام اسلام، اعم از اصول و فروع است; زیرا در مفهوم تفقّه، همه این امور جمع است.
بنابراین آیه فوق، دلیل روشنى است بر این که همواره گروهى از مسلمانان به عنوان انجام یک واجب کفائى، باید به تحصیل علم و دانش در زمینه تمام مسائل اسلامى بپردازند، و پس از فراغت از تحصیل، براى تبلیغ احکام اسلام به نقاط مختلف، مخصوصاً به قوم و جمعیت خود باز گردند، و آنها را با مسائل اسلامى آشنا سازند.
بر این اساس آیه فوق، دلیل روشنى است بر وجوب تعلیم و تعلم در مسائل اسلامى.
و به تعبیر دیگر: هم تحصیل را واجب مى کند و هم یاد دادن را، و اگر دنیاى امروز به تعلیمات اجبارى افتخار مى کند، قرآن در چهارده قرن پیش، علاوه بر آن، بر معلمین نیز این وظیفه را فرض کرده است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۲۲ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»
اى کسانى که ایمان آورده اید! (نخست) با کافرانى که به شما نزدیکترند، پیکار کنید.
(و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزدیک غافل نسازد.) آنها باید در شما شدّت
و قدرت، احساس کنند و بدانید خداوند با پرهیزگاران است.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۲۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
دشمنان نزدیک تر را هدف قرار دهید!
در آیه فوق، به تناسب بحثهائى که تا کنون پیرامون جهاد در این سوره ذکر شده، به دو دستور دیگر در زمینه این موضوع مهم اسلامى، اشاره گردیده است:
نخست روى سخن را به مؤمنان کرده، مى گوید: اى کسانى که ایمان آورده اید با کفارى که به شما نزدیکترند پیکار کنید (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفّارِ).
درست است که با تمام دشمنان باید مبارزه کرد و تفاوتى در این باره وجود ندارد، ولى از نظر روش مبارزه، بدون شک باید نخست از دشمنان نزدیکتر شروع کرد; چرا که خطر دشمنان نزدیکتر بیشتر است، همان گونه که به هنگام دعوت به سوى اسلام و هدایت مردم به آئین حق، باید از نزدیکتر شروع نمود.
پیامبر(صلى الله علیه وآله)نیز دعوت خود را به فرمان خداوند از بستگانش شروع کرد، پس از آن مردم مکّه را تبلیغ فرمود، آنگاه به سراسر جزیرة العرب مبلّغ فرستاد و سپس نامه براى سلاطین جهان نوشت و بدون شک این روش به پیروزى نزدیکتر است.
البته هر قانونى استثناءئى دارد، ممکن است مواقع فوق العاده اى دشمن دورتر به مراتب خطرناکتر باشد، که قبلاً باید به دفع او شتافت، اما همان گونه که گفتیم، این یک استثناء است نه یک قانون همیشگى.
🌼🌼🌼
و اما این که پرداختن به دشمن نزدیکتر لازمتر است، دلائلش واضح است، زیرا:
اوّلاً ـ خطر دشمن نزدیک، از خطر دشمنان دور بیشتر مى باشد.
ثانیاً ـ آگاهى و اطلاعات ما، نسبت به دشمنان نزدیکتر، افزون تر است، و این خود به پیروزى کمک مى کند.
ثالثاً ـ پرداختن به دور و رها کردن نزدیک، این خطر را دارد که دشمنان نزدیک ممکن است از پشت سر حمله کنند و یا کانون اصلى اسلام را به هنگام خالى شدن مرکز، در هم بکوبند.
رابعاً ـ وسائل و هزینه مبارزه با نزدیک، کمتر و ساده تر، و تسلّط بر جبهه در آن آسان تر است، به این جهات و جهات دیگر، دفع این گونه دشمنان، لازم تر است.
ذکر این نکته نیز لازم به نظر مى رسد: آن موقع که آیه فوق نازل شد، اسلام تقریباً همه جزیرة العرب را گرفته بود، و بنابراین نزدیک ترین دشمن در آن روز، شاید امپراطورى روم شرقى بود، که مسلمانان براى مبارزه با آنان به تبوک شتافتند.
این را نیز نباید فراموش کرد که آیه فوق گر چه از پیکار مسلحانه و از فاصله مکانى سخن مى گوید، ولى بعید نیست روح آیه در پیکارهاى منطقى و فاصله هاى معنوى نیز حاکم باشد، به این معنى که مسلمانان به هنگام پرداختن به مبارزه منطقى و تبلیغاتى با دشمنان، اول باید به سراغ کسانى بروند که، خطرشان براى جامعه اسلامى بیشتر و نزدیک تر است.
🌼🌼🌼
دومین دستورى که در زمینه جهاد، در آیه فوق مى خوانیم: دستور شدت عمل است، آیه مى فرماید: دشمنان باید در شما یک نوع شدت و خشونت احساس کنند (وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَةً).
اشاره به این که تنها شجاعت و شهامت درونى و آمادگى روانى براى ایستادگى و مبارزه سرسختانه با دشمن کافى نیست، بلکه باید این آمادگى و سرسختى خود را به دشمن نشان دهید، و آنها بدانند در شما چنین روحیه اى هست، تا همان سبب عقب نشینى و شکست روحیه آنان گردد.
و به تعبیر دیگر: وجود قدرت، کافى نیست، بلکه باید در برابر دشمن نمایش قدرت داد.
لذا در تاریخ اسلام مى خوانیم: به هنگام آمدن مسلمانان به مکّه ، براى مراسم زیارت خانه خدا، پیامبر(صلى الله علیه وآله)به آنها دستور داد: به هنگام طواف با سرعت راه بروند، بلکه بدوند، و شدت و سرعت و ورزیدگى خود را به دشمنانى که ناظر آنها بودند نشان دهند.
و نیز در داستان فتح مکّه مى خوانیم: پیامبر(صلى الله علیه وآله)شب هنگام دستور داد: مسلمانان همگى در بیابان آتش بیفروزند، تا مردم مکّه، به عظمت ارتش اسلام آشنا شوند، و اتفاقاً این کار در روحیه آنها اثر گذاشت.
و نیز دستور داد: ابو سفیان بزرگ مکّه را، در گوشه اى نگه دارند و ارتش نیرومند اسلام در مقابل او رژه روند.
و در پایان آیه، به مسلمانان با این عبارت نوید پیروزى مى دهد: بدانید که خدا با پرهیزکاران است (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ).
این تعبیر ممکن است علاوه بر آنچه گفته شد، اشاره به این معنى نیز باشد، که توسّل به خشونت، و شدت عمل باید توأم با تقوا باشد، و هیچ گاه از حدود انسانى تجاوز نکند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۲۳ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَٰذِهِ إِيمَانًا ۚ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ»
و هنگامى که سوره اى نازل مى شود، بعضى از آنان (به افراد دیگر) مى گویند: «این سوره، ایمان کدام یک از شما را افزون ساخت؟!» (به آنها بگو:) امّا کسانى که ایمان آورده اند، بر ایمانشان افزوده است. و آنها (به فضل و رحمت الهى) خوشحالند.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۲۴)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
تأثیر آیات قرآن بر دل هاى آماده و آلوده
به تناسب بحث هائى که درباره منافقان و مؤمنان گذشت، در این دو آیه، اشاره به یکى از نشانه هاى بارز این دو گروه شده است.
نخست مى گوید: هنگامى که سوره اى نازل مى شود، بعضى از منافقان به یکدیگر مى گویند: ایمان کدام یک از شما به خاطر نزول این سوره افزون شد ؟!
(وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ أَیُّکُمْ زادَتْهُ هذِهِ إیماناً).
و با این سخن مى خواستند، عدم تأثیر سوره هاى قرآن، و بى اعتنائى خود را نسبت به آنها بیان کنند و بگویند این آیات، محتواى مهم و چشم گیرى ندارد و مسائلى است عادى و پیش پا افتاده!.
🌼🌼🌼
اما قرآن با لحن قاطعى به آنها پاسخ مى دهد، و ضمن تقسیم مردم به دو گروه، مى فرماید: اما کسانى که ایمان آورده اند، نزول این آیات بر ایمانشان مى افزاید، و آثار شادى و خوشحالى در چهره هایشان آشکار است (فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إیماناً وَ هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۲۴ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَىٰ رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ»
و امّا کسانى که در دلهایشان بیمارى است، پلیدى بر پلیدیشان افزوده و از دنیا رفتند در حالى که کافر بودند.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۲۵)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
و اما آنها که در دل هایشان بیمارى نفاق و جهل و عناد و حسد است، پلیدى تازه اى بر پلیدیشان مى افزاید! (وَ أَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلى رِجْسِهِمْ).
و سرانجام در حال کفر و بى ایمانى، از دنیا خواهند رفت (وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ).
🌼🌼🌼
نکته ها:
۱ ـ آمادگى زمینه، شرط موفقیت
قرآن در دو آیه بالا، این واقعیت را تأکید مى کند که: تنها وجود برنامه ها و تعلیمات حیات بخش براى سعادت یک فرد، یا یک گروه کافى نیست، بلکه آمادگى زمینه ها نیز، باید به عنوان یک شرط اساسى مورد توجه قرار گیرد.
آیات قرآن مانند دانه هاى حیات بخش باران است، که در باغ سبزه روید و در شوره زار خس!
آنها که با روح تسلیم و ایمان و عشق به واقعیت، به آن مى نگرند، از هر سوره، بلکه از هر آیه اى، درس تازه اى فرا مى گیرند، که ایمانشان را پرورش مى دهد، و صفات بارز انسانیت را در آنها تقویت مى کند.
ولى کسانى که از پشت شیشه هاى تاریک لجاجت و کبر و نفاق به این آیات مى نگرند، نه تنها از آنها بهره نمى گیرند، که بر شدت کفر و عنادشان افزوده مى شود.
و به تعبیر دیگر: در برابر هر فرمان تازه اى، نافرمانى و عصیان جدیدى مى کنند، و در مقابل هر دستورى، سرکشى تازه اى، و در مقابل هر حقیقت، لجاجت جدیدى، و این سبب تراکم عصیان ها، نافرمانى ها و لجاجت ها، در وجودشان مى شود، و چنان ریشه هاى این صفات زشت در روح آنان قوى مى گردد که، سرانجام در حال کفر مى میرند، و راه بازگشت به روى آنها به کلّى بسته مى شود!
و باز به تعبیر دیگر: در هیچ برنامه تربیتى، تنها فاعلیت فاعل کافى نیست، بلکه روح پذیرش و قابلیت قابل نیز شرط اساسى است.
* * *
۲ ـ نفاق بیمارى است
در آیات فوق، نفاق و صفات زشتى که لازمه آن است، به عنوان بیمارى قلبى شمرده شده، و همان گونه که سابقاً هم گفته ایم: قلب در این گونه موارد به معنى روح و عقل است، و بیمارى قلبى، در این موارد، به معنى رذایل اخلاقى و انحرافات روانى است.
و این تعبیر نشان مى دهد: انسان اگر از روحیه سالمى برخوردار باشد، هیچ یک از این صفات زشت نباید در وجود او ریشه بدواند، و این گونه اخلاق، همچون بیمارى جسمانى، بر خلاف طبیعت انسان مى باشد.
بنابراین، آلودگى به این صفات، دلیل بر انحراف از مسیر اصلى طبیعى و بیمارى روحى و روانى است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۲۵ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ»
آیا آنها نمى بینند که در هر سال، یک یا دو بار آزمایش (مهمى) مى شوند؟! باز نه توبه مى کنند و نه متذکّر مى شوند.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۲۶)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
آزمایش سالانه
این آیات نیز، سخن را درباره منافقان ادامه مى دهد و آنها را مورد سرزنش و اندرز قرار داده مى گوید: آیا آنها نمى بینند که در هر سال، یک یا دو بار مورد آزمایش قرار مى گیرند! (أَ وَ لا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فی کُلِّ عام مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ).
و عجب این که با این همه آزمایشهاى پى در پى، از راه خلاف باز نمى ایستند، توبه نمى کنند و متذکر نمى شوند (ثُمَّ لایَتُوبُونَ وَ لا هُمْ یَذَّکَّرُونَ).
در این که منظور از این آزمایش سالانه، که یک یا دو بار تکرار مى شود چیست؟ در میان مفسران گفتگو است:
بعضى، آن را بیمارى ها، بعضى، گرسنگى و شدائد دیگر،
بعضى، مشاهده آثار عظمت اسلام و حقانیت پیامبر(صلى الله علیه وآله)را در میدان هاى جهاد، که منافقان به حکم اجبار محیط در آن شرکت داشتند،
و بعضى، پرده برداشتن از اسرار آنها، مى دانند.
اما با توجه به این که در آخر آیه مى خوانیم: آنها متذکر نمى شوند، روشن مى شود: آزمایش از نوع آزمایش هائى بوده، که باید باعث بیدارى این گروه گردد.
و نیز از تعبیر آیه چنین بر مى آید که این آزمایش غیر از آزمایش عمومى است، که همه مردم در زندگى خود با آن روبرو مى شوند.
🌼🌼🌼
با توجه به این موضوع، به نظر مى رسد تفسیر چهارم، یعنى پرده بردارى از اعمال سوء آنها و ظاهر شدن باطنشان، به مفهوم آیه نزدیک تر است.
این احتمال نیز وجود دارد که افتنان و امتحان در آیه مورد بحث، مفهوم جامعى داشته باشد، که شامل همه این موضوعات بشود.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۲۶ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh.
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ هَلْ يَرَاكُم مِّنْ أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفُوا ۚ صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ»
و هنگامى که سوره اى نازل مى شود، بعضى از آنها
[= منافقان ] به یکدیگر نگاه مى کنند (و مى گویند:) آیا کسى شما را مى بیند؟ سپس منصرف مى شوند (و از حضور پیامبر بیرون مى روند). خداوند دلهایشان را (از حق) منصرف ساخته. چرا که آنها، گروهى هستند که نمى فهمند (و بى دانشند).
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۲۷)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
سپس، اشاره به قیافه انکارآمیزى که آنها در برابر آیات الهى به خود مى گرفتند کرده مى گوید: هنگامى که سوره اى از قرآن نازل مى شود، آنها با نظر تحقیر و انکار نسبت به آن سوره، به یکدیگر نگاه مى کنند و با حرکات چشم، مراتب نگرانى خود را ظاهر مى سازند (وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْض).
ناراحتى و نگرانى آنها از این نظر است که مبادا نزول آن سوره، رسوائى جدیدى برایشان فراهم سازد.
و یا به خاطر آن است که بر اثر کوردلى چیزى از آن نمى فهمند و انسان دشمنِ چیزى است که نمى داند.
به هر حال، تصمیم بر این مى گیرند که از مجلس بیرون بروند، تا این نغمه هاى آسمانى را نشنوند، اما از این بیم دارند که به هنگام خروج، کسى آنها را ببیند، لذا آهسته از یکدیگر سؤال مى کنند: آیا کسى متوجه ما نیست، آیا کسى شما را مى بیند؟! (هَلْ یَراکُمْ مِنْ أَحَد).
و همین که اطمینان پیدا مى کنند جمعیت به سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) مشغولند و متوجه آنها نیستند، از مجلس بیرون مى روند (ثُمَّ انْصَرَفُوا).
🌼🌼🌼
جمله: هَلْ یَراکُمْ مِنْ أَحَد: کسى شما را مى بیند؟ را، یا با زبان مى گفتند و یا با اشاره چشم ها. در صورت دوم، جمله نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْض با این جمله، یک مفهوم را بیان مى کند، و در حقیقت هَلْ یَراکُمْ مِنْ أَحَد ، تفسیرى است براى نگاهشان به یکدیگر.
در پایان آیه، به ذکر علت این موضوع پرداخته، مى گوید: آنها به این جهت از شنیدن کلمات خدا ناراحت مى شوند که خداوند قلوبشان را (به خاطر لجاجت و عناد و به خاطر گناهانشان) از حق منصرف ساخته (و یک حالت دشمنى و عداوت نسبت به حق پیدا کرده اند); چرا که آنها افرادى بى فکر و نفهم هستند (صَرَفَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لایَفْقَهُونَ).
در مورد جمله صَرَفَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ، مفسران دو احتمال داده اند:
نخست این که جمله خبریه باشد، آن چنان که در بالا تفسیر کردیم.
دیگر این که جمله انشائیه و به معنى نفرین باشد، یعنى خداوند دل هاى آنها را از حق منصرف کند، ولى احتمال اول نزدیک تر به نظر مى رسد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۲۷ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh.