eitaa logo
هر صبح یک آیه
853 دنبال‌کننده
606 عکس
127 ویدیو
12 فایل
هر روز صبح یک آیه و تفسیر و صوت همان آیه را بخوانیم و بشنویم... ارتباط با مدیر کانال در ایتا: @shahed لینک کانال در پیام رسان #سروش #گپ #ایتا #روبیکا و #بله: @ayehsobh
مشاهده در ایتا
دانلود
❇ تفســــــیر امّا یوسف که حاضر نبود این حال شرمندگى برادران خصوصاً به هنگام پیروزیش ادامه یابد، یا احتمالاً به ذهنشان چنین خطور کند که ممکن است یوسف در مقام انتقامجویى برآید، بلافاصله با این جمله به آنان امنیّت و آرامش خاطر داد و گفت: امروز ملامت و توبیخى بر شما نیست (قَالَ لاَ تَثْرِیبَ عَلَیْکُمْالْیَوْمَ). فکرتان و وجدانتان راحت باشد و غم و اندوهى از گذشته به خود راه ندهید. بعد براى اینکه به آنها خاطرنشان کند که با این اظهار ندامت، کار آنها قابل بخشش است، افزود: خداوند شما را مى بخشد و او مهربان ترینِ مهربانان است (یَغْفِرُ اللهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ). و این دلیل بر نهایت بزرگوارى یوسف(علیه السلام) است که نه تنها از حقّ خود گذشت و حتّى حاضر نشد کمترین توبیخ و سرزنشى ـ تا چه رسد به مجازات ـ در حقّ برادران روا دارد بلکه از نظر حقّ الله نیز به آنها اطمینان داد که خداوند بخشنده و مهربان است. او براى اثبات این سخن با این جمله استدلال کرد که خداوند ارحم الرّاحمین است. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۲ سوره مبارکه یوسف) @ayehsobh
202030_816748624.mp3
3.3M
استاد قرائتی موضوع: تفسیر قرآن نوع:سخنرانی کوتاه سوره مبارکه: یوسف آیه: ۹۱_۹۲ @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَٰذَا فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ» این پیراهن مرا ببرید، و بر صورت پدرم بیندازید تا بینا شود. و همه خانواده خود را نزد من بیاورید.» (سوره مبارکه یوسف/ آیه ۹۳) @ayehsobh
❇ تفســــــیر اکنون این غم و اندوه بر دل برادران سنگینى مى کرد که پدر بر اثر فراق فرزندانش نابینا شده و ادامه این حالت، هم رنجى جانکاه براى همه خانواده و هم دلیل روشنى بر جنایت آنهاست. یوسف براى حلّ این مشکل بزرگ نیز چنین گفت: این پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیندازید تا بینا شود (اذْهَبُوا بِقَمِیصِى هَـذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِى یَأْتِ بَصِیرًا). و همه نزدیکان خود را نزد من آورید (وَأْتُونِى بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ). (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۳ سوره مبارکه یوسف) @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ ۖ لَوْلَا أَن تُفَنِّدُونِ» هنگامى که کاروان (از سرزمین مصر) جدا شد، پدرشان [= یعقوب] گفت: «من بوى یوسف را احساس مى کنم، اگر مرا به نادانى و کم عقلى نسبت ندهید.» (سوره مبارکه یوسف/ آیه ۹۴) @ayehsobh
❇ تفســــــیر لطف خدا سرانجام کار خود را کرد فرزندان یعقوب(علیه السلام) در حالى که از خوشحالى در پوست نمى گنجیدند پیراهن یوسف(علیه السلام) را با خود برداشتند و همراه قافله از مصر حرکت کردند. آنها با اینکه یکى از شیرین ترین لحظات زندگى خود را مى گذراندند، امّا در سرزمین شام و کنعان در خانه یعقوب پیر، گرد و غبار اندوه و ماتم بر چهره همه نشسته بود. خانواده اى افسرده و عزادار، لحظات دردناکى را مى گذراند. 🌼🌼🌼 و هنگامى که کاروان (از سرزمین مصر) جدا شد (حادثه اى رخ داد که همه را در بهت و تعجّب فرو برد) پدرشان ]= یعقوب [با اطمینان و امید گفت: من بوى یوسف را احساس مى کنم، اگر مرا به نادانى و کم عقلى نسبت ندهید من احساس مى کنم دوران غم و محنت به زودى به سر مى آید و زمان وصال و پیروزى فرا مى رسد; خاندان یعقوب لباس عزا و ماتم از تن بیرون مى کنند و در جامه شادى و سرور فرو خواهند رفت، امّا گمان نمى کنم شما این سخنان را باور کنید (وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّى لاََجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْلاَ أَنْ تُفَنِّدُونِ).از جمله فَصَلَت (جدا شد)، استفاده مى شود که این احساس براى یعقوب(علیه السلام) به محض حرکت کاروان از مصر دست داد. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۴ سوره مبارکه یوسف) @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «قَالُوا تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَالِكَ الْقَدِيمِ» گفتند: «به خدا تو در همان گمراهى سابقت هستى!» (سوره مبارکه یوسف/ آیه ۹۵) @ayehsobh
❇ تفســــــیر اطرافیان یعقوب(علیه السلام) که قاعدتاً نوه ها و همسرانِ فرزندان او و مانند آنان بودند، با کمال گستاخى، رو به سوى او کردند و با قاطعیّت گفتند: به خدا تو در همان گمراهىِ سابقت هستى (قَالُوا تَاللهِ إِنَّکَ لَفِى ضَلاَلِکَ الْقَدِیمِ). چه گمراهى از این بالاتر که سالیان دراز از مرگ یوسف مى گذرد و تو هنوز فکر مى کنى او زنده است و اکنون مى گویى من بوى یوسف را از مصر احساس مى کنم؟ مصر کجا، شام و کنعان کجا؟ آیا این بُعد مسافت دلیل بر آن نیست که تو همواره در عالم خیالات غوطهورى و پندارهایت را واقعیّت مى انگارى؟ این چه حرف عجیبى است که مى گویى؟ امّا این گمراهى تازگى ندارد، قبلاً هم به فرزندانت گفتى بروید به مصر و یوسف را جستوجو کنید. از اینجا روشن که منظور از ضلال (گمراهى)، گمراهى در عقیده نبوده بلکه گمراهى در تشخیص مسائل مربوط به یوسف (علیه السلام) بوده است. 🌼🌼🌼 به هر حال این تعبیرات نشان مى دهد که آنها با این پیامبر بزرگ و سال‌خورده و روشن ضمیر با چه خشونت و جسارتى رفتار مى کردند; یک‌جا گفتند پدرمان در ضلال مبین (گمراهى آشکار) است و در اینجا گفتند: تو در همان گمراهىِ سابقت هستى. آنها از صفاى دل و روشنایى باطن پیر کنعان بى خبر بودند و قلب او را همچون دل خود، تاریک مى شمردند و فکر نمى کردند حوادث آینده از نقاط دور و نزدیک در آیینه قلبش منعکس مى شود. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۵ سوره مبارکه یوسف) @ayehsobh
202030_1319626875.mp3
2.64M
استاد قرائتی موضوع: تفسیر قرآن نوع:سخنرانی کوتاه سوره مبارکه: یوسف آیه: ۹۴ @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «فَلَمَّا أَن جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَىٰ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا ۖ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ» امّا هنگامى که بشارت دهنده آمد، آن (پیراهن) را بر صورت او افکند. ناگهان بینا شد. گفت: «آیا به شما نگفتم من از خدا چیزهایى مى دانم که شما نمى دانید؟!» (سوره مبارکه یوسف/ آیه ۹۶) @ayehsobh
❇ تفســــــیر شب ها و روزها سپرى مى شد و یعقوب(علیه السلام) همچنان در انتظار به سر مى برد. انتظارى جانسوز که در عمق آن شادى و سرور، آرامش و اطمینان موج مى زد. در حالى که اطرافیان او در برابر چنین مسائلى بى اعتنا بودند و اصولاً ماجراى یوسف را براى همیشه پایان یافته مى دانستند. بعد از چند شبانه روز که معلوم نیست بر یعقوب(علیه السلام) چه اندازه گذشت، سرانجام روزى صدا بلند شد که بیایید، کاروان کنعان از مصر آمده‌است. فرزندان یعقوب(علیه السلام) بر خلاف گذشته، شاد و خندان وارد شهر شدند و شتابان به سراغ خانه پدر رفتند. قبل از همه بشیر ـ بشارت دهنده وصال و حامل پیراهن یوسف ـ نزد یعقوب(علیه السلام) آمد و پیراهن را بر صورت اوافکند. یعقوب که چشمان بى فروغش قادر به دیدن پیراهن نبود، همین‌اندازه احساس کرد که بوى آشنایى از آن به مشام جانش مى رسد. 🌼🌼🌼 هیجان عجیبى سراپاى پیرمرد را فراگرفت. ناگهان احساس کرد که چشمش روشن شد و همه جا را مى بیند و دنیا با زیبایى هایش بار دیگر در برابر چشمان او قرار گرفته است، چنانکه قرآن مى گوید: امّا هنگامى که بشارت دهنده فرارسید، آن (پیراهن) را بر صورت او افکند; ناگهان بینا شد (فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِیرُ أَلْقَیهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیرًا). برادران و اطرافیان اشک شوق و شادى ریختند. یعقوب(علیه السلام) با لحن قاطعى به آنها گفت: آیا به شما نگفتم من از خدا چیزهایى مى دانم که شما نمى دانید؟ (قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّى أَعْلَمُ مِنَ اللهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ). (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۶ سوره مبارکه یوسف) @ayehsobh
202030_1968215236.mp3
1.93M
استاد قرائتی موضوع: تفسیر قرآن نوع:سخنرانی کوتاه سوره مبارکه: یوسف آیه: ۹۵_۹۶ @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ» گفتند: «پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم.» (سوره مبارکه یوسف/ آیه ۹۷) @ayehsobh
❇ تفســــــیر این معجزه شگفت انگیز، برادران را سخت در فکر فرو برد و لحظه اى به گذشته تاریک خود اندیشیدند; گذشته اى مملوّ از خطا و گناه و اشتباه و تنگ نظرى ها. و چه خوب است که انسان هنگامى که به اشتباه خود پى برد فوراً به فکر اصلاح و جبران بیفتد، همان گونه که فرزندان یعقوب(علیه السلام) دست به دامن پدر زدند و گفتند: اى پدر، از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه (قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا). چرا که ما خطاکار بودیم (إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ). (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۷ سوره مبارکه یوسف) @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي ۖ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» گفت: «بزودى براى شما از پروردگارم آمرزش مى طلبم، که او آمرزنده و مهربان است. (سوره مبارکه یوسف/ آیه ۹۸) @ayehsobh
❇ تفســــــیر پیرمرد بزرگوار که روحى همچون اقیانوس، وسیع و پرظرفیّت داشت، بى آنکه آنها را ملامت و توبیخ کند به آنها وعده داد و گفت: به زودى براى شما از پروردگار آمرزش مى طلبم (قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّى). امیدوارم خداوند توبه شما را بپذیرد و از گناهانتان صرف نظر کند، زیرا او آمرزنده و مهربان است (إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ). 🌼🌼🌼 در آیات مورد بحث مى خوانیم که یوسف(علیه السلام) در برابر اظهار ندامت برادران گفت: یَغْفِرُ اللهُ لَکُمْ (خداوند شما را مى آمرزد)، ولى هنگامى که آنها نزد یعقوب (علیه السلام) اعتراف به گناه و اظهار ندامت کردند و تقاضاى استغفار نمودند گفت: به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش مى طلبم. بر اساس روایات وارده، هدف یعقوب این بود است که انجام این تقاضا را تا سحرگاهان شب جمعه که وقت مناسب ترى براى اجابت دعا و پذیرش توبه است به تأخیر اندازد. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۸ سوره مبارکه یوسف) @ayehsobh
202030_1162619289.mp3
2.19M
استاد قرائتی موضوع: تفسیر قرآن نوع:سخنرانی کوتاه سوره مبارکه: یوسف آیه: ۹۷_۹۸ @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَىٰ يُوسُفَ آوَىٰ إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِن شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ» و هنگامى که بر یوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را (در آغوش گرفت و) نزدیک خود جاى داد و گفت: «همگى وارد مصر شوید، که ان شاءاللّه در امنیت خواهید بود.» (سوره مبارکه یوسف/ آیه ۹۹) @ayehsobh
❇ تفســــــیر با رسیدن کاروان حامل بزرگ ترین بشارت از مصر به کنعان و بینا شدن یعقوب، ولوله‌اى در کنعان افتاد. خانواده اى که سالها لباس غم را از تن بیرون نکرده بود غرق در سرور و شادى شد. آنها هرگز خشنودى خود را از این همه نعمت الهى کتمان نمى کردند. اکنون طبق توصیه یوسف(علیه السلام) باید این خانواده به سوى مصر حرکت مى کرد. مقدّمات سفر از هر نظر فراهم گشت. یعقوب را بر مرکب سوار کردند، در حالى که لب هاى او به ذکر و شکر خدا مشغول بود. عشق وصال آن چنان به او نیرو و توان بخشیده بود که گویى بار دیگر جوان شده است. این سفر ـ برخلاف سفرهاى گذشته که با بیم و نگرانى توأم بود ـ خالى از هر دغدغه اى بود و حتّى اگر خود سفر رنجى مى داشت، این رنج در برابر آنچه در مقصد انتظارشان را مى کشید قابل توجّه نبود. شب ها و روزها با کندى حرکت مى کردند چون اشتیاق وصال، هر دقیقه اى را روز یا سال مى کرد. به هر تقدیر هر چه بود گذشت و سرانجام آبادى هاى مصر از دور نمایان گشت. مصر با مزارع سرسبز و درختان سر به آسمان کشیده و ساختمان هاى زیبایش. همان گونه که روش قرآن است، این مقدّمات را که با کمى تعمّق و تفکّر روشن مى شود، حذف کرده و در این مرحله چنین مى گوید: و هنگامى که بر یوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت (فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى یُوسُفَ آوَى إِلَیْهِ أَبَوَیْهِ). 🌼🌼🌼 سرانجام شیرین ترین لحظه زندگى یعقوب(علیه السلام) تحقّق یافت و در این دیدار وصال که پس از سال ها فراق دست داده بود لحظاتى بر یعقوب و یوسف گذشت که جز خدا هیچ کس نمى داند آن دو چه احساسى داشتند; چه اشک هاى شوق ریختند و چه ناله هاى عاشقانه سردادند. و (یوسف) گفت: همگى داخل مصر شوید که ان شاءاللّه در امن و امان خواهید بود (وَ قَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللهُ آمِنِینَ).زیرا مصر در حکومت یوسف امن و امان شده بود. از این جمله استفاده مى شود که یوسف(علیه السلام) به استقبال پدر و مادر تا بیرون دروازه شهر رفته بود. شاید از جمله دَخَلُوا عَلَى یُوسُفَ، که مربوط به بیرون دروازه است، استفاده شود که او دستور داده بود در آنجا خیمه ها برپا کنند و از آنها پذیرایى مقدّماتى به عمل آورند. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۹ سوره مبارکه یوسف) @ayehsobh
202030_81822651.mp3
2.5M
استاد قرائتی موضوع: تفسیر قرآن نوع:سخنرانی کوتاه سوره مبارکه: یوسف آیه: ۹۹ @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا ۖ وَقَالَ يَا أَبَتِ هَٰذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا ۖ وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي ۚ إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِّمَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ» و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند. و همگى براى او (در پیشگاه خداوند) به سجده افتادند. و گفت: «پدر! این تعبیر همان خوابى است که پیش از این دیدم. پروردگارم آن را تحقق بخشید و او به من نیکى کرد آنگاه که مرا از زندان بیرون آورد و شما را نیز از آن بیابان (به این جا) آورد بعد از آن که شیطان، میان من و برادرانم فتنه کرد. پروردگارم نسبت به آنچه مى خواهد (و شایسته مى بیند،) صاحب لطف است. چرا که او دانا و حکیم است. (سوره مبارکه یوسف/ آیه ۱۰۰) @ayehsobh
❇ تفســــــیر و (هنگامى که وارد بارگاه یوسف شدند او) پدر و مادر خود را بر تخت نشاند (وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ). عظمت این نعمت الهى و عمق این موهبت و لطف پروردگار، چنان برادران و پدر و مادر یوسف را تحت تأثیر قرار داد که همگى به خاطر او به سجده افتادند (وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدًا). در این هنگام یوسف(علیه السلام) رو به سوى پدر کرد و گفت: اى پدر، این تعبیر خوابى است که قبلاً دیدم موقعى که کودک خردسالى بودم (وَ قَالَ یَا أَبَتِ هَـذَا تَأْوِیلُ رُءْیَاىَ مِنْ قَبْلُ). در خواب دیدم خورشید و ماه و یازده ستاره در برابر من سجده کردند. ببین همان گونه که تو پیش بینى مى کردى، پروردگارم آن را حق قرار داد (قَدْ جَعَلَهَا رَبِّى حَقًّا). و او به من نیکى کرد هنگامى که مرا از زندان بیرون آورد (وَ قَدْ أَحْسَنَ بِى إِذْ أَخْرَجَنِى مِنَ السِّجْنِ). جالب اینکه درباره مشکلات زندگى خود، فقط سخن از زندان مصر سخن به میان آورد امّا به خاطر برادران، سخنى از چاه کنعان نگفت. سپس افزود: خداوند چقدر به من لطف کرد و شما را از آن بیابان (به اینجا) آورد بعد از آنکه شیطان در میان من و برادرانم فساد کرد (وَ جَاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِى وَ بَیْنَ إِخْوَتِى). 🌼🌼🌼 باز در اینجا نمونه دیگرى از سعه صدر و بزرگوارى خود را نشان داد و بى آنکه بگوید مقصّر چه کسى بوده به صورت سربسته گفت شیطان در این کار دخالت کرد و عامل فساد شد، زیرا او نمى خواست از خطاهاى گذشته برادران شکایت کند. تعبیر از سرزمین کنعان به بدو (بیابان) نیز جالب است و روشنگر تفاوت تمدّن مصر نسبت به کنعان است. سرانجام گفت: همه این مواهب از ناحیه خداست، زیرا پروردگارم نسبت به آنچه مى خواهد (و شایسته مى داند،) صاحب لطف است و کارهاى بندگانش را تدبیر و مشکلاتشان را آسان مى کند (إِنَّ رَبِّى لَطِیفٌ لِمَا یَشَاءُ). او مى داند چه کسانى نیازمندند و چه کسانى شایسته اند، چراکه او دانا و حکیم است (إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ). (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۰۰ سوره مبارکه یوسف) @ayehsobh
202030_1074920453.mp3
3.75M
استاد قرائتی موضوع: تفسیر قرآن نوع:سخنرانی کوتاه سوره مبارکه: یوسف آیه: ۱۰۰ @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ ۚ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۖ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» پروردگارا! بهره اى (عظیم) از حکومت به من بخشیدى، و مرا از علم تعبیر خواب آگاه ساختى. اى آفریننده آسمانها و زمین! تو ولىّ و سرپرست من در دنیا و آخرت هستى، مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق فرما.» (سوره مبارکه یوسف/ آیه ۱۰۱) @ayehsobh