هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«فَمَا أَغْنَىٰ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ»
وآنچه را به دست آورده بودند، آنها را از عذاب الهى نجات نداد.
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۸۴)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
نه آن کوههاى سر به آسمان کشیده و نه آن خانه هاى امن و امان، و نه اندام نیرومند این قوم سرکش، و نه آن ثروت سرشار، هیچکدام نتوانستند در برابر این عذاب الهى مقاومت کنند.
لذا در پایان داستان آنها مى فرماید: آنچه را به دست آورده بودند، آنان را از عذاب الهى نجات نداد (فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۴ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
202030_508261432.mp3
2.65M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه حجر
آیه: ۸۰_۸۴
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ ۖ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ
ما آسمانها
و زمین و آنچه رامیان آن دو است، جز بحق نیافریدیم و قیامت به یقین فرا خواهد رسید (و جزاى هر کس به او مى رسد). پس، به نحو شایسته اى از آنها صرف نظر کن.
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۸۵)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
از آنجا که گرفتارى همیشگى انسان، به خاطر نداشتن یک ایدئولوژى و عقیده صحیح و خلاصه، پاى بند نبودن به مبدأ و معاد است، پس از شرح حالات اقوامى همچون، قوم لوط، قوم شعیب و صالح که گرفتار آن همه بلا شدند، به مسأله توحید و معاد باز مى گردد و در یک آیه به هر دو اشار کرده، مى فرماید: ما آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است را جز به حق نیافریدیم (وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاّ بِالْحَقِّ).
🌼🌼🌼
هم نظام حاکم بر آنها حق است و حساب شده، و هم هدف آفرینش آنها حق است و به همین دلیل این نظم شگرف و آفرینش دقیق و منظم، دلیل روشنى است بر آفریدگار دانا و توانائى که او هم حق است، بلکه حقیقت حق اوست و هر حقى تا آنجا حق است که با وجود بى پایانش هماهنگ است و هر چه جز او است و با او پیوندى ندارد، باطل و بیهوده است.
این، در مورد توحید، سپس در رابطه با معاد مى گوید: ساعت موعود سرانجام به طور مسلّم خواهد آمد (وَ إِنَّ السّاعَةَ لَآتِیَةٌ).
و اگر دیر آید، عاقبت بیاید.
بعید نیست جمله اول، به منزله دلیلى بر جمله دوم بوده باشد; چرا که حق
بودن این جهان پهناور، در صورتى خواهد بود که، تنها براى این چند روز زندگى مملوّ از ناراحتیها آفریده نشده باشد، بلکه هدفى عالى تر که بتواند این آفرینش بزرگ را توجیه کند، در نظر باشد.
بنابراین، حق بودن آفرینش آسمان و زمین و عالم هستى، خود دلیلى است بر این که رستاخیزى در پیش خواهیم داشت و گرنه آفرینش، بیهوده بود. (دقت کنید).
و به دنبال آن، به پیامبرش دستور مى دهد: در برابر لجاجت، نادانیها، تعصبها، کارشکنى ها و مخالفتهاى سرسختانه آنان، ملایمت و محبت نشان ده و از گناهان آنها صرف نظر کن و آنها را ببخش. بخششى زیبا که حتى توأم با ملامت نباشد (فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ).
زیرا تو با داشتن دلیل روشن در راه دعوت و رسالتى که به آن مأمورى، براى تحکیم پایه هاى مبدأ و معاد در قلوب مردم، نیازى به خشونت ندارى، چرا که منطق و عقل، با توست.
به علاوه، خشونت در برابر جاهلان، غالباً موجب افزایش خشونت و تعصب آنهاست.
صَفْح به معنى روى هر چیزى است مانند صفحه صورت و به همین جهت فَاصْفَحْ به معنى روى بگردان و صرف نظر کن آمده است.
و از آنجا که روى گرداندن از چیزى، گاهى، به خاطر بى اعتنائى و قهر کردن و مانند آنست و گاهى، به خاطر عفو و گذشت بزرگوارانه، لذا در آیه فوق بلافاصله آن را با کلمه جَمِیْل (زیبا) توصیف مى کند تا معنى دوم را برساند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۵ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ»
به یقین، پروردگار تو، آفریننده آگاه است.
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۸۶)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
آیه بعد ـ به طورى که جمعى از مفسران گفته اند ـ در واقع به منزله دلیلى بر لزوم گذشت، عفو و صفح جمیل است، مى گوید: پروردگار، آفریننده و آگاه است (إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلاّقُ الْعَلِیمُ).
او مى داند همه مردم یکسان نیستند، او از اسرار درون و طبایع و میزان رشد فکرى و احساسات مختلف آنها با خبر است، نباید از همه آنها انتظار داشته باشى که یکسان باشند، بلکه باید با روحیه عفو و گذشت با آنها برخورد کنى تا تدریجاً تربیت شوند و به راه حق آیند.
البته این سخن، به آن معنى نیست که مردم در راه و روش خود و اعمالى که انجام مى دهند، مجبورند، بلکه، صرفاً اشاره به یک دستور تربیتى است که مربوط به تفاوت تفکر و استعدادها مى باشد.
ذکر این نکته، نیز لازم است که: بعضى تصور کرده اند، این دستور، مخصوص دوران زندگى پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مکّه بوده است، و پس از آن که به مدینه هجرت نمود، و مسلمانان قدرت یافتند این دستور نسخ شد، و دستور جهاد جاى آن را گرفت.
ولى با توجه به این که این دستور در سوره هاى مدنى نیز آمده (مانند سوره بقره ، نور ، تغابن و مائده ) که در بعضى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور صفح و عفو داده شده و در بعضى به مؤمنان، روشن مى شود: این یک دستور عمومى و ابدى است، و اتفاقا هیچ منافاتى با دستور جهاد ندارد، زیرا هر یک از این دو، جاى مخصوص به خود دارند، در جائى باید با عفو و گذشت پیشرفت کرد، و به هنگامى که عفو و گذشت، سبب جرأت و جسارت و سوء استفاده طرف گردد، چاره اى جز شدت عمل نیست.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۶ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
6449224902.mp3
2.54M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه حجر
آیه: ۸۵_۸۶
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ»
ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم!
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۸۷)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
پس از آن به پیامبر خود دلدارى مى دهد که از خشونت دشمنان و انبوه جمعیت آنها و امکانات فراوان مادى که در اختیار دارند، هرگز نگران نشود; چرا که خداوند مواهبى در اختیار او گذارده که هیچ چیز با آن برابرى نمى کند مى گوید: ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم! (وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ).
مى دانیم سَبْع در لغت به معنى هفت و مَثانِى به معنى دوتاها است و بیشتر مفسران و روایات، سَبْعاً مِنَ الْمَثانِى را کنایه از سوره حمد گرفته اند، زیرا سوره حمد بنا بر معروف، هفت آیه است و از این نظر که به خاطر اهمیت این سوره و عظمت محتوایش، دو بار بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل گردیده، و یا این که از دو بخش تشکیل شده (نیمى از آن، حمد و ثناى خداست و نیمى از آن، تقاضاهاى بندگان است) و یا این که دوبار در هر نماز خوانده مى شود، به این جهات، کلمه مَثانِى یعنى دوتاها بر آن اطلاق شده است.
بعضى از مفسران نیز این احتمال را داده اند که سبع اشاره به هفت سوره بزرگ آغاز قرآن است و مَثانِى کنایه از خود قرآن،، چرا که قرآن دو بار بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شد یک بار به طور جمعى و یک بار تدریجى و به حسب نیازها و در زمانهاى مختلف.
بنابراین، سَبْعاً مِنَ الْمَثانِى یعنى هفت سوره مهم، از مجموعه قرآن.
ولى تفسیر اول، صحیحتر به نظر مى رسد به خصوص این که در روایاتى که از ائمه اهلبیت(علیهم السلام) نقل شده کراراً به همین معنى، یعنى سوره حمد تفسیر شده است.
راغب در مفردات اطلاق کلمه مَثانِى را بر قرآن از این نظر مى داند که به طور مکرر آیات آن خوانده مى شود و همین تجدید و تکرار، آن را از دستبرد حوادث، محفوظ مى دارد.
به علاوه، حقیقت قرآن در هر زمان، تکرار و تجلى تازه اى دارد که همه اینها ایجاب مى کند، به آن مثانى گفته شود.
🌼🌼🌼
به هر حال، ذکر کلمه قرآن عظیم بعد از ذکر سوره حمد با این که همه جزء قرآن است، دلیل بر اهمیت و عظمت این سوره مى باشد; چرا که بسیار مى شود جزئى از کل را به خاطر اهمیتش به طور مستقل، در برابر کل، ذکر مى کنند و این تعبیر در ادبیات عربى و فارسى و مانند آن فراوان است.
خلاصه این که خداوند به پیامبرش این واقعیت را بازگو مى کند که تو داراى چنین سرمایه عظیمى هستى، سرمایه اى همچون قرآن به عظمت تمام عالم هستى، سرمایه اى که تمامش نور است و برکت، درس است و برنامه، راهنماست و راهگشا، مخصوصاً سوره حمد که چنان محتوایش عالى است که در یک لحظه کوتاه انسان را به خدا پیوند داده و روح او را در آستانش به تعظیم و تسلیم و راز و نیاز وا مى دارد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۷ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
6449224956.mp3
2.14M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه حجر
آیه: ۸۷
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ»
(بنابراین،) هرگز چشم خود را به نعمتهاى (مادّى) که به گروههایى از آنها [= کفّار ]دادیم. میفکن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش و پر و بال (عطوفت) خود را براى مؤمنین فرود آر.
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۸۸)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
و به دنبال بیان این موهبت بزرگ، چهار دستور مهم به پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى دهد: نخست مى گوید: هرگز چشم خود را به نعمتهاى مادى که به گروههائى از کفار داده ایم میفکن (لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ).
این نعمتهاى مادى نه پایدارند، نه خالى از درد سر، حتى در بهترین حالاتش نگاهدارى آن سخت مشکل است، بنابراین، چیزى نیست که چشم تو را به سوى خود جلب کند و در برابر آن موهبت بزرگ معنوى (قرآن) که خدا به تو داده است، قابل اهمیت باشد.
سپس اضافه مى کند: هرگز به خاطر این مال و ثروت و نعمتهاى مادى که در دست آنهاست، غمگین مباش (وَ لاتَحْزَنْ عَلَیْهِمْ).
در حقیقت، دستور اول راجع به چشم ندوختن به نعمتهاى مادى است و دستور دوم، درباره غم نخوردن در برابر محرومیت از آنست.
نظیر همین مضمون در سوره طه ، آیه ۱۳۱ به طور واضحتر آمده است: وَ لاتَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى: چشم خود را به نعمتهائى که به گروههائى از آنها داده ایم نیفکن، اینها گلهاى زندگى دنیاست (گلهائى ناپایدار که زود پژمرده و پرپر مى شوند)، اینها به خاطر آن است که مى خواهیم آنها را با آن بیازمائیم، آنچه خدا به تو روزى داده است براى تو بهتر و پایدارتر است.
🌼🌼🌼
دستور سومى که به پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى دهد در زمینه تواضع و فروتنى و نرمش در برابر مؤمنان است، مى فرماید: بالهاى خود را براى مؤمنان بگستر و پائین بیاور (وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ).
این تعبیر، کنایه زیبائى از تواضع و محبت و ملاطفت است همان گونه که پرندگان به هنگامى که مى خواهند، نسبت به جوجه هاى خود اظهار محبت کنند آنها را زیر بال و پر خود مى گیرند و هیجان انگیزترین صحنه عاطفى را مجسم مى سازند، آنها را در مقابل حوادث و دشمنان حفظ مى کنند و از پراکندگى نگه مى دارند!
در حقیقت، این تعبیر کنائىِ فشرده و کوتاه، مطالب فراوانى را در خود نهفته دارد!.
ضمناً ـ ممکن است ذکر این جمله بعد از دستورات فوق، اشاره به این باشد: مبادا در مقابل کفار متنعم، به خاطر دارا بودن نعمتهاى مادى، تواضع و فروتنى کنى، بلکه تواضع و فروتنى و محبت و عواطفت را متوجه مؤمنان ساز، هر چند دستشان از مال دنیا تهى باشد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۸ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
6449224989.mp3
3.25M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه حجر
آیه: ۸۸
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ»
و بگو: «منم بیم دهنده آشکار!»
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۸۹)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
سرانجام دستور چهارم را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) مىدهد و مى گوید: در برابر این افراد بى ایمان و ثروتمند، محکم بایست و صریحاً بگو: من انذار کننده آشکارم (وَ قُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۹ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
بگو: من به شما اعلام خطر مى کنم که خدا فرموده عذابى بر شما فرو مى فرستیم آن گونه که بر تقسیم کنندگان فرستادیم (کَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ).
🌼🌼🌼
آنها که دلهاى بیمارى دارند و حتى مى خواهند دین و حکم خدا را به خدمت منافع خویش گیرند، تنها آن قسمتى را مى پذیرند که به سود آنهاست و بقیه را پشت سر مى افکنند، آنها آیات قرآن و حتى گاهى یک آیه را تجزیه مى کنند، بخشى را که در مسیر تمایل خود مى بینند، قبول کرده و بخش دیگر را کنار مى گذارند.
آنچه معیار شناخت پیروان حق از طرفداران باطل است، همان تسلیم در مقابل آن بخش از فرمانهاست که با تمایلات و هوسها و منافع ظاهرى ما هماهنگ نیست، اینجاست که سِره از ناسِره، و مؤمن از منافق، شناخته مى شوند.
علاوه بر آنچه در بالا گفتیم تفسیرهاى دیگرى نیز براى مقتسمین ذکر کرده اند، حتى قرطبى در تفسیرش هفت تفسیر براى این کلمه ذکر کرده که بسیارى از آنها نامناسب به نظر مى رسد، ولى، بعضى را که بى مناسبت نیست ذیلاً مى آوریم.
از جمله این که جمعى از سران مشرکان در ایام حج بر سر جاده ها و کوچه هاى مکّه مى ایستادند و هر کدام از آنها به واردین سخنى درباره پیامبر و قرآن مى گفتند که آنها را بدبین سازند.
بعضى مى گفتند: او مجنون است و آنچه مى گوید ناموزون.
بعضى مى گفتند: او ساحر است و قرآنش نیز بخشى از سحر او است.
بعضى او را شاعر مى خواندند و آهنگ روح بخش این آیات آسمانى را به دروغ، شعر مى شمردند.
بعضى پیامبر را کاهن معرفى مى کردند و اخبار غیبى قرآن را، یک نوع کهانت.
از این رو آنها را مقتسمین نامیدند چرا که جاده و گذرگاههاى مکّه را میان خود با برنامه حساب شده اى تقسیم کرده بودند.
و مانعى ندارد که هم این تفسیر و هم تفسیرى که گفتیم هر دو، در مفهوم آیه جمع باشد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۰ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«كَمَا أَنزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ»
(ما بر آنها عذابى مى فرستیم) همان گونه که بر تجزیه گران (آیات الهى) فرو فرستادیم.
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۹۰)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ»
همان کسانى که قرآن را تقسیم کردند ( و فقط آنچه را به سودشان بود پذیرفتند)!
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۹۱)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
همان تقسیم کنندگانى که آیات الهى را تجزیه کردند (الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ).
آنچه به سودشان بود گرفتند و آنچه به زیانشان بود کنار گذاشتند.
در حقیقت به جاى این که کتاب الهى و دستوراتش رهبر و راهنماى آنها باشد، به صورت آلت دست در آوردند و آن را وسیله اى براى رسیدن به مقاصد شومشان ساختند، اگر یک کلمه به نفعشان بود، به آن چسبیدند، و اگر هزاران کلمه به زیانشان بود کنار گذاشتند!
🌼🌼🌼
.
عِضِیْنَ جمع عِضَه به معنى متفرق ساختن است و به هر بخش از چیزى نیز گفته مى شود، بنابراین عِضِیْن یعنى بخش ها و قسمت ها.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۱ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
6449225027.mp3
2.9M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه حجر
آیه: ۸۹_۹۱
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ»
به پروردگارت سوگند، (در قیامت) از همه آنها سؤال خواهیم کرد؛
«عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ»
از آنچه انجام مى دادند!
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۹۲_۹۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
در این آیات که آخرین آیات سوره مبارکه حجر است؛ نخست به سرنوشت مقتسمین (تجزیه گران) که در آیات قبل از آنها سخن به میان آمده بود پرداخته و مى گوید: سوگند به پروردگارت که ما به طور قطع از همه آنها سؤال خواهیم کرد (فَوَ رَبِّکَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ).
🌼🌼🌼
از تمام کارهائى که انجام مى دادند (عَمّا کانُوا یَعْمَلُونَ).
روشن است سؤال خداوند براى کشف مطلب پنهان و پوشیده اى نیست، چرا که او از اسرار درون و برون آگاه است و ذره اى در آسمان و زمین از علم بى پایان او مخفى نیست.
بنابراین، سؤال مزبور به خاطر تفهیم به خود طرف است تا به زشتى اعمالش پى ببرد و یا به عنوان یک نوع مجازات روانى است; چرا که بازجوئى از کارهاى خلاف، آن هم توأم با سرزنش و ملامت، آن هم در جهانى که انسان به حقایق نزدیکتر و آگاهتر مى شود، دردناک و زجرآور است. بنابراین، در حقیقت این پرسشها بخشى از مجازات آنهاست.
ضمناً عمومیت عَمّا کانُوا یَعْمَلُونَ نشان مى دهد که از همه اعمال آدمى بدون استثناء سؤال خواهد شد و این خود، درسى است براى همه انسانها که لحظه اى از اعمال خود غافل نمانند.
و این که بعضى از مفسران این سؤال را محدود به مسأله توحید و ایمان به انبیاء و یا مربوط به معبودهاى مشرکان دانسته اند سخنى است بى دلیل، بلکه مفهوم آیه کاملاً تعمیم دارد.
و اما این سؤال که چگونه در آیه فوق خداوند تأکید بر مسأله سؤال مى کند، در حالى که در سوره الرحمان آیه ۳۹ مى خوانیم: فَیَوْمَئِذ لایُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ: در آن روز از هیچ کس نه انسان و نه جنّ سؤالى نمى شود پاسخش را سابقاً گفته ایم که خلاصه آن این است: در قیامت مراحلى است، در بعضى از مراحل، از مردم سؤال مى شود، و در بعضى از مراحل، سؤال و جوابى در کار نیست، و مسائل خود به خود روشن است، و یا این که سؤال زبانى وجود ندارد; چرا که طبق آیه ۶۵ سوره یس بر دهانها مهر گذارده مى شود و تنها سؤال از اعضاى پیکر و حتى پوست بدن مى شود.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۲_۹۳ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
6449225059.mp3
1.73M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه حجر
آیه: ۹۲_۹۳
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ»
آنچه را مأموریت دارى، آشکار ساز و از مشرکان روى گردان (و به آنها اعتنا نکن).
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۹۴)
@ayehsobh