eitaa logo
هر صبح یک آیه
851 دنبال‌کننده
606 عکس
127 ویدیو
12 فایل
هر روز صبح یک آیه و تفسیر و صوت همان آیه را بخوانیم و بشنویم... ارتباط با مدیر کانال در ایتا: @shahed لینک کانال در پیام رسان #سروش #گپ #ایتا #روبیکا و #بله: @ayehsobh
مشاهده در ایتا
دانلود
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «قُل لِّمَن مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ قُل لِّلَّهِ ۚ كَتَبَ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ۚ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ ۚ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ» بگو: «آنچه در آسمانها و زمین است،از آن کیست؟» بگو: «از آن خداست.» رحمت (و بخشش) را بر خود، لازم دانسته.(و به همین دلیل،) بطور قطع همه شما را در روز قیامت، که در آن شک و تردیدى نیست، گرد خواهد آورد.(آرى،) فقط کسانى که سرمایه هاى وجود خویش را از دست داده اند، ایمان نمى آورند. (انعام/۱۲) @ayehsobh ارتباط با مدیر کانال: @shahed
❇ تفســــــیر❇ سرچشمه تمام رحمت ها در این آیه بحث با مشرکان همچنان دنبال شده است. در آیات گذشته روى مسأله توحید و یگانه پرستى تکیه شده بود، اما در این آیه، روى مسأله معاد تکیه شده و با اشاره به اصل توحید، مسأله رستاخیز و معاد از طریق جالبى تعقیب مى گردد، تعبیر آیه به صورت سؤال و جواب است، گوینده سؤال و جواب هر دو یکى است که این خود یک شیوه زیبا در ادبیات است. استدلال براى معاد در اینجا از دو مقدمه تشکیل شده است: ۱ ـ نخست مى فرماید: بگو: آنچه در آسمان ها و زمین است براى کیست؟ (قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ الأَرْضِ). و بلافاصله به دنبال آن مى فرماید: خودت از زبان فطرت و جان آنها پاسخ بده: براى خدا (قُلْ لِلّهِ). طبق این مقدمه، همه جهان هستى ملک خدا است و تدبیر آن به دست او است. ۲ ـ پروردگار عالم سرچشمه تمام رحمت ها است، او است که رحمت را بر عهده خویش قرار داده، و مواهب بى شمار، به همه ارزانى مى دارد (کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ). آیا ممکن است چنین خداوندى اجازه دهد رشته حیات انسان ها با مرگ به کلى پاره شود و تکامل و حیات ادامه نیابد؟ آیا این با اصل فیاض بودن و رحمت واسعه او مى سازد؟ آیا او در مورد بندگان خود که مالک و مدبر آنها است ممکن است، چنان بى مهرى کند که بعد از مدتى راه فنا بپویند و تبدیل به هیچ و پوچ شوند؟ مسلّماً، نه، بلکه رحمت واسعه او ایجاب مى کند: موجودات، مخصوصاً انسان را در مسیر تکامل پیش ببرد، همان طور که در پرتو رحمت خویش بذر کوچک و بى ارزشى را تبدیل به درخت تناور و برومند، یا شاخه گل زیبائى مى کند، همان طور که در پرتو فیض خود نطفه بى ارزش را به انسان کاملى مبدل مى سازد، همین رحمت، ایجاب مى کند انسان را که استعداد بقاء و زندگى جاودانى دارد پس از مرگ، در لباس حیاتى نوین و در عالمى وسیع تر در آورد و در این سیر ابدى تکامل، دست رحمتش پشت سر او باشد. لذا به دنبال این دو مقدمه، مى فرماید: به طور مسلّم همه شما را در روز رستاخیز، روزى که هیچ گونه شک و تردیدى در آن نیست جمع خواهد کرد (لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ لا رَیْبَ فیهِ). 🌼🌼🌼 قابل توجه این که آیه با سؤال و به اصطلاح استفهام تقریرى که به منظور اقرار گرفتن از طرف مى باشد، شروع شده است، و چون این مطلب، هم از نظر فطرت مسلّم بوده و هم خود مشرکان به آن اعتراف داشته اند که مالکیت عالم هستى متعلق به بت ها نیست، بلکه مربوط به خدا است، بلافاصله خود او پاسخ سؤال را مى گوید. و این یک روش زیبا در طرح مسائل مختلف محسوب مى شود. موضوع دیگر این که براى معاد در جاهاى دیگر از طرق مختلف از طریق قانون عدالت، قانون تکامل، حکمت پروردگار، استدلال شده است، اما استدلال به رحمت، استدلال تازه اى است که در آیه بالا مورد بحث قرار گرفته. در پایان آیه، به سرنوشت و عاقبت کار مشرکان لجوج اشاره کرده مى فرماید: آنها که در بازار تجارت زندگى، سرمایه وجود خود را از دست داده اند به این حقائق ایمان نمى آورند (الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ). چه تعبیر عجیبى! گاهى انسان، مال یا مقام، یا یکى دیگر از سرمایه هاى خود را از دست مى دهد، در این موارد اگر چه زیان کرده است ولى چیزهائى را از دست داده است که جزء وجود او نبوده، یعنى بیرون از وجود او است، اما بزرگ ترین زیان که مى توان نام آن را زیان حقیقى گذاشت، زمانى خواهد بود که انسان، اصل هستى خود را از کف دهد و وجود خویش را ببازد. دشمنان حق، و افراد لجوج، سرمایه عمر و سرمایه فکر و عقل و فطرت و تمام مواهب روحى و جسمى خویش را که مى بایست در مسیر حق، به کار گیرند و به تکامل شایسته خود برسند به کلى از دست مى دهند، نه سرمایه اى مى ماند و نه سرمایه دار! این تعبیر در آیات متعددى از قرآن مجید آمده است و تعبیرات تکان دهنده اى است که سرانجام دردناک منکران حق و گنهکاران آلوده را روشن مى سازد. «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۲ سوره انعام » @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَلَهُ مَا سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» و براى اوست آنچه در شب و روز آرام مى گیرد و او، شنوا و داناست. (انعام/۱۳) @ayehsobh ارتباط با مدیر کانال: @shahed
❇ تفســــــیر❇ آیه بعد در حقیقت تکمیلى است براى آیه گذشته; زیرا در آیه قبل اشاره به مالکیت خداوند نسبت به همه موجودات از طریق قرار گرفتن آنها در افق مکان بود، لذا فرمود: خداوند مالک آنچه در آسمان ها و زمین است مى باشد. این آیه، اشاره به مالکیت او از طریق قرار گرفتن در افق و پهنه زمان است لذا مى فرماید: و از آنِ او است آنچه در شب و روز قرار گرفته است (وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ). در حقیقت جهان ماده از این موضوع یعنى زمان و مکان خالى نیست و تمام موجوداتى که در ظرف زمان و مکان واقع مى شوند، یعنى تمامى جهان ماده از آن او هستند، و نباید تصور شود که: شب و روز مخصوص منظومه شمسى است، بلکه تمام موجودات زمین و آسمان داراى شب و روز و بعضى دائماً در روز بدون شب، و بعضى در شب بدون روز به سر مى برند. مثلاً در خورشید دائماً روز است; زیرا در آنجا روشنائى است و تاریکى وجود ندارد، در حالى که بعضى از کواکب خاموش و بى نور آسمان که در مجاورت ستارگان قرار ندارند در تاریکى شب جاودانى به سر مى برند. و آیه فوق همه اینها را شامل مى شود. 🌼🌼🌼🌼 ضمناً باید توجه داشت: منظور از سکن سکونت به معنى توقف و قرار گرفتن در چیزى است، خواه این که آن موجود در حال حرکت باشد، یا سکون مثلاً مى گوئیم: ما در فلان شهر ساکن هستیم یعنى در آنجا استقرار یافته و توقف داریم، اعم از این که در خیابان هاى شهر در حال حرکت باشیم یا در حال سکون. این احتمال نیز در آیه وجود دارد که سکون در اینجا فقط مقابل حرکت باشد و از آنجا که این دو، از امور نسبى هستند ذکر یکى ما را از دیگرى بى نیاز مى کند. بنابراین، معنى آیه چنین مى شود: آنچه در روز و شب و افق زمان در حال سکون و حرکت است همه از آن خدا است . در این صورت، آیه مى تواند اشاره به یکى از استدلالات توحیدى باشد; زیرا حرکت و سکون دو حالت عارضى هستند که به طور مسلّم، حادثند و نمى توانند قدیم و ازلى باشند، چون حرکت عبارت است از: بودن چیزى در دو زمان مختلف در دو مکان، و سکون: بودن چیزى است در دو زمان در یک مکان معین ، و بنابراین، در ذات حرکت و سکون توجه به حالت سابقه نهفته شده است، و مى دانیم: چیزى که قبل از آن حالت دیگرى باشد نمى تواند ازلى بوده باشد. از این سخن چنین نتیجه مى گیریم: اجسام از حرکت و سکون خالى نیستند . و آنچه از حرکت و سکون خالى نیست نمى تواند ازلى باشد . بنابراین، تمامى اجسام حادثند و چون حادثند نیازمند به آفریدگارند (دقت کنید). ولى خداوند چون جسم نیست نه حرکت دارد و نه سکون، نه زمان دارد و نه مکان، و به همین جهت ازلى و ابدى است. 🌼🌼🌼 و در پایان آیه پس از ذکر توحید اشاره به دو صفت بارز خداوند کرده مى فرماید: و اوست شنونده و دانا (وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ). اشاره به این که: وسعت جهان هستى و موجوداتى که در افق زمان و مکان قرار گرفته اند، هیچ گاه مانع از آن نیست که خدا از اسرار آنها آگاه باشد، بلکه سخنان آنها را مى شنود و حتى حرکت مورچه ضعیفى را در دل شب تاریک بر سنگ سیاه و ظلمانى در اعماق یک دره خاموش و دور افتاده را درک مى کند، و از احتیاجات او و سایرین با خبر و آگاه است و از اعمال و کارهاى همگى مطلع. «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۳ سوره انعام » @ayehsobh
006013.mp3
53.4K
آیه ۱۳ سوره انعام استاد پرهیزگار @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ ۗ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ ۖ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» بگو:«آیا غیر خدا را ولىّ خود انتخاب کنم؟! (خدایى) که آفریننده آسمانها و زمین است. اوست که روزى مى دهد، و نیازى به روزى ندارد.» بگو:«من مأمورم که نخستین مسلمان باشم. و (خداوند به من دستور داده که) از مشرکان نباش.» (انعام/۱۴) @ayehsobh
006014.mp3
139.4K
آیه ۱۴ سوره انعام استاد پرهیزگار @ayehsobh
❇ تفســــــیر❇ شأن نزول بعضى براى آیات فوق، شأن نزولى نقل کرده اند که: جمعى از اهل مکّه خدمت پیامبر(ص) آمده، گفتند: اى محمّد! تو آئین قوم خود را ترک گفتى و مى دانیم این کار عاملى جز فقر ندارد! ما حاضریم اموال خود را با تو تقسیم کنیم و تو را کاملاً ثروتمند نمائیم تا دست از خدایان ما بردارى و به آئین اصلى ما بازگردى، آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت. البته همان طور که قبلاً گفته شد، آیات این سوره طبق روایات وارده، یک جا در مکّه نازل شده، بنابراین، نمى تواند هر یک شأن نزول خاصى داشته باشد، ولى در زمان هاى قبل از نزول این سوره گفتگوها و بحث هائى میان پیامبر و مشرکان وجود داشته است و قسمتى از آیات این سوره ناظر به آن گفتگوها است، بنابراین هیچ مانعى ندارد که چنین سخنى میان پیامبر و مشرکان رد و بدل شده باشد، و خداوند در این آیات به آن سخنان اشاره کرده، و پاسخ مى گوید. 🌼🌼🌼🌼 تفسیر: پناهگاهى غیر از خدا نیست به هر حال، در این آیات نیز هدف، اثبات توحید، مبارزه با شرک و بت پرستى است، مشرکان با این که آفرینش جهان را مخصوص ذات خداوند مى دانستند بت ها را به عنوان تکیه گاه و پناهگاه براى خود انتخاب کرده بودند، و گاه، براى هر یک از نیازمندى هاى خود به یکى از بت ها تکیه مى کردند، به خدایان متعدد: خداى باران، خداى نور، خداى ظلمت، خداى جنگ و صلح، و خداى رزق و روزى قائل بودند و این همان عقیده ارباب انواع مى باشد که در یونان قدیم نیز وجود داشت. قرآن براى از بین بردن این پندار غلط به پیامبرص چنین دستور مى دهد: به آنها بگو آیا غیر خدا را ولىّ، سرپرست و پناهگاه خود انتخاب کنم؟! در حالى که او آفریننده آسمان ها و زمین، و روزى دهنده همه موجودات است بدون این که خود نیازى به روزى داشته باشد؟! (قُلْ أَ غَیْرَ اللّهِ أَتَّخِذُ وَلِیّاً فاطِرِ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ وَ هُوَ یُطْعِمُ وَ لا یُطْعَمُ). 🌼🌼🌼 بنابراین، هنگامى که آفریننده همه چیز، او است، بدون اتکاء به قدرت دیگرى سراسر جهان هستى را به وجود آورده، و روزى همگان به دست او است، چه دلیل دارد که انسان، غیر او را ولىّ و سرپرست و تکیه گاه قرار دهد. اصولاً بقیه، همه مخلوقند و در تمام لحظات وجود خود به او نیازمندند، چگونه مى توانند نیاز دیگرى را برطرف سازند؟ جالب این که: در آیه بالا هنگامى که سخن از آفرینش آسمان و زمین به میان آورده خدا را به عنوان فاطر معرفى مى کند، فاطر از ماده فطور و به معنى شکافتن است. از ابن عباس نقل شده که: معنى فاطِرُ السَّمواتِ وَ الأَرْضِ را آنگاه فهمیدم که دو عرب بر سر چاه آبى با هم نزاع داشتند یکى از آنها براى اثبات مالکیت خود مى گفت: أَنَا فَطَرْتُها: من این چاه را شکافته و احداث کرده ام! ولى ما امروز، معنى فاطر را بهتر از ابن عباس مى توانیم به کمک علوم روز دریابیم; زیرا این تعبیر جالبى است که با دقیق ترین نظریات علمى روز با پیدایش جهان هماهنگ است چه این که: طبق تحقیقات دانشمندان، عالم بزرگ (مجموعه جهان) و عالم کوچک تر (منظومه شمسى) همه در آغاز، توده واحدى بودند که بر اثر انفجارهاى پى در پى از هم شکافته شدند و کهکشان ها، منظومه ها و کرات به وجود آمدند، در آیه (۳٠ سوره انبیاء) این مطلب با صراحت بیشترى بیان شده آنجا که مى فرماید: أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما: آیا کافران نمى دانند آسمان و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از هم جدا کردیم. 🌼🌼🌼 نکته دیگرى که نباید از آن غفلت کرد این است که: در میان صفات خدا در اینجا تنها روى اطعام بندگان، و روزى دادن آنها تکیه شده است، این تعبیر شاید به خاطر آن است که بیشتر وابستگى ها در زندگى مادى بشر بر اثر همین نیاز مادى است. همین به اصطلاح خوردن یک لقمه نان است که افراد را به خضوع در برابر اربابان زر و زور وا مى دارد، و گاهى تا سر حدّ پرستش در مقابل آنها کرنش مى کنند. قرآن در عبارت بالا مى فرماید: روزى شما به دست اوست، نه به دست این گونه افراد، و نه به دست بت ها. صاحبان زر و زور خود نیازمندند و احتیاج به اطعام دارند، تنها خدا است که اطعام مى کند و نیاز به اطعام ندارد. در آیات دیگر قرآن نیز مى بینیم: روى مسأله مالکیت خداوند و رازقیت او و فرستادن باران و پرورش گیاهان تکیه شده است تا فکر وابستگى به مخلوقات را از مغز افراد بشر به کلى خارج کند. آنگاه براى پاسخ گفتن به پیشنهاد کسانى که از او دعوت مى کردند به آئین شرک، بپیوندد مى فرماید: علاوه بر این که عقل به من فرمان مى دهد: تنها بر کسى تکیه کنم که آفریننده آسمان و زمین مى باشد، وحى الهى نیز به من چنین دستور داده: بگو: به من امر شده که نخستین مسلمان باشم و به هیچ وجه در صف مشرکان قرار نگیر! (قُلْ إِنـِّی أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکین
َ). شک نیست: قبل از پیامبر اسلام(ص) پیامبران دیگر و امت صالح آنها نیز مسلمان بوده اند و در برابر اراده خدا تسلیم. بنابراین، هنگامى که مى فرماید: من دستور دارم نخستین مسلمان باشم یعنى: نخستین مسلمان این امت. و این در حقیقت، اشاره به یک مطلب مهم تربیتى نیز مى باشد که هر رهبرى باید در انجام دستورات مکتب خود از همه افراد پیشقدم تر باشد. او باید اولین مؤمن به آئین خویش، نخستین عمل کننده، کوشاترین فرد، و فداکارترین شخص در برابر مکتب خود باشد. «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۴ سوره انعام » @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ» بگو: «من (نیز) اگرنافرمانى پروردگارم کنم، از مجازات روزى بزرگ [= قیامت]مى ترسم. (انعام/۱۵) @ayehsobh
❇ تفســــــیر❇ و در آیه بعد، براى تأکید بیشتر روى این دستور الهى که از طریق وحى بر پیامبر نازل شده است مى فرماید: من نیز به نوبه خود احساس مسئولیت مى کنم و از قوانین الهى به هیچ وجه مستثنى نیستم، من نیز اگر از دستور پروردگار منحرف شوم و راه سازشکارى با مشرکان را بپیمایم و عصیان و نافرمانى او کنم از مجازات آن روز بزرگ در امان نیستم، مى فرماید: بگو: من نیز اگر نافرمانى پروردگارم کنم از عذاب آن روز بزرگ (رستاخیز) مى ترسم (قُلْ إِنـِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْم عَظیم). 🌼🌼🌼🌼 از این آیه نیز به خوبى استفاده مى شود که: احساس مسئولیت پیامبران بیش از احساس مسئولیت دیگران است. «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۵ سوره انعام » @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «مَّن يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ ۚ وَذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ» آن کس که در آن روز، مجازات الهى به او نرسد، به یقین خداوند او را مشمول رحمت خویش ساخته و این همان پیروزى آشکار است.» (انعام/۱۶) @ayehsobh ارتباط با مدیر کانال: @shahed
006016.mp3
63.6K
آیه ۱۶ سوره انعام استاد پرهیزگار @ayehsobh
❇ تفســــــیر❇ این آیه براى این که ثابت شود پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز بدون تکیه بر لطف و رحمت خدا کارى نمى تواند بکند و هر چه هست به دست او است و حتى شخص پیغمبر(صلى الله علیه وآله) چشم امیدش را به رحمت بى پایان پروردگار دوخته و نجات و پیروزى خود را از او مى طلبد، مى فرماید: هر کس در آن روز بزرگ از مجازات پروردگار رهائى یابد مشمول رحمت خدا شده است و این یک موفقیت و پیروزى آشکار است (مَنْ یُصْرَفْ عَنْهُ یَوْمَئِذ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِکَ الْفَوْزُ الْمُبینُ). 🌼🌼🌼 این آیات آخرین درجه توحید را بیان مى کند و حتى به کسانى که براى پیامبران در برابر خدا دستگاه مستقلى قائل بودند، همانند مسیحیان که مسیح را ناجى و نجات دهنده مى دانستند، صریحاً پاسخ مى دهد که حتى پیامبران نیاز به رحمت او دارند! «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۶ سوره انعام » @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَ إِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ ۖ وَإِن يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» اگر خداوند زیانى به تو برساند، هیچ کس جز او نمى تواند آن را برطرف سازد. و اگر خیرى به تو رساند، او بر هر چیزى تواناست. (انعام/۱۷) @ayehsobh ارتباط با مدیر کانال: @shahed
006017.mp3
106.6K
آیه ۱۷ سوره انعام استاد پرهیزگار @ayehsobh
❇ تفســــــیر❇ قدرت قاهره پروردگار گفتیم هدف این سوره در درجه اول، ریشه کن ساختن عوامل شرک و بت پرستى است. در دو آیه فوق نیز همین حقیقت تعقیب شده است. نخست مى فرماید: چرا شما به غیر خدا توجه مى کنید؟ و براى حل مشکلات و دفع زیان و ضرر و جلب منفعت به معبودهاى ساختگى پناه مى برید با این که اگر خدا کمترین زیانى به تو برساند برطرف کننده آن، کسى جز او نخواهد بود و اگر خیر و برکت و پیروزى و سعادتى به تو برساند از پرتو قدرت او است؛ زیرا او است که بر همه چیز توانا است (وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاّ هُوَ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْر فَهُوَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ). 🌼🌼🌼 در حقیقت، توجه به غیر خدا به خاطر این است که: یا آنها را سرچشمه خیرات و یا برطرف کننده مصائب و مشکلات مى دانند، همان طور که خضوع تا سر حدّ پرستش در برابر صاحبان قدرت و زر و زور نیز یکى از این دو انگیزه را دارد. آیه فوق مى فرماید: اراده خداوند بر همه چیز حکومت مى کند، اگر نعمتى را از کسى سلب کند و یا نعمتى را به کسى ارزانى دارد، هیچ منبع قدرتى در جهان نیست که بتواند آن را دگرگون سازد. پس چرا در برابر غیر خدا سر تعظیم فرود مى آورند؟ تعبیر به «یَمْسَسْکَ» در مورد «خیر» و «شرّ» که از ماده مسّ گرفته شده، اشاره به این است که حتى کوچک ترین خیر و شرّى بدون اراده و قدرت او ممکن نیست. این موضوع، نیز لازم به تذکر است که آیه فوق، با صراحت کامل عقیده ثَنَوِیّین (دوگانه پرستان) را ـ که قائل به دو مبدأ خیر و شرّ بودند ـ ردّ مى کند و هر دو را از ناحیه خدا مى داند. 🌼🌼🌼 ولى در جاى خود گفته ایم که: شرّ مطلق در جهان وجود ندارد و بنابراین، هنگامى که شرّ به خدا نسبت داده مى شود، منظور امورى است که به ظاهر سلب نعمت است ولى در واقع و در مورد خود، خیر است. یا براى بیدارباش، یا تعلیم و تربیت و برطرف ساختن غرور و طغیان و خودخواهى و یا به خاطر مصالح دیگر است. «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۷ سوره انعام » @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ ۚ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ» اوست که بر بندگان خود، تسلّط کامل دارد و اوست حکیمِ آگاه. (انعام/۱۸) @ayehsobh
006018.mp3
51.3K
آیه ۱۸ سوره انعام استاد پرهیزگار @ayehsobh
❇ تفســــــیر❇ در آیه بعد، براى تکمیل این بحث مى فرماید: او است که بر تمام بندگان قاهر و مسلط است (وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ). قهر و غلبه، گر چه یک معنى را مى رسانند، ولى از نظر ریشه لغوى با هم تفاوت دارند. قهر و قاهریت به آن نوع غلبه و پیروزى گفته مى شود که طرف، هیچ گونه مقاومتى نتواند از خود نشان دهد. ولى در کلمه غلبه این مفهوم وجود ندارد و ممکن است بعد از مقاومت هائى، بر طرف، پیروز گردد. به تعبیر دیگر، شخص قاهر به کسى مى گویند که برطرف مقابل آن چنان تسلط و برترى داشته باشد که مجال مقاومت به او ندهد، درست مانند ظرف آبى که بر شعله کوچک آتشى ریخته شود که در دم آن را خاموش کند. 🌼🌼🌼 بعضى از مفسران معتقدند: قاهریّت، معمولاً در جائى به کار برده مى شود که طرف مقابل موجود عاقلى باشد، ولى غلبه اعم است و پیروزى هاى بر موجودات غیر عاقل را نیز شامل مى شود. بنابراین، اگر در آیه قبل اشاره به عمومیت قدرت خدا در برابر معبودهاى ساختگى و صاحبان قدرت شده، نه به این معنى است که او ناچار است مدتى با قدرت هاى دیگر گلاویز شود، تا آنها را به زانو در آورد، بلکه قدرت او قدرت قاهره است و تعبیر فَوْقَ عِبادِهِ نیز براى تکمیل همین معنى است. با این حال، چگونه ممکن است یک انسان آگاه چنین قدرتى را رها کند و به دنبال موجودات و اشخاصى برود که از خودشان هیچ قدرتى ندارند، و حتى قدرت ناچیزشان نیز از ناحیه خدا است. اما براى این که این توهّم پیش نیاید که خداوند مانند بعضى از صاحبان قدرت ممکن است کمترین سوء استفاده اى از قدرت نامحدود خود کند، در پایان آیه مى فرماید: و با این حال او حکیم است و همه کارش روى حساب، و خبیر و آگاه است و کمترین اشتباه و خطا در اعمال قدرت ندارد (وَ هُوَ الْحَکیمُ الْخَبیرُ). در حالات فرعون مى خوانیم: به هنگام تهدید بنى اسرائیل به کشتن فرزندان مى گوید: وَ إِنّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ: ما بر سر آنها کاملاً مسلّطیم. یعنى این قدرت قاهره خود را که در واقع قدرت ناچیزى بیش نبود، دلیلى بر ظلم و ستم و عدم اعتناء به حقوق دیگران مى گرفت. ولى خداوند حکیم و خبیر، با آن قدرت قاهره، منزّه تر از آن است که کمترین ستم و خلافى درباره کوچک ترین بندگان روا دارد. این نیز ناگفته پیدا است که منظور از کلمه فَوْقَ عِبادِهِ برترى مقامى است نه مکانى; زیرا واضح است خدا مکانى ندارد. و عجب این است که بعضى از مغزهاى معیوب تعبیر آیه فوق را دلیل بر جسم بودن خداوند گرفته اند، در حالى که شک نیست تعبیر به فوق براى بیان برترى معنوى خداوند از نظر قدرت بر بندگان مى باشد، حتى در مورد فرعون با این که انسانى بود و داراى جسم، همین کلمه براى برترى مقامى به کار رفته است نه برترى مکانى (دقت کنید). «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۸ سوره انعام » @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ ۚ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ ۚ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَىٰ ۚ قُل لَّا أَشْهَدُ ۚ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ» بگو: «بالاترین گواهى، گواهى کیست؟» (سپس) بگو: «خداوند، گواه میان من و شماست. و (بهترین دلیل این است که) این قرآن بر من وحى شده، تا شما و تمام کسانى را که این (قرآن) به آنها مى رسد، با آن بیم دهم. آیا براستى شما گواهى مى دهید که معبودان دیگرى با خداست؟!» بگو: «من هرگز چنین گواهى نمى دهم». بگو: «اوست تنها معبود یگانه. و من از آنچه همتاى او قرار مى دهید، بیزارم. (انعام/۱۹) @ayehsobh ارتباط با مدیر کانال: @shahed
006019.mp3
274.6K
آیه ۱۹ سوره انعام استاد پرهیزگار @ayehsobh
❇ تفســــــیر❇ بالاترین شاهد به طورى که جمعى از مفسران نقل کرده اند، عده اى از مشرکان مکّه نزد پیامبر آمده، گفتند: تو چگونه پیامبرى هستى که احدى را با تو موافق نمى بینیم؟ حتى از یهود و نصارا درباره تو تحقیق کردیم، آنها نیز گواهى و شهادتى به حقانیت تو بر اساس محتویات تورات و انجیل ندادند، لااقل کسى را به ما نشان ده که گواه بر رسالت تو باشد، آیات فوق ناظر به این جریان است. پیامبر مأمور مى شود: در مقابل این مخالفان لجوج که چشم بر هم نهاده، و این همه نشانه هاى حقانیت دعوت او را نادیده گرفته بودند، و باز هم مطالبه گواه و شاهد مى کردند بگوید: به عقیده شما بالاترین شهادت، شهادت کیست ؟ (قُلْ أَیُّ شَیْء أَکْبَرُ شَهادَةً). غیر از این است که: بالاترین شهادت، شهادت پروردگار است؟ بگو خداوند بزرگ گواه میان من و شما است (قُلِ اللّهُ شَهیدٌ بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ). بهترین دلیل آن این است که این قرآن بر من وحى شده (وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ). قرآنى که ممکن نیست ساخته فکر بشر آن هم در این عصر و زمان و در این محیط و مکان بوده باشد. قرآنى که محتوى انواع شواهد اعجاز مى باشد: الفاظ آن اعجازآمیز، و معانى آن اعجازآمیزتر. آیا همین یک شاهد بزرگ، دلیل بر گواهى خداوند بر حقانیت دعوت من نیست؟ ضمناً از این جمله استفاده مى شود که: قرآن بزرگ ترین معجزه و بالاترین گواه صدق دعوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) است. 🌼🌼🌼 پس از آن به هدف نزول قرآن پرداخته، مى فرماید: این قرآن به این جهت بر من نازل شده است که شما و تمام کسانى را که سخنان من در طول تاریخ بشر و پهنه زمان و در تمام نقاط جهان به گوش آنها مى رسد، از مخالفت فرمان خدا بترسانم و به عواقب دردناک این مخالفت توجه دهم (لاِ ُنـْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ). اگر مى بینیم در اینجا فقط سخن از انذار و بیم دادن، به میان آمده ـ با این که معمولاً همه جا با بشارت همراه است ـ به خاطر این است که: سخن در برابر افراد لجوجى بوده که اصرار در مخالفت داشته اند. ضمناً با ذکر کلمه وَ مَنْ بَلَغَ: تمام کسانى که این سخن به آنها مى رسد رسالت جهانى قرآن، و دعوت عمومى و همگانى آن را اعلام مى دارد. در حقیقت تعبیرى از این کوتاه تر و جامع تر براى اداى این منظور، تصور نمى شود، و دقت در وسعت آن مى تواند هر گونه ابهامى را در مورد عدم اختصاص دعوت قرآن به نژاد عرب، و یا زمان و منطقه خاصى برطرف سازد. جمعى از دانشمندان از تعبیراتى مانند تعبیر فوق، مسأله خاتمیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نیز استفاده کرده اند; زیرا طبق تعبیر بالا پیامبر مبعوث به تمام کسانى که گفتارش به آنها مى رسد، بوده و این شامل تمام کسانى مى شود که: تا پایان این جهان به دنیا قدم مى گذارند. از احادیثى که از طرق اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده، چنین استفاده مى شود: منظور از ابلاغ قرآن، تنها به این نیست که عین متن آن به اقوام دیگر برسد حتى وصول ترجمه هاى آن به زبان هاى دیگر نیز در مفهوم آیه وارد است. در حدیثى که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده درباره آیه فوق سؤال شده، حضرت فرمود: بِکُلِّ لِسانِ: به هر زبان که باشد . ضمناً یکى از قوانین مسلّم اصول فقه که قاعده قبح عقاب بلابیان است نیز از آیه فوق استفاده مى شود. توضیح این که در اصول فقه اثبات شده، مادام که حکمى به کسى نرسد در برابر آن مسئولیتى ندارد، مگر این که: در فرا گرفتن حکم کوتاهى کرده باشد. آیه فوق نیز مى گوید: آنهائى که سخن من به آنها برسد، در برابر آن مسئولیت دارند و به این ترتیب، کسانى که بدون تقصیر به آنها ابلاغ نشده باشد، مسئولیتى ندارند. در تفسیر المنار از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده: یک دسته از اسیران را نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) آوردند، حضرت پرسید: آیا شما را دعوت به اسلام کرده اند؟ گفتند: نه، دستور داد آنها را رها کردند. سپس آیه بالا را تلاوت کرد و فرمود: بگذارید آنها به جایگاه خود باز گردند; زیرا حقیقت اسلام به آنها ابلاغ نشده و به سوى آن دعوت نگردیده اند. 🌼🌼🌼 و نیز از این آیه استفاده مى شود که اطلاق کلمه شىء معادل کلمه چیز در فارسى بر خدا جائز است، و لکن او شىء است نه مانند اشیاء دیگر که مخلوق و محدود باشد، بلکه خالق است و نامحدود. سپس به دنبال این سخن به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: از آنها سؤال کند: آیا به راستى شما گواهى مى دهید که: خدایان دیگرى با خدا است ؟ (أَ إِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللّهِ آلِهَةً أُخْرى). بعد مى گوید: با صراحت به آنها بگو من هرگز چنین گواهى نمى دهم، بگو او است خداوند یگانه و من از آنچه شما براى او شریک قرار داده اید بیزارم (قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنی بَریءٌ مِمّا تُشْرِکُونَ). در حقیقت، ذکر این چند جمله در پایان آیه، به خاطر یک نکته مهم روانى اس
ت و آن این که: ممکن است مشرکان چنین تصور کنند گفتگوهاى آنها شاید تزلزلى در روح پیامبر(صلى الله علیه وآله) ایجاد کرده باشد، و با امیدوارى مجلس را ترک گویند و به دوستان خود بشارت دهند که شاید محمّد(صلى الله علیه وآله) بعد از این در دعوت خود تجدیدنظر کند، اما این جمله ها که از صراحت و قاطعیت سرشار است این امید را به کلّى مبدّل به یأس مى کند، و به آنها نشان مى دهد: مطلب بالاتر از آن است که آنها مى پندارند، کمترین تزلزلى در دعوت او پیدا نخواهد شد، و تجربه نشان داده که ذکر این گونه کلمات قاطع در پایان یک بحث اثر عمیقى در رسیدن به نتیجه نهائى دارد! «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۹ سوره انعام » @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ ۘ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ» کسانى که کتاب آسمانى به ایشان داده ایم، بخوبى او [= پیامبر]را مى شناسند، همان گونه که فرزندان خود را مى شناسند. فقط کسانى که سرمایه وجود خود را از دست داده اند، ایمان نمى آورند. (انعام/۲۰) @ayehsobh