5ba2f9910038b77c98d6ef68_5083869743440939302.mp3
80K
آیه ۴۷ سوره انعام
استاد پرهیزگار
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در آیه بعد، به دنبال ذکر این سه نعمت بزرگ الهى (چشم و گوش و دل) که سرچشمه تمام نعمت هاى دنیا و آخرت است اشاره به امکان سلب همه نعمت ها به طور کلّى کرده، مى فرماید: به آنها بگو: اگر عذاب خداوند ناگهانى، بدون مقدمه، و یا آشکارا و با مقدمه، به سراغ شما بیاید آیا جز ستمکاران نابود مى شوند ؟! (قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتاکُمْ عَذابُ اللّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً هَلْ یُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الظّالِمُونَ).
🌼🌼🌼
بَغْتَةً به معنى ناگهانى و جَهْرَةً به معنى آشکار است.
طبق قاعده مى بایست در مقابل آشکار، پنهان ذکر گردد، نه ناگهانى ، ولى چون امور ناگهانى معمولاً مقدمات آنها مخفى و پنهان است ـ زیرا اگر پنهان نبود ناگهانى نمى شد ـ به این جهت ناگهانى آمده; چرا که در مفهوم کلمه بَغْتَةً مفهوم پنهانى نیز افتاده است.
منظور این است، تنها کسى که قادر به انواع مجازات و گرفتن نعمت ها است خدا است، و بت ها هیچ نقشى در این میان ندارند.
بنابراین، دلیلى ندارد که به آنها پناه برید، ولى از آنجا که خداوند، حکیم و رحیم است تنها ستمکاران را مجازات مى کند.
ضمناً از این تعبیر، استفاده مى شود: ظلم معنى وسیعى دارد که انواع شرک و گناهان را شامل مى شود، بلکه در آیات قرآن شرک به عنوان ظلم عظیم معرفى شده است چنان که لقمان به فرزند خود مى گفت: لا تُشْرِکْ بِاللّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیم:
فرزندم! براى خدا شریک قائل مشو که شرک ظلم بزرگى است.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۴۷ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ ۖ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»
ما پیامبران را، جز (بعنوان) بشارت دهنده و بیم دهنده، نمى فرستیم. کسانى که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگین مى شوند
(انعام/۴۸)
@ayehsobh
5ba2f9910038b77c98d6ef68_4311097007465838010.mp3
106.6K
آیه ۴۸ سوره انعام
استاد پرهیزگار
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در آیه مورد بحث، به وضع پیامبران الهى اشاره کرده، مى فرماید: نه تنها از بت هاى بى جان کارى ساخته نیست، انبیاى بزرگ و رهبران الهى نیز کارى جز ابلاغ رسالت، بشارت و انذار، و تشویق و تهدید ندارند، و هر نعمتى هست به فرمان خدا و از ناحیه او است و آنها هم هر چه بخواهند از او مى خواهند (وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلینَ إِلاّ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ).
🌼🌼🌼
احتمال دیگر در پیوند این آیه با آیات قبل، این است که: در آیات گذشته سخن از تشویق ها و تهدیدها در میان بود، در این آیه مى گوید: این همان هدفى است که پیامبران به خاطر آن مبعوث شدند، کار آنها نیز بشارت و انذار بود.
سپس مى افزاید: راه نجات منحصر در دو چیز است: آنها که ایمان آورند و خویشتن را اصلاح کنند (و عمل صالح انجام دهند) نه ترسى از مجازات هاى الهى دارند، و نه غم و اندوهى از اعمال گذشته خود (فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ).
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۴۸ سوره انعام »
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در این آیه توجه مى دهد اما کسانى که آیات ما را تکذیب کنند در برابر این فسق و نافرمانى گرفتار مجازات الهى خواهند شد (وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا یَمَسُّهُمُ الْعَذابُ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ).
قابل توجه این که در مورد مجازات تکذیب کنندگان آیات خدا، تعبیر به یَمَسُّهُمُ الْعَذابُ شده است، یعنى عذاب پروردگار آنها را لمس مى کند؛ گویا مجازات همه جا به دنبال آنها مى گردد و سپس به بدترین وجهى آنها را فرا مى گیرد.
🌼🌼🌼
ذکر این نکته نیز لازم است که فسق معنى وسیعى دارد، و هر گونه نافرمانى و خروج از راه و رسم بندگى خدا ـ حتى کفر ـ را شامل مى شود و منظور از آن در آیه فوق نیز همین معنى است.
بنابراین، محلى براى بحث هائى که فخر رازى و دیگر مفسران در اینجا درباره فسق کرده اند و آن را شامل گناهان نیز دانسته اند، و سپس به دفاع برخاسته اند، باقى نمى ماند.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۴۹ سوره انعام »
@ayehsobh
5ba2f9910038b77c98d6ef68_-6698802400272182260.mp3
63.6K
آیه ۴۹ سوره انعام
استاد پرهیزگار
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُل لَّا أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ ۖ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ ۚ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ ۚ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ»
بگو: «من به شما نمى گویم گنجینه هاى الهى نزد من است و من (جز آنچه خدا به من بیاموزد،) از غیب آگاه نیستم و به شما نمى گویم من فرشته ام. تنها از آنچه به من وحى مى شود پیروى مى کنم.» بگو: «آیانابینا و بینا مساویند؟! پس چرا نمى اندیشید؟!»
(انعام/۵۰)
@ayehsobh
5ba2f9910038b77c98d6ef68_-410161782673252868.mp3
180.4K
آیه ۵۰ سوره انعام
استاد پرهیزگار
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ ۙ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ»
و بوسیله آن (قرآن)، کسانى را که از محشور شدن به سوى پروردگارشان(در روز قیامت) مى ترسند، بیم ده! (روزى که در آن) هیچ یاور و سرپرست و شفاعت کننده اى جز خدا ندارند. شاید پرهیزگارى پیشه کنند.
(انعام/۵۱)
@ayehsobh
ارتباط با مدیر کانال:
@shahed
❇ تفســــــیر❇
انذار کسانى که آماده پذیرشند
در پایان آیه گذشته فرمود: نابینا و بینا یکسان نیستند و به دنبال آن در این آیه به پیامبر(ص) دستور مى دهد: به وسیله قرآن کسانى را انذار و بیدار کن که از روز رستاخیز بیم دارند یعنى تا این اندازه چشم قلب آنها گشوده است که احتمال مى دهند حساب و کتابى در کار باشد، و در پرتو این احتمال، و ترس از مسئولیت، آمادگى براى پذیرش یافته اند، مى فرماید: به وسیله وحى و قرآن کسانى را که از محشور شدن در حضور پروردگارشان بیم دارند انذار کن !
(وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذینَ یَخافُونَ أَنْ یُحْشَرُوا إِلى رَبِّهِمْ).
🌼🌼🌼🌼
شاید کراراً گفته ایم که تنها وجود یک رهبر لایق و برنامه هاى جامع تربیتى براى هدایت افراد کافى نیست، بلکه یک نوع آمادگى در خود افراد نیز لازم است همان طور که نور آفتاب به تنهائى براى یافتن راه از چاه کفایت نمى کند بلکه چشم بینا هم لازم دارد، و نیز بذر مستعد و آماده مادام که زمینِ آماده و مستعدى وجود نداشته باشد، بارور نمى گردد.
از آنچه گفتیم روشن شد: ضمیر بِهِ، به قرآن بازگشت مى کند، اگر چه قرآن در آیات قبل با صراحت ذکر نشده، ولى از قرائن روشن مى شود.
همچنین منظور از یَخافُونَ: مى ترسند همان احتمال زیان و ضرر است که هر عاقلى به هنگام قرار گرفتن در برابر دعوت انبیاء و رهبران الهى، در فکرش پیدا مى شود که شاید گفتار آنها حق باشد، و مخالفت با آن موجب زیان و خسران گردد، پس چه بهتر که در دعوت آنها مطالعه کنم و دلائل آنها را ببینم.
این یکى از نخستین شرط هاى هدایت است و همان است که علماى عقائد آن را به عنوان لزومِ دفع ضرر محتمل ، دلیل وجوب مطالعه در دعوت مدّعى نبوت و لزوم مطالعه درباره شناسائى خدا قرار داده اند.
🌼🌼🌼
سپس مى گوید: این گونه افراد بیداردل از آن روز مى ترسند که جز خدا سرپرست، پناهگاه و شفاعت کننده اى ندارند (لَیْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفیعٌ).
آرى این گونه افراد را انذارکن! و به سوى حق دعوت بنما! زیرا امید تقوا و پرهیزگارى درباره آنها هست، شاید پرهیزگارى پیش گیرند (لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ).
البته نفى شفاعت و ولایت غیر خدا در این آیه، هیچ گونه منافاتى با شفاعت و ولایت مردان خدا ندارد; زیرا همان طور که قبلاً اشاره کردیم، منظور نفى شفاعت و ولایت بالذات است، یعنى این دو مقام ذاتاً مخصوص خدا است، و اگر غیر او مقام ولایت و شفاعتى دارد به اذن و اجازه و فرمان او است، همان طور که قرآن صریحاً مى گوید: مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ: کیست که در پیشگاه او جز به فرمان او شفاعت کند ؟!
براى توضیح بیشتر در این زمینه و در زمینه بحث شفاعت به طور کلّى، به ذیل آیه ۴۸ سوره بقره مراجعه فرمائید.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۱ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ۖ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِم مِّن شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ»
و کسانى را که صبح و شام خدا را مى خوانند، و ذات پاک او را مى طلبند، از خود دور مکن. نه چیزى از حساب آنها بر توست، و نه چیزى از حساب تو بر آنها.اگر آنها را طرد کنى، از ستمکاران خواهى بود.
(انعام/۵۲)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
شأن نزول:
در شأن نزول آیات فوق روایات متعددى نقل شده که با هم شباهت زیاد دارند از جمله این که در تفسیر درّ المنثور چنین نقل شده: جمعى از قریش از کنار مجلس پیامبر(صلى الله علیه وآله) گذشتند در حالى که صهیب ، عمار،بلال،خباب و امثال آنها از مسلمانان کم بضاعت و کارگر،در خدمت پیامبر بودند.
آنها از مشاهده این صحنه تعجب کردند (و از آنجا که شخصیت را در مال و ثروت و مقام مى دانستند، نتوانستند عظمت مقام روحى این مردان بزرگ، و نقش سازنده آنها را در ایجاد مجتمع بزرگ اسلامى و انسانى آینده درک کنند) گفتند:
اى محمّد(ص) آیا به همین افراد از میان جمعیت قناعت کرده اى؟!
اینها هستند که خداوند از میان ما انتخاب کرده؟!
ما پیرو اینها بوده باشیم؟!
هر چه زودتر آنها را از طرف خود دور کن! شاید ما به تو نزدیک شویم و از تو پیروى کنیم.
آیات فوق نازل شد و این پیشنهاد را به شدت ردّ کرد.
بعضى از مفسران اهل تسنن مانند نویسنده المنار حدیثى شبیه به این حدیث نقل کرده و سپس اضافه مى کند: عمر بن خطاب در آنجا حاضر بود، به پیامبر پیشنهاد کرد، چه مانعى دارد که پیشنهاد آنها را بپذیریم؟ و ببینیم اینها چه مى کنند، آیات فوق پیشنهاد او را نیز ردّ کرد.
اشتباه نشود! ذکر شأن نزول براى بعضى از آیات این سوره، منافاتى با این ندارد که تمام سوره یک جا نازل شده باشد; زیرا همان طور که سابقاً اشاره کردیم ممکن است حوادث گوناگونى قبل از نزول سوره در فواصل مختلفى روى داده باشد و این سوره ناظر به آن حوادث بوده باشد.
به علاوه، جمله وَ لاتَطْرُدِ که در آغاز آیه مورد بحث مى خوانیم، نشان مى دهد: آنها پیشنهاد طرد مطلق آن دسته از یاران پیامبر(ص) را داشته اند نه پیشنهاد تناوب; زیرا تناوب با طرد فرق بسیار دارد و این نشان مى دهد که شأن نزول همان است که در آغاز آوردیم.
🌼🌼🌼
تفسیر:
مبارزه با فکر طبقاتى
در نخستین آیه به یکى دیگر از بهانه جوئى هاى مشرکان اشاره شده و آن این که: آنها انتظار داشتند پیامبر امتیازاتى براى ثروتمندان نسبت به طبقه فقیر قائل شود، و معتقد بودند: نشستن در کنار یاران فقیر پیامبر(ص) براى آنها عیب و نقص بزرگى است، بى خبر از این که اسلام آمده تا به این گونه امتیازات پوچ و بى اساس پایان دهد.
لذا آنها روى این پیشنهاد اصرار داشتند که پیامبر(ص) این دسته را از خود براند، اما قرآن صریحاً و با ذکر دلائل زنده پیشنهاد آنها را نفى مى کند، نخست مى فرماید: کسانى را که صبح و شام پروردگار خود را مى خوانند و جز ذات پاک او نظرى ندارند، هرگز از خود دور مکن! (وَ لاتَطْرُدِ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُریدُونَ وَجْهَهُ).
قابل توجه این که در اینجا بدون نام یا عنوان اشخاص، تنها به ذکر این صفت قناعت شده است که: آنها صبح و شام ـ و به تعبیر دیگر همیشه ـ به یاد خدا هستند، و این عبادت و نیایش و توجه به پروردگار، نه به خاطر دیگرى و نه از روى ریا است، بلکه تنها به خاطر ذات پاک او است، او را فقط به خاطر خودش مى خواهند و مى جویند، و هیچ امتیازى با این امتیاز برابرى نمى کند.
🌼🌼🌼
از آیات مختلف قرآن، استفاده مى شود که مشرکان ثروتمند و خودخواه این نخستین و آخرین بار نبود که چنین پیشنهادى را به پیامبر(ص) کردند، بلکه کراراً این ایراد را داشتند که چرا پیامبر(ص) جمعى از بینوایان را گِرد خویش جمع کرده است، و اصرار داشتند آنها را طرد کند.
در حقیقت آنها روى یک سنت دیرینِ غلط، امتیاز افراد را به ثروت آنها مى دانستند، و معتقد بودند، باید طبقات اجتماع که بر اساس ثروت به وجود آمده همواره محفوظ بماند، و هر آئین و دعوتى بخواهد زندگى طبقاتى را بر هم زند، و این امتیازات را نادیده بگیرد، در نظر آنها مطرود و غیر قابل قبول است.
در حالات نوح پیامبر(ع) نیز مى خوانیم که: اشراف زمان او به او مى گفتند: ما نمى بینیم کسانى از تو پیروى کرده باشند، جز جمعى از فرومایگان و افراد خام.
و این را دلیل بر بطلان رسالت او مى دانستند.
یکى از نشانه هاى عظمت اسلام و قرآن و به طور کلّى عظمت مکتب انبیاء این است که با سرسختى هر چه بیشتر، در برابر این گونه پیشنهادها مقاومت کردند، و در جوامعى که اختلاف طبقاتى یک مسأله جاویدان شمرده مى شد، به کوبیدن این امتیاز موهوم پرداختند، تا معلوم شود: افراد پاکدل، با ایمان و هوشمندى همچون سلمان، ابوذر، صهیب، خباب و بلال به خاطر نداشتن مال و ثروت کمترین نقصى ندارند، و ثروتمندان بى مغز و کوردل و خودخواه و متکبّر به خاطر ثروتشان نمى توانند از امتیازات اجتماعى و معنوى برخوردار گردند.
🌼🌼🌼
در جمله بعد مى فرماید: دلیلى ندارد که این گونه اشخاص با ایمان را از خود دور سازى، براى این که نه حساب آنها بر تو است و نه حساب تو بر آنها (ما عَلَیْکَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْء وَ ما مِنْ حِسابِکَ عَلَیْهِمْ مِنْ شَیْء).
با این حال اگر آنها را از خود
برانى از ستمگران خواهى بود (فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظّالِمینَ).
در این که منظور از حساب در اینجا چه حسابى است؟ در میان مفسران گفتگو است.
بعضى احتمال داده اند: منظور از حساب، حساب روزى آنها است، یعنى اگر دست آنها از مال و ثروت تهى است بارى بر دوش تو نمى گذارند; زیرا حساب روزى آنها با خدا است.
همان گونه که تو نیز بار زندگى خود را بر دوش آنها نمى گذارى و حساب روزى تو با آنها نیست.
ولى با توجه به بیانى که خواهیم کرد، این احتمال بعید به نظر مى رسد.
بلکه ظاهر این است که: منظور از حساب ، حساب اعمال است ـ همان طور که بسیارى از مفسران گفته اند ـ
اما این که چگونه خداوند مى فرماید: حساب اعمال آنها بر تو نیست، در حالى که آنها عمل بدى نداشته اند ـ تا ذکر چنین جمله اى لازم باشد؟ ـ
این به خاطر آن است که مشرکان یاران فقیر پیامبر(ص) را به واسطه نداشتن مال و ثروت متهم به دورى از خدا مى کردند که: اگر اعمال آنها در پیشگاه خدا مورد قبول بود; چرا آنها را از نظر زندگى، مرفّه قرار نداده است؟
به علاوه آنها را متهم مى کردند که ایمانشان شاید به خاطر تأمین زندگى و رسیدن به آب و نان بوده است.
قرآن پاسخ مى دهد: به فرض این که آنها چنین بوده باشند، ولى حسابشان با خدا است، همین اندازه که ایمان آورده اند و در صف مسلمین قرار گرفته اند، به هیچ قیمتى نباید رانده شوند، و به این ترتیب، جلو بهانه جوئى هاى اشراف قریش را مى گیرد.
نتیجه این که وظیفه پیامبر آن است هر فردى که اظهار ایمان کند را بدون هیچ گونه تفاوت و تبعیض، از هر قشر و طبقه اى که باشد، بپذیرد، چه رسد به افراد پاکدل و با ایمانى که جز خدا نمى جویند و تنها گناهشان این است که دستشان از مال و ثروت تهى است، و آلوده زندگى نکبت بار اشراف نیستند.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۲ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَكَذَٰلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لِّيَقُولُوا أَهَٰؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّن بَيْنِنَا ۗ أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ»
و این گونه بعضى از آنها را با بعض دیگر آزمودیم. تا (توانگران) بگویند: «آیا این گروه (فقیران) هستند که خداوند از میان ما (برگزیده، و) بر آنها منّت گذارده (و نعمت ایمان بخشیده) است؟!» (بگو:) آیا خداوند، شاکران را بهتر نمى شناسد؟!
(انعام/۵۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
شأن نزول:
بسیارى از مفسران نقل کرده اند که بعد از جنگ بدر، عبادة بن صامت خزرجى، خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده گفت: من هم پیمانانى از یهود دارم که از نظر عدد، زیاد و از نظر قدرت نیرومندند، اکنون که آنها ما را تهدید به جنگ مى کنند و حساب مسلمانان از غیر مسلمانان جدا شده است، من از دوستى و هم پیمانى با آنان برائت مى جویم، هم پیمانِ من تنها خدا و پیامبر او است.
عبداللّه بن أُبَىّ گفت: ولى من از هم پیمانى با یهود برائت نمى جویم; زیرا از حوادث مشکل مى ترسم و به آنها نیازمندم.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او فرمود: آنچه در مورد دوستى با یهود بر عباده مى ترسیدم، بر تو نیز مى ترسم (و خطر این دوستى و هم پیمانى براى تو از او بیشتر است).
عبداللّه گفت: چون چنین است من هم مى پذیرم و با آنها قطع رابطه مى کنم، آیات فوق نازل شد و مسلمانان را از هم پیمانى با یهود و نصارى بر حذر داشت.
🌼🌼🌼
تفسیر:
هم پیمانى با یهود و نصارى ممنوع
آیات فوق مسلمانان را از همکارى با یهود و نصارى به شدت بر حذر مى دارد، نخست مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید! یهود و نصارى را تکیه گاه و هم پیمان خود قرار ندهید! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِیاءَ).
یعنى ایمان به خدا ایجاب مى کند که به خاطر جلب منافع مادى با آنها همکارى نکنید.
أولیاء جمع ولىّ از ماده ولایت به معنى نزدیکى فوق العاده میان دو چیز است که به معنى دوستى و نیز به معنى هم پیمانى و سرپرستى آمده است.
ولى با توجه به شأن نزول آیه و سایر قرائنى که در دست است، منظور از آن در اینجا این نیست که مسلمانان هیچگونه رابطه تجارى و اجتماعى با یهود و مسیحیان نداشته باشند، بلکه منظور این است که با آنها هم پیمان نگردند و در برابر دشمنان روى دوستى آنها تکیه نکنند.
🌼🌼🌼
مى دانیم مسأله هم پیمانى در میان عرب در آن زمان رواج کامل داشت و از آن به وِلاء تعبیر مى شد.
جالب این که در اینجا روى عنوان اهل کتاب تکیه نشده، بلکه به عنوان یهود و نصارى از آنها نام برده شده است، شاید اشاره به این است که آنها اگر به کتب آسمانى خود عمل مى کردند، هم پیمانان خوبى براى شما بودند.
ولى اتحاد آنها با یکدیگر روى دستور کتاب هاى آسمانى نیست، بلکه روى اغراض سیاسى، دسته بندى هاى نژادى و مانند آن است.
پس آنگاه، با یک جمله کوتاه، دلیل این نهى را بیان کرده، مى گوید: هر یک از آن دو طایفه، دوست و هم پیمانِ هم مسلکان خود هستند (بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض).
یعنى تا زمانى که منافع خودشان و دوستانشان مطرح است، هرگز به شما نمى پردازند.
روى این جهت، هر کس از شما طرح دوستى و پیمان با آنها بریزد، از نظر تقسیم بندى اجتماعى و مذهبى جزء آنها محسوب خواهد شد (وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ).
شک نیست که خداوند چنین افراد ستمگرى را که به خود و برادران و خواهران مسلمان خود خیانت کرده و بر دشمنانشان تکیه مى کنند، هدایت نخواهد کرد (إِنَّ اللّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمینَ).
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۳ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ۖ كَتَبَ
رَبُّكُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ۖ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ
تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»
هرگاه کسانى که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، به آنها بگو: «سلام بر شما!پروردگارتان، رحمت را بر خود لازم شمرده است. تا هرکس از شما کار بدى از روى نادانى انجام دهد، سپس توبه و اصلاح (وجبران) نماید، (مشمول رحمت خدا شود.)زیرا او آمرزنده ومهربان است.»
(انعام/۵۴)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
سلام بر مؤمنان!
بعضى معتقدند: آیه درباره کسانى نازل شده که در آیات قبل، پیامبر(صلى الله علیه وآله) مأمور شد از طرد آنها خوددارى کند و آنها را از خود جدا نسازد.
و بعضى معتقدند: درباره جمعى از گناهکاران بوده است که نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله)آمدند و اظهار داشتند ما گناهان زیادى کرده ایم و پیامبر(صلى الله علیه وآله) سکوت کرد تا آیه فوق نازل شد.
🌼🌼🌼
اما شأن نزول آن هر چه باشد، شک نیست که مفهوم آیه یک معنى کلّى و وسیع است و همه را شامل مى شود; زیرا نخست به صورت یک قانون کلّى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد که تمام افراد با ایمان را هر چند گناهکار باشند، نه تنها طرد نکند، بلکه بپذیرد، چنین مى فرماید:
هر گاه کسانى که به آیات ما ایمان آورده اند به سراغ تو بیایند، به آنها بگو: سلام بر شما! (وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ).
این سلام ممکن است از ناحیه خدا و به وسیله پیامبر(صلى الله علیه وآله) بوده باشد، و یا مستقیماً از ناحیه خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) و در هر حال دلیل بر پذیرا شدن، استقبال کردن و تفاهم و دوستى با آنها است.
در جمله دوم اضافه مى کند: به آنها بگوید: پروردگار شما رحمت را بر خود فرض کرده است (کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ).
کَتَبَ که از ماده کتابت به معنى نوشتن است، در بسیارى از موارد کنایه از الزام، ایجاب و تعهّد مى باشد; زیرا یکى از آثار نوشتن، مسلّم شدن و ثابت ماندن چیزى است.
و در جمله سوم که در حقیقت توضیح و تفسیر رحمت الهى است، با تعبیرى محبت آمیز چنین مى فرماید: هر کس از شما کارى از روى جهالت انجام دهد، سپس توبه کند و اصلاح و جبران نماید، خداوند آمرزنده و مهربان است (أَنـَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَة ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنـَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ).
همان طور که سابقاً گفته ایم منظور از جهالت در این گونه موارد، همان غلبه و طغیان شهوت است که انسان نه از روى دشمنى و عداوت با حق، بلکه به خاطر غلبه هوا و هوس آن چنان مى شود که فروغ عقل و کنترل شهوت را از دست مى دهد، چنین کسى با این که: عالم به گناه و حرام است اما چون علمش تحت الشعاع هوا و هوس واقع شده، به آن جهل اطلاق گردیده، مسلّماً چنین کسى در برابر گناه خود مسئول است، اما چون از روى عداوت و دشمنى نبوده، سعى و کوشش مى کند اصلاح و جبران کند.
🌼🌼🌼
در حقیقت آیه فوق به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: هیچ فرد با ایمانى را از هر طبقه و نژاد و در هر شرائطى بوده باشد، نه تنها از خود نراند، که آغوش خویش را یکسان به روى همه بگشاید، حتى اگر کسانى آلوده به گناهان زیاد باشند، آنها را نیز بپذیرد و اصلاح کند.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۴ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ»
واین گونه آیات را شرح مى دهیم، تا (حقیقت بر شما روشن شود، و) راه گناهکاران آشکار گردد.
(انعام/۵۵)
@ayehsobh