برانى از ستمگران خواهى بود (فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظّالِمینَ).
در این که منظور از حساب در اینجا چه حسابى است؟ در میان مفسران گفتگو است.
بعضى احتمال داده اند: منظور از حساب، حساب روزى آنها است، یعنى اگر دست آنها از مال و ثروت تهى است بارى بر دوش تو نمى گذارند; زیرا حساب روزى آنها با خدا است.
همان گونه که تو نیز بار زندگى خود را بر دوش آنها نمى گذارى و حساب روزى تو با آنها نیست.
ولى با توجه به بیانى که خواهیم کرد، این احتمال بعید به نظر مى رسد.
بلکه ظاهر این است که: منظور از حساب ، حساب اعمال است ـ همان طور که بسیارى از مفسران گفته اند ـ
اما این که چگونه خداوند مى فرماید: حساب اعمال آنها بر تو نیست، در حالى که آنها عمل بدى نداشته اند ـ تا ذکر چنین جمله اى لازم باشد؟ ـ
این به خاطر آن است که مشرکان یاران فقیر پیامبر(ص) را به واسطه نداشتن مال و ثروت متهم به دورى از خدا مى کردند که: اگر اعمال آنها در پیشگاه خدا مورد قبول بود; چرا آنها را از نظر زندگى، مرفّه قرار نداده است؟
به علاوه آنها را متهم مى کردند که ایمانشان شاید به خاطر تأمین زندگى و رسیدن به آب و نان بوده است.
قرآن پاسخ مى دهد: به فرض این که آنها چنین بوده باشند، ولى حسابشان با خدا است، همین اندازه که ایمان آورده اند و در صف مسلمین قرار گرفته اند، به هیچ قیمتى نباید رانده شوند، و به این ترتیب، جلو بهانه جوئى هاى اشراف قریش را مى گیرد.
نتیجه این که وظیفه پیامبر آن است هر فردى که اظهار ایمان کند را بدون هیچ گونه تفاوت و تبعیض، از هر قشر و طبقه اى که باشد، بپذیرد، چه رسد به افراد پاکدل و با ایمانى که جز خدا نمى جویند و تنها گناهشان این است که دستشان از مال و ثروت تهى است، و آلوده زندگى نکبت بار اشراف نیستند.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۲ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَكَذَٰلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لِّيَقُولُوا أَهَٰؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّن بَيْنِنَا ۗ أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ»
و این گونه بعضى از آنها را با بعض دیگر آزمودیم. تا (توانگران) بگویند: «آیا این گروه (فقیران) هستند که خداوند از میان ما (برگزیده، و) بر آنها منّت گذارده (و نعمت ایمان بخشیده) است؟!» (بگو:) آیا خداوند، شاکران را بهتر نمى شناسد؟!
(انعام/۵۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
شأن نزول:
بسیارى از مفسران نقل کرده اند که بعد از جنگ بدر، عبادة بن صامت خزرجى، خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده گفت: من هم پیمانانى از یهود دارم که از نظر عدد، زیاد و از نظر قدرت نیرومندند، اکنون که آنها ما را تهدید به جنگ مى کنند و حساب مسلمانان از غیر مسلمانان جدا شده است، من از دوستى و هم پیمانى با آنان برائت مى جویم، هم پیمانِ من تنها خدا و پیامبر او است.
عبداللّه بن أُبَىّ گفت: ولى من از هم پیمانى با یهود برائت نمى جویم; زیرا از حوادث مشکل مى ترسم و به آنها نیازمندم.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او فرمود: آنچه در مورد دوستى با یهود بر عباده مى ترسیدم، بر تو نیز مى ترسم (و خطر این دوستى و هم پیمانى براى تو از او بیشتر است).
عبداللّه گفت: چون چنین است من هم مى پذیرم و با آنها قطع رابطه مى کنم، آیات فوق نازل شد و مسلمانان را از هم پیمانى با یهود و نصارى بر حذر داشت.
🌼🌼🌼
تفسیر:
هم پیمانى با یهود و نصارى ممنوع
آیات فوق مسلمانان را از همکارى با یهود و نصارى به شدت بر حذر مى دارد، نخست مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید! یهود و نصارى را تکیه گاه و هم پیمان خود قرار ندهید! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِیاءَ).
یعنى ایمان به خدا ایجاب مى کند که به خاطر جلب منافع مادى با آنها همکارى نکنید.
أولیاء جمع ولىّ از ماده ولایت به معنى نزدیکى فوق العاده میان دو چیز است که به معنى دوستى و نیز به معنى هم پیمانى و سرپرستى آمده است.
ولى با توجه به شأن نزول آیه و سایر قرائنى که در دست است، منظور از آن در اینجا این نیست که مسلمانان هیچگونه رابطه تجارى و اجتماعى با یهود و مسیحیان نداشته باشند، بلکه منظور این است که با آنها هم پیمان نگردند و در برابر دشمنان روى دوستى آنها تکیه نکنند.
🌼🌼🌼
مى دانیم مسأله هم پیمانى در میان عرب در آن زمان رواج کامل داشت و از آن به وِلاء تعبیر مى شد.
جالب این که در اینجا روى عنوان اهل کتاب تکیه نشده، بلکه به عنوان یهود و نصارى از آنها نام برده شده است، شاید اشاره به این است که آنها اگر به کتب آسمانى خود عمل مى کردند، هم پیمانان خوبى براى شما بودند.
ولى اتحاد آنها با یکدیگر روى دستور کتاب هاى آسمانى نیست، بلکه روى اغراض سیاسى، دسته بندى هاى نژادى و مانند آن است.
پس آنگاه، با یک جمله کوتاه، دلیل این نهى را بیان کرده، مى گوید: هر یک از آن دو طایفه، دوست و هم پیمانِ هم مسلکان خود هستند (بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض).
یعنى تا زمانى که منافع خودشان و دوستانشان مطرح است، هرگز به شما نمى پردازند.
روى این جهت، هر کس از شما طرح دوستى و پیمان با آنها بریزد، از نظر تقسیم بندى اجتماعى و مذهبى جزء آنها محسوب خواهد شد (وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ).
شک نیست که خداوند چنین افراد ستمگرى را که به خود و برادران و خواهران مسلمان خود خیانت کرده و بر دشمنانشان تکیه مى کنند، هدایت نخواهد کرد (إِنَّ اللّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمینَ).
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۳ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ۖ كَتَبَ
رَبُّكُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ۖ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ
تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»
هرگاه کسانى که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، به آنها بگو: «سلام بر شما!پروردگارتان، رحمت را بر خود لازم شمرده است. تا هرکس از شما کار بدى از روى نادانى انجام دهد، سپس توبه و اصلاح (وجبران) نماید، (مشمول رحمت خدا شود.)زیرا او آمرزنده ومهربان است.»
(انعام/۵۴)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
سلام بر مؤمنان!
بعضى معتقدند: آیه درباره کسانى نازل شده که در آیات قبل، پیامبر(صلى الله علیه وآله) مأمور شد از طرد آنها خوددارى کند و آنها را از خود جدا نسازد.
و بعضى معتقدند: درباره جمعى از گناهکاران بوده است که نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله)آمدند و اظهار داشتند ما گناهان زیادى کرده ایم و پیامبر(صلى الله علیه وآله) سکوت کرد تا آیه فوق نازل شد.
🌼🌼🌼
اما شأن نزول آن هر چه باشد، شک نیست که مفهوم آیه یک معنى کلّى و وسیع است و همه را شامل مى شود; زیرا نخست به صورت یک قانون کلّى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد که تمام افراد با ایمان را هر چند گناهکار باشند، نه تنها طرد نکند، بلکه بپذیرد، چنین مى فرماید:
هر گاه کسانى که به آیات ما ایمان آورده اند به سراغ تو بیایند، به آنها بگو: سلام بر شما! (وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ).
این سلام ممکن است از ناحیه خدا و به وسیله پیامبر(صلى الله علیه وآله) بوده باشد، و یا مستقیماً از ناحیه خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) و در هر حال دلیل بر پذیرا شدن، استقبال کردن و تفاهم و دوستى با آنها است.
در جمله دوم اضافه مى کند: به آنها بگوید: پروردگار شما رحمت را بر خود فرض کرده است (کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ).
کَتَبَ که از ماده کتابت به معنى نوشتن است، در بسیارى از موارد کنایه از الزام، ایجاب و تعهّد مى باشد; زیرا یکى از آثار نوشتن، مسلّم شدن و ثابت ماندن چیزى است.
و در جمله سوم که در حقیقت توضیح و تفسیر رحمت الهى است، با تعبیرى محبت آمیز چنین مى فرماید: هر کس از شما کارى از روى جهالت انجام دهد، سپس توبه کند و اصلاح و جبران نماید، خداوند آمرزنده و مهربان است (أَنـَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَة ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنـَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ).
همان طور که سابقاً گفته ایم منظور از جهالت در این گونه موارد، همان غلبه و طغیان شهوت است که انسان نه از روى دشمنى و عداوت با حق، بلکه به خاطر غلبه هوا و هوس آن چنان مى شود که فروغ عقل و کنترل شهوت را از دست مى دهد، چنین کسى با این که: عالم به گناه و حرام است اما چون علمش تحت الشعاع هوا و هوس واقع شده، به آن جهل اطلاق گردیده، مسلّماً چنین کسى در برابر گناه خود مسئول است، اما چون از روى عداوت و دشمنى نبوده، سعى و کوشش مى کند اصلاح و جبران کند.
🌼🌼🌼
در حقیقت آیه فوق به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: هیچ فرد با ایمانى را از هر طبقه و نژاد و در هر شرائطى بوده باشد، نه تنها از خود نراند، که آغوش خویش را یکسان به روى همه بگشاید، حتى اگر کسانى آلوده به گناهان زیاد باشند، آنها را نیز بپذیرد و اصلاح کند.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۴ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ»
واین گونه آیات را شرح مى دهیم، تا (حقیقت بر شما روشن شود، و) راه گناهکاران آشکار گردد.
(انعام/۵۵)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در آیه بعد، براى تأکید مطلب مى فرماید: ما آیات، نشانه ها و دستورات خود را این چنین روشن و مشخص مى کنیم، تا هم راه حق جویان و مطیعان آشکار گردد و هم راه گنه کاران لجوج و دشمنان حق (وَ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الآیاتِ وَ لِتَسْتَبینَ سَبیلُ الْمُجْرِمینَ).
روشن است: منظور از مجرم، در آیه فوق هر گناهکارى نیست; زیرا پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این آیه مأموریت پیدا مى کند گناهکاران را در صورتى که به سوى او بیایند هر چند اعمال خلافى از روى نادانى انجام داده باشند، بپذیرد.
بنابراین، منظور از مجرم، همان گناهکاران لجوج و سرسختى هستند که با هیچ وسیله تسلیم حق نمى شوند.
یعنى بعد از این دعوت عمومى و همگانى به سوى حق ـ حتى دعوت از گناهکارانى که از کار خود پشیمانند ـ راه و رسم مجرمان لجوج و غیر قابل انعطاف کاملاً شناخته خواهد شد.
🌼🌼🌼
در حقیقت جمله وَ لِتَسْتَبینَ... عطف بر جمله محذوفى است که به قرینه مقابله فهمیده مى شود، یعنى: وَ لِتَسْتَبینَ سَبیلُ الْمُؤْمِنِیْنَ الْمُطِیْعِیْنَ و وَ لِتَسْتَبینَ سَبیلُ الْمُجْرِمینَ: تا راه ایمان آورندگان مطیع و راه گناهکاران هر دو آشکار گردد .
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۵ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ ۚ قُل لَّا
أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ ۙ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ»
بگو: «من از پرستش کسانى که غیر از خدا مى خوانید، نهى شده ام.» بگو: «من از هوا و هوسهاى شما، پیروى نمى کنم. اگر چنین کنم، گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نخواهم بود.»
(انعام/۵۶)
@ayehsobh
5d3ac7317e8c6b15da66ce73_1458823031761857244.mp3
139.4K
آیه ۵۶ سوره انعام
استاد پرهیزگار
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
اصرار بیجا
در این آیات، همچنان روى سخن به مشرکان و بت پرستان لجوج است ـ همان طور که بیشتر آیات این سوره نیز همین بحث را دنبال مى کند ـ لحن این آیات، چنان است که گویا آنها از پیامبر(صلى الله علیه وآله) دعوت کرده بودند به آئینشان گرایش پیدا کند و پیامبر(صلى الله علیه وآله) مأمور مى شود: صریحاً به آنها چنین اعلام دارد: بگو: من از پرستش کسانى را که غیر از خدا مى پرستید نهى شده ام (قُلْ إِنـِّی نُهیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ).
🌼🌼🌼
جمله نُهِیْتُ: ممنوع شده ام که به صورت فعل ماضى مجهول آورده شده، اشاره به این است که ممنوع بودن پرستش بت ها چیز تازه اى نیست بلکه همواره چنین بوده و خواهد بود.
آنگاه با جمله بگو: اى پیامبر! من پیروى از هوا و هوس هاى شما نمى کنم (قُلْ لا أَتَّبِـعُ أَهْواءَکُمْ);
پاسخ روشنى به پیشنهاد بى اساس آنها مى دهد و آن این که بت پرستى هیچ دلیل منطقى ندارد، و هرگز با حکم عقل و خرد، جور نمى آید; زیرا عقل به خوبى درک مى کند که انسان از جماد، اشرف است.
چگونه ممکن است انسان در برابر مخلوق دیگرى و حتى در برابر موجود پست ترى سر تعظیم فرود آورد؟!
علاوه بر این بت ها غالباً ساخته و پرداخته انسان بودند، چگونه ممکن است چیزى که مخلوق خود انسان است معبود او و حلاّل مشکلاتش گردد؟!
بنابراین سرچشمه بت پرستى چیزى جز تقلید کورکورانه و پیروى از خرافات و هواپرستى نیست.
و در آخرین جمله، براى تأکید بیشتر مى گوید: من اگر چنین کارى کنم مسلّماً گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نخواهم بود (قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنـَا مِنَ الْمُهْتَدینَ).
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۶ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُلْ إِنِّي عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَكَذَّبْتُم بِهِ ۚ مَا عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ ۚ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ ۖ يَقُصُّ الْحَقَّ ۖ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ»
بگو: «من دلیل روشنى از پروردگارم دارم. ولى شما آن را تکذیب کرده اید. آنچه شما (از عذاب الهى) درباره آن شتاب مى کنید در اختیار من نیست. حکم و فرمان، تنهاازآن خداست! حق را از باطل جدا مى کند و او بهترین جدا کننده (حق از باطل) است.»
(انعام/۵۷)
@ayehsobh
5d3ac7317e8c6b15da66ce73_1205742214646929753.mp3
143.5K
آیه ۵۷ سوره انعام
استاد پرهیزگار
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در آیه بعد، پاسخ دیگرى به آنها مى دهد و آن این که: بگو: من بیّنه و دلیل روشنى از طرف پروردگارم دارم اگر چه شما آن را نپذیرفته و تکذیب کرده اید (قُلْ إِنـِّی عَلى بَیِّنَة مِنْ رَبِّی وَ کَذَّبْتُمْ بِهِ).
🌼🌼🌼
بَیِّنَة در اصل، به چیزى مى گویند که میان دو شىء فاصله و جدائى مى افکند به گونه اى که دیگر هیچ گونه اتصال و آمیزش با هم نداشته باشند، سپس به دلیل روشن و آشکار نیز گفته شده، از این نظر که حق و باطل را کاملاً از هم جدا مى کند.
در اصطلاح فقهى اگر چه بیّنة به شهادت دو نفر عادل گفته مى شود ولى معنى لغوى آن کاملاً وسیع است و شهادت دو عادل یکى از مصداق هاى آن مى باشد.
و اگر به معجزات بیّنة گفته مى شود، باز از همین نظر است که حق را از باطل جدا مى کند و اگر به آیات و احکام الهى بیّنة گفته مى شود باز به عنوان مصداق این معنى وسیع است.
خلاصه، در این آیه نیز پیامبر(صلى الله علیه وآله) مأمور است روى این نکته تکیه کند که مدرک من در مسأله خداپرستى و مبارزه با بت، کاملاً روشن و آشکار مى باشد و انکار و تکذیب شما چیزى از اهمیت آن نمى کاهد.
پس از آن به یکى دیگر از بهانه جوئى هاى آنها اشاره مى کند و آن این که آنها مى گفتند: اگر تو بر حق هستى، کیفرهائى که ما را به آن تهدید مى کنى زودتر بیاور!
پیامبر(صلى الله علیه وآله) در پاسخ آنها مى گوید: آنچه را که شما درباره آن عجله مى کنید به دست من نیست (ما عِنْدی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ).
تمام کارها و فرمان ها همه به دست خدا است (إِنِ الْحُکْمُ إِلاّ لِلّهِ).
آنگاه به عنوان تأکید مى گوید: او است که حق را از باطل جدا مى کند و او بهترین جداکنندگان حق از باطل است (یَـقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلینَ).
بدیهى است کسى مى تواند به خوبى حق را از باطل جدا کند که علمش از همه بیشتر باشد، و شناخت حق و باطل براى او کاملاً روشن.
به علاوه، قدرت کافى براى اعمال علم و دانش خود نیز داشته باشد و این دو صفت (علم و قدرت) به طور نامحدود و بى پایان تنها براى ذات پاک خدا است، بنابراین او بهترین جداکنندگان حق از باطل است.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۷ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُل لَّوْ أَنَّ عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ ۗ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ»
بگو: «اگر آنچه درباره آن شتاب مى کنید، در اختیار من بود(و به درخواست شما ترتیب اثر مى دادم، عذاب الهى بر شما نازل مى گشت. و) کار میان من و شما پایان گرفته بود. ولى خداوند ستمکاران را بهتر مى شناسد (و به موقع مجازات مى کند).»
(انعام/۵۸)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در این آیه، به پیامبر دستور مى دهد: در برابر مطالبه عذاب و کیفر، از ناحیه این جمعیت لجوج و نادان، به آنها بگو: اگر آنچه را که شما با عجله از من مى طلبید در قبضه قدرت من بود و من به درخواست شما ترتیب اثر مى دادم کار من و شما پایان گرفته بود (قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِى ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِیَ الأَمْرُ بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ).
🌼🌼🌼
اما براى این که تصوّر نکنند مجازات آنها به دست فراموشى سپرده شده در پایان مى گوید: خداوند بهتر از همه کس ستمکاران و ظالمان را مى شناسد و به موقع کیفر آنها را خواهد داد (وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِالظّالِمینَ).
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۸ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۚ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ»
کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست و جز او، کسى آنها را نمى داند. او آنچه را در خشکى و دریاست مى داند. هیچ برگى (از درختى) نمى افتد، مگراین که از آن آگاه است و هیچ دانه اى در تاریکیهاى زمین، و هیچ تر و خشکى وجود ندارد، جز این که در کتابى آشکار [= در کتاب علم خدا] ثبت است.
(انعام/۵۹)
@ayehsobh
ارتباط با مدیر کانال:
@shahed
❇ تفســــــیر❇
اسرار غیب!
در آیات گذشته، سخن از علم و قدرت خدا و وسعت دایره حکم و فرمان او در میان بود، در این آیات، آنچه را در آیات قبل اجمالاً بیان شده، مشروحاً توضیح داده مى شود.
نخست به موضوع علم خدا پرداخته، مى گوید:
خزانه هاى غیب (یا کلیدهاى غیب) همه در نزد خدا است، و جز او کسى آنها را نمى داند (وَ عِنْدَهُ مَفاتِـحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاّ هُوَ).
مَفاتِـحُ جمع مِفْتَح (بر وزن بهتر) به معنى کلید است، و نیز ممکن است جمع مَفْتَح (بر وزن دفتر) به معنى خزینه و مرکز نگاهدارى چیزى بوده باشد.
در صورت اول، معنى آیه چنین مى شود: تمام کلیدهاى غیب به دست او است، و در صورت دوم تمام خزانه هاى غیب.
این احتمال نیز وجود دارد که: هر دو معنى در یک عبارت مراد باشد، و همان طور که در علم اصول اثبات کرده ایم، استعمال یک لفظ در چند معنى مشکلى ندارد.
و در هر صورت این دو لازم و ملزوم یکدیگرند; زیرا هر کجا خزانه اى است، کلیدى وجود دارد.
ولى بیشتر به نظر مى رسد مفاتح به معنى کلیدها باشد، نه خزائن; زیرا هدف در اینجا بیان علم خدا است و آن با مسأله کلید که وسیله آگاهى از ذخائر مختلف است، متناسب تر مى باشد، در دو مورد دیگر که کلمه مفاتح در قرآن به کار رفته، نیز منظور از آن کلید است.
🌼🌼🌼
پس از آن براى توضیح و تأکید بیشتر مى گوید: آنچه در برّ و بحر است را خدا مى داند (وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ).
بَرّ به معنى مکان وسیع است، و معمولاً به خشکى ها گفته مى شود، و بحر در اصل، نیز به معنى محل وسیعى است که آب زیاد در آن مجتمع باشد، و معمولاً به دریاها و گاهى به نهرهاى عظیم نیز گفته مى شود.
در هر حال، آگاهى خدا از آنچه در خشکى ها و دریاها است، به معنى احاطه علم او بر همه چیز است. و توجه به وسعت معنى جمله بالا (آنچه در خشکى ها و دریاها است) در حقیقت روشنگر گوشه اى از علم وسیع او است.
یعنى او، از جنبش میلیاردها موجود زنده، کوچک و بزرگ، در اعماق دریاها.
از لرزش برگ هاى درختان در تمام جنگل ها و کوه ها.
از تاریخچه قطعى شگفتن هر غنچه و باز شدن گلبرگ ها.
از جریان امواج نسیم در بیابان ها و خمیدگى دره ها.
از شماره واقعى سلول هاى بدن هر انسان و گلبول هاى خون ها.
از حرکات مرموز تمام الکترون ها در دل اتم ها.
و بالاخره، از تمام اندیشه هائى که از لابلاى پرده هاى مغز ما مى گذرد، و تا اعماق روح ما نفوذ مى کند...
آرى از همه اینها به طور یکسان با خبر است.
🌼🌼🌼
باز در جمله بعد، براى تأکید احاطه علمى خداوند، اشاره به خصوص مواردى کرده، مى فرماید: هیچ برگى از درختى جدا نمى شود، مگر این که آن را مى داند (وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة إِلاّ یَعْلَمُها).
یعنى تعداد این برگ ها و لحظه جدا شدنشان از شاخه ها و گردش آنها در وسط هوا و لحظه قرار گرفتنشان روى زمین، همه اینها در پیشگاه علم او روشن است.
همچنین هیچ دانه اى در مخفیگاه زمین قرار نمى گیرد، مگر این که تمام خصوصیات آن را مى داند (وَ لا حَبَّة فی ظُلُماتِ الأَرْضِ).
در حقیقت، دست روى دو نقطه حساس گذارده شده است، که براى هیچ انسانى هر چند میلیون ها سال از عمر او بگذرد، و دستگاه هاى صنعتى و تکامل حیرت انگیز پیدا کند، احاطه بر آن ممکن نیست.
چه کسى مى داند بادها در هر شبانه روز در سرتاسر کره زمین چه بذرهائى را از گیاهان جدا کرده و به چه نقطه اى مى پاشند؟!
بذرهائى که ممکن است گاهى سالیان دراز در اعماق زمین مخفى بمانند، تا آب کافى براى رشد و نموّ به دست آورند؟
چه کسى مى داند که در هر ساعت به وسیله حشرات و یا به وسیله انسان ها چند دانه از چه نوع بذر و در کدام نقطه زمین افشانده مى شوند؟!
کدام مغز الکترونیکى مى تواند، تعداد برگ هائى که در یک روز از شاخه درختان جنگل ها جدا مى شوند حساب کند؟
نگاه، به منظره یک جنگل مخصوصاً در فصل پائیز، و به ویژه به دنبال یک رگبار یا یک تند باد، و منظره بدیعى که سقوط پى در پى برگ ها پیدا مى کند، به خوبى این حقیقت را ثابت مى کند، که این گونه علوم هیچ گاه ممکن نیست در دسترس انسان قرار گیرد.
در واقع سقوط برگ ها لحظه مرگ آنها است، و سقوط دانه ها در مخفیگاه زمین گام هاى نخستین حیات و زندگى آنها است.
او است که از نظام این مرگ و زندگى با خبر است، حتى گام هاى مختلفى را که یک دانه به سوى زندگى کامل و شکوفا شدن برمى دارد در هر لحظه، و هر ساعت در پیشگاه علم او آشکار است.
بیان این موضوع یک اثر فلسفى دارد و یک اثر تربیتى .
اما اثر فلسفى آن این است: پندار کسانى که علم خدا را منحصر به کلیّات مى دانند، و معتقدند: خدا از جزئیات این جهان آگاهى ندارد را نفى مى کند، و صریحاً مى گوید: خدا از همه کلیّات و جزئیات آگاهى کامل دارد.
و اما اثر تربیتى آن روشن است; زیرا ایمان به این علم وسیعِ پهناور به انسان مى گوید: تمام اسرار وجود تو، اعمال و گفتار تو، نیات و افکار تو
، همگى براى ذات پاک او آشکار است، با چنین ایمانى چگونه ممکن است انسان مراقب حال خویش نباشد، و اعمال و گفتار و نیّات خود را کنترل نکند؟!
🌼🌼🌼
و در پایان آیه، مى فرماید: هیچ تَر و خشکى نیست مگر این که در کتاب مبین ثبت است (وَ لا رَطْب وَ لا یابِس إِلاّ فی کِتاب مُبین).
این جمله، با عبارتى کوتاه، وسعت بى انتهاى علم خدا را به همه موجودات بیان مى کند و هیچ چیز از آن مستثنى نخواهد بود; زیرا منظور از تر و خشک معنى لغوى آن نیست بلکه این تعبیر، معمولاً کنایه از عمومیت مى باشد.
در مورد کتاب مبین احتمالات مختلفى از ناحیه مفسران داده شده است، ولى بیشتر به نظر مى رسد: منظور از کتاب مبین ، همان مقام علم پروردگار است یعنى همه موجودات در علم بى پایان او ثبت مى باشند، و تفسیر آن به لوح محفوظ نیز قابل تطبیق بر همین معنى است، چه این که: بعید نیست منظور از لوح محفوظ نیز همان صفحه علم خدا باشد.
این احتمال نیز در معنى کتاب مبین وجود دارد که منظور از آن عالم آفرینش و خلقت و سلسله علت و معلول ها است، که همه چیز در آن نوشته شده است.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۹ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُم بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضَىٰ أَجَلٌ مُّسَمًّى ۖ ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ»
اوست آن کسى که (روح) شما را در شب (به هنگام خواب) مى گیرد و از آنچه در روز انجام داده اید آگاه است. سپس در روز شما را (از خواب) برمى انگیزد. (و این وضع همچنان ادامه مى یابد) تا سرآمد معیّنى فرارسد. سپس بازگشت شما به سوى اوست. آنگاه شما را از آنچه انجام مى دادید، با خبر مى سازد.
(انعام/۶۰)
@ayehsobh