5d3ac7317e8c6b15da66ce73_1205742214646929753.mp3
143.5K
آیه ۵۷ سوره انعام
استاد پرهیزگار
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در آیه بعد، پاسخ دیگرى به آنها مى دهد و آن این که: بگو: من بیّنه و دلیل روشنى از طرف پروردگارم دارم اگر چه شما آن را نپذیرفته و تکذیب کرده اید (قُلْ إِنـِّی عَلى بَیِّنَة مِنْ رَبِّی وَ کَذَّبْتُمْ بِهِ).
🌼🌼🌼
بَیِّنَة در اصل، به چیزى مى گویند که میان دو شىء فاصله و جدائى مى افکند به گونه اى که دیگر هیچ گونه اتصال و آمیزش با هم نداشته باشند، سپس به دلیل روشن و آشکار نیز گفته شده، از این نظر که حق و باطل را کاملاً از هم جدا مى کند.
در اصطلاح فقهى اگر چه بیّنة به شهادت دو نفر عادل گفته مى شود ولى معنى لغوى آن کاملاً وسیع است و شهادت دو عادل یکى از مصداق هاى آن مى باشد.
و اگر به معجزات بیّنة گفته مى شود، باز از همین نظر است که حق را از باطل جدا مى کند و اگر به آیات و احکام الهى بیّنة گفته مى شود باز به عنوان مصداق این معنى وسیع است.
خلاصه، در این آیه نیز پیامبر(صلى الله علیه وآله) مأمور است روى این نکته تکیه کند که مدرک من در مسأله خداپرستى و مبارزه با بت، کاملاً روشن و آشکار مى باشد و انکار و تکذیب شما چیزى از اهمیت آن نمى کاهد.
پس از آن به یکى دیگر از بهانه جوئى هاى آنها اشاره مى کند و آن این که آنها مى گفتند: اگر تو بر حق هستى، کیفرهائى که ما را به آن تهدید مى کنى زودتر بیاور!
پیامبر(صلى الله علیه وآله) در پاسخ آنها مى گوید: آنچه را که شما درباره آن عجله مى کنید به دست من نیست (ما عِنْدی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ).
تمام کارها و فرمان ها همه به دست خدا است (إِنِ الْحُکْمُ إِلاّ لِلّهِ).
آنگاه به عنوان تأکید مى گوید: او است که حق را از باطل جدا مى کند و او بهترین جداکنندگان حق از باطل است (یَـقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلینَ).
بدیهى است کسى مى تواند به خوبى حق را از باطل جدا کند که علمش از همه بیشتر باشد، و شناخت حق و باطل براى او کاملاً روشن.
به علاوه، قدرت کافى براى اعمال علم و دانش خود نیز داشته باشد و این دو صفت (علم و قدرت) به طور نامحدود و بى پایان تنها براى ذات پاک خدا است، بنابراین او بهترین جداکنندگان حق از باطل است.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۷ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُل لَّوْ أَنَّ عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ ۗ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ»
بگو: «اگر آنچه درباره آن شتاب مى کنید، در اختیار من بود(و به درخواست شما ترتیب اثر مى دادم، عذاب الهى بر شما نازل مى گشت. و) کار میان من و شما پایان گرفته بود. ولى خداوند ستمکاران را بهتر مى شناسد (و به موقع مجازات مى کند).»
(انعام/۵۸)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در این آیه، به پیامبر دستور مى دهد: در برابر مطالبه عذاب و کیفر، از ناحیه این جمعیت لجوج و نادان، به آنها بگو: اگر آنچه را که شما با عجله از من مى طلبید در قبضه قدرت من بود و من به درخواست شما ترتیب اثر مى دادم کار من و شما پایان گرفته بود (قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِى ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِیَ الأَمْرُ بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ).
🌼🌼🌼
اما براى این که تصوّر نکنند مجازات آنها به دست فراموشى سپرده شده در پایان مى گوید: خداوند بهتر از همه کس ستمکاران و ظالمان را مى شناسد و به موقع کیفر آنها را خواهد داد (وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِالظّالِمینَ).
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۸ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۚ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ»
کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست و جز او، کسى آنها را نمى داند. او آنچه را در خشکى و دریاست مى داند. هیچ برگى (از درختى) نمى افتد، مگراین که از آن آگاه است و هیچ دانه اى در تاریکیهاى زمین، و هیچ تر و خشکى وجود ندارد، جز این که در کتابى آشکار [= در کتاب علم خدا] ثبت است.
(انعام/۵۹)
@ayehsobh
ارتباط با مدیر کانال:
@shahed
❇ تفســــــیر❇
اسرار غیب!
در آیات گذشته، سخن از علم و قدرت خدا و وسعت دایره حکم و فرمان او در میان بود، در این آیات، آنچه را در آیات قبل اجمالاً بیان شده، مشروحاً توضیح داده مى شود.
نخست به موضوع علم خدا پرداخته، مى گوید:
خزانه هاى غیب (یا کلیدهاى غیب) همه در نزد خدا است، و جز او کسى آنها را نمى داند (وَ عِنْدَهُ مَفاتِـحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاّ هُوَ).
مَفاتِـحُ جمع مِفْتَح (بر وزن بهتر) به معنى کلید است، و نیز ممکن است جمع مَفْتَح (بر وزن دفتر) به معنى خزینه و مرکز نگاهدارى چیزى بوده باشد.
در صورت اول، معنى آیه چنین مى شود: تمام کلیدهاى غیب به دست او است، و در صورت دوم تمام خزانه هاى غیب.
این احتمال نیز وجود دارد که: هر دو معنى در یک عبارت مراد باشد، و همان طور که در علم اصول اثبات کرده ایم، استعمال یک لفظ در چند معنى مشکلى ندارد.
و در هر صورت این دو لازم و ملزوم یکدیگرند; زیرا هر کجا خزانه اى است، کلیدى وجود دارد.
ولى بیشتر به نظر مى رسد مفاتح به معنى کلیدها باشد، نه خزائن; زیرا هدف در اینجا بیان علم خدا است و آن با مسأله کلید که وسیله آگاهى از ذخائر مختلف است، متناسب تر مى باشد، در دو مورد دیگر که کلمه مفاتح در قرآن به کار رفته، نیز منظور از آن کلید است.
🌼🌼🌼
پس از آن براى توضیح و تأکید بیشتر مى گوید: آنچه در برّ و بحر است را خدا مى داند (وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ).
بَرّ به معنى مکان وسیع است، و معمولاً به خشکى ها گفته مى شود، و بحر در اصل، نیز به معنى محل وسیعى است که آب زیاد در آن مجتمع باشد، و معمولاً به دریاها و گاهى به نهرهاى عظیم نیز گفته مى شود.
در هر حال، آگاهى خدا از آنچه در خشکى ها و دریاها است، به معنى احاطه علم او بر همه چیز است. و توجه به وسعت معنى جمله بالا (آنچه در خشکى ها و دریاها است) در حقیقت روشنگر گوشه اى از علم وسیع او است.
یعنى او، از جنبش میلیاردها موجود زنده، کوچک و بزرگ، در اعماق دریاها.
از لرزش برگ هاى درختان در تمام جنگل ها و کوه ها.
از تاریخچه قطعى شگفتن هر غنچه و باز شدن گلبرگ ها.
از جریان امواج نسیم در بیابان ها و خمیدگى دره ها.
از شماره واقعى سلول هاى بدن هر انسان و گلبول هاى خون ها.
از حرکات مرموز تمام الکترون ها در دل اتم ها.
و بالاخره، از تمام اندیشه هائى که از لابلاى پرده هاى مغز ما مى گذرد، و تا اعماق روح ما نفوذ مى کند...
آرى از همه اینها به طور یکسان با خبر است.
🌼🌼🌼
باز در جمله بعد، براى تأکید احاطه علمى خداوند، اشاره به خصوص مواردى کرده، مى فرماید: هیچ برگى از درختى جدا نمى شود، مگر این که آن را مى داند (وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة إِلاّ یَعْلَمُها).
یعنى تعداد این برگ ها و لحظه جدا شدنشان از شاخه ها و گردش آنها در وسط هوا و لحظه قرار گرفتنشان روى زمین، همه اینها در پیشگاه علم او روشن است.
همچنین هیچ دانه اى در مخفیگاه زمین قرار نمى گیرد، مگر این که تمام خصوصیات آن را مى داند (وَ لا حَبَّة فی ظُلُماتِ الأَرْضِ).
در حقیقت، دست روى دو نقطه حساس گذارده شده است، که براى هیچ انسانى هر چند میلیون ها سال از عمر او بگذرد، و دستگاه هاى صنعتى و تکامل حیرت انگیز پیدا کند، احاطه بر آن ممکن نیست.
چه کسى مى داند بادها در هر شبانه روز در سرتاسر کره زمین چه بذرهائى را از گیاهان جدا کرده و به چه نقطه اى مى پاشند؟!
بذرهائى که ممکن است گاهى سالیان دراز در اعماق زمین مخفى بمانند، تا آب کافى براى رشد و نموّ به دست آورند؟
چه کسى مى داند که در هر ساعت به وسیله حشرات و یا به وسیله انسان ها چند دانه از چه نوع بذر و در کدام نقطه زمین افشانده مى شوند؟!
کدام مغز الکترونیکى مى تواند، تعداد برگ هائى که در یک روز از شاخه درختان جنگل ها جدا مى شوند حساب کند؟
نگاه، به منظره یک جنگل مخصوصاً در فصل پائیز، و به ویژه به دنبال یک رگبار یا یک تند باد، و منظره بدیعى که سقوط پى در پى برگ ها پیدا مى کند، به خوبى این حقیقت را ثابت مى کند، که این گونه علوم هیچ گاه ممکن نیست در دسترس انسان قرار گیرد.
در واقع سقوط برگ ها لحظه مرگ آنها است، و سقوط دانه ها در مخفیگاه زمین گام هاى نخستین حیات و زندگى آنها است.
او است که از نظام این مرگ و زندگى با خبر است، حتى گام هاى مختلفى را که یک دانه به سوى زندگى کامل و شکوفا شدن برمى دارد در هر لحظه، و هر ساعت در پیشگاه علم او آشکار است.
بیان این موضوع یک اثر فلسفى دارد و یک اثر تربیتى .
اما اثر فلسفى آن این است: پندار کسانى که علم خدا را منحصر به کلیّات مى دانند، و معتقدند: خدا از جزئیات این جهان آگاهى ندارد را نفى مى کند، و صریحاً مى گوید: خدا از همه کلیّات و جزئیات آگاهى کامل دارد.
و اما اثر تربیتى آن روشن است; زیرا ایمان به این علم وسیعِ پهناور به انسان مى گوید: تمام اسرار وجود تو، اعمال و گفتار تو، نیات و افکار تو
، همگى براى ذات پاک او آشکار است، با چنین ایمانى چگونه ممکن است انسان مراقب حال خویش نباشد، و اعمال و گفتار و نیّات خود را کنترل نکند؟!
🌼🌼🌼
و در پایان آیه، مى فرماید: هیچ تَر و خشکى نیست مگر این که در کتاب مبین ثبت است (وَ لا رَطْب وَ لا یابِس إِلاّ فی کِتاب مُبین).
این جمله، با عبارتى کوتاه، وسعت بى انتهاى علم خدا را به همه موجودات بیان مى کند و هیچ چیز از آن مستثنى نخواهد بود; زیرا منظور از تر و خشک معنى لغوى آن نیست بلکه این تعبیر، معمولاً کنایه از عمومیت مى باشد.
در مورد کتاب مبین احتمالات مختلفى از ناحیه مفسران داده شده است، ولى بیشتر به نظر مى رسد: منظور از کتاب مبین ، همان مقام علم پروردگار است یعنى همه موجودات در علم بى پایان او ثبت مى باشند، و تفسیر آن به لوح محفوظ نیز قابل تطبیق بر همین معنى است، چه این که: بعید نیست منظور از لوح محفوظ نیز همان صفحه علم خدا باشد.
این احتمال نیز در معنى کتاب مبین وجود دارد که منظور از آن عالم آفرینش و خلقت و سلسله علت و معلول ها است، که همه چیز در آن نوشته شده است.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۹ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُم بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضَىٰ أَجَلٌ مُّسَمًّى ۖ ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ»
اوست آن کسى که (روح) شما را در شب (به هنگام خواب) مى گیرد و از آنچه در روز انجام داده اید آگاه است. سپس در روز شما را (از خواب) برمى انگیزد. (و این وضع همچنان ادامه مى یابد) تا سرآمد معیّنى فرارسد. سپس بازگشت شما به سوى اوست. آنگاه شما را از آنچه انجام مى دادید، با خبر مى سازد.
(انعام/۶۰)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در آیه بعد، بحث را به احاطه علم خداوند به اعمال انسان که هدف اصلى است، کشانیده و قدرت قاهره خدا را نیز مشخص مى سازد، تا مردم از مجموع این بحث نتایج تربیتى لازم را بگیرند.
نخست مى فرماید: او کسى است که روح شما را در شب قبض مى کند، و از آنچه در روز انجام مى دهید و به دست مى آورید آگاه است (وَ هُوَ الَّذی یَتَوَفّاکُمْ بِاللَّیْلِ وَ یَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ).
توفـِّى در لغت به معنى باز گرفتن است، و این که خواب را یک نوع بازگرفتن روح معرفى کرده، به خاطر آن است که خواب ـ همان طور که معروف است ـ برادر مرگ است.
مرگ، تعطیل کامل دستگاه مغز آدمى و قطع مطلق پیوند روح و جسم است، در حالى که خواب، تنها تعطیل بخشى از دستگاه مغز و ضعیف شدن این پیوند است، بنابراین خواب، مرحله کوچکى از مرگ حساب مى شود.
🌼🌼🌼
جَرَحْتُمْ از ماده جرح و در اینجا به معنى اکتساب و به دست آوردن چیزى است. یعنى شما شب و روز در زیر چتر قدرت و علم خداوند قرار دارید، آن کس که از پرورش دانه هاى نباتات در دل خاک، و از سقوط و مرگ برگ ها در هر مکان و هر زمان آگاه است، از اعمال شما نیز آگاهى دارد.
سپس مى گوید: این نظام خواب و بیدارى تکرار مى شود، شب مى خوابید روز شما را بیدار مى کند و این وضع هم چنان ادامه دارد تا پایان زندگى شما فرا رسد (ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فیهِ لِیـُقْضى أَجَلٌ مُسَمّىً).
سرانجام، نتیجه نهائى بحث را چنین بیان مى کند: سپس بازگشت همه به سوى خدا است و شما را از آنچه انجام داده اید آگاه مى سازد (ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یـُنَبِّـئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۰ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ ۖ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّىٰ
إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ»
و اوست که بر بندگان خود تسلّط کامل دارد و مراقبانى بر شما مى گمارد. تا زمانى که مرگ یکى از شما فرا رسد. (در این هنگام،) فرستادگان ما جان او را مى گیرند. و آنها (در نگاهدارى حساب عمرو اعمال بندگان) کوتاهى نمى کنند.
(انعام/۶۱)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در این آیه، باز براى توضیح بیشتر روى احاطه علمى خداوند نسبت به اعمال بندگان، و نگاهدارى دقیق حساب آنها براى روز رستاخیز چنین مى گوید: او تسلط کامل بر بندگان خود دارد و هم اوست که حافظان و مراقبانى بر شما مى فرستد که حساب اعمالتان را دقیقاً نگاهدارى کنند (وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً).
همان طور که سابقاً نیز اشاره کردیم قاهریت، به معنى غلبه و تسلط کامل بر چیزى است به طورى که هیچ گونه توانائى مقاومت در طرف مقابل نباشد، و به عقیده بعضى، این کلمه معمولاً در جائى به کار برده مى شود که طرف مقابل داراى عقل باشد، در حالى که لفظ غلبه، هیچ یک از این دو خصوصیت را ندارد، بلکه معنى آن کاملاً وسیع است.
🌼🌼🌼
حَفَظَةً جمع حافظ و در اینجا به معنى فرشتگانى است که مأمور نگاهدارى حساب اعمال انسان ها هستند، همان طور که در سوره انفطار، آیات ۱٠ تا ۱۳ مى خوانیم: إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ * کِراماً کاتِبینَ * یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ: مراقبان و حافظانى بر شما گمارده شده * آنها نویسندگان بزرگوارى هستند * که از هر کار شما آگاهند.
بعضى از مفسران، معتقدند آنها حافظ اعمال انسان نیستند، بلکه مأموریت آنها حفظ خود انسان از حوادث و بلاها تا رسیدن اجل معین مى باشند، و جمله حَتـّى إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ را که بعد از حَفَظَةً ذکر شده، قرینه آن مى دانند، و آیه ۱۱ سوره رعد را نیز ممکن است، گواه بر این سخن گرفت.
ولى دقت در مجموع آیه مورد بحث، نشان مى دهد منظور از حفظ در اینجا همان حفظ اعمال است و در مورد فرشتگانى که مأمور حفظ انسان ها هستند، به خواست خدا در تفسیر سوره رعد بحث خواهیم کرد.
🌼🌼🌼
سپس مى فرماید: نگاهدارى این حساب تا لحظه اى است که مرگ شما فرا رسد و در این هنگام فرستادگان ما که مأمور قبض ارواحند روح او را مى گیرند (حَتـّى إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا).
و در پایان اضافه مى کند: این فرشتگان به هیچ وجه در انجام مأموریت خود کوتاهى و قصور و تفریط ندارند (وَ هُمْ لا یـُفَرِّطُونَ).
نه لحظه اى گرفتن روح را مقدم مى دارند، و نه لحظه اى مؤخّر.
این احتمال نیز وجود دارد که این صفت مربوط به فرشتگان حافظان حساب اعمال انسان ها بوده باشند، که آنها در حفظ و نگاهدارى حساب اعمال کمترین کوتاهى و قصور ندارند و تکیه سخن در آیه مورد بحث نیز روى همین قسمت است.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۱ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ ۚ أَلَا لَهُ الْحُكْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ»
سپس (تمام بندگان) به سوى خدا، که مولاى حقیقى آنهاست، باز مى گردند. بدانید که حکم و داورى، مخصوص اوست و او، سریعترین حسابگران است.
(انعام/۶۲)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در این آیه، اشاره به آخرین مرحله کار انسان کرده، مى فرماید: افراد بشر پس از طى دوران خود با این پرونده هاى تنظیم شده که همه چیز در آنها ثبت است، در روز رستاخیز به سوى پروردگارى که مولاى حقیقى آنها است بازگردانده مى شوند (ثُمَّ رُدُّوا إِلـَى اللّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ).
و در آن دادگاه، دادرسى و حکم و قضاوت مخصوص ذات پاک خدا است (أَلا لَهُ الْحُکْمُ).
و با آن همه اعمال و پرونده هائى که افراد بشر در طول تاریخ پرغوغاى خود داشته اند به سرعت به تمام حساب هاى آنها رسیدگى مى کند (وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبینَ).
تا آنجا که در بعضى از روایات وارد شده: اِنَّهُ سُبْحانَهُ یُحاسِبُ جَمِیْعَ عِبادِهِ عَلى مِقْدارِ حَلْبِ شاة!: خداوند حساب تمام بندگان را در زمان کوتاهى به اندازه دوشیدن یک گوسفند رسیدگى مى کند!
🌼🌼🌼🌼
همان طور که در تفسیر آیه ۲٠۲ سوره بقره گفتیم، سرعت حساب بندگان به قدرى است که حتى در یک لحظه همه حساب آنها را مى تواند مشخص کند، حتى ذکر زمان دوشیدن یک گوسفند و روایت بالا براى نشان دادن کوتاهى زمان است.
لذا در روایت دیگرى مى خوانیم: خداوند حساب همه بندگان را در یک لحظه مى رسد! و دلیل آن همان است که در تفسیر آیه فوق گذشت، و آن این که:
اعمال آدمى در وجود او و در موجودات اطراف او اثر مى گذارد، یعنى درست همانند ماشین هائى است که مقدار حرکت و کارکرد خود را روى دستگاه هائى با نمره نشان مى دهند!
و به تعبیر روشن تر اگر دستگاه هائى دقیقى باشد، مى تواند در چشم انسان تعداد نگاه هاى خیانت آمیزى که کرده است، بخواند، و روى زبان انسان تعداد دروغ ها، تهمت ها، زخم زبان ها و سخنان نادرست را مطالعه کند.
خلاصه هر یک از اعضاء بدن انسان، علاوه بر روح او، دستگاه حساب و شمارشى در درون خود دارد که با یک لحظه بررسى حساب آن روشن مى گردد.
و اگر در پاره اى از روایات مى خوانیم: افراد پرمسئولیت و پر ثروت محاسباتشان در آن روز طولانى مى شود، در حقیقت نه به خاطر آن است که معطل رسیدگى به اصل حساب شوند، بلکه آنها باید در برابر سؤالاتى که نسبت به اعمال آنها مى شود، جوابگو باشند، یعنى سنگینى بار مسئولیت و لزوم جواب گوئى و اتمام حجت، زمان دادگاه آنها را طولانى مى کند.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۲ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُلْ مَن يُنَجِّيكُم مِّن ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَّئِنْ أَنجَانَا مِنْ هَٰذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ»
بگو: «چه کسى شما را از تاریکیهاى صحرا و دریا رهایى مى بخشد؟! در حالى که او را با حالت تضرع (و آشکارا) و در پنهانى مى خوانید. (و مى گویید:) اگر از این (خطرات و تاریکى ها) ما را رهایى بخشد، از شکرگزاران خواهیم بود.»
(انعام/۶۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
نورى که در تاریکى مى درخشد
در این آیات بار دیگر قرآن دست مشرکان را گرفته و به درون فطرتشان مى برد و در آن مخفیگاه اسرار آمیز، نور توحید و یکتاپرستى را به آنها نشان مى دهد و به پیامبر چنین دستور مى دهد: به آنها بگو: چه کسى شما را از تاریکى هاى بر و بحر رهائى مى بخشد؟! (قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُماتِ الـْبَرِّ وَ الـْبَحْرِ).
لازم به یادآورى است که ظلمت و تاریکى گاهى جنبه حسّى دارد و گاهى جنبه معنوى:
ظلمت حسّى آن است که نور به کلّى قطع شود یا آن چنان ضعیف شود که انسان جائى را نبیند یا به زحمت ببیند.
و ظلمت معنوى، همان مشکلات، گرفتارى ها و پریشانى هائى است که عاقبت آنها تاریک و ناپیدا است.
جهل، ظلمت است.
هرج و مرج اجتماعى و اقتصادى و نابسامانى هاى فکرى، انحرافات و آلودگى هاى اخلاقى ـ که عواقب شوم آنها قابل پیش بینى نیست ـ و یا چیزى جز بدبختى و پریشانى نمى باشد، همگى ظلمتند.
ظلمت و تاریکى ذاتاً هولناک و توهم انگیز است; زیرا حمله بسیارى از جانوران خطرناک، دزدان و جانیان در پرده تاریکى صورت مى گیرد و هر کس خاطراتى در این زمینه دارد.
لذا به هنگام گرفتار شدن در میان تاریکى، اوهام و خیالات، جان مى گیرند، اشباح و هیولاهاى وحشتناک از زوایاى خیال بیرون مى دوند، و افراد عادى را در خوف و ترس فرو مى برند.
ظلمت و تاریکى شعبه اى از عدم است و انسان ذاتاً از عدم مى گریزد و وحشت دارد، و به همین جهت معمولاً از تاریکى مى ترسد.
اگر این تاریکى، با حوادث وحشتناک واقعى آمیخته شود و مثلاً انسان در یک سفر دریائى شب تاریک و بیم موج و گردابى هائل محاصره شود وحشت آن به درجات بیش از مشکلاتى است که به هنگام روز پدید مى آید; زیرا معمولاً راه هاى چاره در چنان شرائطى به روى انسان بسته مى شود.
همین طور اگر در شبى تاریک در میان بیابانى راه را گم کند و صداى وحشتناک حیوانات درنده که در دل شب طعمه اى براى خود مى جویند از دور و نزدیک به گوش او رسد.
در چنین لحظاتى است که انسان همه چیز را به دست فراموشى مى سپارد و جز خودش و نور تابناکى که در اعماق جانش مى درخشد و او را به سوى مبدئى مى خواند که تنها او است که مى تواند چنان مشکلاتى را حل کند، از یاد مى برد.
این گونه حالات دریچه هائى هستند به جهان توحید و خداشناسى.
🌼🌼🌼
لذا در جمله بعد مى گوید: در چنین حالى شما از لطف بى پایان او استمداد مى کنید گاهى آشکارا و با تضرع و خضوع و گاهى پنهانى در درون دل و جان او را مى خوانید (تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً).
در چنین حالى فوراً با آن مبدأ بزرگ عهد و پیمان مى بندید که اگر ما را از کام خطر برهاند به طور قطع از شاکران خواهیم بود (لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لـَنَکُونَنَّ مِنَ الشّاکِرینَ) شکر نعمت هاى او را انجام خواهیم داد و جز به او دل نخواهیم بست.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۳ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُم مِّنْهَا وَمِن كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنتُمْ تُشْرِكُونَ»
بگو: «خداوند شما را از اینها، و از هر مشکل و اندوهى، نجات مى دهد. بازهم شمابراى او همتا قرار مى دهید. (و راه کفر مى پویید.)»
(انعام/۶۴)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
و در آیه بعد، به پرسش آیه قبل چنین پاسخ مى دهد: اى پیامبر به آنها بگو: خداوند شما را از این تاریکى ها و از هر گونه غم و اندوه دیگر نجات مى دهد (و بارها نجات داده است) ولى پس از رهائى باز همان راه شرک و کفر را مى پوئید (قُلِ اللّهُ یُنَجِّیکُمْ مِنْها وَ مِنْ کُلِّ کَرْب ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِکُونَ).
این پاسخ در حقیقت از درون جان آنها است و فطرتشان این ندا را مى دهد، گر چه در اینجا پاسخ دهنده همان سؤال کننده است.
🌼🌼🌼
کَرْب (بر وزن حرب) در اصل، به معنى زیر و رو کردن زمین و حفر آناست، و نیز به معنى گره محکمى که در طناب دلو مى زنند آمده، سپس در غم و اندوه هائى که قلب انسان را زیر و رو مى کند و همچون گرهى بر دل انسان مى نشیند گفته شده است.
بنابراین، ذکر کلمه کَرْب در آیه بالا که معنى وسیع و گسترده اى دارد و هر گونه مشکل مهمى را شامل مى شود بعد از ذکر ظلمات برّ و بحر ـ که به قسمت خاصى از شدائد گفته مى شود ـ از قبیل ذکر یک مفهوم عام بعد از بیان مفهوم خاص است (دقت کنید).
در اینجا یادآورى حدیثى که در ذیل این آیه در بعضى از تفاسیر اسلامى آمده است، بى مناسبت نیست.
از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: خَیْرُ الدُّعاءِ الخَفِىُّ وَ خَیْرُ الرِّزْقِ ما یَکْفِى: بهترین دعا آن است که پنهانى (و از روى نهایت اخلاص) صورت گیرد، و بهترین روزى آن است که به قدر کافى بوده باشد (نه ثروت اندوزى هائى که مایه محرومیت دیگران و بار سنگینى بر دوش انسان باشد).
و در ذیل همین حدیث مى خوانیم: مَرَّ بِقَوْم رَفَعُوا أَصْواتَهُمْ بِالدُّعاءِ فَقالَ اِنَّکُمْ لا تَدْعُونَ الأَصَمَّ وَ لا غائِباً وَ اِنَّما تَدْعُونَ سَمِیْعاً قَرِیْباً:
پیامبر ص، از کنار جمعیتى گذشت که صداى خود را به دعا بلند کرده بودند، فرمود: شما شخص کَرى را نمى خوانید و نه شخصى را که از شما پنهان و دور باشد، بلکه شما کسى را مى خوانید که هم شنوا و هم نزدیک است!
از این حدیث استفاده مى شود که اگر دعا آهسته و آمیخته با توجه و اخلاص بیشتر باشد بهتر است.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۴ سوره انعام »
@ayehsobh