هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ۚ قُلِ اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ۖ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ»
بگو: «آیا هیچ یک از معبودهاى شما، آفرینش را آغاز مى کند و سپس باز مى گرداند؟!» بگو: «تنها خدا آفرینش را آغاز کرده، سپس باز مى گرداند.با این حال، چرا (از حق) روى گردان مى شوید؟!»
(سوره مبارکه یونس/ آیه ۳۴)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
از نشانه هاى حق و باطل
این آیات نیز، همچنان استدلالات مربوط به مبدأ و معاد را تعقیب مى کند. در این آیه، به پیامبر(صلى الله علیه وآله)دستور مى دهد: به آنها بگو: آیا هیچ یک از این معبودهائى که شما شریک خدا قرار داده اید، مى تواند آفرینش را ایجاد کند، و سپس باز گرداند؟ (قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ).
آنگاه اضافه مى کند: بگو: خداوند آفرینش را آغاز کرده و سپس باز مى گرداند (قُلِ اللّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ).
با این حال چرا از حق روى مى گردانید، و در بیراهه سرگردان مى شوید؟ (فَأَنّى تُؤْفَکُونَ).
🌼🌼🌼
در اینجا دو سؤال پیش مى آید:
نخست این که مشرکان عرب، غالباً اعتقاد به معاد، مخصوصاً به شکلى که قرآن مى گوید نداشتند، با این حال چگونه قرآن از آنها اعتراف مى خواهد؟
دیگر این که در آیه قبل، سخن از اعتراف مشرکان بود، ولى در اینجا به پیامبر(صلى الله علیه وآله)دستور مى دهد که تو اعتراف به این واقعیت کن!; این تفاوت تعبیر براى چیست؟
با توجه به یک نکته، جواب هر دو سؤال روشن مى شود، و آن این که
گر چه مشرکان به معاد (معاد جسمانى)، عقیده نداشتند، ولى همین اندازه که معتقد بودند آغاز آفرینش از خدا است، براى پذیرش معاد کافى است; چرا که هر کس آغاز را انجام داده قادر به اعاده آن نیز هست.
بنابراین، اعتقاد به مبدأ با کمى دقت، معاد را اثبات مى کند.
و از اینجا روشن مى شود: چرا به جاى مشرکان، پیامبر(صلى الله علیه وآله) اعتراف به این واقعیت مى کند; زیرا، گر چه ایمان به معاد از لوازم ایمان به مبدأ است، اما چون آنها توجه به این ملازمه نداشتند، طرز تعبیر عوض شده و دستور داده شده پیامبر(صلى الله علیه وآله)به جاى آنها اعتراف کند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۴ سوره مبارکه یونس)
@ayehsobh.
هدایت شده از KHAMENEI.IR
13991129_40559_128k.mp3
11.97M
🎙بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی، در سالروز قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز. ۱۳۹۹/۱۰/۲۹
💻 @Khamenei_ir
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ ۚ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ ۗ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّي إِلَّا أَن يُهْدَىٰ ۖ فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ»
بگو: «آیا هیچ یک از معبودهاى شما، به سوى حق هدایت مى کند؟!» بگو: «تنها خدا به حق هدایت مى کند. آیا کسى که هدایت به سوى حق مى کندبراى پیروى شایسته تر است، یا آن کس که هدایت نمى شود مگر هدایتش کنند؟! شما را چه مى شود، چگونه داورى مى کنید؟!»
(سوره مبارکه یونس/ آیه ۳۵)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
در آیه بعد، بار دیگر به پیامبر(صلى الله علیه وآله)دستور مى دهد: به آنها بگو: آیا هیچ یک از معبودهاى ساختگى شما، به سوى حق هدایت مى کنند؟ (قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ).
معبود باید رهبر عبادت کنندگان خود باشد، آن هم رهبرى به سوى حق، در حالى که معبودهاى مشرکان، اعم از بت هاى بى جان و جاندار، هیچ کدام قادر نیستند بدون هدایت الهى، کسى را به سوى حق رهنمون گردند; زیرا هدایت به سوى حق، نیاز به مقام عصمت و مصونیت از خطا و اشتباه دارد و این بدون رهبرى و حمایت خداوند ممکن نیست.
🌼🌼🌼
لذا، بلافاصله اضافه مى کند: بگو: تنها خداوند به سوى حق هدایت مى کند (قُلِ اللّهُ یَهْدی لِلْحَقِّ).
با اینحال آیا کسى که به سوى حق هدایت مى کند، شایسته تر براى پیروى است، یا آن کس که خود هدایت نمى شود مگر آن که هدایتش کنند؟ (أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لایَهِدِّی إِلاّ أَنْ یُهْدى).
و در پایان آیه، با بیانى توبیخ آمیز و سرزنش بار مى گوید: شما را چه مى شود؟ چگونه قضاوت مى کنید؟ (فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۵ سوره مبارکه یونس)
@ayehsobh.
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا ۚ إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ»
و بیشتر آنها،جز از گمان
(و پندارهاى بى اساس)، پیروى نمى کنند. با آنکه گمان، هرگز (انسان را) از حق بى نیاز نمى سازد(و به حق نمى رساند). به یقین، خداوند از آنچه انجام مى دهند، آگاه است.
(سوره مبارکه یونس/ آیه ۳۶)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
این
آیه، به سرچشمه و عامل اصلى انحرافات آنها اشاره کرده مى فرماید: اکثر آنها جز از پندار و گمان پیروى نمى کنند، در حالى که گمان و پندار هرگز انسان را از حق بى نیاز نمى کند، و به حق نمى رساند (وَ ما یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاّ ظَنّاً إِنَّ الظَّنَّ لایُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً).
سرانجام با لحنى تهدیدآمیز نسبت به این گونه افراد، که تابع هیچ منطق و حسابى نیستند مى فرماید: خداوند به آنچه آنها انجام مى دهند عالم است (إِنَّ اللّهَ عَلیمٌ بِما یَفْعَلُونَ).
🌼🌼🌼
در آیه مورد بحث، خواندیم: اکثر بت پرستان و مشرکان، دنبال گمان و پندار خویشند، در اینجا این سؤال پیش مى آید:
چرا نفرموده است همه آنها; زیرا مى دانیم، تمام بت پرستان در این پندار باطل شریکند، که بت ها را معبودهاى به حق، مالکان نفع و ضرر، و شفیعان درگاه خدا مى پندارند، و به همین جهت، بعضى ناچار شده اند کلمه اکثر را به معنى تمام تفسیر کنند، و معتقدند: این کلمه گاهى به معنى تمام آمده است.
ولى این پاسخ، چندان قابل ملاحظه نیست، و بهتر این است گفته شود: بت پرستان دو گروهند:
یک گروه که اکثریت را تشکیل مى دهند، افرادى خرافى، نادان و بى خبرند، و تحت تأثیر پندارهاى غلطى قرار گرفته و بت ها را براى پرستش برگزیده اند.
اما گروه دیگرى که اقلیت را تشکیل مى دهند، رهبران سیاه دل و آگاهى هستند که، با علم و اطلاع از بى اساس بودن بت پرستى، براى حفظ منافع خویش، مردم را به سوى بت ها دعوت مى کنند، و به همین دلیل، خداوند تنها به گروه اول پاسخ مى گوید; چرا که قابل هدایتند، و اما گروه دوم را که آگاهانه این راه غلط را مى پیمایند، مطلقاً مورد اعتنا قرار نداده است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۶ سوره مبارکه یونس)
@ayehsobh.
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَمَا كَانَ هَٰذَا الْقُرْآنُ أَن يُفْتَرَىٰ مِن دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ»
ممکن نبود که این قرآن، بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شود. بلکه با کتب آسمانى پیشین هماهنگ است و شرح و تفصیل کتاب (الهى) است. که هیچ شکى در آن نیست، و از سوى پروردگار جهانیان است.
(سوره مبارکه یونس/ آیه ۳۷)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
عظمت و حقانیت دعوت قرآن
این آیات، به پاسخ قسمت دیگرى از سخنان نارواى مشرکان مى پردازد، چرا که آنها تنها در شناخت مبدأ گرفتار انحراف نبودند، بلکه به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)نیز افترا مى زدند، که قرآن را با فکر خود ساخته و به خدا نسبت داده است، لذا در آیات گذشته خواندیم: از پیامبر(صلى الله علیه وآله) تقاضا داشتند قرآنى غیر از این قرآن بیاورد، و یا لااقل آن را تغییر دهد، این خود دلیل آن است که قرآن را ساخته فکر او مى پنداشتند!
قرآن در آیه مورد بحث مى فرماید: شایسته نیست این قرآن بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شده باشد (وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَرى مِنْ دُونِ اللّهِ).
جالب این که به جاى نفى ساده، نفى شأنیت شده است، و مى دانیم این گونه تعبیر، از نفى ساده رساتر است، این درست به آن مى ماند که کسى در مقام دفاع از خود بگوید:
شأن من نیست که دروغ بگویم، و البته این تعبیر از این که بگوید: من دروغ نمى گویم، بسیار پرمعنى تر و عمیق تر مى باشد.
آنگاه، به ذکر دلیل بر اصالت قرآن، و وحى آسمانى بودنش پرداخته مى گوید: ولى این قرآن، براى تصدیق کتب آسمانى پیش از خود است (وَ لکِنْ تَصْدیقَ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ).
یعنى: تمام بشارات و نشانه هاى حقانیتى که در کتب آسمانى پیشین آمده، بر قرآن و آورنده آن، کاملاً منطبق است، و این خود ثابت مى کند: تهمت و افترا بر خدا نیست، و واقعیت دارد.
اصولاً خود قرآن از باب آفتاب آمد دلیل آفتاب ، شاهد صدق محتواى خویش است.
🌼🌼🌼
و از اینجا روشن مى شود کسانى که این گونه آیات قرآن را دلیل بر عدم تحریف تورات و انجیل گرفته اند در اشتباهند; زیرا قرآن، مندرجات این کتب، در عصر نزول قرآن را تصدیق نمى کند، بلکه، نشانه هائى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله)و قرآن در این کتب بوده مورد تأئید قرار داده است (دقت کنید).
پس از آن، دلیل دیگرى بر اصالت این وحى آسمانى ذکر کرده مى فرماید: در این قرآن، شرح کتب اصیل انبیاء پیشین، بیان احکام اساسى و عقائد اصولى آنها است، و به همین دلیل، شکّى در آن نیست که از طرف پروردگار عالمیان است (وَ تَفْصیلَ الْکِتابِ لارَیْبَ فیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ).
به تعبیر دیگر هیچ گونه تضادى با برنامه انبیاء گذشته ندارد، بلکه تکامل آن تعلیمات و برنامه ها در آن دیده مى شود و اگر این قرآن مجعول و ساختگى بود; حتماً مخالف و مباین آنها بود.
و به همین دلیل پى مى بریم: در اصول مسائل، چه در عقائد دینى، چه در برنامه هاى اجتماعى، و حفظ حقوق، و مبارزه با جهل، و دعوت به حق و عدالت، و همچنین زنده کردن ارزش هاى اخلاقى و مانند اینها، هیچ گونه اختلافى در میان کتب آسمانى نیست، جز این که هر کتابى که بعداً نازل شده، در سطحى بالاتر و کامل تر بوده، همچون سطوح مختلف تعلیمات در دبستان ، دبیرستان و دانشگاه ، تا به کتاب نهائى، که مخصوص دوران پایان تحصیل دینى امت ها است، یعنى قرآن رسیده است.
شک نیست که در جزئیات احکام و شاخ و برگ ها، تفاوت در میان ادیان و مذاهب آسمانى وجود دارد، ولى سخن از اصول اساسى آنها است، که همه جا هماهنگ است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۳۷ سوره مبارکه یونس)
@ayehsobh.