eitaa logo
هر صبح یک آیه
851 دنبال‌کننده
606 عکس
127 ویدیو
12 فایل
هر روز صبح یک آیه و تفسیر و صوت همان آیه را بخوانیم و بشنویم... ارتباط با مدیر کانال در ایتا: @shahed لینک کانال در پیام رسان #سروش #گپ #ایتا #روبیکا و #بله: @ayehsobh
مشاهده در ایتا
دانلود
❇ تفســــــیر❇ و در آیه بعد، براى تأکید بیشتر روى این دستور الهى که از طریق وحى بر پیامبر نازل شده است مى فرماید: من نیز به نوبه خود احساس مسئولیت مى کنم و از قوانین الهى به هیچ وجه مستثنى نیستم، من نیز اگر از دستور پروردگار منحرف شوم و راه سازشکارى با مشرکان را بپیمایم و عصیان و نافرمانى او کنم از مجازات آن روز بزرگ در امان نیستم، مى فرماید: بگو: من نیز اگر نافرمانى پروردگارم کنم از عذاب آن روز بزرگ (رستاخیز) مى ترسم (قُلْ إِنـِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْم عَظیم). 🌼🌼🌼🌼 از این آیه نیز به خوبى استفاده مى شود که: احساس مسئولیت پیامبران بیش از احساس مسئولیت دیگران است. «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۵ سوره انعام » @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «مَّن يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ ۚ وَذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ» آن کس که در آن روز، مجازات الهى به او نرسد، به یقین خداوند او را مشمول رحمت خویش ساخته و این همان پیروزى آشکار است.» (انعام/۱۶) @ayehsobh ارتباط با مدیر کانال: @shahed
006016.mp3
63.6K
آیه ۱۶ سوره انعام استاد پرهیزگار @ayehsobh
❇ تفســــــیر❇ این آیه براى این که ثابت شود پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز بدون تکیه بر لطف و رحمت خدا کارى نمى تواند بکند و هر چه هست به دست او است و حتى شخص پیغمبر(صلى الله علیه وآله) چشم امیدش را به رحمت بى پایان پروردگار دوخته و نجات و پیروزى خود را از او مى طلبد، مى فرماید: هر کس در آن روز بزرگ از مجازات پروردگار رهائى یابد مشمول رحمت خدا شده است و این یک موفقیت و پیروزى آشکار است (مَنْ یُصْرَفْ عَنْهُ یَوْمَئِذ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِکَ الْفَوْزُ الْمُبینُ). 🌼🌼🌼 این آیات آخرین درجه توحید را بیان مى کند و حتى به کسانى که براى پیامبران در برابر خدا دستگاه مستقلى قائل بودند، همانند مسیحیان که مسیح را ناجى و نجات دهنده مى دانستند، صریحاً پاسخ مى دهد که حتى پیامبران نیاز به رحمت او دارند! «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۶ سوره انعام » @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَ إِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ ۖ وَإِن يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» اگر خداوند زیانى به تو برساند، هیچ کس جز او نمى تواند آن را برطرف سازد. و اگر خیرى به تو رساند، او بر هر چیزى تواناست. (انعام/۱۷) @ayehsobh ارتباط با مدیر کانال: @shahed
006017.mp3
106.6K
آیه ۱۷ سوره انعام استاد پرهیزگار @ayehsobh
❇ تفســــــیر❇ قدرت قاهره پروردگار گفتیم هدف این سوره در درجه اول، ریشه کن ساختن عوامل شرک و بت پرستى است. در دو آیه فوق نیز همین حقیقت تعقیب شده است. نخست مى فرماید: چرا شما به غیر خدا توجه مى کنید؟ و براى حل مشکلات و دفع زیان و ضرر و جلب منفعت به معبودهاى ساختگى پناه مى برید با این که اگر خدا کمترین زیانى به تو برساند برطرف کننده آن، کسى جز او نخواهد بود و اگر خیر و برکت و پیروزى و سعادتى به تو برساند از پرتو قدرت او است؛ زیرا او است که بر همه چیز توانا است (وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاّ هُوَ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْر فَهُوَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ). 🌼🌼🌼 در حقیقت، توجه به غیر خدا به خاطر این است که: یا آنها را سرچشمه خیرات و یا برطرف کننده مصائب و مشکلات مى دانند، همان طور که خضوع تا سر حدّ پرستش در برابر صاحبان قدرت و زر و زور نیز یکى از این دو انگیزه را دارد. آیه فوق مى فرماید: اراده خداوند بر همه چیز حکومت مى کند، اگر نعمتى را از کسى سلب کند و یا نعمتى را به کسى ارزانى دارد، هیچ منبع قدرتى در جهان نیست که بتواند آن را دگرگون سازد. پس چرا در برابر غیر خدا سر تعظیم فرود مى آورند؟ تعبیر به «یَمْسَسْکَ» در مورد «خیر» و «شرّ» که از ماده مسّ گرفته شده، اشاره به این است که حتى کوچک ترین خیر و شرّى بدون اراده و قدرت او ممکن نیست. این موضوع، نیز لازم به تذکر است که آیه فوق، با صراحت کامل عقیده ثَنَوِیّین (دوگانه پرستان) را ـ که قائل به دو مبدأ خیر و شرّ بودند ـ ردّ مى کند و هر دو را از ناحیه خدا مى داند. 🌼🌼🌼 ولى در جاى خود گفته ایم که: شرّ مطلق در جهان وجود ندارد و بنابراین، هنگامى که شرّ به خدا نسبت داده مى شود، منظور امورى است که به ظاهر سلب نعمت است ولى در واقع و در مورد خود، خیر است. یا براى بیدارباش، یا تعلیم و تربیت و برطرف ساختن غرور و طغیان و خودخواهى و یا به خاطر مصالح دیگر است. «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۷ سوره انعام » @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ ۚ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ» اوست که بر بندگان خود، تسلّط کامل دارد و اوست حکیمِ آگاه. (انعام/۱۸) @ayehsobh
006018.mp3
51.3K
آیه ۱۸ سوره انعام استاد پرهیزگار @ayehsobh
❇ تفســــــیر❇ در آیه بعد، براى تکمیل این بحث مى فرماید: او است که بر تمام بندگان قاهر و مسلط است (وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ). قهر و غلبه، گر چه یک معنى را مى رسانند، ولى از نظر ریشه لغوى با هم تفاوت دارند. قهر و قاهریت به آن نوع غلبه و پیروزى گفته مى شود که طرف، هیچ گونه مقاومتى نتواند از خود نشان دهد. ولى در کلمه غلبه این مفهوم وجود ندارد و ممکن است بعد از مقاومت هائى، بر طرف، پیروز گردد. به تعبیر دیگر، شخص قاهر به کسى مى گویند که برطرف مقابل آن چنان تسلط و برترى داشته باشد که مجال مقاومت به او ندهد، درست مانند ظرف آبى که بر شعله کوچک آتشى ریخته شود که در دم آن را خاموش کند. 🌼🌼🌼 بعضى از مفسران معتقدند: قاهریّت، معمولاً در جائى به کار برده مى شود که طرف مقابل موجود عاقلى باشد، ولى غلبه اعم است و پیروزى هاى بر موجودات غیر عاقل را نیز شامل مى شود. بنابراین، اگر در آیه قبل اشاره به عمومیت قدرت خدا در برابر معبودهاى ساختگى و صاحبان قدرت شده، نه به این معنى است که او ناچار است مدتى با قدرت هاى دیگر گلاویز شود، تا آنها را به زانو در آورد، بلکه قدرت او قدرت قاهره است و تعبیر فَوْقَ عِبادِهِ نیز براى تکمیل همین معنى است. با این حال، چگونه ممکن است یک انسان آگاه چنین قدرتى را رها کند و به دنبال موجودات و اشخاصى برود که از خودشان هیچ قدرتى ندارند، و حتى قدرت ناچیزشان نیز از ناحیه خدا است. اما براى این که این توهّم پیش نیاید که خداوند مانند بعضى از صاحبان قدرت ممکن است کمترین سوء استفاده اى از قدرت نامحدود خود کند، در پایان آیه مى فرماید: و با این حال او حکیم است و همه کارش روى حساب، و خبیر و آگاه است و کمترین اشتباه و خطا در اعمال قدرت ندارد (وَ هُوَ الْحَکیمُ الْخَبیرُ). در حالات فرعون مى خوانیم: به هنگام تهدید بنى اسرائیل به کشتن فرزندان مى گوید: وَ إِنّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ: ما بر سر آنها کاملاً مسلّطیم. یعنى این قدرت قاهره خود را که در واقع قدرت ناچیزى بیش نبود، دلیلى بر ظلم و ستم و عدم اعتناء به حقوق دیگران مى گرفت. ولى خداوند حکیم و خبیر، با آن قدرت قاهره، منزّه تر از آن است که کمترین ستم و خلافى درباره کوچک ترین بندگان روا دارد. این نیز ناگفته پیدا است که منظور از کلمه فَوْقَ عِبادِهِ برترى مقامى است نه مکانى; زیرا واضح است خدا مکانى ندارد. و عجب این است که بعضى از مغزهاى معیوب تعبیر آیه فوق را دلیل بر جسم بودن خداوند گرفته اند، در حالى که شک نیست تعبیر به فوق براى بیان برترى معنوى خداوند از نظر قدرت بر بندگان مى باشد، حتى در مورد فرعون با این که انسانى بود و داراى جسم، همین کلمه براى برترى مقامى به کار رفته است نه برترى مکانى (دقت کنید). «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۸ سوره انعام » @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ ۚ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ ۚ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَىٰ ۚ قُل لَّا أَشْهَدُ ۚ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ» بگو: «بالاترین گواهى، گواهى کیست؟» (سپس) بگو: «خداوند، گواه میان من و شماست. و (بهترین دلیل این است که) این قرآن بر من وحى شده، تا شما و تمام کسانى را که این (قرآن) به آنها مى رسد، با آن بیم دهم. آیا براستى شما گواهى مى دهید که معبودان دیگرى با خداست؟!» بگو: «من هرگز چنین گواهى نمى دهم». بگو: «اوست تنها معبود یگانه. و من از آنچه همتاى او قرار مى دهید، بیزارم. (انعام/۱۹) @ayehsobh ارتباط با مدیر کانال: @shahed
006019.mp3
274.6K
آیه ۱۹ سوره انعام استاد پرهیزگار @ayehsobh
❇ تفســــــیر❇ بالاترین شاهد به طورى که جمعى از مفسران نقل کرده اند، عده اى از مشرکان مکّه نزد پیامبر آمده، گفتند: تو چگونه پیامبرى هستى که احدى را با تو موافق نمى بینیم؟ حتى از یهود و نصارا درباره تو تحقیق کردیم، آنها نیز گواهى و شهادتى به حقانیت تو بر اساس محتویات تورات و انجیل ندادند، لااقل کسى را به ما نشان ده که گواه بر رسالت تو باشد، آیات فوق ناظر به این جریان است. پیامبر مأمور مى شود: در مقابل این مخالفان لجوج که چشم بر هم نهاده، و این همه نشانه هاى حقانیت دعوت او را نادیده گرفته بودند، و باز هم مطالبه گواه و شاهد مى کردند بگوید: به عقیده شما بالاترین شهادت، شهادت کیست ؟ (قُلْ أَیُّ شَیْء أَکْبَرُ شَهادَةً). غیر از این است که: بالاترین شهادت، شهادت پروردگار است؟ بگو خداوند بزرگ گواه میان من و شما است (قُلِ اللّهُ شَهیدٌ بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ). بهترین دلیل آن این است که این قرآن بر من وحى شده (وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ). قرآنى که ممکن نیست ساخته فکر بشر آن هم در این عصر و زمان و در این محیط و مکان بوده باشد. قرآنى که محتوى انواع شواهد اعجاز مى باشد: الفاظ آن اعجازآمیز، و معانى آن اعجازآمیزتر. آیا همین یک شاهد بزرگ، دلیل بر گواهى خداوند بر حقانیت دعوت من نیست؟ ضمناً از این جمله استفاده مى شود که: قرآن بزرگ ترین معجزه و بالاترین گواه صدق دعوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) است. 🌼🌼🌼 پس از آن به هدف نزول قرآن پرداخته، مى فرماید: این قرآن به این جهت بر من نازل شده است که شما و تمام کسانى را که سخنان من در طول تاریخ بشر و پهنه زمان و در تمام نقاط جهان به گوش آنها مى رسد، از مخالفت فرمان خدا بترسانم و به عواقب دردناک این مخالفت توجه دهم (لاِ ُنـْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ). اگر مى بینیم در اینجا فقط سخن از انذار و بیم دادن، به میان آمده ـ با این که معمولاً همه جا با بشارت همراه است ـ به خاطر این است که: سخن در برابر افراد لجوجى بوده که اصرار در مخالفت داشته اند. ضمناً با ذکر کلمه وَ مَنْ بَلَغَ: تمام کسانى که این سخن به آنها مى رسد رسالت جهانى قرآن، و دعوت عمومى و همگانى آن را اعلام مى دارد. در حقیقت تعبیرى از این کوتاه تر و جامع تر براى اداى این منظور، تصور نمى شود، و دقت در وسعت آن مى تواند هر گونه ابهامى را در مورد عدم اختصاص دعوت قرآن به نژاد عرب، و یا زمان و منطقه خاصى برطرف سازد. جمعى از دانشمندان از تعبیراتى مانند تعبیر فوق، مسأله خاتمیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نیز استفاده کرده اند; زیرا طبق تعبیر بالا پیامبر مبعوث به تمام کسانى که گفتارش به آنها مى رسد، بوده و این شامل تمام کسانى مى شود که: تا پایان این جهان به دنیا قدم مى گذارند. از احادیثى که از طرق اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده، چنین استفاده مى شود: منظور از ابلاغ قرآن، تنها به این نیست که عین متن آن به اقوام دیگر برسد حتى وصول ترجمه هاى آن به زبان هاى دیگر نیز در مفهوم آیه وارد است. در حدیثى که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده درباره آیه فوق سؤال شده، حضرت فرمود: بِکُلِّ لِسانِ: به هر زبان که باشد . ضمناً یکى از قوانین مسلّم اصول فقه که قاعده قبح عقاب بلابیان است نیز از آیه فوق استفاده مى شود. توضیح این که در اصول فقه اثبات شده، مادام که حکمى به کسى نرسد در برابر آن مسئولیتى ندارد، مگر این که: در فرا گرفتن حکم کوتاهى کرده باشد. آیه فوق نیز مى گوید: آنهائى که سخن من به آنها برسد، در برابر آن مسئولیت دارند و به این ترتیب، کسانى که بدون تقصیر به آنها ابلاغ نشده باشد، مسئولیتى ندارند. در تفسیر المنار از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده: یک دسته از اسیران را نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) آوردند، حضرت پرسید: آیا شما را دعوت به اسلام کرده اند؟ گفتند: نه، دستور داد آنها را رها کردند. سپس آیه بالا را تلاوت کرد و فرمود: بگذارید آنها به جایگاه خود باز گردند; زیرا حقیقت اسلام به آنها ابلاغ نشده و به سوى آن دعوت نگردیده اند. 🌼🌼🌼 و نیز از این آیه استفاده مى شود که اطلاق کلمه شىء معادل کلمه چیز در فارسى بر خدا جائز است، و لکن او شىء است نه مانند اشیاء دیگر که مخلوق و محدود باشد، بلکه خالق است و نامحدود. سپس به دنبال این سخن به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: از آنها سؤال کند: آیا به راستى شما گواهى مى دهید که: خدایان دیگرى با خدا است ؟ (أَ إِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللّهِ آلِهَةً أُخْرى). بعد مى گوید: با صراحت به آنها بگو من هرگز چنین گواهى نمى دهم، بگو او است خداوند یگانه و من از آنچه شما براى او شریک قرار داده اید بیزارم (قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنی بَریءٌ مِمّا تُشْرِکُونَ). در حقیقت، ذکر این چند جمله در پایان آیه، به خاطر یک نکته مهم روانى اس
ت و آن این که: ممکن است مشرکان چنین تصور کنند گفتگوهاى آنها شاید تزلزلى در روح پیامبر(صلى الله علیه وآله) ایجاد کرده باشد، و با امیدوارى مجلس را ترک گویند و به دوستان خود بشارت دهند که شاید محمّد(صلى الله علیه وآله) بعد از این در دعوت خود تجدیدنظر کند، اما این جمله ها که از صراحت و قاطعیت سرشار است این امید را به کلّى مبدّل به یأس مى کند، و به آنها نشان مى دهد: مطلب بالاتر از آن است که آنها مى پندارند، کمترین تزلزلى در دعوت او پیدا نخواهد شد، و تجربه نشان داده که ذکر این گونه کلمات قاطع در پایان یک بحث اثر عمیقى در رسیدن به نتیجه نهائى دارد! «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۹ سوره انعام » @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ ۘ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ» کسانى که کتاب آسمانى به ایشان داده ایم، بخوبى او [= پیامبر]را مى شناسند، همان گونه که فرزندان خود را مى شناسند. فقط کسانى که سرمایه وجود خود را از دست داده اند، ایمان نمى آورند. (انعام/۲۰) @ayehsobh
5ba2f9910038b77c98d6ef68_-3035654125784726138.mp3
112.8K
آیه ۲۰ سوره انعام استاد پرهیزگار @ayehsobh
❇ تفســــــیر❇ در آیه بعد به آنها که مدعى بودند اهل کتاب هیچ گونه گواهى درباره پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نمى دهند، صریحاً پاسخ مى دهد و مى گوید: آنهائى که کتاب آسمانى را به ایشان دادیم، به خوبى پیامبر را مى شناسند همان گونه که فرزندان خود را مى شناسند! (الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمُ). یعنى نه تنها از اصل ظهور و دعوت او آگاهند، که جزئیات و خصوصیات و نشانه هاى دقیق او را نیز مى دانند. بنابراین، اگر جمعى از اهل مکّه مى گفتند: ما به اهل کتاب مراجعه کرده ایم و اطلاعاتى از پیامبر نداشته اند. یا واقعاً دروغ مى گفتند و تحقیقى نکرده بودند. و یا اهل کتاب حقائق را کتمان کرده و بازگو نمى کردند. همان طور که آیات دیگر قرآن نیز اشاره به کتمان آنها مى کند. توضیح بیشتر این موضوع، ذیل آیه ۱۴۶ سوره بقره گذشت. 🌼🌼🌼 و در پایان آیه، به عنوان یک نتیجه نهائى اعلام مى دارد: تنها کسانى به این پیامبر (با این همه نشانه هاى روشن) ایمان نمى آورند که در بازار تجارت زندگى همه چیز خود را از دست داده و سرمایه وجود خود را باخته اند (الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ). «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۰ سوره انعام » @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ ۗ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» چه کسى ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته (و همتایى براى او قائل شده)، یا آیات او را تکذیب کرده است؟! به یقین ستمکاران، رستگار نخواهند شد. (انعام/۲۱) @ayehsobh
❇ تفســــــیر❇ بزرگ ترین ظلم در تعقیب برنامه کوبیدن همه جانبه شرک و بت پرستى در نخستین آیه بالا با صراحت به صورت استفهام انکارى مى گوید: چه کسى ستمکارتر از مشرکانى است که بر خدا دروغ بسته و شریک براى او قرار داده و یا آیات او را تکذیب نموده اند ؟ (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ). در حقیقت، جمله اول، اشاره به انکار توحید است، و جمله دوم، اشاره به انکار نبوت. و به راستى ظلمى از این بالاتر نمى شود که: انسان، جماد بى ارزش و یا انسان ناتوانى را همتاى وجود نامحدودى قرار دهد که بر سراسر جهان هستى حکومت مى کند. این کار از سه جهت ظلم محسوب مى شود: ظلم نسبت به ذات پاک او که شریکى براى او قائل شده. ظلم بر خویشتن که شخصیت و ارزش وجود خود را تا سر حدّ پرستش یک قطعه سنگ و چوب پائین آورده. و ظلم بر اجتماع که بر اثر شرک، گرفتار تفرقه و پراکندگى و دور شدن از روح وحدت و یگانگى شده است. لذا در پایان آیه مى فرماید: مسلّماً هیچ ستمگرى ـ مخصوصاً چنین ستمگرانى که ستم آنها همه جانبه است ـ روى سعادت و رستگارى را نخواهد دید (إِنَّهُ لا یُفْلـِحُ الظّالِمُونَ). البته در آیه فوق صریحاً کلمه شرک ذکر نشده، ولى با توجه به آیات قبل و آیات بعد، که همگى پیرامون مسأله شرک صحبت مى کند، روشن مى شود که منظور از کلمه افتراء در این آیه همان تهمت شریک قائل شدن براى ذات خدا است. قابل توجه این که: در ۱۵ مورد از قرآن مجید افرادى به عنوان ظالم ترین و ستمکارترین مردم معرفى شده اند که همه با جمله استفهامیه: وَ مَنْ أَظْلَمَ یا فَمَنْ أَظْلَمَ: چه کسى ستمکارتر است شروع شده است. گر چه بسیارى از این آیات درباره شرک و بت پرستى و انکار آیات الهى سخن مى گوید، یعنى ناظر به اصل توحید است، ولى بعضى از آنها نیز درباره مسائل دیگر مى باشد مانند: وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ: چه کسى ستمکارتر است از آنهائى که مانع ذکر نام خدا در مساجد شوند ؟ و در مورد دیگر مى خوانیم: وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللّهِ: چه کسى ستمکارتر است از آنها که کتمان شهادت مى کنند ؟ در اینجا این سؤال پیش مى آید: چگونه ممکن است هر یک از این طوائف ستمکارترین مردم باشند؟ در صورتى که ظالم ترین تنها بر یک طائفه از آنها صدق مى کند. در پاسخ مى توان گفت: همه این امور در حقیقت از یک جا ریشه مى گیرد و آن مسأله شرک و کفر و عناد است; زیرا منع مردم از ذکر خدا در مساجد و سعى و کوشش در ویران ساختن آنها نشانه کفر و شرک است. همچنین کتمان شهادت که ظاهراً منظور از آن کتمان شهادت بر حقایقى است که موجب سرگردانى مردم در وادى کفر مى شود از چهره هاى گوناگون شرک و انکار خداوند یگانه است. «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۱ سوره انعام » @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكَاؤُكُمُ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ» (به یاد آور) آن روز را که همه آنها را محشور مى کنیم. سپس به مشرکان مى گوییم:«معبودهایتان، که همتاى خدا مى پنداشتید، کجایند؟!» (چرا به یارى شما نمى آیند؟!) (انعام/۲۲) @ayehsobh
❇ تفســــــیر❇ در آیه بعد، پیرامون سرنوشت مشرکان در رستاخیز بحث مى شود، تا روشن گردد: آنها با اتکاء به مخلوقات ضعیفى همچون بت ها نه آرامشى براى خود در این جهان فراهم ساختند و نه در جهان دیگر و مى گوید: آن روز که همه اینها را یک جا مبعوث مى کنیم سپس به مشرکان مى گوئیم: معبودهاى ساختگى شما که آنها را شریک خدا مى پنداشتید کجا هستند ؟ (وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذینَ أَشْرَکُوا أَیْنَ شُرَکاؤُکُمُ الَّذینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ). چرا به یارى شما نمى شتابند؟ چرا هیچ گونه اثرى از قدرت نمائى آنها در این عرصه وحشتناک دیده نمى شود؟ «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۲ سوره انعام » @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «ثُمَّ لَمْ تَكُن فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَن قَالُوا وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ» سپس پاسخ و عذر آنها، چیزى جز این نیست که مى گویند: «به خداوندى که پروردگار ماست سوگند که ما مشرک نبودیم!» (انعام/۲۳) @ayehsobh
❇ تفســــــیر❇ در این آیه به این بحث توجه مى دهد: مگر بنا نبود آنها در مشکلات، شما را یارى کنند؟ و شما به این امید به آنها پناه مى بردید؟ پس چرا کمترین اثرى از آنها دیده نمى شود؟ آنها در بهت، حیرت و وحشت عجیبى فرو مى روند و پاسخى در برابر این سؤال ندارند جز این که: سوگند یاد کنند: به خدا قسم ما هیچ گاه مشرک نبودیم به گمان این که: در آنجا نیز مى توان حقائق را انکار کرد (ثُمَّ لَمْ تَکُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلاّ أَنْ قالُوا وَ اللّهِ رَبِّنا ما کُنـّا مُشْرِکینَ). در این که فتنه در آیه فوق، به چه معنى است، میان مفسران گفتگو است: بعضى آن را به معنى پوزش و معذرت. بعضى به معنى پاسخ. و بعضى به معنى شرک گرفته اند. این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که: منظور از فتنه و افتنان همان دلباختگى به چیزى است، یعنى نتیجه دلباختگى آنها به شرک و بت پرستى که پرده اى بر روى اندیشه و خِرَد آنها افکنده، این شده است: در قیامت که پرده ها کنار مى رود، متوجه خطاى بزرگ خود بشوند، و از اعمال خود بیزارى جویند و به کلى انکار کنند. 🌼🌼🌼 و اصل فتنه در لغت چنان که راغب در مفردات مى گوید: آن است که طلا را در آتش بیفکنند و زیر فشار حرارت قرار دهند، تا باطن آن آشکار گردد و معلوم شود خالص است یا ناخالص؟ این معنى را در آیه فوق مى توان به عنوان یک تفسیر دیگر پذیرفت; زیرا آنها هنگامى که در روز رستاخیز در فشار سخت و وحشت هاى آن روز فرو مى روند بیدار مى شوند و به خطاى خود واقف مى گردند و براى نجات خود اعمال گذشته را انکار مى کنند. «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۳ سوره انعام » @ayehsobh
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «انظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ ۚ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ» ببین چگونه به خودشان (نیز) دروغ مى گویند، و (آن روز) آنچه را به دروغ همتاى خدا مى پنداشتند، از دست مى دهند. (انعام/۲۴) @ayehsobh
❇ تفســــــیر❇ در آخرین آیه مورد بحث براى این که مردم از سرنوشت رسواى این افراد عبرت گیرند مى فرماید: درست توجه کن! ببین! اینها کارشان به کجا مى رسد که به کلّى از روش و مسلک خویش بیزارى جسته و آن را انکار مى کنند و حتى به خودشان نیز دروغ مى گویند (انْظُرْ کَیْفَ کَذَبُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ). و تمام تکیه گاه هائى که براى خود انتخاب کرده بودند و آنها را شریک خدا مى پنداشتند همه را از دست مى دهند و دستشان به جائى نمى رسد، مى فرماید: و آنچه را به دروغ شریک خدا مى دانستند از دست مى دهند (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ) 🌼🌼🌼 نکته ها: ۱ ـ منظور از انْظُرْ: نگاه کن مسلّماً نگاه کردن با دیده عقل است نه دیده حسّ; زیرا صحنه هاى قیامت در دنیا قابل مشاهده نیست. ۲ ـ این که مى گوید: آنها بر خودشان دروغ بستند، یا به معنى این است که آنها در دنیا خود را فریب دادند و از راه حق بیرون رفتند. و یا این که: در جهان دیگر که سوگند یاد مى کنند: ما مشرک نبوده ایم در حقیقت به خودشان دروغ مى بندند; زیرا مسلّماً آنها مشرک بودند. «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۴ سوره انعام » @ayehsobh