eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
23.3هزار ویدیو
652 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻حضور استاندار زنجان در هیئت مهدی رسولی و پاسخگویی به ابهامات مردم پیرامون حذف ارز ترجیحی 🔹مهدی رسولی مداح اهل بیت، استانداز زنجان را به هیئت خود دعوت کرده تا مردم از نزدیک سوالات و ابهامات خود را در مورد طرح جدید دولت پیرامون حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی بپرسند، خوب است مسئولین محلی در میان مردم حضور پیدا کرده و از نزدیک نگرانی های آنها را پاسخ دهند. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃✅همه چیز در مورد اسدالله اسدی، دیپلمات ایرانی https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه دور بیست وهفتم جهت سلامتی سلامتی و ظهور امام زمان عج و سلامتی امام خامنه ای مدظله العالی ورفع مشکلات مسلمین و آزادی قدس https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽🍃👌دعای عهد .... این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔰برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🌼اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه)🌼 🍃🌛خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده!🌜🍃 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🔰بهجت‌الدعاء، ص ٣۴٧ ( مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعمل‌های عبادی مورد توصیه حضرت قدس‌سره) https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ ✅ ختم در ۱۹۲ روز 🌷تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز هشتاد و هشتم 🔻نامه ۲۷
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(64).mp3
6.83M
🔈 ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌷 تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز هشتاد و هشتم : ختم نهج البلاغه، نامه ۲۷
🌹 سهم : نامه ۲۷ ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به فرماندار مصر، محمد بن ابی بكر زمانی که او را در سال ٣٧ هجری به سوی مصر فرستاد. 1⃣ اخلاق اجتماعی 🔻با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش، در نگاههايت و در نيم نگاه و خيره شدن به مردم به تساوی رفتار كن تا بزرگان در ستمكاری تو طمع نكنند و ناتوانها در عدالت تو مايوس نگردند، زيرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال كوچك و بزرگ، آشكار و پنهان پرسش می كند. اگر كيفر دهد شما استحقاق بيش از آن را داريد و اگر ببخشد از بزرگواری اوست. 2⃣ اعتدال گرایی زاهدان 🔻آگاه باشيد ای بندگان خدا، پرهيزكاران از دنيای زودگذر به سلامت گذشتند و آخرت جاودانه را گرفتند، با مردم دنيا در دنياشان شريك گشتند اما مردم دنيا در آخرت آنها شركت نكردند. پرهيزكاران در بهترين خانه های دنيا سكونت كردند و بهترين خوراكهای دنيا را خوردند و همان لذتهایی را چشيدند كه دنياداران چشيده بودند و از دنيا بهره گرفتند آنگونه كه سركشان و متكبران دنيا بهره مند بودند. سپس از اين جهان با زاد و توشه فراوان و تجارتی پرسود به سوی آخرت شتافتند، لذت پارسایی در ترك حرام دنيا را چشيدند و يقين داشتند در روز قيامت از همسايگان خدايند. جايگاهی كه به هر درخواست كنند داده می شود و هر گونه لذتی در اختيارشان قرار دارد. 3⃣ ضرورت ياد مرگ 🔻ای بندگان خدا، از مرگ و نزديك بودنش بترسيد و آمادگی های لازم را برای مرگ فراهم كنيد كه مرگ جريانی بزرگ و مشكلی سنگين به همراه خواهد آورد، يا خيری كه پس از آن شری وجود نخواهد داشت و يا شری كه هرگز نيكی با آن نخواهد بود. پس چه كسی از عمل كننده برای بهشت به بهشت نزديكتر؟ و چه كسی از عمل كننده برای آتش به آتش نزديكتر است؟ شما همه شكار آماده مرگ می باشيد، اگر توقف كنيد شما را می گيرد و اگر فرار كنيد به شما می رسد، مرگ از سايه شما به شما نزديك تر است. نشانه مرگ بر پيشانی شما زده شد، دنيا پشت سر شما در حال درهم پيچيده شدن است، پس بترسيد از آتشی كه ژرفای آن زياد و حرارتش شديد و عذابش نو به نو وارد می شود، در جايگاهی كه رحمت در آن وجود ندارد و سخن كسی را نمی شنوند و ناراحتيها در آن پايان ندارد. اگر می توانيد كه ترس از خدا را فراوان و خوشبينی خود را به خدا نيكو گردانيد چنين كنيد، هر دو را جمع كنيد زيرا بنده خدا خوش بينی او به پروردگار بايد به اندازه ترسيدن او باشد و آن كس كه به خدا خوش بين است بايد بيشتر از همه از كيفر الهی بترسد. 4⃣ اخلاق مديران اجرایی 🔻ای محمد بن ابی بكر! بدان كه من تو را سرپرست بزرگترين لشكرم يعنی لشكر مصر قرار دادم، بر تو سزاوار است كه با خواسته های دل مخالفت كنی و از دين خود دفاع نمایی، هر چند ساعتی از عمر تو باقی نمانده باشد. خدا را در راضی نگهداشتن مردم به خشم نياور، زيرا خشنودی خدا جايگزين هر چيزی بوده اما هيچ چيز جايگزين خشنودی خدا نمی شود. نماز را در وقت خودش بجای آر، نه اينكه در بيكاری زودتر از وقتش بخوانی و به هنگام درگيری و كار آن را تأخير بياندازی و بدان كه تمام كردار خوبت در گرو نماز است. (قسمتی از این نامه: ) امام هدايتگر و زمامدار گمراهی هيچگاه مساوی نخواهند بود، چنانكه دوستان پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و دشمنانش برابر نيستند. پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) به من فرمود: (بر امت اسلام نه از مؤمن و نه از مشرك هراسی ندارم، زيرا مؤمن را ايمانش باز داشته و مشرك را خداوند به جهت شرك او نابود می سازد. من بر شما از هر منافقی می ترسم كه درونی دو چهره و زبانی عالمانه دارد گفتارش دلپسند و رفتارش ناپسند است.) ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
💕💞💕💞💕💞💕💞 💞💕 🔶زابل رسم بود در جشن‌ها ساز و دهل و سرنا بیاورند.🎷🎺🎻 رقص محلی و چوب‌بازی اجرا کنن، مادرم به آقامصطفی گفت: «شما هم برید دنبال نوازنده!» آقامصطفی خیلی جدی گفت: «هرگز! حرفش رو هم نزنین زن‌عمو!»😟 🔸مادر و پدرم جا خوردند برادرم بُراق شد. آقامصطفی محکم ادامه داد: «همه‌اش که رقص محلی نیست. دیدم دیگه، از اول که مراسم رقص شروع میشه خانم‌ها یکی‌یکی میان دورتادور مردها حلقه‌وار می‌ایستن، نگاه می‌کنن، دست می‌زنن، آخرش مختلط میشه، مردها دست خانم‌هاشون رو می‌گیرن و با هم می‌رقصن، من خوشم نمیاد از این کارها از نظر شرعی هم درست نیست، من هزینه کنم برای این کار؟»😳😳 آقام گفت: «اگه بحث هزینه‌ است ما می‌دیم بابا!» این بار آقامصطفی بُراق شد: «نه عموجان ، این حرفا چیه؟ من دوست ندارم زندگیم با گناه شروع بشه. خواهش می‌کنم اصرار نکنین.»😔😔 🔸اولین عروسی‌ای بود که ساز و دهل نداشت. برای میهمان‌ها عجیب بود، می‌گفتند: «چرا طبال نیاوردن؟ چرا مطرب ندارن؟ چرا پدر عروس کوتاه اومده؟» 🔸برای مردم آنجا و برای خانواده‌ها انگار رکنی از ارکان پذیرایی کم بود.🌹🌹 از آرایشگاه که آمدم، مردها رفته بودند خانۀ لیلاخانم، مهمان‌ها از راه‌های دور و نزدیک آمده ‌بودند. خواهرزاده‌ها و برادرزاده‌هایم ضبط روشن کرده ‌بودند و نوار ترانه گذاشته ‌بودند.🌸🌸 نشستم سرسفرۀ عقد، عاقد آمد. فرستادند دنبال داماد، آقامصطفی گفته بود ضبط 🎙را خاموش کنند، خانم‌ها حجاب‌شان را رعایت کنند تا بیایم. ضبط را خاموش کردند اما بعضی از خانم‌ها پای‌بند حجاب نبودند. از موقعی که اعلام کردند آقای داماد می‌خواهد بیاید تا موقعی که آمد، خیلی طول کشید. خواهر آقامصطفی در جواب عاقد که پرسید: «آقای داماد رفته بودی گل بچینی؟» گفت:«برادرم نیم ساعته دم در ایستاده و یاالله یاالله می‌کنه تا خانم‌ها چادر سرشون کنن. برای همین اومدن‌شون طول کشید.»🌸🍃🌸 🔸وقتی آمد سرش پایین بود خیلی هم خجالت کشیده بود. بعد از جاری‌شدن خطبۀ عقد، مجلس زنانه را ترک کرد. تا آخر شب چند بار ضبط 📻را خاموش کردم، ولی حریف بعضی‌ها نشدم. 🔺به‌روایت‌همسر‌شهید خانوم ‌زهرا‌ عارفی 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💕💞💕💞💕💞💕💞 💞💕 🔶بعد از شام همه رفتند من نشسته بودم سر سفرۀ عقد و از توی آینه به شمعدان‌های روشن نگاه می‌کردم 😇که آقامصطفی آمد بلند شدم، چادر سفیدم را کشیدم توی صورتم، آقامصطفی در را بست، چادرم را از پشت سرکشید و خوب نگاهم کرد گفت: «برای این لحظه خیلی انتظار کشیدم.»😍💞 🔸بعد جانماز را از روی طاقچه برداشت و ایستاد به نماز، بعد از نماز نشستیم کنار هم و عکس گرفتیم. احساس کردم آزرده است پرسیدم: «کسی چیزی گفته؟» گفت:« نه!»🤔 گفتم: «پس چرا دل‌خوری؟» گفت: «فکر نمی‌کردم مجلس من توأم با گناه باشه! زندگی مشترک‌مون با معصیت شروع بشه.»😔😔 🔸متوجه منظورش شدم. گفتم: «من هم از آهنگ خوشم نمیاد، ولی چاره چی بود یک‌تنه نمی‌شد با صد نفر جنگید.»😞 گفت: «توی دین‌مون به ازدواج کردن و به مراسم ساده‌گرفتن سفارش شده به جای اینکه بخواهیم از برکات این عمل پسندیده استفاده کنیم حالا باید منتظر ضرر و زیانی باشیم که بابت این گناه گریبان ‌گیرمون می‌شه» شمع‌دان‌ها را خاموش کردم و گفتم:«متأسفم!»😔😔 آقامصطفی با ملایمت گفت: «تقصیر ما نیست متأسفانه بزرگترهای ما نتونستن دین رو به فرزندان‌شون تفهیم کنن.» صبح روز بعد کل خانواده بسیج شدن😊 ظرف‌های شب قبل را شستند، جارو کردند، قاشق‌های استیل را شمردند دیس‌های مرغ‌خوری را خشک کردند همه را گذاشتند داخل دیگ‌های مسی و تحویل آشپزخانه دادند. بعدازظهر تقریبا همۀ کارها انجام شده بود. آقامصطفی گفت: «بریم بیرون؟»😇 پرسیدم: «کجا؟» گفت: «کوه خواجه!» گفتم: «اتفاقا من هم خیلی وقته نرفتم» سوار تاکسی شده و یک راست بالای کوه پیاده شدیم, ایستادیم و به اطراف چشم دوختیم.🤓 بلندترین ارتفاع این ناحیه همین کوه سیاه‌رنگی بود که بالایش ایستاده بودیم از آنجا می‌توانستیم درختچه‌های بادام کوهی، درختان بلند گز و درختان قطور بنه را در پهنای دشت ببینیم. آقامصطفی گفت: «شنیدم روی این کوه بر زرتشت پیامبر وحی نازل می‌شده و آتشکدۀ اینجا بیش از هزارسال قدمت داره!»😯 پرسیدم: «آتشکده‌ها چه نقشی داشتن؟» گفت: «قدیم‌ها آتش مقدس بوده و گردهمایی‌های مذهبی اغلب در ارتفاعات و دور آتش شکل می‌گرفته. جالبه که این کوه نقطۀ اشتراکی داره بین پیروان سه دین زرتشتی، مسیحی و مسلمان. شاید به همین دلیله که همۀ سال به خصوص عید نوروز افراد زیادی برای زیارت و بازدید میان اینجا.💐💐💐 🔺به‌روایت‌همسر‌شهید خانوم ‌زهرا‌ عارفی 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💕💞💕💞💕💞💕💞 💞💕 🔶آقامصطفی با افسوس به دریاچۀ هامون نگاه کرد و گفت: «این دریاچه زمانی بزرگترین دریاچۀ آب شیرین ایران بود😔 یادمه بچگی‌هام اینجا اومدم اون موقع روی سطح دریاچه پُر بود از پرنده‌های مهاجر!»🕊 گفتم:« من از نیزارهای بلندش یادمه» گفت: «بخشی از صنایع دستی زابل رو همون نی‌ها تأمین می‌کرد، اما متأسفانه در آینده‌ای نزدیک جز تالاب‌های کوچک فصلی چیزی ازش باقی نمی‌مونه.»😔 از آن بالا نگاه کردم به سطح کم‌عمق آب، به ساحلی که هر روز به وسعتش افزوده می‌شد و به این فکر کردم که برای نسل‌های بعدی انگار افسانه است که بگویم این کوهِ  ذوزنقه‌ای ‌شکل در سال‌های پُرآبی، همچون جزیره‌ای بوده🏝 داخل دریاچۀ هامون، در رأس کوه ابتدا وارد آرامگاه خواجه‌ غلتان شدیم. عمارتی بود مستطیل‌ شکل و گنبدی، که یک قبر سه متری در وسط آن قرار داشت. نشستیم کنار مقبره و فاتحه خواندیم از مرقد خواجه که بیرون آمدیم، آقامصطفی دستم را گرفت و گفت: «بیا بریم داخل، این غول خشتی رو از نزدیک ببینیم.»😍در کنار هم از پلکان سنگی پایین آمدیم و از دیدن معبد بودایی، آتشکده، قلعۀ چهل‌دختر، کهن‌دژ و نقش‌های برجسته روی رواق‌ها لذت بردیم.😊 🔸کم‌کم به دامنۀ کوه رسیدیم. هوا سرد بود اما نه آن‌قدر که نشود سوار قایق شد و دوری روی دریاچه زد.🛶 🔸از همان روزهای اول، اخلاق خوب و محبت بی‌دریغ آقامصطفی باعث شد در دل همه به‌خصوص مادرم جا باز کند.😇 یک شب که شستن ظرف‌ها نوبت من بود، آقامصطفی آمد کمکم، من می‌شستم او آب می‌کشید. این صحنه خیلی روی مادرم تأثیر گذاشته بود. 😊روز بعد گفت: «زینب از طرف تو خیالم راحت شد شوهر خوب و دل‌سوزی داری دیگه از اینکه داری میری توی شهر غربت زندگی کنی نگران نیستم، مطمئنم خوشبخت میشی.»💞💞💞 🔺به‌روایت‌همسر‌شهید خانوم ‌زهرا‌ عارفی 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
✍قبل اذان صبح بود با حالت عجیبی از خواب پرید گفت: حاجی! خواب دیدم... قاصد امام حسین بود ! بهم گفت :آقا سلام رساندند و فرمودند:به زودی به دیدارت خواهم آمد یه نامه از طرف آقا به من داد ڪه توش نوشته بود:چرا این روزها ڪمتر زیارت عاشورا می خوانی؟ همینجور ڪه داشت حرف می زد گریه می ڪرد صورتش شده بود خیس اشک دیگه تو حال خودش نبود. چند شب بعد شهید شد و امام حسین(ع) به عهدش وفا کرد.... 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
‹🗞🔗› • • روز قیامت...! خوبیامون رو بہ محبوبترین فرد زندگیمون هم نمےدیم ‼️ اما مجبور میشیم خوبیامون رو بہ ڪسے بدیم ڪہ ازش متنفریـم و غیبتش رو ڪردیم ! ❪ 🖐🏻🚫 ❫ • • https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
گفتم بگذارعروسے ڪنیم یه ذره طعم زندگےروبچشيم بعدحرفِ رفتن بزن.. امايڪدفعه رفت وپیڪرش برگشت وقتے در صورتش رانوازش ڪردم از چشمش قطرات جاری شد ''همسر '' https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
👌 🌸 سنگری ساختیم برای جامونده‌ها .... ☘ سنگری برای آمادگی مولا .... 🍁 سنگری برای شناختن لباس خاکی‌ها .... 🌹سنگری با عطر لاله‌ها .... 🌷 سنگری از جنس خون ..... 🔴 در "سـنـگـر رزمـنـدگـان " یـعـنـی ! " با وضو وارد شو ، اینجا پادگان ِ دوکوهه است ... پادگان ِابوذر ... اینجا اُردوگاه کرخه است ... اُردوگاه کوزران ... کارون ... اروند ... 🔶 در فضای مجازی رزمندگان " یعنی ! رملستان ... ... شرهانی ... طلائیه ... مجنون ... ❤ "سنگر رزمندگان " یعنی ! پناه گرفتن در پس ِ خاکریزهای در شب ِ عملیات ِکربلای پنج ... یعنی پناه گرفتن در سنگرهای برای در امان ماندن از ترکش‌های " دنیای مجازی" ... 🔷 "سنگر رزمندگان" یعنی ! عبور از سه راه ِ شهادت ... عبور از شط ِ اروند و بهمنشیر ... یعنی صعود به ارتفاعات ِ بازی دراز ... ♦ "سنگر رزمندگان " یعنی ! اینجا هورالعظیم است ... باید بروی اطلاعات عملیات برای شناسایی دشمن ... باید بروی گردان ِ تخریب ... آموزش ببینی ، برای خنثی کردنِ مین‌های اطرافت در فضای مجازی ! 🎪 ای همسنگر ِ من در "سنگر رزمندگان " ! 📲 ای افسر ِ جنگ ِ نرم ِ آقا ! بـا تـوأم ..! 🗣 حواست هست " آقـا " از تو چه میخواهد ؟ 📝 مطالب ِ سنگرت را مرور کن و ببین چه مطالبی را انتشار داده‌ای ! 🌷 فضای مجازی هم گـلـسـتـان ِ شـهـدا میخواهد ... 🌹 آیـا سـنـگـرت بـوی " شـهـادت " مـیـدهـد و تـو از " شـهـدایـی " ؟؟ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 | چرا دولت ناچار به شد؟ 🔹 ویژه تبیین و اقناع افکار عمومی، همزمان با آغاز اقدام دولت در https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─چ
انا لله و انا اليه راجعون ◼️روح آيت الله به ملكوت اعلي پيوست رحلت حضرت ⁧ آيت الله فاطمي⁩ نيا را به محضر حضرت ولي عصر(عج)، مقام معظم رهبري، بيت معظم و همه دوستداران ايشان تسليت عرض ميكنیم . https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🛑⚫️ روح بلند آیت‌الله سیدعبدالله فاطمی‌نیا به ملکوت اعلی پیوست 🔹آیت الله سید عبدالله فاطمی‌نیا (ره) درسال ۱۳۲۵ در تبریز به دنیا آمد. او مجتهد، خطیب، استاد اخلاق و مورخ اسلامی بود. ایشان همچنین در زمینه اخلاق و عرفان، حدیث و شعر تحقیقاتی انجام داده است.   🔹پدر بزرگوارشان از علما و عارفان بزرگ در عصر خویش به شمار می رفتند که از همان کودکی تحت تربیتش قرار می گیرند. اندکی بعد ایشان را نزد حضرت آیت الله مصطفوی تبریزی (عارف کبیر و از شاگردان حضرت آیت الله سید علی آقای قاضی) برای تربیت و علم آموزی می فرستند که نزدیک به ۳۰ سال تحت تربیت ظاهری و باطنی این مرد عظیم قرار داشتند. می توان گفت که ایشان با یک واسطه، از شاگردان حضرت آیت الله قاضی بود چرا که تقریباً تمامی اساتیدشان از شاگردان سرّ حضرت آیت الله قاضی بودند. قطعاً گلاب نابی در وجود ایشان پدید آمده بود گر چه ایشان خود گلی ناب از گلستان اولیای الهی بود. کراماتی از زبان برخی اهل سلوک در مورد ایشان بر زبانها جاریست، اما خودشان هیچ گاه به بیان و تایید آنها نپرداخت. ایشان کوهی از تواضع و اخلاق بود. روح پاکش با انبیا محشور باد🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📝🍃 🍃 •[ 🎤 ]• 💠 🖌| 🔥 موضوع: روح لطیف دین ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔻 وقتی می‌خواهم درباره «درگذشت» آیت‌الله فاطمی‌نیا بنویسم دمی چشمم تر می‌شود و دمی لبم به خنده می‌شکفد. ... درگذشت؟! ... نه ... باور نمی‌کنم! 🔸 چقدر از او خاطره داریم. چقدر شبهای قدر دستمان را گرفت تا بالاتر بیاییم. چقدر ما را به کوچه پس‌کوچه‌های تاریخ برد و از این کتاب به آن کتاب گرداند تا لطافت دین‌داری را بهمان بچشاند. چقدر برای تربیت ما زحمت کشید. 📍 به چهره رنج‌کشیده روی تخت بیمارستان نگاه می‌کنم. عشق اشک را بر چشم می‌آورد و عقل لبخند را بر لب می‌نشاند. اصلا خودش یادمان داده که مردان خدا نمی‌میرند بلکه دستشان بازتر می‌شود. ✔️ چه بسا حالا آن بالا، بالاتر از افق دید خاکی ما، ایستاده و با آن لهجه آذری شیرین‌اش، «آقا جان» می‌گوید و خم به ابرو می‌اندازد و نصیحتمان می‌کند که «لطیف» باشیم. انگشتهای شست و اشاره‌‌اش را به هم می‌فشارد و نگاه ژرف‌بین‌اش را به ته دلمان می‌اندازد و با اینکه اهل سوگند نیست اما به حضرت زهرا(س) قسم می‌خورد که «تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمی‌آید.» 🔖 🔖 🖇 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─