eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
30.3هزار عکس
25.8هزار ویدیو
729 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی صحنه عجیبی بود من نشسته بودم لب دریاچه فصلی تا دریاچه فصلی کمی ارتفاع و فاصله بود علی هم ایستاده بود و به انتهای دریاچه خیره شده بود بدجوری رفته بود توی فکر که یهو یه خانمی ازپشت سر گفت:ببخشید برادر سرویس بهداشتی کجاست؟ علی که تو حال خودش بود یهو هول کرد....پاش لیز خورد افتاد تو دریاچه😂 هی دست و پا میزد شنا بلد نبود کمکش کردم و اوردمش بیرون اون خانمه که همون دوست جانای منه تا دید علی افتاد تو دریاچه اول با تعجب نگاه کرد بعد زد زیر خنده و بلند بلند خندید علی فکر نکنم تا ب حال توی عمرش تا حالا اینقد جلو ی خانم ضایع شده باشه خودمونیم خنده دار بود کاش جانای منم اینجا بود و میخندید و من باز صدای خنده ی قشنگش رو میشنیدم و باز ب تصمیمم مصمم تر می شدم علی ک اومد بیرون نفس زنان جواب دوست جان و جهان ام رو داد لباسش گلی شد منم بش خندیدم و گفتم:بدجوری هول کردی داداشم...می بینم که بد جوری گلوت پیشش گیر کرده پهلون! بابا مشتی....تو اولویت داری به من اول خودم برات آستین بالا میزنم علی:چی میگی هادی خل شدی؟ این دختره قِرتیه رگ و ریشه اش ب من نمیخوره ازش بدم میاد هم دانشگاهیمونه تاحالا چن تا برخورد داشتیم بدحجاب هست تو که میدونی حجاب چقدر برای من مهمه من:آره میدونم علی:یه بار هم به خاطر بد حجابی اش نزدیک بود کار دست خودش بده من :کار دست خودش بده؟؟؟؟؟ چجوری علی!؟! علی: یه بار از کلاس حفظ برگشته بودم خیلی خسته بودم هوا تقریبا گرگ و میش و غروب بود کوچه تقریبا خلوت بود از دور دیدم ی ماشینی بزور میخواد ی خانمی که بدحجاب هست رو سوار کنه اومدم جلو تر همش با زبون پشت فرمون میگفت:بیا قشنگم...بیا خوشگلم...بیا سوارت کنم بریم دور دور.... اون بی غیرت ها آخر دیدن فایده نداره خانمه دم ب تله نمیده از ماشین پیاده شدن تا بزور سوارش کنن منم این راه باقی مونده رو دویدم با اون دو تا بی ناموس بی غیرت درگیر شدم و ردشون کردم توی اون کوچه غریب به ده مرد بود هیچ کدوم نیومدن برای نجات و کمک این خانم اون دو تا زیاد زور نداشتن اما یکی شون محکم با مشت زد توی صورتم و بینی ام رو خون انداخت بعد اینکه اونا رفتن ی لحظه نگاهم ب اون خانم افتاد فهمیدم ارزو عطایی هست از وضع بد حجابش و مانتوی کوتاه و نازکش خجالت کشیدم و سرمو انداختم پایین تشکر کرد و یه دستمال بهم داد خیلی ازش بدم اومد حالا اومده راهیان چیکار کنه؟ میترسم بیاد و به شهید و شهدا بی احترامی کنه... من:نگو علی عه هر آدمی میتونه برگرده گر هزار بار توبه شکستی بازآ هوم؟ علی:اره یادم نبود..... ~الله اکبر الله اکبر لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهد ان علی ولی الله ......... من:علی اذانه علی:باشه بریم......حی علی الصلاه جناب اقای هادی ^خدا قربونت برم مرسی که بهم لیاقت دادی اذان به افق شهر عشق ات رو بشنوم ونماز جماعت عشق رو هم ببندم https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─