چرا سازمان شانگهای عضویت ایران را پذیرفت؟
سفیر اسبق ایران در چین، در کلابهاوس با موضوع «عضویت در سازمان شانگهای برای ایران چه منافع اقتصادی دارد؟»، گفت: «با عضویت در پیمان شانگهای، وزن سیاسی و بینالمللی و اعتبار منطقهای ایران افزایش خواهد یافت و در این مسئله تردیدی ندارم. اینکه اعضای پیمان شانگهای پذیرفتهاند ایران عضو دائم و رسمی این سازمان باشد، نشان میدهد نسبت به ثبات، استقرار و آینده ایران نظر مثبتی دارند و معتقدند ایران میتواند در معادلات منطقهای نقشآفرین باشد. اگر قرار بود دستخالی باشیم آنها چنین تصمیمی نمیگرفتند و ما باید قدر خود را بدانیم». جواد منصوری تأکید کرد: «باید بپذیریم بازی برد-برد یک واقعیت است. امروز معادلات در حال تغییر است و آمریکاییها و وزیر خارجه آلمان هم اعلام کردهاند بین ۳ تا ۸ سال دیگر چین قدرت اول دنیا خواهد شد، پس همه در چارچوب منافع ملیشان درصددند رد یابند چگونه باید با این قدرت معامله کنند»
#اربعین
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
▼گزارش روز
تشدید شکاف در آنسوی آتلانتیک
قرارداد فروش زیردریاییهای پیشرفته به استرالیا که در فرانسه از آن با عنوان «معامله قرن» یاد میشد، تحتفشار ایالاتمتحده، لغو شد. این اقدام، منجر به بحران دیپلماتیک بین پاریس و واشنگتن که هر دو عضو دائم شورای امنیت و ناتو هستند، شده است.
گزارههای تحلیلی:
1️⃣- قرارداد پیچیده و مهم خرید 12 زیردریایی برقی – دیزلی از گروه صنعتی فرانسوی «ناوال» به ارزش 56 میلیارد یورو، در سال 2016 بین فرانسه و استرالیا امضا شد. ناوال متعهد شده بود، زیردریاییهای «اَتَک» را برای استرالیا بسازد که قرار بود از زیردریاییهای اتمی «باراکودا»ی فرانسوی در آینده تولید شوند. مقابله با فشارهای چین در اقیانوس آرام، یکی از اهداف اصلی و راهبردی استرالیا از خرید زیردریاییهای فرانسوی بود. تشکیل پیمان امنیتی - دفاعی سهجانبه استرالیا، آمریکا و انگلیس موسوم به آکوس (AUKUS)، ازجمله دلایلی است که باعث لغو این قرارداد اعلام شده است. این در حالی است که مقابله با نفوذ رو به گسترش چین نیز هدف اصلی و بنیادین پیمان آکوس در منطقه است.
2️⃣- در خصوص اهداف آمریکا از لغو قرارداد موسوم به «معامله قرن» فرانسه، دو گزاره قابلشناسایی است: نخست، نگرانی آمریکا از تحرکات فرانسه در اتحادیه اروپاست. در نشست قبلی اتحادیه اروپا، برای اینکه نشان داده شود کشورهای اروپایی در حال اتخاذ سیاستهای نظامی، امنیتی و سیاسی مستقل از آمریکا هستند، تشکیل ناتوی اروپایی یکی از دستورکارهای مهم بود. با توجه به اینکه مسئول مدیریت و پیشبرد نگاه دیپلماتیک، امنیتی و دفاعی اتحادیه اروپا بر دوش فرانسه است، لذا آمریکا سعی دارد بهنوعی پاریس را به دلیل اتخاذ چنین سیاستی بهشدت تنبیه کند. دوم، انحصارطلبی آمریکا در فروش تسلیحات است؛ با نظر به اینکه استرالیا در پیمان آکوس حضور دارد، آمریکا متعهد شده که تعدادی زیردریایی برخوردار از موتور اتمی (و نه تسلیحات اتمی) ساخت این کشور که فناوری آنها پیشتر در انحصار آمریکا و انگلیس بود را در آینده به استرالیا واگذار کند.
نکته پایانی:
وزیر خارجه فرانسه از رفتار آمریکا در فسخ یکجانبه قرارداد، با عنوان «خنجر از پشت» نام برده است. این موضوع در کنار خروج آمریکا از افغانستان، نشان میدهد که آمریکا در چارچوب پیشبرد منافع خود، به متحدان اروپاییاش نیز اعتنا نمیکند. درهرحال هرچه هست، دوران برتری آمریکا رو به اتمام است. فرانسه که بزرگترین قدرت سیاسی، نظامی و امنیتی اتحادیه اروپاست، بهطورجدی و ذیل نگاه «شارل دوگل» وارد روندهایی شده است که در حوزه دفاعی و امنیتی، هم فرانسه و هم اتحادیه اروپا را از آمریکا مستقل کند. برآیندی که از این مسائل دست میدهد این است که روند تشدید فاصله آمریکا با جایگاه هژمونیاش تسریع شده و ایالاتمتحده هرگز به دوران سابق قدرت و هژمونی خویش باز نخواهد گشت.
✍#حمید_خوشآیند
#اربعین
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
👈ابعاد جدیدی از شرارت نرم سعودی در منطقه!
رژیم سعودی چند سالی است با فعالسازی شبکههای رسانهای متعدد، راهبرد جدیدی را با تمرکز بر استفاده از ابزار جنگ نرم برای پیگیری اهداف سیاسی و امنیتی دنبال میکند. اخبار موثق حاکی از تأسیس قریبالوقوع تلویزیون «آذربایجان اینترنشنال» توسط عربستان باهدف دامنزدن به شکافهای قومیتی و تشدید رویکردهای تجزیهطلبانه است.
👈 سعودی در می ۲۰۱۷ با تأسیس «مرکز اعتدال»، گام مهمی در حوزه جنگ نرم با محوریت شبکههای اجتماعی برداشت و پسازآن «ایران اینترنشنال» را باهدف اثرگذاری بر مخاطب ایرانی تأسیس کرد. ریاض چندی پیش و در بحبوحه تحولات افغانستان نیز اقدام به تأسیس تلویزیون «افغانستان اینترنشنال» کرد. اکنون با توجه به تصمیم سعودی برای تأسیس «آذربایجان اینترنشنال»، مشخص شده که این رژیم بنا بر دستورالعمل اتاق فکرهای غربی- صهیونیستی، تلاش میکند ابعاد شراراتهای نرم خود را گسترش دهد
#اربعین
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
25.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جزءخوانی
تحدیر(تندخوانی)جزء۹
حدود۳۰دقیقه
دورنوزدهم
برای ظهور
وسلامتی امام خامنه ای مدظله العالی
ورفع مشکلات مسلمین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽🍃👌دعای عهد ....
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
📽 کریمی
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
13.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃💠نماهنگ عظم البلا با استفاده از تکنیک دیپ فیک
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔰برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید:
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸
🌼اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه مرتبه)🌼
🍃🌛خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار میدهی _ قرار بده!🌜🍃
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸
🔰بهجتالدعاء، ص ٣۴٧ ( مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعملهای عبادی مورد توصیه حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره)
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
✅ ختم #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز
🌷تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون
🔷 سهم روز پنجاهم (۱۴۰۰/۶/۳۱)
🔻نامه ۷۶ تا نامه ۷۳
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(22).mp3
5.69M
🔈ختم گویای #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز.
🌷 تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون
🔷 سهم روز پنجاهم ختم نهج البلاغه از نامه ۷۶ تا نامه ۷۳
🌹سهم #روز_پنجاهم : از نامه ۷۶ تا نامه ۷۳ #نهج_البلاغه
❈══ ೋ🌿🌺🌿ೋ══❈
📜 #نامه76 : نامه به عبدالله بن عباس،هنگامی که او را در سال ٣٦ هجری به فرمانداری بصره منصوب فرمود
🔹اخلاق مدیریتی
♦️با مردم به هنگام ديدار، و در مجالس رسمی، و در مقام داوری، گشاده رو باش، و از خشم بپرهيز، كه سبك مغزی ، به تحريك شيطان است، و بدان! آن چه تو را به خدا نزديك می سازد، از آتش جهنم دور می كند، و آنچه تو را از خدا دور می سازد، به آتش جهنم نزديك می كند.
❈══ ೋ🌿🌺🌿ೋ══❈
📜 #نامه75 : نامه به معاويه در روزهای آغازین بیعت، در سال٣٦ هجری
🔹فرمان اطاعت به معاويه
♦️از بنده خدا علی اميرمومنان، به معاويه بن ابی سفيان. پس از ياد خداو درود! می دانی كه من درباره شما معذور، و از آنچه در مدينه گذشت روی گردانم، تا شد آنچه كه بايد می شد، و بازداشتن آن ممكن نبود، داستان طولانی و سخن فراوان است. و گذشته ها گذشت، و آينده روی كرده است، تو و همراهانت بيعت كنيد، و با گروهی از يارانت نزد من بيا، با درود.
❈══ ೋ🌿🌺🌿ೋ══❈
📜 #نامه74 : نامه پيمان ميان ربيعه و يمن
🔹مبانی صلح و سازش مسلمين
♦️اين پيمان نامه ای است كه مردم (يمن) و (ربيعه) آن را پذيرفته اند، چه آنان كه در شهر حضور دارند يا آنان كه در بيابان زندگی می كنند، آنان پيرو قرآنند و به كتاب خدا دعوت می كنند و به انجام دستورات آن فرمان می دهند و هر كس كه آنان را به كتاب خدا بخواند پاسخ می دهند، نه برابر آن مزدی خواهند و نه به جای آن چيز ديگری بپذيرند و در برابر كسی كه خلاف اين پيمان خواهد، يا آن را واگذارد، ايستادگی خواهند كرد، گروهی گروه ديگر را ياری می دهند، همه متّحد بوده و به خاطر سرزنش سرزنش كننده ای، يا خشم خشم گيرنده ای، يا خوار كردن بعضی ، يا دشنام دادن قومی، اين پيمان را نمی شكنند. بر اين پيمان، حاضران و آنها كه غايبند، دانايان و ناآگاهان، بردباران و جاهلان، همه استوارند و عهد و پيمان الهی نيز بر آنان واجب گرديده است كه (همانا از پيمان خدا پرسش خواهد شد) و علی بن ابيطالب آن را نوشت.
❈══ ೋ🌿🌺🌿ೋ══❈
📜 # نامه73 : نامه به معاويه
🔹افشای سيمای دروغين معاويه
♦️پس از ياد خدا و درود، من با پاسخ های پياپی به نامه هايت و شنيدن مطالب نوشته هايت، رأی خود را سست و زيركی خود را به خطا نسبت می دهم و همانا تو كه مدام خواسته هایی از من داری و نامه های فراوان می نويسی، به كسی مانی كه به خواب سنگينی فرو رفته و خوابهای دروغينش او را تكذيب می كند، يا چون سرگردانی كه ايستادن طولانی بر او دشوار می باشد، و نمی داند، آيا آينده به سود او يا به زيانش خواهد بود؟ گرچه تو آن كس نيستی اما به تو شباهت دارد. به خدا سوگند، اگر پرهيز از خونريزی در مهلت تعيين شده نبود، ضربه كوبنده ای دريافت می كردی كه استخوان را خُرد و گوشت را بريزاند. معاويه ! بدان كه شيطان تو را نمی گذارد تا به نيكوترين كارت بپردازی و اندرزی كه به سود تو است بشنوی. (درود بر آنان كه سزاوار درودند.)
❈══ ೋ🌿🌺🌿ೋ══❈
رمانی از عاشقانه های شهدا
#فالی_درآغوش_فرشته
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
#فالی_در_اغوش_فرشته
#قسمت_پنجاه_و_ششم
به قلم آیناز غفاری نژاد
کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده...
از روی خاک ها بلند شدم...
دستم خونریزی شدیدی داشت ...
بدون توجه به خونریزی دستم شروع کردم به قدم زدن توی اون زمین های خاکی ...
بوی خون همه جا پیچیده بود ...
با صدایی لرزون داد زدم
_کسی اینجاااا نیستتتت؟؟؟
صدایی جزصدای باد نمی اومد ...
دور تا دورم فقط خاک بود
دیگه گریم گرفت
بغض بدی تو گلوم بود
به اشکام اجازه باریدن دادم...
همینجوری که داشتم گریه می کردم
از دور یه مرد رو دیدم که چند متر اون طرف تر
روی زمین نشسته بود و لباسش خاکی بود
به سمتش دویدم ...
با صدایی گریون گفتم
_آ...ق...آقا آق...آقااااا
به سمتم برنگشت...
با خودم گفتم شاید صدامو نشنیده
دوباره صداش زدم...
_آق...آقا
ک...ک...کمک...ک...کنی...کنید
باز هم جواب نداد...
به سمتش دویدم
روی زمین نشسته بود...
پشت سرش ایستادم ...
یه مردی بود با محاسن سیاه و نسبتا بلند...
از پشت سرش به دستاش نگاهی انداختم
یه سربند خونی توی دستش بود
سربندی که با خط زیبایی روش نوشته شده
بود
{ یا صاحب الزمان (عج) }
دستمو به سمت دست مَرده بردم ...
خواستم سربند رو از دستش بگیرم
که دستشو عقب کشید ...
مرده از روی زمین بلند شد ، سربند رو روی چشماش گذاشت
و بعد هم سربند رو گذاشت روی صورت مردی که غرق خون بود...
نگاهی بهش انداختم
کنار لبش پاره شده بود و از سرش هم مدام خون می اومد...
پای سمت راستش قطع شده بود
اون مردی که محاسن بلندی داشت
سر مَردی که مُرده بود رو بوسید و گفت
شهادتت مبارک ...
نشستم کنار مردی که تازه متوجه شده بودم شهید شده ...
نگاهی به صورت معصومش انداختم ...
خیلی جوون بود
اون مردی که سرپا ایستاده بود رو به من کرد و گفت
+خواهرم حجاب شماها از خونی که در جبهه ها میریزه ، برای دشمن کوبنده تره...
میدونید خواهر ....
حجاب؛ همون چادری بود که پشت درِ خانه
سوخت ، ولی از سر حضرت فاطمه نیفتاد...
خواهرم حجابت...
چند بار جملش توی ذهنم اکو شد
خواهرم حجابت ...
خواهرم حجابت...
_آق...آقا
سرمو بلند کردم و دیدم رفته
دوباره تنها شدم
باید هرجوری شده از اینجا برم
با صدایی بلند فریاد زدم...
_کمککککک ککممککک کنیدددددد
هق هق میکردم و درخواست کمک میکردم...
به اطرافم رو نگاهی انداختم
کسی نبود
نمیدونستم کجام !
یه بیابون خاکی بود ، پر از جنازه...
به سمت جنازه ها می دویدم ، اما هیچ کدومشون نفس نمی کشیدن...
_کککککمممممککککک
کسییی اینجاااا نیستتت ؟؟!!!
و دریغ از یک صدا ...
ناگهان...
ادامه دارد...
🍃💚🍃💚🍃
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
#فالی_در_آغوش_فرشته
#قسمت_پنجاه_و_هفتم
به قلم آیناز غفاری نژاد
کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده...
ناگهان با آب سردی که روی صورتم ریخته شد
به خودم اومدم...
یه نفر با دست به صورتم ضربه میزد و مدام صدام میکرد...
+مروااا ، مرواااا ، چت شد یهو...!!
پشت سر هم سرفه میکردم
سعی کردم
چشمام رو باز کنم...
سردرد عجیبی داشتم ، آروم آروم پلک هامو باز کردم...
مژده درست بالای سرم ایستاده بود...
بهار و راحیل هم یکم اون ور ایستاده بودن.
آقای حجتی هم قیافش خیلی درب و داغون بود و مشخص بود که حسابی ترسیده...
وقتی متوجه شد دارم نگاهش میکنم
سرشو انداخت پایین...
رو به مژده کرد و گفت
×خب خانم محمدی خداروشکر دوستتون
مشکل خاصی ندارند ، اگر کاری داشتید بنده رو در جریان بگذارید...
یاعلی .
+متشکرم آقای حجتی ، خدانگهدار.
بهار بدو بدو به سمتم اومد
=مری جونم اینقدر خوشگل کردی خودتو که چشمت زدن
، باید یه اسفندی چیزی برات دود کنما که چشمت نزنن
مژده چشم غره ای به بهار رفت ...
بعد هم رو به کرد
+مروا جان دیشب که شام نخوردی !
اون روز هم تو بیمارستان که بودیم اصلا هیچی نخوردی !
خب ببین خودتو چقدر صورتت لاغر شده،
زیر چشمات سیاه شده ...
یکم به فکر خودت باشی بد نیستا
آروم آروم سعی کن بلند بشی ، بریم لباساتو عوض کنیم ...
از دماغتم یکم خون اومده ها !! چت شد یهو بیهوش شدی ؟
_نمیدونم مژده ، یهو سرم گیج رفت فکر کنم از گرسنگی بوده...
سرفه ای کردم و با کمک های بهار و مژده بلند شدم
دوباره به سمت نماز خونه راه افتادیم ...
به در نمازخونه که رسیدیم راحیل اومد جلو و گفت
×مروا جان ، من اصلا ...
نذاشتم حرفشو کامل کنه ...
با مهربونی گفتم
_گذشته ها گذشته ، من خیلی زود قضاوت کردم عزیزم ...
و بعد هم لبخندی زدم و وارد نماز خونه شدم...
به سمت ساکم رفتم و تازه یادم اومد لباس هام همش رنگ روشن هستند و اصلا مناسب اینجا نیست
رو به مژده کردم و گفتم
_مژی جونم من مانتوهام همش رنگ روشنه !
چی کار کنم ؟!
یکم فکر کرد و گفت
+روز اول یه مانتو مشکی لمه تنت بودا
اونو چیکار کردی؟
_بابا ایول چرا به فکر خودم نرسید...
اون رو تو پلاستیک گذاشتم ...
وایسا الان درش میارم ....
+باشه پس تو عوض کن من میگم صبحانه رو بیارن همین جا بخوریم...
بیرون هم روشویی هست دست و صورتتو یه آب بزن
دماغم خوب بشور...
باشه ای گفتم ...
لباس هایی که تنم بود رو در آوردم و گوشه ای انداختم...
شلوار لی لوله تفنگی آبیمو در آوردم و پا کردم...
مانتو لمه مشکی جلو بازمم تنم کردم...
خواستم شالمو بندازم روی سرم که متوجه شدم پانسمان یکم خونی شده
بهار اون بیرون ایستاده بود
صداش زدم
_بهاااار یه لحظه میای ؟
+جانم مروا ؟
_کمک میکنی این پانسمان سرمو عوض کنم ؟
+آره حتما ،
یه چیزایی هم بلندما از خواهرم یاد گرفتم
_خیلی هم خوب، پس بیا کمک کن...
با کمک های بهار پانسمان سرمو عوض کردیم
دست و صورتمم شستم و آرایشمو کاملا پاک کردم...
بعد هم شالی که آقای حجتی خریده بود رو سرم کردم ...
رفتم گوشه ای از نماز خونه نشستم و منتظر مژده شدم که صبحانه رو بیاره چون خیلی گرسنم شده بود...
ادامه دارد...
🍃💚🍃💚🍃
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
#فالی_در_آغوش_فرشته
#قسمت_پنجاه_و_هشتم
به قلم آیناز غفاری نژاد
کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده...
چند دقیقه ای گذشت اما خبری از مژده نشد...
یک آن ...
یاد اون اتفاقات افتادم ...
زمین های خاکی ...
اون شهید ...
اون مرده...
با خودم گفتم
من که خواب نبودم ؟!
پس اوناها چی بودن دیگه؟
من واقعا اون چیز ها رو درک میکردم
پس واقعی بودن دیگه!!
احتمالا لحظه ای که بیهوش شدم
اون چیز ها رو تو عالم رویا دیدم ...
هوففف...
بیخالش ، سعی میکنم بهشون فکر نکنم...
البته قبل از اومدن به راهیان نور هم خواب شهیدی رو دیدم...
خواب ۵ تا مرد...
ای واییی!!!
ا...اون مرده که تو خوابم دیدم همون مردی بود که امروز تو مدتی که بیهوش بودم دیدم...
ای وای هم دیوانه شدم هم خیالاتی ...
نه نه ...
نمیتونم بگم این چیزا اتفاقی بود ...
به قول بی بی حتما یه حکمتی تو کار بوده دیگه...
حالا هرچی بوده خودش مشخص میشه...
سعی کردم به اتفاقات امروز فکر نکنم...
+خب خب ، مروا خانوم...
بفرمایید این هم صبحانه ...
بهاااررر ، راحیلللل بیاید صبحانه آمادست
_ممنون مژی جونم.
+خواهش میکنم گلی.
بعد از چند دقیقه بهار و راحیل هم به جمعمون اضافه شدند...
+بسم الله .
بچه ها شروع کنید ...
که امروز خیلی کار داریما...
بهار همون جور که داشت لقمه میگرفت گفت
=ای به چشم مژده خانم...
میگما مژده از اون خواستگارت خبری نشد دیگه؟
با تعجب سرمو بلند کردم که مژده چشم غره ای به بهار رفت و همون جوری که داشت چایی می ریخت گفت
+نمیدونم والا...
فعلا که نه خبری نیست ...
هرچی خدا بخواد.
وقتی لحن سرد مژده رو دیدم ، چیزی نپرسیدم و مشغول خوردن صبحانه شدم.
بعد از گذشت چند دقیقه دوباره بهار گفت
=میگما راحیل ، شما کی ازدواج میکنید؟
×دقیقا تاریخش مشخص نیست.
ولی فکر کنم حدود یک ماه دیگه باشه...
= ایول ، پس یه عروسی افتادیم
حالا لباس چی بپوشم؟
خنده ای کردم و گفتم
_شما حالا صبحانتون رو بخورید .
بهار دستشو رو چشماش گذاشت و گفت
=ای به چش...
هنوز حرفشو کامل نکرده بود
که تلفنش زنگ خورد...
=اومدم ...
خب بزار صبحونه بخورم...
میگم اومدم...
الله اکبر ...
باشه باشه...
تو منو میکشی آخرش...
تلفنش رو که قطع کرد ...
مژده خندید و گفت
+آقا بنیامین بود ؟
بهار در حالی که داشت چایشو تند تند میخورد گفت
_آره آره....
ای وایییی
زبونم سوخت ،
خدا لعنتت کنه بنیامین ...
نیمچه لبخندی زدم و برای خودم لقمه گرفتم
بهار سریع وسایل هاشو جمع کرد و بعد رو به ما کرد و گفت
= خب بچه ها میدونم اگر برم شمعدونیا دق
میکنن ولی خب چاره چیه ؟
+بهار میری یا ...
بهار با شیطونی گفت
= نه نه میرم خوشگلم ،
شوما عصبانی نشو که پوستت چروک میشه ...
مژده خواست بلند بشه که بهار خداحافظی کرد...
و سریع از نمازخونه خارج شد...
دوباره مشغول خوردن صبحانه شدیم ...
این بار کسی چیزی نگفت و سکوت بدی بینمون حاکم بود...
که ناگهان...
ادامه دارد...
🍃💚🍃💚🍃
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
خیره شده بود به آسمان حسابی رفته بود توی لاک خودش، بهش گفتم: «چی شده محمد؟» انگار که بغض کرده باشه، گفت: «بالاخره نفهمیدم ارباً اربا یعنی چی؟ میگن آدم مثل گوشت کوبیده میشه یا باید بعد از عملیات کربلای ۵ برم کتاب بخونم یا همین جا توی خط مقدم بهش برسم»
توی بهشت زهرا که میخواستند دفنش کنند، دیدمش؛ جواب سؤالش رو گرفته بود با گلوله توپی که خورده بود به سنگرش، "ارباً اربا" شده بود مثل مولایش حسین (علیهالسلام).
🌷شهید سیدمحمد شکری🌷
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#کلام_شهید🕊⚘
◽️در راه خداوند باید زجر بکشید مشقت بکشید، مگر از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بالاتر هستیم!
برای تعالی اسلام🕊
باید سیلی😔 خورد
و خون دل💔خورد
#شهید_محمودرضا_عندالله🕊⚘
#زیرعلمتامنترینجایجهاناست
#نگراناربعینیمهمہ💔
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#کــلام_شــهـید
بعضیها فکر میکنند
اگر ظاهرشان را
شبیه شهدا کنند،
کار تمام است!
نـه!
باید مانند شهدا زندگی کرد ...
#شهید_محمد_ابراهیمهمت
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
✳️ چرا شروع جنگ را گرامی می داریم؟
⭕️در جهان معمولا پایان یا سالروز پیروزی در جنگ را گرامی می دارند و به علت تلفات و خسارات جنگ، یادآوری شروع آن جذابیتی ندارد.اما در کشور ما سالروز حمله ارتش بعث عراق به ایران در ۳۱ شهریور ،به عنوان یادبود دفاع مقدس گرامی داشته می شود،علت این امر را می توان این گونه تحلیل کرد:
1⃣ روز ۳۱ شهریور۱۳۵۹،عراق به ایران حمله نکرد،بلکه ارتش بعثی صدام به نمایندگی از ابرقدرت های شرق و غرب یک جنگ جهانی علیه انقلاب نوپای ایران به راه انداخت.لذا باید شروع این هجمه ی همه جانبه برای ثبت و حفظ در اذهان،هر سال یادآوری شود.
2⃣ شروع جنگ تحمیلی،موجب ایجاد وحدت بی نظیری بین مسئولان،اقشار مردم و نیروهای مسلح در کشور شد،که این الگو در سایر بحران های سیاسی، امنیتی و طبیعی نیز مورد بهره برداری قرار گرفت.
3⃣ شروع جنگ تحمیلی باعث ایجاد گفتمان مقاومت اسلامی،برگرفته از فرهنگ عاشورا شد،که این مقاومت اسلامی به عنوان نسخه ی موفق در سایر کشورهای اسلامی نیز استفاده می شود.
4⃣ دفاع مقدس ثابت کرد با رهبری الهی و همراهی امت فداکار و مسلمان،می توان بدون داشتن سلاح های پیشرفته و غیرمتعارف،استراتژی های ابرقدرت ها را با شکست روبرو ساخت.
5⃣ دفاع مقدس آغازی بر احیای اسلام سیاسی ،شکل گیری بیداری اسلامی و سقوط حکومت های دست نشانده استکبار است.
6⃣ دفاع ما در برابر دشمنان نه با آغاز جنگ تحميلي شروع شد و نه با پايان جنگ با صدام به پايان رسيد، بلكه صحنه و عرصهها تغيير يافته است يعني اگر قبل از آن نظام اسلامي با ترورها، كودتاها و توطئه تجزيه قومي مواجه بود، بعد از پايان جنگ تحميلي با تهاجم فرهنگي دشمن، تحريم اقتصادي، جنگ نرم و فتنه تير ۷۸ و خرداد ۸۸ مواجه بود كه صفبندي دشمنان در مقابل ايران همان صفبندي دوران جنگ بود.
✅امروز عرصه ی تقابل انقلاب اسلامی با استکبار در عرصه جنگ اقتصادی ظهور و بروز بیشتری دارد.جنگي كه امنيت اجتماعي و ثبات سياسي ايران را هدف گرفته و به دنبال ایجاد شورشهاي عمومی است. گراميداشت آغاز دفاع مقدس، گراميداشت روند تقابل نظام سلطه با نظام اسلامي است كه به رغم فراز و فرودها در عرصههاي مختلف، پيروزي با نظام اسلامي بوده است و البته در اين عرصهها جهاد تا شکل گیری تمدن نوین اسلامی و ظهور منجی عالم بشریت ادامه دارد.ان شاالله
#دفاع_مقدس
✍#مصطفی_علیجانزاده
#اربعین
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مهدویت_و_شهدا
⚪️ وقتی ایران زمینهساز ظهور میشود
🔊 شهید #حسن_باقری در میانهٔ عملیات رمضان از #نقش_ایرانیان_در_ظهور میگوید
🏴 #یا_حسین سلاماللهعلیه
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─