eitaa logo
آینه‌داران
156 دنبال‌کننده
367 عکس
89 ویدیو
15 فایل
کانال رسمی واحد فرهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه مذاهب اسلامی 🤲اللَّهُمَّ ارْزُقْنا حُبَّك‏❤️ سوالات، انتقادات و پیشنهادات @mohoba83 صفحه اینستاگرام: https://instagram.com/aynehdaran1?igshid=NGVhN2U2NjQ0Yg==
مشاهده در ایتا
دانلود
«نَفَس استاد» مقابل در اندرونی اتاقش نشسته بودم روزهای آخری بود که شاهد حضورش در عالم خاکی بودم. صورت پرابهتش را در نظر می‌آوردم و یاد خاطراتی می‌افتادم که با او در این سالیان گذرانده بودم؛ دستهای خیال بر ساحت حضورم چنبره می زد و مرا به آن روزهای شیرین تکرار نشدنی پرواز می داد. با آخوند پیاده به زیارت عتبه سید الشهدا رفته بودیم. در میانه راه برای استراحت به قهوه خانه‌ای رسیدیم و دیدیم صدای رقص و پایکوبی می آید. آخوند چهره ای در هم کشید و نگاهش را به ما انداخت و گفت: یکی از شما مردانگی کند و برود این جماعت را نهی از منکر نماید. همه ما در حال سکوت و تعجب ایستادیم و به او نگاه کردیم. او هم دوباره گفت: عرض شد یکی از علمای اعلام تشریف ببرند و به این جماعت تذکری بدهند. دوباره سکوتی که از سر ترس و خجالت بود بر ما حاکم شد، گروهی در قهوه‌خانه‌ای پر از دودودم مشغول رقص و آواز و قهقه و مستی اند، آخر چطور می شود با عبا و عمامه بروی و به اینها بگویی بساطتان را جمع کنید؟! در همین فکرها بودم که بالاخره یکی دیگر از شاگردان استاد گفت:« جناب آخوند! این جماعت مست اند به نهی از منکر ما توجهی نخواهند کرد و احتمال اثر در ایشان ساقط است.» احساس خنکی وجودم را فراگرفت و گمان کردم تکلیف از دوشمان برداشته شد. استاد سرش را به نشانه تأیید تکان داد و گفت: «باشد. خودم می روم.» هول در دلم افتاد که الآن چه می.شود. این پیرمرد میخواهد برود وسط مشتی جوان عياش و کاسه کوزه شان را به هم بریزد و اصلاً معلوم نیست چه بلایی سرش بیاورند. آخوند لباسش را مرتب کرد و به سمت در قهوه خانه راه افتاد، در را باز کرد و داخل شد. بوی دود جیگاره و نارگیله از در قهوه خانه بیرون زد. سراسیمه به دنبالش داخل شدیم و دیدیم تعداد آنها بیش از چیزی است که تصور میکردیم. آخوند وارد شد و مستقیم به سراغ سرکرده شان رفت، آدمی قلچماق به نظر می رسید. با خود گفتم الآن آخوند می خواهد چه بگوید؟ آیه میخواند؟ روایت میخواند؟ در همین اندیشه ها غوطه ور بودم که آخوند رو کرد به رئیسشان و گفت «سلام علیکم، آقا رخصت می فرمایید بنده بخوانم و شما سازش را بزنید؟ ناگهان صدای سازوآواز به سکوتی مرگبار تبدیل شد. رئیس که خنده اش گرفته بود وقتی دید مشتی طلبه با پیرمردی که سر و وضعش نشان میدهد در عمرش حتی یک موسیقی گوش نکرده وارد قهوه خانه شده اند با حالتی که آخوند را دست انداخته باشد گفت: «شیخ مگر شما هم بلدی با این ماسماسک ها بازی بازی کنی؟» ملا حسینقلی لبخندی زد و گفت: من بلدم شعر بخوانم رخصت هست بخوانم؟ مرد دستی به سبیل کت و کلفتش کشید و با قهقه ای گفت: «آشیخ تو بخوان ما سازش را میزنیم با قهقه ای که سر دادند تا مغز استخوانم سوخت. درست بود من بارها تأثیر نفس استاد را دیده بودم، یادم نمی رود که در نجف شروری بود به نام «عبد فرار» که نجفی‌ها از دست آزارش عاصی شده بودند و همه از او میترسیدند. روزی آخوند در حرم امیرالمؤمنین نشسته بود که عبد فرار از مقابلش گذشت. رسم بر این بود که چون همه از او می ترسیدند، از ترس آزارش باید به او احترام میگذاشتند، اما ملا حسینقلی ابداً به او محل نگذاشت. عبد فرار که متوجه این بی اعتنایی شد، برگشت و با طلبکاری گفت: «آهای شیخ برای چه به من احترام نگذاشتی؟ مگر من را نمی شناسی؟! لب هایم را گزیدم و با خود گفتم خدا به خیر کند، الآن شر به پا می شود. آخوند در پاسخش گفت: مگر تو که هستی که باید به تو احترام بگذارم؟ عبد فرار با عصبانیت و تهاجم گفت: «من عبد فرار هستم، باید به من احترام بگذاری.» آخوند سرش را پایین انداخت و در کمال آرامش گفت: «عجیب است!» _چه چیز عجیب است؟ آخوند با چشمهای نافذش به او نگاه کرد و گفت: «عجیب، نام توست؛ چرا به تو عبد فرار میگویند؟ أفررت من الله أم من رسوله؟ ما که باورمان نمی شد؛ گفتن این جمله از آخوند همان و خراب شدن عالم بر سر عبد فرار همان، ساکت شد. خطوط صورتش در هم شکست و عرق شرم بر پیشانی اش نمایان شد. موعظه آن چنان او را متحول کرد که صبح فردا خبر وفاتش را دادند. همسرش گفت: دیشب برخلاف همیشه که وقتی به خانه میرسید من را کتک می زد، انگار معجزه‌ای شده باشد از در مهر و محبت وارد شد. از من بسیار عذرخواهی و دل جویی کرد؛ سپس تا پاسی از شب از این سوی حیاط به آن سو می رفت و زار می زد و مدام با خود می گفت: أفررت من الله أم من رسول؟ تا اینکه دیدم سر سجاده رفت و آن قدر گریه کرد و نماز خواند تا بیهوش شد صبح به سراغش رفتم و دیدم با چهره ای پرنور جان داده است. من و دیگر شاگردان از این رخداد بی خبر بودیم اما اول صبح، آخوند گفت: «امروز برویم منزل یکی از اولیای خدا که وفات کرده و ما را به سمت خانه عبد فرار برد. این اثر نفس قدسی ملا حسینقلی همدانی بود که بارها مشاهده اش کرده بودیم؛... ادامه👇 🪞@aynehdaran | آینه‌داران
در ادامه👆 ...اما این بار تفاوت داشت آخر وسط قهوه خانه آن هم بین این همه آدم گردن کلفت، ورق طوری برگشته بود که قرار بود عارف کامل بخواند و عیاشان ساز بزنند. صدایش را صاف کرد و با ضرب آهنگی ناقوسی، وسط دودودم قهوه خانه شروع به خواندن این اشعار کرد: لا إله إلا الله حقاً حقاً صدقاً صدقاً إِنَّ الدُّنْيا قَد غَرَّتْنا وَ اشْتَغَلَتْنَا وَ اسْتَهْوَتْنا يا بْنَ الدُّنْيا مَهْلاً مَهْلاً يا بْنَ الدُّنْيا دَقًّا دَقَّاً يا بْنَ الدُّنْيا جَمْعاً جَمْعاً تَفْنى الدُّنْيَا قَرْنَا قَرْنَاً ما مِنْ يَومَ يُمضى عَنَّا إلا أَوْهى ركناً مِنا قَدْ ضَيَّعْنا داراً تَبْقى وَ اسْتَوْطَنَا داراً تَفْنى لسنا ندرى ما فرطنا فيها إِلا لَوْ قَدْ مِتْنا اشعار ناقوسیه منسوب به امیرالمومنین علی را برایشان خواند. ترکیب ضرب آهنگ این شعر با نفس الهی او اثری بر جان آنها گذاشت که از ساز زدن دست کشیدند و شروع کردند به گریه صدای آه و ناله و اشک و تأسف بود که سقف قهوه خانه را به لرزه می انداخت، ققنوس توبه از خاکستر جانهایشان سربرآورد و زیرو رویشان کرد. آخوند چشمان آسمانی اش را از روی تک تک آنها گذراند و از قهوه خانه بیرون آمد. به دنبال او ما هم بیرون آمدیم اما صدایی که همچنان شنیده می شد، صدای گریه و زاری و آه و ناله بر گذران عمر و طنین ریشه دواندن حقایق الهی در جان های جوانانی بود که به دست ولی الهی با چند خط شعر منسوب به شاه مردان، این چنین متحول شده بودند. این رسم دیرینه روزگار است؛ سرانجام چنگال ،تقدیر، مردمان غافل بهره‌مند از خورشید را به کام تاریکی فراق می‌کشاند. برگرفته از: 🌌 کتاب کهکشان نیستی داستانی براساس زندگی آیت‌الله سیدعلی قاضی طباطبایی(رحمةالله علیه) ✍️ محمد هادی اصفهانی 🪞@aynehdaran | آینه‌داران
❄️ برف پیری تا به سر ننشسته فکر خویش باش 🌨️ ورنه ره پیمایی اندر برف و باران مشکل است 🪞@aynehdaran | آینه‌داران
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 انتخابات، راه پیشرفت 🔹️رهبر انقلاب: اگر حضور پُرشور مردم در انتخابات باشد، این وحدت ملّی را نشان میدهد، این انگیزه‌ی ملّت ایران را برای حضور در صحنه نشان میدهد؛ انگیزه‌ی ملّت ایران و وحدت ملّی، قدرت ملّی به وجود می‌آورد؛ قدرت ملّی موجب امنیّت کشور میشود؛ وقتی کشور امنیّت پیدا کرد، آن‌وقت علم در آن کشور پیشرفت میکند، اقتصاد در آن کشور به شکوفایی میرسد، مشکلات گوناگون فرهنگی و اقتصادی و سیاسی در کشور قابل حل میشود. 🌷مجموعه لوح «انتخاب قوی، مجلس قوی، ایران قوی» 📥 نسخه قابل چاپ👇
هدایت شده از تأملات | تولايى
اولین توصیه آقا... 🆔eitaa.com/m_a_tavallaie
هدایت شده از بی نهایت
عصر: -شام چی بپزم؟ +آم...🤷🏽. شب: -بیا شام! +این چیه؟ من از اینا دوس ندارم! -نگفتی که! *** جمـعه ۱۱ اسفند: -تو رأی نمی‌دی؟ +بیخیال بابا. اثری نداره رأی من. ‌ تمامِ چهار سالِ آینده: +این چه قانونیه؟ من اعتراض دارم! -تصمیم‌گیرنده‌ی مورداعتمادتو انتخاب نکردی که! ✍🌾
بنشین شبی به خلوت خود در حضور خویش روشن کن آسمان و زمین را به نور خویش طوفان اگر گرفت تو کشتی نوح باش رو کن به‌وقت خشم چو موسی به طور خویش گم‌گشته‌ی تو در تو نهان است و غافلی در غیبتش بکوش برای ظهور خویش دل‌خوش به صید ماهی دریا مشو که تور گاهی شود اسیر گره‌های کور خویش تا بگذری ز دره صعب‌العبور عمر از خود پلی بساز برای عبور خویش اقلیم توست ملک سلیمان چرا شدی قانع به سعی و همت کمتر ز مور خویش از گور خفتگان به‌ تغافل گذر مکن داری عبور می‌کنی از سنگ گور خویش ✍️ افشین علاء 🪞@aynehdaran | آینه‌داران
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ | فرصتی مغتنم برای جوانان 💗 توصیه اخیر رهبر انقلاب به جوانان برای کسب صفای روحی در ایام ماه شعبان و رمضان 🔹 بخش فقه و معارف رسانه KHAMENEI.IR بر اساس این بخش از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، نماهنگ "فرصتی مغتنم برای جوانان" را منتشر میکند. 📥 سایت | آپارات 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از استاد یزدان‌پناه
📣 درس اخلاق و معنویت آیت‌الله یزدان‌پناه در شهر تهران 📖 با موضوع سلوک اجتماعی (فصل اول از سلسله جلسات معنویت دینی) زمان: هر هفته، چهارشنبه‌‌ها، ساعت ۲۰ مکان: تهران، میدان شهدا، مسجد خیّر 📱پخش برخط: آپارات: aparat.com/ostad_yazdanpanah/live تکیه (با ترافیک رایگان): tekye.net/tekye/live/3888 اینستاگرام: Instagram.com/ostad_yazdanpanah 🏷 لازم به ذکر است که جلسه برای برادران و خواهران بوده و مهدکودک برای کودکان نیز فراهم است. 💠 کانال استاد یزدان‌پناه @ostad_yazdanpanah
✅ سلسله نشست های علمی آنلاین "درآمدی به اخلاق قرآنی" فصل چهارم 🔴برگزارکننده: انجمن علمی معارف اسلامی دانشگاه شهید بهشتی با همکاری مراکز علمی کشور مزایا: ☑️ بهره‌مندی از ارائه ۶۵ استاد داخلی و ۱۵ استاد خارجی ☑️اعطای گواهینامه معتبر از دانشگاه شهید بهشتی 📅زمان: ۲۱ اسفند ۱۴٠۲ تا ۲۷ اردیبهشت ۱۴٠۳ (مصادف با آغاز ماه مبارک رمضان) ⏰ همه روزه ساعت ۱۵:٠٠ و ۲۱:٠٠ 👈سامانه ثبت نام (رایگان): https://survey.porsline.ir/s/UeMBbeF 💥 عناوین نشست ها و سخنرانان 🚨لطفا در به اشتراک‌گذاری این رویداد علمی قرآنی،‌ سهیم باشید.
اخلاق قرآنی فصل ۴.pdf
1.61M
✅ سلسله نشست های علمی آنلاین "درآمدی به اخلاق قرآنی" فصل چهارم (انجمن علمی معارف اسلامی دانشگاه شهید بهشتی) 🔴 با حضور ۶۵ استاد داخلی و ۱۵ استاد خارجی 📅زمان: ۲۱ اسفند ۱۴٠۲ تا ۲۷ اردیبهشت ۱۴٠۳ (مصادف با آغاز ماه مبارک رمضان) ⏰ساعت ۱۵:٠٠ و ۲۱:٠٠ 👈سامانه ثبت نام (رایگان): https://survey.porsline.ir/s/UeMBbeF