eitaa logo
💞روزهای خدایی💞
72 دنبال‌کننده
41 عکس
6 ویدیو
1 فایل
در این کانال به توفیق الهی برخی از #ایام‌اللّه زندگی #شهروندی، #طلبگی، #تبلیغی و #معلّمی و #مترجمی و #ویراستاری ثبت می‌شود. 🔸 #سرگذشت‌ها روی #سرنوشت‌ها تأثیر می‌گذارد.🔸 ارتباط👇 @mirzameysam افراد فراری از شبکه‌های مجازی وطنی 👇 https://t.me/ayyamoll
مشاهده در ایتا
دانلود
«تا سه نشه، ...!»😍😍😍💐💐💐 سلام علیکم! ۲۲ بهمن و ۴۵‌امین سالگرد پیروزی باشکوه انقلاب اسلامی در ایران را خدمت اعضای صبور و باوفا و باصفای گروه تبریک عرض می‌کنم و خدمت آن دسته از عزیزانی که امروز با شرکت در راهپیمایی دشمن‌شکن، دل رهبر انقلاب و همۀ عزیزان دغدغه‌مند و انقلابی را شاد کردند به صورت ویژه‌تر تبریک عرض می‌کنم و بهترین‌ها را برایتان از درگاه الهی خواستارم. برای آنانی که علاوه بر راه‌پیمایی امروز، قصد دارند ان‌شاءالله در انتخابات ۱۱ اسفند هم شرکت دارند و فامیل و دوستانشان را هم به رأی دادن تشویق می‌کنند که دیگه به صورت 😁تبریک می‌گویم و به وجودشان از صمیم قلب افتخار می‌کنم. کثّر الله أمثالهم💐 چند روز پیش که از کرمان به وطن دوم برمی‌گشتیم به طوفان شن کویر لوت خوردیم و جایتان خالی نباشه با سختی‌ها و تلفاتی مالی! به مقصد رسیدیم. جالب بود که بخشی از جاده را به دلیل خشکسالی‌ها و بی‌بارشی‌ها، گرفتار طوفان شن شدیم و بخشی از جاده را که برف و باران حسابی باریده بود گرفتار مه! خلاصه، به مقصد که رسیدیم مجبور شدم موتور ماشین و زیر ماشین را کامل در کارواش بشویم و خطرش را به جان بخرم! سینی زیر ماشین را هم باز کردم که روغن‌ها کامل شسته شوند تا تعمیرکار بفهمد که منشأ روغن‌ریزی و روغن‌سوزی ماشین از کجاست! القصّه، عصری گفتم حالا که سینی زیر جلوبندی ماشین بازه و تمیز و برّاق هست، بروم پیش اوستای جلوبندی چندساله‌ام و ببینم که صدای فرمان از کجاست. فکر هم نمی‌کردم که اوستا امروز تعطیلی خاصّ، اومده باشه. با کمال تعجّب دیدم که اومده!‌ گفتم: اوستا! امروز روز تعطیل انقلابی، برای چی اومدی مغازه؟!😅 اوستا گفت که تلفنم را جا گذاشته بودم و اومده بودم برش دارم. 🤔😉 خلاصه که گذر پوست را به دباغ‌خانه انداخته بودم و زیر ماشین را نگاه کرد و دست به آچار و زنگ زد که قطعه بیاورند. پیک که آمد، شماره کارتش را گرفتم تا پول قطعات را بدهم، دیدم که آخر شماره کارتش دو تا ۵۷ کنار هم داره!😍😍 بهش گفتم که عجب حسن تصادفی! من مناسبت امروز را به شما تبریک میگم! اوّلش یه جوری نگام کرد، ولی بعدش لبخند ملیحی زد! ماشین را گذاشتم تعمیرگاه و رفتم تاکسی بگیرم و بروم خانه. چند دقیقه‌ای معطّل شدم و چون منطقۀ نسبتاٌ کم تردّدی اون هم روز تعطیل بود، تاکسی گیر نیاوردم. دست به دامن ذکر مرحوم آیت‌الله مروارید شدم و به محضی که خواندم پرایدی نگه داشت و طلبه‌ای بود اهل مشهد و من را تا جایی رساند. کمی مسیر را پیاده رفتم و بعد از تاکسی تلفنی که در اون محلّ بود ماشینی گرفتم و وقتی به مقصد رسیدم و شماره کارت ایشان را گرفتم گفتم به مناسبت امروز که بیست و دوم بهمن است به شما عیدی هم می‌دهم! تا که گفتم بیست و دوم بهمن و ...، گفت: «من بودم! زمانی که امام قم تشریف داشتند منزل ما دو منزل بعد از منزل حضرت امام بود و امام که سخنرانی می‌فرمودند ما روی بام خانه‌مان می‌رفتیم و حرف‌های امام را برای جمعیّت حاضر تکرار می‌کردیم!»😍👏 @ayyamollah