پژوهش
از بچگی نوشتن را دوست داشتم. تحقیق و پژوهش را از مقطع راهنمایی شناختم و از همان موقع درصدد رسیدن به پژوهش بودم. طبیعتا با گذراندن مقطع دبیرستان و ورود به حوزه علمیه دنبال پژوهش بودم.شوق و انگیزه زیادی داشتم. سال 97 به پژوهشگاه حضرت معصومه سلام الله علیها رفتم و از مسئولی که آنجا بود درخواست عضویت کردم اما گفتند:« شما هنوز ابتدای راهید و سطح دو هستید. ان شاءالله سطح سه که آمدید در خدمتتان هستیم».
کمی جا خوردم و پرسیدم:« یعنی کسانی که سطح دو هستند حق ندارند کار پژوهشی انجام دهند؟» گفتند:«آزاد میتونید انجام بدین». گفتم:« فرمی چیزی برای عضویت ندارید؟» با خنده پرونده های پشت سرش را نشان داد وگفت:« اینجا پر از فرم بچه های ترم های اول سطح دو هست که میان اسم مینویسن و بعد دیگه هیچوقت پژوهشگاه نمیان، اولش فکر میکنند میخوان پژوهشگر بشن بعد درس های حوزه هم نمیرسن خوب بخونن.» گفتم حالا شاید من آمدم. خلاصه هر کار کردم نه به من فرم دادند و نه انگیزه و تشویقی که آفرین خودت دغدغه پژوهش داشتی و به اینجا آمدی. ظاهرا امثال من در آن مقطع زیاد بود. یکی دو بار دیگر رفتم و بعد از آن فقط لینک کانال پژوهش در سروش را دادند و این همان حکایت نخود سیاه معروف بود و چیزی عایدمان نشد.
بعد از آن با وجود بچه و کرونا ، فرصت نشد که دوباره پیگیر شوم. تا اینکه سال 1400با استاد بزرگواری آشنا شدم. استادی که انگار آمده بود تا بذر پژوهش را در زمین حاصلخیز ما بکارد و نه تنها اکتفا به کاشتن نکرد، که همچنان در کنار ما ایستاده و مراقبت میکند تا بذر پژوهش در وجود ما رشد کند و ثمر دهد.
من با دیدن استاد مهرجویی و استاد صالحی و نحوه ی برخوردشان با یک تازه کاری مثل من، یادم به اوایل انقلاب و زمان جنگ می افتد. به امثال فرماندهانی مثل شهید منصور ستاری، شهید تهرانی مقدم که دست جوان ها را گرفتند و به آنها اعتماد کردند. آنها را دیدند و استعداد درونی شان را شکوفا کردند.
امیدوارم من هم قدردان این حمایت و توجه آنان باشم و در کنارشان رشد کنم.
✍🏻مریم زارعی
#گردهمایی_انجمن_تاریخ
https://eitaa.com/az_jan_nevesht