[مولودِ موعود]
عطر نرگس از کودکی که در آغوش نرجس خاتون است بالا میآید و دور تا دور خانه میپیچد. عطر نرگس، از لای پنجرهی چوبی اتاق بیرون میزند و از بین خانهها و کوچه پس کوچههای سامرا رد میشود.
صدای آرام و ظریف نوزاد، قطرهی اشکی را از گوشهی چشمهای مادر رها میکند و لبخندی بر لبش مینشاند؛ لبخندی لطیف.
امام حسن عسکری(علیهالسلام)، گوشهای از خانه، زیر نور مهتاب، قامت بسته و نماز شُکر میخوانَد. رایحهی نرگس، مینشیند روی سجادهی پدر.
بانو نرجس، گلبوسهای روی گونهی کودکش مینشاند و صدایش میزند:
_پسرم! منجیِ بشریت! برپا کنندهی عدل و داد! برهم زنندهی بساط جور و ظلم!
پدر کنار بستر همسرش زانو میزند. نور توی چشمهایش میریزد. لبخند پدر عمیق میشود و عطر یاس از لبهایش جاری.
شمیم یاس و نرگس در هم میپیچند و بالا میآیند. بالا و بالاتر؛ تا آسمان خدا! رایحهی ولایت و امامت، روی ستارهها مینشیند. شهر به شهر میچرخد و وارد خانهها میشود. از کوی به کوی میگذرد و پهن میشود روی قلب آدمها. نم نم خورشید طلوع میکند و نور و روشنایی، جهان را در هم میکوبد!
✍🏻#الهه_اسلامی
#نیمه_شعبان🦋
@az_jense_man