eitaa logo
🦋از جنس پروانه🦋
63 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
19 فایل
بٻࢪاهہ مۍرۆم ٺو مڕآ سـڕ بھ ࢪآھ ڪݩ…🙃♥¦ سلامـ ࢪفیق💞^^ ڪپۍ‽⇜حلآلٺ ࢪفیق-!😎 حذف لوگو‽ ⇜ نکن عزیزم-!😄 ممنونم که ما رو به دوستاتم معرفی میکنی(: http://payamenashenas.ir/Parvaneh ــــ°•|🦋💕|•°ـــــــــــــــــــــــــــــ
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان امنیتی شاخه زیتون 🌿 وا می‌روم و می‌نالم: -یعنی نرم؟ -نمی دونم. باید با ایران هماهنگ بشی. دیگر چیزی نمی گوید. از وقتی قرار شده تا دو سه روز دیگر آپارتمان را تحویل دهم و برگردم ایران، حالش گرفته است. دلم برایش می‌سوزد. ارمیا اینجا غریب است. تنهاست. من شاید تنها کسی بودم که تنهایی‌اش را پر می‌کردم. حالا من که بروم، دوباره تنها می‌شود. من عزیز و آقاجون را دارم، اما او... این چندروز با خودم درگیر شده ام. از هرگوشه ذهنم یک سوال بیرون زده و راحتم نمی گذارند. علت تصادف پدر و مادرم، هویت ستاره و حانان، شرایط خودم... و حالا دوراهی ارمیا یا ایران. از یک طرف تمام این مدت بال بال زده‌ام برای هوای ایران و عزیز و آقاجون؛ از یک طرف دلم نمی آید ارمیا در بلاد غریب رها کنم. ارمیا فقط تکیه گاه من نبود؛ ما به هم تکیه کرده بودیم. ارمیا ناگاه می‌گوید: -اریحا تو باید برگردی ایران. نباید معطل کنی. اینجا ممکنه برات خطرناک باشه. به هیچی فکر نکن. فقط برگرد ایران. شاید او هم مثل عمو بلد است ذهنم را بخواند. با صدای بغض آلودی می‌گوید: -یادته روباه به شازده کوچولو چی می‌گفت؟ آدم اگه اهلی می‌شه باید پیه گریه کردنو به تنش بماله. زیر چشمی ارمیا را نگاه می‌کنم. قطره اشکی از گوشه چشمش می‌غلتد و میان ته ریشش گم می‌شود. کاش با من می‌آمد ایران. فعلا لال شده ام. چشم برهم می‌فشارم که نبینم اشک بعدی اش را. به محض رسیدن به خانه، ایمیل هایم را چک می‌کنم. همان ناشناس پیام داده که: -شنیدم قراره برگردی ایران! خب خوبه. تو برمی‌ گردی ایران و خیلی راحت برای تدریس توی مقطع فوق لیسانس رشته‌ت آماده می‌شی. قراره هیئت علمی باشی. به نظرت عالی نیست؟ با همین ایمیل مرتبط باش، وقتی خوب توی دانشگاه جاگیر شدی بهت می‌گم چکار کنی! مگر می‌شود یک نفر با مدرک فوق لیسانس هیئت علمی شود؟ نه منطقی ست و نه قانونی! باید حتما دکترا داشته باشی تا بتوانی در سایت فراخوان جذب درخواست بدهی. باید حتما خود مدرک دکترا را در سایت بارگذاری کنی؛ وگرنه سایت اجازه رفتن به مرحله بعدی را نمی دهد. در مرحله بعد وزارت علوم مدرک را چک می‌کند و وقتی از صحتش مطمئن شد، اطلاعات را برای دانشگاه می‌فرستد. دانشگاه هم همه مدارک را چک می‌کند و کسی که بخواهد را انتخاب می‌کند. به این راحتی‌ها نیست که هرکس از راه رسید هیئت علمی شود. اصلا من که برنامه ای برای تدریس در دانشگاه و هیئت علمی شدن نداشتم... برایش می‌نویسم که نمی شود و جواب می‌آید که: -شدن و نشدنش به تو ربطی نداره. هنوز منو نشناختی؟ وقتی تمام سوراخ سمبه‌های زندگی ت رو می‌دونم یعنی اینم برام کاری نداره. تو فقط درخواست بده! مگه نمی خواستی تاثیرگذار باشی؟ حالا دیگر فقط می‌خواهم بدانم این کیست که خودش را با خدا اشتباه گرفته و فکر می‌کند هرکاری از دستش برمی‌ آید؟ مسخره است! به هرکس بگویی قرار است با فوق لیسانس هیئت علمی شوی خنده اش می‌گیرد! مگر چقدر نفوذ دارند که می‌توانند قانون دانشگاه را دور بزنند؟ اصلا چرا باید بخواهند من هیئت علمی بشوم؟ مگر چه سودی برایشان دارد؟ برای لیلا می‌نویسم که چه خواسته اند و لیلا جواب می‌دهد: -فعلا هرچی می‌گه قبول کن. نترس. ادامه دارد ... ✍🏻نویسنده خانم فاطمه شکیبا کپی‌به‌هیچ‌عنوان‌مورد‌رضایت‌صاحب‌اثر‌نمی‌باشد