🎊 #آخرین_عروس 🎊
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🎀
#قسمت4⃣2⃣
#محمّد(ص) منتظر جواب است. در اين هنگام #عيسى(ع) رو به شمعون، پدربزرگ #مليكا مى كند و مى گويد: "اى شمعون!
#سعادت و خوشبختى به سوى تو آمده است. آيا دخترت #مليكا را به عقد ازدواج فرزند #محمّد_ص در مى آورى؟".
اشك شوق در چشمان #شمعون حلقه مى زند و بعد نگاهى به دخترش #مليكا مى كند و مى گويد: "آرى، با كمال #افتخار قبول مى كنم".
#محمّد(ص) از جا برمى خيزد و بر بالاى منبرى از #نور قرار مى گيرد و خطبه #عقد را مى خواند:
☘بسم الله الرّحمن الرّحيم☘
امشب #مليكا، دختر #شمعون را به #ازدواج يازدهمين #امام بعد از خود، #حسن در آوردم.
شاهدان اين ازدواج، #عيسى و #شمعون و #حواريّون و #على و #فاطمه و همه #خاندان من هستند".
وقتى سخن #محمّد(ص) تمام مى شود همه به يكديگر #تبريك مى گويند و همه جا غرق #نور مى شود.
#مليكا از خواب بيدار مى شود. نور #مهتاب به داخل اتاق #تابيده است. او از روى #تخت بلند مى شود به كنار #پنجره مى آيد:
#خدايا اين چه #خوابى بود من ديدم!
او مى فهمد كه #عشقى آسمانى در #قلب او منزل كرده است.
او احساس مى كند كه #حسن(ع) را دوست دارد.
#ادامه_دارد...
✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💟
https://eitaa.com/az_o_bego
💞 #آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_خاتون_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت8⃣2⃣
#مليكا يكى از آنها را مى شناسد، او #مريم _مقدّس(س) است، سلام مى كند و #جواب مى شنود; امّا ديگرى را نمى شناسد.
#مليكا نگاه مى كند، خداى من! او چقدر #مهربان است. چهره اش بسيار آشناست.
#مريم(س) رو به او مى كند و مى گويد:
"دخترم! آيا اين بانو را مى شناسى؟ او #فاطمه(س) دختر #محمّد(ص)است. #مادر همان كسى كه تو را به عقد او درآورده اند".
#مليكا تا اين سخن را مى شنود از خود بى خود مى شود. بر روى زمين مى نشيند و دامن #فاطمه(س) را مى گيرد و شروع به گريه مى كند.
بايد شكايت #پسر را به پيش مادر برد.
مادر! چرا #حسن به ديدارم نمى آيد؟ او چرا مرا فراموش كرده است؟ چرا
مرا تنها گذاشته است؟
اگر قرار بود كه مرا #فراموش كند چرا مرا اين چنين #شيفته خود كرد؟
مگر من چه #گناهى كرده ام كه بايد اين چنين درد #هجران بكشم؟
#ادامه_دارد...
https://eitaa.com/az_o_bego
🎊 #آخرین_عروس 🎊
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🌺
#قسمت9⃣2⃣
#مليكا از جا برمى خيزد و به سوى پنجره مى رود، نگاهى به آسمان مى كند. چشمانش به #ستاره روشنى خيره مى ماند.
او با خود سخن مى گويد: بار #خدايا! مرا براى چه برگزيده اى؟
بين اين همه #مسيحى كه در اين سوى جهان بى خبر و غافل زندگى مى كنند مرا انتخاب كردى تا به دست بانويم #فاطمه(ع) مسلمان بشوم.
اين چه #سعادت بزرگى است!
او بى اختيار به #سجده مى رود تا #خدا را شكر كند.
او #منتظر است تا شب فرا برسد و #محبوبش به ديدارش بيايد.
نسيم میوزد و بوى #بهشت مى آيد. #حسن(ع) به ديدار #مليكا آمده است.
ــ آقاى من! دل مرا اسير #محبّت خود كردى و رفتى!
ــ اگر من به ديدارت نيامدم براى اين بود كه تو هنوز #مسلمان نشده بودى، بدان كه هر شب #مهمان تو خواهم بود.
از آن شب به بعد هر شب، #حسن(ع) به ديدار #مليكا مى آيد.
#مليكا در خواب او را مى بيند و با او سخن مى گويد.
#ادامه_دارد...
https://eitaa.com/az_o_bego
#آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود 😘
#قسمت9⃣6⃣
اين وعده بزرگ خداست و خدا هميشه به وعده هاى خود عمل مى كند.
اكنون #مهدى(عج) در آغوش پدر اين آيه را مى خواند تا همه بدانند او وعده خدا را محقّق خواهد كرد.
و اگر كسى اهل دقّت باشد مى تواند امروز خيلى چيزها را بفهمد.
#مهدى(عج) اين آيه را مى خواند تا با مادر خويش سخن بگويد.
همان مادر مظلومى كه در مدينه به خانه اش حمله كردند و آنجا را به آتش كينه سوزاندند!
#فاطمه(س) اوّلين كسى بود كه مورد ظلم و ستم واقع شد و حقّش را غصب كردند.
#مهدى(عج) مى خواهد با مادرش سخن بگويد:
اى مادر پهلو شكسته ام! ديگر غمگين مباش كه من آمده ام!
من آمده ام تا براى اين #مظلوميّت، پايانى باشم.
اين وعده خداست.
چرا #مهدى(عج) در آغوش پدر اين آيه را مى خواند؟ چرا ياد از مظلوميّت اين خاندان مى كند؟
كيست كه مظلوميّت اين خاندان را نداند؟
تو كه خبر دارى و خوب مى دانى تا پيامبر زنده بود اين خاندان عزيز بودند; امّا وقتى پيامبر رفت، ظلم ها و ستم ها آغاز شد. مسلمانان چقدر زود روز غدير را فراموش كردند و حكومت سياهى ها فرا رسيد و چه كارها كه نكردند!
خدا به پيامبرِ خود خبر داده بود كه بعد از او با #فاطمه(س) چه مى كنند. دل #پيامبر پر از غم شده بود.
#ادامه_دارد...
https://eitaa.com/az_o_bego
#آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود 😘
#قسمت0⃣7⃣
شبى كه #پيامبر به #معراج رفت، چشمانش به نورِ #مهدى(عج) افتاد كه در عرش خدا بود. در آن هنگام #خدا به پيامبر گفت: " #مهدى كسى است كه با انتقام از دشمنان، دل هاى دوستان تو را شفا خواهد داد. او "لاّت" و "عُزّى" را از خاك بيرون خواهد آورد و آنها را به آتش خواهد كشيد".
مى دانم مى خواهى بدانى كه "لاّت" و "عُزّى" چه هستند؟
آنها دو بُت بزرگ زمان جاهليّت بودند كه مردم آنها را به جاى #خدا پرستش مى كردند.
اين دو بت، نمادِ جهل مردم روزگار هستند.
لاّت و عُزّى، حقيقت كسانى است كه بى جهت قداست پيدا مى كنند
و بتِ مردم مى شوند و در سايه اين قداست دروغين به ظلم و ستم مى پردازند.
آنها در مقابل #حق مى ايستند و تلاش مى كنند تا حق را از بين ببرند.
به راستى چرا بايد #لاّت و #عُزّى در آتش بسوزند؟
چرا خدا در شب #معراج اشاره مى كند كه #مهدى(عج) اين دو بت را آتش خواهد زد؟ چرا؟
شايد اين كنايه از #مطلب ديگرى باشد!
آيا مى خواهى با كسانى كه نمادِ لاّت و عُزّى هستند آشنا شوى؟
بيا بار ديگر به #تاريخ نگاهى داشته باشيم!
در شهر #مدينه بعد از وفات پيامبر، حوادث زيادى روى داد، كسانى كه به عنوان جانشين پيامبر روى كار آمده بودند، ظلم و ستم را آغاز كردند...
#پيامبر تازه از دنيا رفته بود و دو نفر تصميم گرفته بودند از #على(ع) بيعت بگيرند.
دو مرد به سوى خانه وحى مى آمدند; اوّلى، رئيس بود و دوّمى، معاون!
آنها به مردم گفته بودند تا هيزم زيادى جمع كنند.
مردم هم به حرف هاى آنها گوش كردند و مقدار زيادى هيزم كنار خانه #فاطمه(س) جمع نمودند.
به راستى آنها مى خواستند با آن هيزم ها چه كنند؟
دوّمى درِ خانه #فاطمه(س) را محكم زد، فاطمه به پشت در آمد:
ــ كيستيد و چه مى خواهيد؟
ــ فاطمه! به #على بگو از خانه بيرون بيايد، و اگر اين كار را نكند من اين خانه را آتش مى زنم !
ــ آيا مى خواهى اين #خانه را آتش بزنى ؟
ــ به خدا قسم ، اين كار را مى كنم ، زيرا اين كار براى حفظ اسلام بهتر است .
ــ چگونه شده كه تو جرأت اين كار را پيدا كرده اى ؟ آيا مى خواهى نسل پيامبر را از روى زمين بردارى ؟
ــ اى #فاطمه ! ساكت شو ، محمّد مرده است ، ديگر از وحى و آمدن فرشتگان خبرى نيست ، همه شما بايد براى بيعت بيرون بياييد ، حال اختيار با خودتان است ، يكى از اين دو را انتخاب كنيد: بيعت با #خليفه ، يا آتش زدن همه شما.
#ادامه_دارد...
https://eitaa.com/az_o_bego
#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت1⃣7⃣
هیچ کس باور نمیکرد که اینان می خواهند خانه #فاطمه (س) را به آتش بکشند .
آنها این سخن را از پیامبر شنیده بودند:. هر کسی #فاطمه را آزار دهد مرا آزار داده است ".
پس چرا آنها میخواستند درِ خانه #فاطمه(س) را آتش بزنند؟
امّا بار ديگر صداى دوّمى در فضاى مدينه پيچيد:
ــ اى #فاطمه ! اين حرف هاى زنانه را رها كن ، برو به #على بگو براى بيعت با خليفه بيايد .
ــ آيا از #خدا نمى ترسى كه به خانه من هجوم مى آورى ؟
ــ در را باز كن، اى #فاطمه! باور كن اگر اين كار را نكنى من خانه تو را به آتش مى كشم .
#فاطمه(س) به يارى #على(ع) آمده بود، آنها چه بايد مى كردند؟
بعد از لحظاتى، دوّمى در حالى كه شعله آتشى را در دست داشت به سوى خانه #فاطمه(س) آمد.
او فرياد مى زد: "اين خانه را با اهل آن به آتش بكشيد" .
هيچ كس باور نمى كرد ، آخر به چه جرم و گناهى مى خواستند اهلِ اين خانه را آتش بزنند ؟
چند نفر جلو آمدند و گفتند:
ــ در اين خانه #فاطمه و #حسن و #حسين هستند .
ــ باشد ، هر كه مى خواهد باشد ، من اين خانه را آتش مى زنم .
هيچ كس جرأت نداشت مانع كارهاى دوّمى شود .
سرانجام او نزديك شد و شعله آتش را به هيزم ها گذاشت ، آتش #شعله كشيد .
درِ #خانه نيم سوخته شد . او جلو آمد و لگد محكمى به در زد .
#ادامه_دارد...
https://eitaa.com/az_o_bego
#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود 😘
#قسمت2⃣7⃣
#فاطمه(س) پشت در ايستاده بود... صداى ناله #فاطمه(س) بلند شد .
دوّمى درِ خانه را محكم فشار داد ، صداى ناله #فاطمه(س) بلندتر شد . ميخِ در كه از آتش، داغ شده بود در سينه #فاطمه(س) فرو رفت .
بعد از مدّتى #فاطمه(س) بر روى زمين افتاد.
فريادى در فضاى #مدينه پيچيد: "بابا ! يا رسول الله ! ببين با #دخترت چه مى كنند "
اوّلى همه اين صحنه ها را مى ديد و هيچ اعتراضى نمى كرد، چرا كه او خودش دستور اين كارها را داده بود.
در آن روزِ #آتش و #خون، اوّلى و دوّمى با كمك هم، اين صحنه هاى دردناك را آفريده بودند.
چه لزومى دارد كه من نام آنها را ببرم. تو خودت آن دو نفر را خوب مى شناسى.
اكنون من سؤال مهمّ دارم:
آيا آن دو نفر كه خانه #فاطمه(س) را آتش زدند و او را مظلومانه #شهيد كردند، نبايد سزاى كار خود را ببينند؟
اگر #مهدى(عج) در آغوش پدر از مظلوميّت اين #خاندان سخن مى گويد، براى اين است كه قلبش داغدار مادرش #فاطمه(س) است.
#مهدى(عج) هنوز در آغوش پدر است. پدر، گلِ #نرجس را مى بويد و مى بوسد.
پدر گاه دست به چشمان زيباى فرزند خود مى كشد و گاه با او سخن مى گويد، گويا در اين لحظه، تمام شادى هاى دنيا در دل اين #پدر موج مى زند.
پدر دستِ كوچك #مهدى(عج) را در دست گرفته و آن را مى بوسد.
اين همان دستى است كه انتقام ظلم هايى را كه بر #حضرت_زهرا(س) و فرزندان او شده است، خواهد گرفت.
بايد اين دست را بوسه زد. اين دست، دست #خداست.
اين همان دست است كه همه زمين را پر از #عدل و #داد خواهد كرد در حالى كه پر از ظلم و ستم شده باشد.
#همسفرم!
آيا آنچه را من مى بينم تو هم مى بينى؟
پدر قدم هاى #مهدى(عج) را غرق بوسه مى كند!
اين كار چه حكمتى دارد؟
من تا به حال كمتر ديده يا شنيده ام كه پدرى، پاىِ #فرزندش را ببوسد.
وقتى #امام_عسكرى(ع) بر پاى مهدى بوسه مى زند در واقع، تمام هستى بر قدم هاى #مهدى(عج) بوسه مى زند.
به راستى در اين كار چه رمز و رازى نهفته است؟
من بايد براى تو گوشه اى از قصّه #معراج را بگويم:
#پيامبر به #معراج رفته بود. او هفت آسمان را پشت سر گذاشته و به #ملكوت رسيده بود.
#ادامه_دارد...
https://eitaa.com/az_o_bego
#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت3⃣7⃣
پيامبر به معراج رفته بود. او هفت آسمان را پشت سر گذاشته و به ملكوت رسيده بود.
او از #حجاب ها عبور كرده و به ساحت قدس الهى رسيده بود و خدا با او سخن گفت: "اى #محمد ! تو بنده من هستى و من خداى تو ! تو نورِ من در ميان بندگانم هستى ! من كرامت خويش را براى اَوصياى تو قرار دادم".
#پيامبر در جواب گفت: "اَوصياى من، چه كسانى هستند؟".
خطاب رسيد: "به عرش من نگاه كن!".
پس #پيامبر به عرش نگاه كرد و در آنجا نورهايى را ديد كه بسيار درخشان بودند.
اين ها نور دوازده امام(ع) بودند. در كنار نور آنها نور #فاطمه(س) قرار داشت.
خدا در عرش خود سيزده نور (على و #فاطمه، #حسن و #حسين(ع) و بقيه امامان تا #مهدى(عج) را قرار داده بود.
پيامبر نگاه كرد و در ميان همه اين نورها، يكى را ديد كه ايستاده است و نور او از همه درخشنده تر است. به راستى اين نور كه بود؟
خداوند به پيامبر خود گفت: "اين همان #مهدى است، او #قائم است، همان كه انتقام خون دوستان مرا مى گيرد و #ظهورش دل هاى مؤمنان را شفا مى بخشد.
او دين مرا زنده مى كند".
#امام_عسكرى(ع) بوسه بر پاى #مهدى(عج) مى زد و اين براى ما سؤال شد.
اكنون مى توانيم به سؤال خود جواب بدهيم:
از همان لحظه اى كه خدا نور #مهدى(عج) را در عرش خود آفريد آن نور ايستاده بود، او "قائم" بود. واژه "قائم" به معناى "ايستاده" است.
#ادامه_دارد..
https://eitaa.com/az_o_bego
برای امام زمانم چه کنم؟
#آخرین_عروس
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت 6⃣7⃣
اكنون من #سؤال مهمّ دارم:
آيا آن دو نفر كه خانه #فاطمه(س) را آتش زدند و او را مظلومانه #شهيد كردند، نبايد سزاى كار خود را ببينند؟
اگر #مهدى(عج) در آغوش پدر از مظلوميّت اين خاندان سخن مى گويد، براى اين است كه قلبش داغدار مادرش #فاطمه(س) است.
#مهدى(عج) هنوز در آغوش پدر است. پدر، گلِ #نرجس را مى بويد و مى بوسد.
پدر گاه دست به چشمان زيباى فرزند خود مى كشد
و گاه با او #سخن مى گويد، گويا در اين لحظه، تمام شادى هاى دنيا در دل اين #پدر موج مى زند.
پدر دستِ كوچك #مهدى(عج) را در دست گرفته و آن را مى بوسد.
اين همان دستى است كه انتقام ظلم هايى را كه بر #حضرت_زهرا(س) و فرزندان او شده است، خواهد گرفت.
بايد اين دست را بوسه زد. اين دست، دست #خداست.
اين همان دست است كه همه زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد در حالى كه پر از ظلم و ستم شده باشد.
همسفرم!
آيا آنچه را من مى بينم تو هم مى بينى؟
پدر قدم هاى #مهدى(عج) را غرق بوسه مى كند!
اين كار چه حكمتى دارد؟
من تا به حال كمتر ديده يا شنيده ام كه پدرى، پاىِ فرزندش را ببوسد.
وقتى #امام_عسكرى(ع) بر پاى مهدى بوسه مى زند در واقع، تمام هستى بر قدم هاى #مهدى(عج) بوسه مى زند.
به راستى در اين كار چه رمز و رازى نهفته است؟
من بايد براى تو گوشه اى از قصّه معراج را بگويم:
پيامبر به #معراج رفته بود. او هفت آسمان را پشت سر گذاشته و به #ملكوت رسيده بود.
#ادامه_دارد..
https://eitaa.com/az_o_bego
برای #امام_زمانم چه کنم؟
#آخرین_عروس
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت 7⃣7⃣
پيامبر به #معراج رفته بود. او هفت آسمان را پشت سر گذاشته و به ملكوت رسيده بود.
او از #حجاب ها عبور كرده و به ساحت قدس الهى رسيده بود و خدا با او سخن گفت: "اى #محمد ! تو بنده من هستى و من خداى تو ! تو نورِ من در ميان بندگانم هستى !
من كرامت خويش را براى اَوصياى تو قرار دادم".
پيامبر در جواب گفت: "اَوصياى من، چه كسانى هستند؟"
خطاب رسيد: "به عرش من نگاه كن!".
پس #پيامبر به عرش نگاه كرد و در آنجا نورهايى را ديد كه بسيار درخشان بودند.
اين ها نور دوازده #امام(ع) بودند. در كنار نور آنها نور #فاطمه(س) قرار داشت.
خدا در عرش خود سيزده نور (على و #فاطمه، #حسن و #حسين(ع) و بقيه امامان تا #مهدى(عج) را قرار داده بود.
پيامبر نگاه كرد و در ميان همه اين نورها، يكى را ديد كه ايستاده است و نور او از همه درخشنده تر است. به راستى اين نور كه بود؟
خداوند به پيامبر خود گفت: "اين همان #مهدى است، او #قائم است، همان كه انتقام خون دوستان مرا مى گيرد و ظهورش دل هاى مؤمنان را شفا مى بخشد. او دين مرا زنده مى كند".
#امام_عسكرى(ع) بوسه بر پاى #مهدى(عج) مى زد و اين براى ما سؤال شد.
#ادامه_دارد..
https://eitaa.com/az_o_bego
#آخرین_عروس
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت 0⃣8⃣
خداوند مى خواست تا همه اهل آسمانها، مقام پيامبر را با چشم خود ببينند
خدا #پيامبر خود را به يك مهمانى مخصوص دعوت كرده بود
روز نيمه #شعبان آغاز شده است و خدا يك مهمان عزيز دارد
خدا آخرين #حجّت خودش را مى خواهد به همه فرشتگان و اهل آسمان ها نشان بدهد
در اين لحظه، بهترين و بزرگ ترين فرشتگان آمده اند
تا #مهدى(عج) را از هفت آسمان عبور دهند و او را به عرش خدا ببرند
#امام_عسكرى(ع) فرزندش را به جبرئيل و روح القدس مى دهد و خودش مشغول نماز صبح مى شود
اين چنين است كه سفر آسمانى #مهدى(عج) آغاز مى شود...
نگاه كنيد!
اين زيباترين تابلويى است كه من كشيده ام
از هر #پيامبر در او علامتى است.
از هر نقشى در او نشانى است و از هر گلستان در او گلى!
من با دست خودم او را آفريده ام
اى #جبرئيل بشتاب!
اى #روح_القدس برخيز!
برويد، زود هم برويد، #مهدى مرا برايم بياوريد.
"قائم" را به نزد من آوريد
همان كه صاحب الأمر، صاحب العصر، صاحب الزّمان است
او پسر #پيامبر من و فرزند #على و #فاطمه است
گل #نرجس چقدر تماشايى است!
فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ
#ادامه_دارد...
https://eitaa.com/az_o_bego