تولد تولد تولدت مبارک😍🥳🎊🎉 #ولادت_امام_حسین #ماه_شعبان 『⚘@khademenn⚘』

#حدیث🌸 پيامبࢪ‌اکرم‌(ﷺ)‌مۍ‌فرمایند‌:↯ { اَحَبُّكُمْ‌اِلَى‌اللّهِ‌اَحْسَنُكُمُ‌اَخْلاقا } محبوب‌تࢪين‌شما‌دࢪنزد‌خدا،‌ خوش‌اخلاق‌تࢪين‌شماست.🌹✨ 🖇‌مجمع‌البيان،ج¹⁰،‌ص⁸⁸📖 『⚘@khademenn⚘』

✍🏻حضرت علی(ع) میفرماید:↯ روزگاری خواهد آمد که از قرآن جز نشانــی و از اسلام جز نامـی باقــی نخواهد ماند.مسجدها در آن روزگار آباد اما از هدایت ویران است.مسجد نشینان و سازندگان بناهای شکوهمند مساجد،از بدترین مردم زمین میباشند که خودشان کانون هر فتنه و جایگاه هرگونه خطاکاری اند.هرکس از فتنه بر کنار است او را به فتنه بازگردانند.وهرکس که ازفتنه عقب مانده او را به فتنه ها کشانند.که خدای بزرگ می فرماید:به خدا سوگند! برآنان فتنه ای بگمارم که انسان صبور هم در آن سرگردان ماند.🌿 🖇نهج‌البلاغه،حکمت³⁶⁹📗 『⚘@khademenn⚘』

یاحسین یاحسین یاحسین 😍 خیلییییی میخوامتتتت🤷‍♀🤩❤️ یاحسین یاحسین یاحسین 😍 شدههههه دلللل به نامتتتت👀🚶‍♀❤️ #استوری🍃 #ولادت_امام_حسین #مولودی👏 #حاج_محمود_کریمی 『⚘@khademenn⚘』

๛✦`ღ´- اربـابـــ خــوبـم تــولــدتـــ مبــارڪـ♥ . ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌『⚘@khademenn⚘』

#بسم‌ࢪبّ‌شھـــــدا🌷 #جانم‌مۍࢪۅد🍂 #نـاحـلـــــہ💜 #قسمت_10 چشمانش را آرام باز کرد کش و قوسی یه بدنش داد. نگاهی به ساعت انداخت. ساعت۱۰شب بود،از جایش بلند شد: ــــ ای بابا چقدر خوابیدم به سمت سرویس بهداشتی ،رفت صورتش را شست وبه اتاقش برگشت. حال خیلی خوبی داشت، احساس می کرد آرامشی که مدتی دنبالش می گشت را کم کم دارد در زندگی لمسش می کند. نگاهی به چادر روی میز تحریرش انداخت .یاد آن شب،مریم،اون پسره افتاد. بی اختیار اسمش را زمزمه کرد: ــــ سید،شهاب،سیدشهاب تصمیم گرفت چادر را به مریم پس دهد و از مریم و برادرش تشکر کند . ــــ نه نه فقط از مریم تشکر میکنم حالا از پسره تشکر کنم خودشو برام میگیره پسره ی عقده ای، ولی دیرنیست ??? نگاهی به ساعت انداخت با یاداوری اینکہ شب های محرم هست و مراسم تا اخر شب پابرجاست اماده شد ،تیپ مشکی زد، اول موهایش را داخل شال برد وبه تصویر خود در آیینه نگاه کرد، پشیمون شد ،موهایش را بیرون ریخت ،آرایش مختصری کرد و عطر مورد علاقه اش را برداشت و چند پاف زد، کفش پاشنه بلندش را از زیر تخت بیرون اورد. چادر را برداشت و در یک کیف دستی قشنگ گذاشت ،در آیینه نگاهی به خودش انداخت: ـــ وای که چه خوشکلم یک بوس برای خودش انداخت .به طرف اتاق پدرش رفت .تصمیم گرفته بود هم حال پدرش را بپرسد هم به آن ها بگوید که به هیئت می رود، این نزدیکی به مادر و پدرش احساس خوبی به او می داد. به طرف اتاق رفت در باز بود پدرش روی تخت نشسته بود ،احساس می کرد پدرش ناراحت هست می خواست جلو برود و جویای حال پدرش شود اما با دیدن عکس هایی که در دست پدرش بودند سرجایش خشک شد ،باور نمی کرد پدرش دوباره به سراغ این عکس ها بیاید.. از ناراحتی و عصبانیت دستانش سرد شدند، دیگر کنترلی بر رفتارش نداشت. با افتادن کیف دستیِ چادر ازدستش ، احمد اقا سرش را بالا اورد، با دیدن مهیا سعی در قایم کردن عکس ها کرد اما دیگر فایده ای نداشت... 『⚘@khademenn⚘』

#رمان‌عاشقانہ‌مذهبے🦋 #مقتدابھ‌شهدا🌹 #پارت_15 امام جماعت جدید را که دیدم، لجم درآمد. سخنرانی هم نکرد. اصلا دوست نداشتم پشت سرش نماز بخوانم. هم عصبانی بودم و هم از دست خودم خنده ام گرفته بود. ظهر که رسیدم خانه، اخبار تازه شروع شده بود. حوصله شنیدنش را نداشتم. دراز کشیدم روی مبل و چشم هایم را بستم که صدای گوینده اخبار توجهم را جلب کرد: انفجار تروریستی در حله عراق و شهادت تعدادی از هموطنانمان… مثل فنر از جا پریدم. تعداد زیادی از زوار ایرانی شهید شده بودند. یک لحظه از ذهنم گذشت: «نکند آقاسید…» قلبم ایستاد و به طرز بی سابقه ای جلوی مادرم زدم زیر گریه. مادر هاج و واج مانده بود: چی شد یهو طیبه؟ – یکی از دوستام اونجا بود! میدانم دروغ گفتم؛ ولی مجبور بودم. نمیخواستم بگویم نگران امام جماعت مدرسه مان شده ام! یک هفته ای که از آقاسید خبر نداشتم به اندازه یک قرن گذشت. میخواستم احساسم را نادیده بگیرم. به خودم میگفتم اینها احساسات زود گذر نوجوانیست و نباید بهشان اهمیت بدهم اما نمیشد… 『⚘@khademenn⚘』

اربابم 🥰 تولدت مبارک🌱 اقا جون.... میشه سال دیگه این زمان تو حرمت باشم؟ 🙁😢🥰 『⚘@khademenn⚘』

#کلام‌بزرگان «هر ڪس بعـد از صلـوات بگوید: «و عجل فرجهـم»، من اورا در ثـواب نوشتـن ڪتاب الغـدیر شریڪ میڪنم» #علامه‌امینی اللهـم صـل علے محمـد و آل محمـد و عجـل فرجهم 『⚘@khademenn⚘』

#تلنگر🕯 روزی یکی از نیروهای شیطان به او گفت: فرمانده چرا انقدر خوشحالی؟مگر گمراه کردن اینها چه فایده ای دارد؟ شیطان گفت:اینها را که غافل کنیم امامشان دیرتر می اید.. دوباره پرسید:ایا تا به الان موفق بوده ایم؟؟ شیطان خنده ای کرد و گفت: مگر صدای گریه امامشان را نمیشنوی؟🤦‍♂️ (چقدر این جمله دردناک است🥺😭) 『⚘@khademenn⚘』

#مولودے😍 #اربابم🌸 اے دلخواهم… حسین اے شاهم… 『⚘@khademenn⚘』

#استورے📱 جانم…♥️ 『⚘@khademenn⚘』

#مولودے🌸 ♡ــــ♡ــــ♡ 😍خودمونیم عجب کرببلایی داری 😍عجب صحن‌ و سرایی داری 🎤 با صدای سید رضا نریمانی 👌فوق العاده زیبا #میلاد_اقامون #پیشنهاد_دانلود 『⚘@khademenn⚘』

#استوری📲 لیلی دلمه حسـ♥️ـین...!! #امام_حسین(؏) #میلاد_امام_حسین(؏) ▪️ 『⚘@khademenn⚘』

شبتون مهدوی 🍃🦋 عشقتون فاطمی❤️😍 ارزتون دیدن حرم بی بی زینب✨🤍😍 یاعلی مدد تا فردا🖐🏻🌸 التماس دعا 🙏🏻

ان‌شاءالله فرج امضا میشھ..! این آقـا منجۍ دنیا میشہ.. غوغاے اربعین معنـا میشه فرمانده مہدی زهرا میشه🌱🔗 #یاایهاالعزیز🥀✨ #السلام_علیک_یا_قائم‌آل‌محمد🌱🌸 | #اللهـم‌عجـل‌لولیـڪ‌الفـرجـــ| 『⚘@khademenn⚘』

🌿° سرگشتہ‌ے محضیم و در این وادے حیرت، عاقل تر از آنیم ڪہ دیوانه نباشیم..! 『⚘@khademenn⚘』 ³¹³

#استوری #شهیدانه‌♥️ 『⚘@khademenn⚘』

تنها ماهی که شهادت ندارد، «شعبان» است و.. تنها ماهی که تولد ندارد، «محرّم» است این یعنی: حسین"ع" محور شادی و غم است..🙂♥️ "السلام علیک یااباعبدالله الحسین" 『⚘@khademenn⚘』

#تلنگࢪانـღـ🥀♥️ ࢪفقا‌...🖐🏻 حواسمون‌ باشہ..🌱 یڪ‌ قࢪن‌ دیگہ‌ هم‌ داࢪه‌ تموم‌ میشہ..🙃 اما..☝️🏻 یہ‌ آقایے‌ هنوز‌ نیومده..🥺 یعنی یڪ‌ قرن‌ دیگہ‌ گذشتہ‌..💛 اما‌.. هنوز‌ زمین‌ مہیاے‌ آمدنش‌ نیست..💔😔 مشڪل‌ میدونے‌ چیہ‌..؟ گناهای‌ ماسٺ..🥺💔 اگہ‌ من‌ و‌ شما‌ یڪ‌ گناه‌ ࢪو‌ بزاࢪیم‌ کناࢪ..🙃 هࢪ یڪ‌ ماه‌ یڪ‌ گناه‌ چہ‌ ڪوچیڪ‌ چہ‌ بزࢪگ‌ بذاࢪیم‌ کناࢪ‌..😌 امام‌ و‌ موݪامون‌ میان..🌱🥺 زمین‌ مهیای‌ آمدنش‌ میشہ..😍❤️ بیا ټ اجوانم‌ بده‌ ࢪخ‌ نشانم..🥺🤍 #الّلهُمَّ‌عَجَّلْ‌لِوَلیَّکَ‌الْفَرَج🦋 『⚘@khademenn⚘』

آیا می دانید "حیا" چیست ؟🤔 . حیا آن است که :↓ وقتی در هنگام ضرورت بیرون می روید چشمان خود را به پایین بدوزید حیا آن است که :↓ وقتی در هنگام ضرورت با نامحرم سخن گفتید😐 صدای خود را نازک نکنید حیا آن است که :↓ -در جلو نامحرمان نخندید😇 حیا آن است که باحجاب باشیم😍 『⚘@khademenn⚘』

#شعبان_و_آشتی_کنان خودتو آماده کن؛ بهـ🍀ـارِ قلبت اومده هــا❗️ شعبان، ماه قشنگ شدنِ روحه، برای حضور توی مهمـ🎊ـونی رمضان زود باش؛ آرایشگاهِ شعبان تعطیل میشه ها .. ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ 『⚘@khademenn⚘』 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---

مے رفت دختࢪ بچھ ای همراه باباش در کوچه هاے شهر بابا گفٺ:ای کاش این چادر مادࢪ نیفتد از سر تو 『⚘@khademenn⚘』

•🖤⚡️• #طنز_جبهھ😂🌙 شب‌عملیات بود..✋🏽 حاج‌اســـماعیل‌حق‌گو بھ علی‌مسگری گفت:⚡️ ببین‌تیـربارچی‌چہ ذکرےمیگه...🤨 که‌اینطوراستوارجلوی تیروترکش وایسادھ و اصلاترسی‌به‌دلش‌راه‌نمیده🌱 فضولیش‌گل‌ڪرد.. نزدیک‌تیرباچےشد🚶🏿‍♂ ودیدداره‌باخودش‌زمزمھ‌میکنه :🍂 دِرِن ، دِرِن ، دِرِن ،... 😧 (آهنگ پلنگ صورتی!)😂 رو بھ‌ داش‌علی ڪردوگف : معلوم بود این آدم قبلا ذکرشو گفته...😐😂 الان‌دارھ اثراتشو میبینھ..🔫😑😂 ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ 『⚘@khademenn⚘』