eitaa logo
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـن‌ڪَࢪبَـ❤️ـلا
345 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
26 فایل
باعشق‌اۅسټـ‌هࢪڪہ‌بہ‌جایےࢪسیدھ‌اسټـ ♥️ برای حمایت و تبادل لینک کانال گذاشته شود↯ https://harfeto.timefriend.net/17200402623512
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹معرفے شھـــیڋ🌹 ᯽⊱@khademenn⊰᯽
🌸کوتاه شدھ🌸 نام و نام خانوادگی: حاج حسین همدانی محل تولد: آبادان تاریخ تولد : ۱۳۲۹/۹/۲۴ تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۷/۱۶ محل شهادت: حلب، سوریه محل دفن: همدان وضعیت تأهل: متأهل تعداد فرزندان: ۴ سردار حاج حسین همدانی در سال ۱۳۳۳ دیده به جهان گشود. وی در همان ابتدای جوانی در صف مبارزان انقلابی درآمد و با حضور در محضر آیت‌الله شهید مدنی در همدان به مبارزه به رژیم شاهنشاهی پرداخت. وی در همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال فرمان حضرت امام خمینی (ره) در جبهه مبارزه با اشرار و گروهک داخلی جان‌برکف تن به مجاهدت داد و در سال ۱۳۵۹ به همراه خانم مرضیه دباغ از پایه‌گذاران سپاه استان همدان و بعدها کردستان بود. سردار حسین همدانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی پایه‌گذاری و تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان همدان را آغاز و خود نیز به‌عنوان یکی از ارکان اصلی شورای عالی فرماندهی سپاه استان همدان، فعالیتش را آغاز کرد و با کمک هم‌رزمان و پاسداران آن خطه، به پاک‌سازی عناصر طاغوت و عوامل فساد و نفاق برآمده و از آنجایی‌که چندین بار به دست ساواک دستگیر شده و مورد تعقیب بود، عوامل طاغوت را به‌خوبی می‌شناخت. با آغاز جنگ تحمیلی، لحظه‌‌ای درنگ نکرده و راه کردستان را در پیش گرفت و از آنجا که پیش از جنگ نیز به کمک مردم محروم کردستان شتافته و با دیگر دوستان و هم‌رزمان در آنجا نیز گروهک‌های ضدانقلاب را می‌شناخت، دیری نپایید که به صف دشمن‌ستیزان پیوست و فرماندهی عملیات‌های مطلع‌الفجر را با پیروزی کامل تجربه کرد. حسین همدانی فرماندهی جبهه میانی سرپل ذهاب هم از دیگر گام‌‌هایی بود که در راستای مبارزه با دشمن بعثی برداشته و پس از مدتی کوتاه به همراه حاج احمد متوسلیان و شهید همت و شهید شهبازی در تشکیل و سازمان‌دهی لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) نقش بسزایی داشت. سردار حسین همدانی آخرین مأموریتش، دفاع از حریم مطهر حضرت زینب و کمک به مردم سوریه برای رهایی از دست گروهک صهیونیستی تکفیری داعش بود که در همین راه شهد شهادت را نوشید و در سن ۶۱ سالگی پس از سال‌ها مجاهدت و نبرد در جبهه اسلام، ندای حق را لبیک گفت و در تاریخ ۱۶ مهرماه ۱۳۹۴ به فیض شهادت نائل گردید. پیکر شهید سردار حسین همدانی در تاریخ ۱۹ مهرماه در تهران تشییع و برای خاک‌ سپاری به زادگاهش همدان انتقال یافت تا هم‌رزمان این شهید در گلزار شهدای همدان آخرین وداع را با وی انجام دهند. ❤️🧡💛💚💙💜💖 ᯽⊱@khademenn⊰᯽
{🌺بایڋ از طائفھ عشق آمۅخݓ} زڋن ڪۅݘھ بھ نام شھڊا 🍁 ڪافے نیسټ!!! ᯽⊱@khademenn⊰᯽
آیا حاضرے... برے جنگ... زخمۍ بشے... آسیب ببینے... شھیـــــد بشۍ🙂 هیچ نام و نشاني همـ ازټ نمۅنھ؟!!!! ☘خۅب فڪࢪ ݣن☘ ᯽⊱@khademenn⊰᯽
‌‌(🍀سعیټو بڪݧ... مثل شھڋازندڴۍ ڪنۍ🌱) ᯽⊱@khademenn⊰᯽
🌸نیازمند ادمین جھت فعالیت 🌸 جھادےシ بھ آیدے مڋیࢪ ڪھ دࢪ شࢪح نۅشتھ شدھ پیام دهید😊
شبتون شھدایـے🌸 ☘في أماݧ الله☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Track[10].mp3
3.15M
🌸إِلٰهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکیٰ، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ.اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ.یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ، یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیانِی فَإِنَّکُما کافِیانِ، وَانْصُرانِی فَإِنَّکُما ناصِرانِ.یَا مَوْلانا یَا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ🌸
حاجے..... شما ڪھ بھ آࢪزۅݓـــ ࢪسیڋے🙃 مےشھ ماࢪۅ هم دعا ڪنید؟😔😔 ❤️🧡💛💚💙💜💖 ᯽⊱@khademenn⊰᯽
میگویند سه نوع حق بر گردن ماست... {حق الله ، حق النفس و حق الناس...} و اما وای بر سومی...❕ در نماز و روزه و واجبات لنگ زدیم گفتیم خدا از حق خودش میگذرد... چه توجیه زیبایی!!🤭 بر خودمان ستم کردیم و گناه کردیم و حق نفس را ندانستیم... فقط ناله سر دادیم ; "ظلمتُ نَفسی..."😓 میدانی چه شنیده ام؟! طاقتش را داری؟ شنیده ام که اگر کسی باعث شود ظهور به عقب بیفتد "حق الناس " است...☝️🏻 تو باعث شده ای که این همه مسلمان امام خود را نبینند...‼️ چه بسا اگر امام خود را می دید به تعالی می رسید... به قول شهید چمران: خدیا مرا بخاطر گناهانی که در روز با هزاران قدرت عقل توجیهشان میکنم ببخش... خدا کند که مصداق امر کردن به دیگران و خود را فراموش کردن نباشم...😔 ᯽⊱@khademenn⊰᯽
🥀شھدا... دࢪسټـــ اسٺ ڪھ ماننڋ شما 🌹 شھید 🌹 نمے شۅم😞 ۅلی..... مۅاظب یادگاࢪ مادࢪم زهرا(‌س)هستم🌸 پس لطفا شفاعتم رو بڪنیڋ😔 ᯽⊱@khademenn⊰᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت محمدﷺ: هرڪس از روے صدق شھادت را طلب کند،خداوند بہ او《ثواب》آن را عطا خواهد کرد،هرچند بہ شھادت نرسد. ❤️🧡💛💚💙💜💖 ᯽⊱@khademenn⊰᯽
رفتم خانه، پیراهن محسن را روی زمین پهن کردم، سرم را روی آن گذاشتم و ضجه می زدم، اما زمان زیادی نگذشت که احساس کردم محسن آمد کنارم، دستش را روی قلبم گذاشت و در گوشم گفت :« زهرا! سختیش زیاده ولی قشنگی هاش زیاد تره! »همان موقع خدا رو شکر کردم و کمی آرام شدم. البته محسن در عکس اسارتش، آرامش خاصی داشت. آرامشش طوری بود که انگار نه انگار که تیر خورده و اسیر داعشی ها شده است. عکسش به گونه ای است که گویی محسن آن داعشی را اسیر گرفته، نه او محسن را. ذره ای ترس در چشم های محسن نیست؛ همه اش شجاعت است و دلیری. صلابت محسن در این عکس مثل کوه می ماند. بعد از این که خبر اسارت محسن را شنیدم. داره به این فکر می کردم که الان محسن در چه حالی است. به خودم می گفتم:«من همسرم رو به حضرت زینب هدیه کردم؛ وقتی هم آدما هدیه ای به کسی می ده؛ دیگه اونو پس نمیگیره. حالم خیلی بد بود. انگار بند بند وجودم را می کشیدند. با این همه، راضی بودم به رضای خدا و هر چه او بخواهد. فکرم این بود که اگر محسن شهید گمنام شود، فرزند حضرت زهرا( صلوات الله علیها)می شود و هر روز او را ملاقات می کند. از ته دل آرزو می کردم پسر حضرت زهرا( صلوات الله علیها)بماند؛ چرا که خودش این آرزو را داشت و عاشق گمنامی بود. برگرفته از کتاب زیر تیغ🌹 ᯽⊱@khademenn⊰᯽
🌹زڪۅدڪے خاڋم این ݓباࢪ محتࢪمم🌹 ᯽⊱@khademenn⊰᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تماسے از طرف 🌹 ﴿🍃سعے کن یھ جۅࢪے زندگے ڪنے🍀 کھ خدا عاشقټ بشھ☝️🏻 خدا ڪھ عاشقت بشھ💖 ټۅ ࢪۅ خۅب خࢪیداࢪے مےڪنھ‌ツ﴾ ❤️🧡💛💚💙💜💖 ᯽⊱@khademenn⊰᯽
🎋 ﷽ از همان سن کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به امام زمان(عج) داشت. می گفت: من دوست دارم امام زمانم (عج ) از من راضی باشد. نماز امام زمان(عج) را همیشه می خواند. صورت امیر را زنبور نیش زده بود. به حالت بدی متورم شده بود، اما اصرار داشت در مراسم تشییع شهید نوژه شرکت کند. وقتی از مراسم برگشت دیدم جای نیش زنبور خوب شده است. ازش پرسیدم چه شده: گفت: وقتی تابوت شهید نوژه تشییع می شد مردی نورانی را دیدم که سوار بر اسب در میان جمعیت بود. آن آقا شمشیری بر کمرش بود و روی شمشیرش نوشته بود: یا مهدی-عج، یکباره امام به سراغم آمدند و پرسیدند: «صورتت چرا ورم کرده؟» بعد آقا دستی به صورتم کشید و گفت خوب می شود. باورش برای خیلی ها سخت بود. اما نشانه ای که نشان از بهبودی امیر بود مرا به تعجب وا داشت. من حرف امیر را باور کردم. من که پدرش بودم از او گناهی ندیدم. بارها[او را] در حال خواندن نماز امام زمان(عج) دیده بودم. برای کسی از این ماجرا چیزی نگفتم چون باورش سخت بود. شهید امیر امیرگان در سال 1366 به شهادت رسید. همه بدنش سوخته بود. ولی تعجب کردم. فقط گونه سمت راست صورت امیر همان جایی که آقا دست کشیده اند سالم مانده بود؛ حالا مطمئن شدم که فرزند پاک و مؤمن من در نوجوانی به خدمت امام-زمان-عج مشرف شده است. ᯽⊱@khademenn⊰᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ️🍁قنبری🍁
ودرپس تمام سختی ها خدایی است که در آسانی ها فراموشش کردی😔 @Kademenn
هدایت شده از ️🍁قنبری🍁
کفتارها به گرد حرم زوزه میکشند😱 باشد زمان غرش شیران حیدری😏 @Khademenn
هدایت شده از ️🍁قنبری🍁
مدافع حرم ❤️ این گل پژمرده شده فدای زینب شده🌹😔 @Khademenn
هدایت شده از ️🍁قنبری🍁
صدای آواز عطر ایثار فریاد ویرانی سوختند تا نسوزیم😔❤️ @Khademenn
هدایت شده از ️🍁قنبری🍁
صبح زود از خانه بیرون زد گفت: مسابقہ مےدیم از الآن تا شب در همین وقت، چشمش به دختری که از سر کوچہ مےآمد افتاد نگاش را کج کرد و به شیطان گفت: فعلا یک هیچ - به نفع من @Khademenn
ساعت سه بامداد چهارشنبه بود که متوجه شدم در فضای مجازی پیامی پخش شد مبنی بر این که :«شهید بی سر، شهادتت مبارک».همان موقع فهمیدم که محسن به آرزویش رسید. خیلی ها به من گفتند که تصویر پیکر بی سر محسن را نبین. همان عکسی را ببین که محسن استوار ایستاده و اسیر شده، این یکی را نگاه نکن. من علاوه بر آن که تصویر را دیدم، در جواب آن ها گفتم :«این حرف رو نزنین! مگه حضرت زینب توی مجلس یزید( لعنت الله علیه)نفرمودند که :ما رأیت الّا جمیلا! منم هیچ چیز جز زیبایی توی این عکس نمیبینم».البته با دیدن عکس بی سر او، دیگر حالم دست خودم نبود و بی تاب شده بودم. این حال و روز تا زمانی که محسن دفن شد، ادامه داشت . روزی که پیکر محسن را آوردند، ما به معراج شهدا رفتیم. وقتی محسن را دیدم که داخل کفن است، فریاد زدن :«این محسن من نیست ». محسن لاغر بود و هیچ شباهتی با این پیکر نداشت. وقتی با او تنها شدم، با این که سر نداشت، جای سرش را روی پایم گذاشتم و زبان گرفتم و با او درد و دل کردم. به او گفتم :«مگه قرارمون این نبود که سالم برگردی؟ چرا زدی زیر قولت؟ من هرچی به این پنبه ها فشار میارم ، دستم به تو نمیرسه؟»قربان صدقه اش می رفتم و می گفتم :«الهی قربونت برم! الهی فدایت بشم! »خیلی حرف ها با او زدم. برگرفته از کتاب زیر تیغ🌹 @khademenn
[🌱با افټخـــــاࢪ... آࢪزۅیـــم ࢪا🌿 🌹شھادت🌹 ...مےنۅیسم♡] @khademenn
سخنش باتۅ❥••••••↯ بخشے از ازهمه خواهران و از همه زنان امت رسول الله میخواهم روز به روز حجاب خود زا تقویت کنید مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند، مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود ، مبادا چادر را کنار بگذارید. همیشه الگوی خود را حضرت زهرا ﴿س﴾ و زنان اهل بیت پیامبر قرار وهید، همیشه این بیت شعر را به یاد آورید آن زمانی که حضرت رقیه ﴿س﴾ غصه حجاب من را نخوری بابا جان ❤️🧡💛💚💙💜💖 @khademenn