eitaa logo
مدرسه آزادفکری
506 دنبال‌کننده
168 عکس
63 ویدیو
8 فایل
کانال "مدرسه آزادفکری" ⭕️ برای ثبت نام در #درس_گفتگوها به سایت مدرسه مراجعه کنید: www.azadfekrischool.ir ⭕️ارتباط با ما: @mop1414 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">azadfekrischool@gmail.com ⭕️صفحه اینستاگرام و توئیتر: @Azadfekrischool
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 خرافات و ویروس کرونا 🖌دکتر صدیقه وسمقی 🔹در اطراف ادیان همواره خرافات زیادی شکل گرفته است و خرافه‌بافان از آن بهره‌ها برده‌اند. متاع دکان‌داران دین خرافه است و خریداران آن مردمان ساده‌اندیش که می‌خواهند در پناه باورهای معنوی و دینی در این جهان ناآرام آرامشی یابند. آنان به دنبال خرافه‌ها نیستند، اما خرافه‌بافان به دنبال مردمانی می‌گردند تا متاع آنان را خریدار باشند. در این میان، این وظیفه‌ی دانشمندان و پژوهشگران علوم دینی است که خرافه‌بافان را از صحنه خارج کرده و عرصه‌ی دین و معنویت را از دست‌اندازی آنان مصون سازند. 🔸در روزها و هفته‌های اخیر که کشور ما با بحران تازه‌ای به نام ویروس کرونا مواجه بوده است خرافه‌های دردسر ساز نیز مشغول آسیب‌رسانی بوده‌اند. عده‌ای از بسته شدن زیارت‌گاه‌ها ممانعت کرده، عده‌ای از دین‌داران دست به حرکات و اقداماتی زدند که از دین چهره‌ای نامعقول و از باورهای آنان وجهه‌ای خرافی به نمایش گذاشته است. در این رابطه مناسب یافتم به دو نکته اشاره نمایم: 🔹نکته‌ی نخست آنکه پیامبر اسلام و خاندان آن حضرت شفابخش بیماران نبودند و هیچگاه نیز چنین ادعایی نداشتند. این ادعایی بی‌اساس است که در قرآن و تاریخ هیچ مدرک معتبری برای اثبات آن نمی‌توان یافت. شیعه معتقد است که حضرت زهرا بیمار شد و در بیماری از دنیا رفت و یا اعتقاد شیعه بر آن است که حضرت سجاد همواره بیمار بود. چرا آنان خود را شفا ندادند؟ اساسا باید گفت که این انتظار از دین و اولیای دین ادعای بی اساسی است. ادیان برای شفا دادن بیماران نیامدند آن‌ها برای شفا بخشیدن دل‌ها و باورهای ما آمدند. آنان برای رها کردن انسان‌ها از بند اسارت خرافات و خرافه‌بافان آمدند. اولیای دین در زمان حیات خود بیماران را برای شفا دادن به سوی خود نمی‌خواندند تا چه رسد پس از مرگ خود. 🔸نکته‌ی دوم آنکه قبور و زیارت‌گاه‌های اولیای دین اگرچه محترم است، اما مقدس نیست. مقدس دانستن آرامگاه‌ها که ساختمان‌هایی بیش نیستند، بی‌پایه و اساس است و معلوم نیست این عقیده چه منطقی دارد. پیامبر اسلام پس از فتح مکه اقدام به تخریب همه‌ی معابد و زیارت‌گاه‌هایی نمود که کاهنان و روحانیون از وجود آن‌ها سود می‌بردند و مردم نذورات خود را به آن‌ها اهدا می‌کردند و با توسل به آن مکان‌ها امید شفا و بهبودی اوضاع خویش را داشتند. پیامبر اسلام در طول زندگانی خویش هیچ زیارت‌گاهی نساخت. او آمد تا مردم را به سوی خدا فرا بخواند. این روزها معلوم گشت که علمای دین و پژوهشگران این حوزه کار خود را به درستی انجام نداده‌اند و کار اصلی در تبلیغ دین را به کسانی سپرده‌اند که از کمترین سواد دینی برخوردارند و عقاید و باورهای مردم را به بازی می‌گیرند. 🔹اینکه تصور شود آرامگاه اولیای دین مصون از آلودگی‌های ویروسی است از چه منطقی سرچشمه می‌گیرد جز خرافه؟ کدام دلیل و مدرک دینی و عقلی تقدس ساختمان قبور و آرامگاه را تایید می‌کند؟ شگفت نیست که از حوزه‌های علوم دینی صدایی برنمی‌خیزد، اما شگفت است روحانیونی که اهل پژوهش و تحقیقند و گاه از آنان صدای متفاوتی شنیده می‌شود، در برابر هجوم خرافه‌ها سکوت کرده‌اند. در شرایطی که برای مهار ویروس کرونا و جلوگیری از تلفات بیشتر، همه‌ی نهادها باید هماهنگ با نظام بهداشتی کشور عمل کنند، می‌بینیم که خرافه‌ها سربرآورده و به سدی در برابر سلامت جامعه بدل شده حتی جان مردم را به خطر انداختند. با خرافه‌ها نیز مانند کرونا باید مبارزه کرد. 🗳 نظرات خود درباره این مطلب را برای ما ارسال کنید! 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
💬محمدرضا برای ما نوشته: 🔹با سلام. خواستم بگم پیامبر هنگام فتح مکه کعبه را چرا ویران نکرد؟ الان کعبه اصلی ترین زیارتگاه مسلمانان است؛ در روایات داریم که در جنگ خندق پیامبر دستی به چشم علی علیه السلام زد و چشم ایشان خوب شد و ایشان در جنگ شرکت کردند. ضمنا حضرت فاطمه سلام الله علیها بر اثر بیماری از دنیا نرفت وحضرت زین العابدین به خاطر بیماریشون در واقعه کربلا به بیمار معروف شدند. همچنین ما شیعیان امامان را واسطه شفا قرار می دهیم و نه شفا دهنده؛ شفا دهنده اصلی خداست. 🔹اینکه میگوییم روحانیون زیارتگاه ها را مصون از آلودگی میدانند حرف درستی نیست چرا که در هرقشری افراد کوته فکر ی پیدا میشوند. اما ما در این مدت دیدیم که اماکن مذهبی مدام ضد عفونی میشوند و یا برخی تعطیل می شوند و حتی فریضه واجب نماز جمعه تعطیل میشود. بالا ترین مقام مذهبی کشور در روز درختکاری از دستکش استفاده میکند تا به صورت نمادین بگوید رعایت نکات بهداشتی واجب است. 🗳 نظرات خود را برای ما ارسال کنید. @Azadfekrischool
📝مرز ظریف و اخیرا یادداشتی منتشر شده با عنوان «خرافات و ویروس » ناظر به رفتار ناپسند شخصی در حرم امام رضا ع. نویسنده محترم ضمن اعتراض بر حوزویان که چرا در برابر این خرافات سکوت می‌کنید، به بهانه نقد این رفتار، مقدس بودن زیارتگاه‌ها و شفادهی اولیای خدا را منکر شده است. از اشتباهات بزرگ این است که به خاطر سوءاستفاده از یک امر حق، به مقابله با اصل آن اقدام شود. هر حقیقتی زمینه سوء استفاده دارد؛ نباید به خاطر این سوء استفاده‌ها خود آن حقیقت را زیر سوال برد. مثلا قرآن کریم حاوی بالاترین حقایق است؛ آیا چون امثال معاویه از آن سوءاستفاده می کردند، باید خود قرآن را کنار بگذاریم؟! ⛔️چندی پیش شخصی با تظاهر به دیانت، رفتار ناپسندی انجام داد و بسیاری از روحانیون علیه اقدام وی موضع گرفتند، از جمله خود حقیر؛ (موضع‌گیری بنده همان ایام با عنوان "تاکید «عقلانیت شیعی» بر رعایت بهداشت و مسائل پزشکی" منتشر شد: https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/12/13/2215826 ) اما وقوع این رفتار نادرست، نباید بهانه شود که ما اصل مقدس بودن زیارتگاه‌های اولیای دین و یا شفا یافتن انسانها با عنایت اولیاء الله را انکار کنیم. 🕌مقدس بودن زیارتگاه‌های اولیای دین از مسائلی است که در قرآن کریم مورد تأکید بوده است تا حدی که در داستان اصحاب کهف، خداوند از برتری و پیروزی کسانی یاد می‌کند که مقبره آنان را مسجد و عبادتگاه قرار دادند (کهف/21) . (در شیعه هم زیارتگاه‌ها همواره به عنوان محل عبادت خدا مطرح می‌شده، از این رو، مهمترین توصیه دینی در هر زیارتگاهی، ادای «نماز» زیارت است.) (درباره این آیه قبلا به تفصیل بحث کرده‌ام: http://yekaye.ir/al-kahf-18-21/) آیا آرامگاهها صرفا چون ساختمان‌اند مقدس نیستند؟! خوب، کعبه هم یک ساختمان است؛ همه مساجد هم ساختمان‌اند! به علاوه، فرق «محترم» و «مقدس» بودن در چیست؟ اگر به خاطر ساختمان بودن مقدس نیستند، محترم هم نیستند! مقدس و محترم بودن یک مکان به خاطر نسبتی است که با یک امر مقدس و محترم برقرار می‌کند؛ همان گونه که مساجد، کلیساها، کنیسه‌ها به خاطر نسبتی که با خداوند برقرار می‌کنند (محل عبادت خداوندند) مقدس می‌شوند (تقدس و احترام سایر امکان دینی هم در اسلام مورد تاکید بوده است؛ سوره حج/ آیه40)، مکان‌هایی هم که نسبتی واضح با اولیای خدا برقرار می‌کنند، محترم و مقدس می‌شوند. بله، تفاوت محترم و مقدس در این است که امر مقدس حتما وجهه دینی و الهی دارد؛ ولی چیزی که محترم است، اما مقدس نیست، وجهه الهی و دینی ندارد و فقط در عرف روابط انسانی ارزشمند است، مانند ساختمان سفارت هر کشور در کشور دیگر، (مادام که روابط حسنه‌ای بین دو کشور برقرار است) که فقط محترم است، نه مقدس. 🌧شفابخشی اولیاء الله نیز نه‌تنها در روایات متعدد نقل شده – که برای اهل تحقیق، تواتر معنوی، بلکه تواتر لفظی آنها قابل انکار نیست –، بلکه وقوع آن در همین زمان هم بقدری زیاد بوده است، که منصفی را توان انکار آن نیست؛ مگر آنکه از این موارد بی‌اطلاع باشد. کافی است سری به دفتر امور شفایافتگان حرم امام رضا علیه‌السلام بزنید و موارد متعددی از بیماری‌های لاعلاجی که به عنایت ایشان شفا یافته و مورد تایید پزشکان معتبر ایرانی و غیرایرانی بوده مشاهده کنید. حکایات شفای تربت امام حسین ع هم که معروف‌تر است. ریشه مساله هم در این است که شفا در دست خداست (سوره شعراء، آیه80) و خداوند عوامل متعددی را برای شفا قرار داده: راه عادی آن مراجعه به پزشک و استفاده از داروهای مربوطه است؛ اما وجود این راه دلیلی برای انکار راه‌های دیگر نیست؛ چنانکه در آموزه‌های تمامی ادیان الهی، بر دعا برای شفا یافتن هم تاکید شده است. 🤔آری، قرار نیست چنین شفا دادن‌هایی در زندگی انسانها جایگزین جای روند عادی درمان شود. در حدیث است که شخصی مریض شد و به امید شفادهی خداوند به درمان اقدام نکرد. خداوند به پیامبر زمانش وحی کرد که به او بگو تو را شفا نمی دهم چون می‌خواهی نظامی را که من برای درمان قرار داده‌ام یکسره انکار کنی. به همین جهت است که -چنانکه در یادداشت فوق هم گفته‌ام- با اینکه فراوان‌اند مواردی که افرادی با عنایت اهل بیت ع شفا یافته‌اند، اما آنها این کار را رویه‌ای به جای درمان عادی قرار نمی دادند؛ و از این رو بود که پزشک بر بالین خود ایشان هم حاضر می‌شد. 🔰اگر ما با اقدام موهن آن شخص مخالفیم، نه از این جهت که عنایت اهل بیت ع در شفا دادن را ناممکن می دانیم، بلکه با این مخالفیم که کسی نظام خلقت و دین را به مسخره بگیرد و یک امری را که برای شرایط خاص است، جایگزین نظام و رویه‌ای کند که خود خداوند در جهان قرار داده است. @souzanchi
وقتی فقها، فلاسفه و حتی علمای مکتب تفکیک رجوع به متخصص را لازم میدانند کدام جریان در قم پشتیبان فکری عصیان در برابر نظر متخصصان است؟ 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
🔻 نوشتاری از دکتر خسرو باقری 🦇کرونا: معلم آخر 🔹ارسطو، این فیلسوف جامع و اندیشمند بزرگ همه دورانها را، معلم اول نام نهادند. و این البته نشانگر مقام فاخر معلمی است. اکنون، می‌سزد که ما کرونا را معلم آخر بنامیم. اما چنان که در تعبیر انگلیسی‌زبانان آمده، آخرین، فروترین نیست و بسا که فراترین باشد. معلم آخر، اینجا نشانگر آخرِ معلمی است. اما آموزه‌های این معلم آخر کدامند که او را شایسته این نام می‌کنند؟ 🔹نخست، کرونا تصویر ما را از جهان دگرگون کرد. او نشان داد که جهان اسرارآمیز است و این را عیان کرد که چگونه طومار حیات بشر، با همۀ طول و عرض تمدنش، می‌تواند با خُردپایی ناچیز در هم‌پیچیده شود و همچون پاره کاغذی، مچاله و به دور افکنده شود. آدمی باید بیاموزد که جهان پر از اسرار ناشناخته است و او در غار هزارتویی گام می‌زند که از هر کناره‌اش رازی بیرون می‌جهد و تا کرانه سر می‌کشد. او همچنین نشان داد که در این جهان، ماده و معنا در هم خلیده.اند و جسم و جان در هم پیچیده‌اند؛ چنان که جان گران تو در گرو جسمی ارزان و ناچیز چون کروناست. و ما چه به خوبی آموختیم که پاسداشت جان، در گرو چشمداشت به پاکیزگی در جسم است. 🔹دوم، کرونا معرفت شناسی ما را تحول بخشید. او نشان داد که واقعیت‌هایی در جهان وجود دارند که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت و از آنها عبور کرد، بلکه باید در برابر آنها سرفرود آورد. سازه‌گرایان کجایند تا ببینند که همه چیز ساختۀ ذهن ما نیست و واقعیت‌هایی سترگ وجود دارند که راه ما را می‌بندند و ما را به شناخت خود وامی‌دارند. آری این ذهن خلاق ماست که باید جامه‌ای درخور قامت این واقعیت‌ها بدوزد، اما نه جامه‌ای برای هیچ کس و هیچ چیز. ما هستیم که با سازه‌های ذهنی خود، کرونا را معلم آخر می‌نامیم، اما آیا این اسم بی مسمایی است؟ 🔹سوم، کرونا اخلاق و ارزشها را زیر و رو کرد. او یک برابری‌خواه بزرگ است. او برابری انسان‌ها را در برابر دیدگان ما قرار داد. او نیز همچون مادرش، مرگ، نشان داد که همه در برابر قانون او برابرند و هیچ کس برابرتر از دیگری نیست. در چشم او پاپ و پیرو یک حکم دارند. او شاه را بر همان زمینی می‌کوبد که گدا دیرزمانی بر آن زیسته است. فراتر از این برابری‌خواهی، کرونا "من" را به "ما" تبدیل کرد و به خوبی نشان داد که انسانها نه تنها برابر بلکه تنگاتنگ در بر یکدیگرند و سرنوشت همۀ آنها چون تاروپودی در هم پیچیده است. چنین نیست که اگر کسی گلیم خویش را از آب برگیرد، بتواند در گوشۀ عزلتی، مأوی بگیرد و در حباب بستۀ خویش زندگی کند. یا همه با هم زنده می‌مانید یا همه با هم می‌میرید؛ این است آموزه سترگ کرونا. با این آموزش، او کلید طلایی اخلاق را در دستان ما نهاد. این کلید طلایی، غلبه بر خودمحوری است و در این سخن حکیمانه جلوه‌گر شده است که آنچه را بر خود نمی‌پسندی بر دیگران مپسند. 🔸سرانجام، باید گفت که کرونا یک مربی حاذق است. پنجه در پنجه تو می‌نهد و بر زمینت می‌افکند تا برخیزی و از ضعف قدرت بسازی. چند صباحی تو را منکوب می‌کند تا با او مبارزه کنی و به این ترتیب، نیروهای ناشناختۀ خویش را بشناسی. او سرانجام پشت خویش را به خاک خواهد نهاد تا تو قدرت خود را بازیابی. این ترفند او برای رشد تو است. او باز روزی از روزنی دیگر و با نامی دیگر به تو حمله ور خواهد شد. او می‌آید تا غرور تو، این قدرت پوشالی، را در هم بشکند و قدرت واقعی تو را از نهادت بیرون کشد. آری، کرونا معلم آخر است. 🆔 @KhosrowBagheri 🆔 @AzadFekriSchool
🔹پرونده ویژه مدرسه آزادفکری: «کرونا، سیاست و جامعه» 🔸کرونا و مرگ‌آگاهی 🎥لایو اینستا با سیدحسین شهرستانی؛ دکترای مردم‌شناسی دانشگاه تهران مدیر گروه حکمت و هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی 🕗 شنبه(۱۷ اسفند) ساعت ۲۲ 🔗صفحه اینستاگرام مدرسه آزادفکری 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
📝 آزادی در عصر حیرت 💬 گزارش گفتگو با مهدی نصیری 🔹در عصر غیبت، ما با شرایط ثانوی و اضطراری مواجه هستیم؛ چرا که در شرایط عادی حجت باید حضور داشته باشد. از نتایج این غیبت آن است که ما در فراتر از مسلمات و قطعیات دینی، آن‌چه که از کتاب و سنت می‌‌فهمیم، دچار قرائت های گوناگون می‌شود، که امری کاملا طبیعی است و هیچ گریزی از آن نیست. 🔹علاوه بر غیبت امام معصوم که مشکلی نظری برای تمدن‌سازی دینی ایجاد کرده‌است، وضعیت مشکل‌ساز دیگر، ظهور مدرنیته در عصر ماست؛ تمدنی کاملا اومانیستی که منکر همه مبانی دینی و وحیانی است. مدرنیته کمابیش به کل دنیا سیطره پیدا کرده و حتی تمام شئون جامعه ما را نیز تحت تاثیر قرار داده است. 🔹به تعبیر فلسفی، هم علت فاعلی ما دچار مشکل است(به دلیل غیبت امام معصوم و نقصان دین و فقه) و هم علت قابلی (به دلیل سیطره شوره‌زار تمدنی مدرنیته). نمی‌توانیم این دو مشکل را نادیده بگیریم و به دنبال ایجاد تمدن تراز دینی برویم. 🔹تکلیف جمهوری اسلامی ایجاد تمدن تراز دینی نیست. خداوند هم چنین تکلیفی را از ما نخواسته و باری تحمیلی از سوی خودمان بر پشت خودمان است. جمهوری اسلامی موظف نیست احکام خدا را به هر قیمتی محقق کند. هرجا در اجرای یک حکم دینی با مانع مواجه شدیم و اجرای آن با مفسده(چه داخلی و چه خارجی) مواجه شد، نباید برای آن هزینه پرداخت کنیم. 🔹در بحث بانکداری ما ۴۰ سال است سخن از بانک‌داری اسلامی می‌گوییم و گمان می‌کنیم هیچ مانعی برای اقتصاد اسلامی وجود ندارد؛ غافل از این‌که بانک‌داری پدیده‌ای مدرن است و ربا از آن قابل تفکیک نیست. اگر در این ۴۰ سال بر سر این بحث می‌کردیم که میزان همین بهره‌های موجود را معقول‌تر کنیم، می‌توانست نتایج بهتری داشته باشد. 🔹خلاصه آن‌که فراتر از مسلمات و قطعیات دین، اختلاف نظر در ابعاد مختلف ناگزیر است. ما نباید این اختلاف‌ها را به حساب عناد یک نفر با حق بگذاریم و اختلاف را به انحراف تعبیر کنیم؛ بلکه به دلیل عدم وجود فصل‌الخطاب معصوم، این اختلافات را طبیعی بشماریم. 🔹ما آقای بازرگان را بعد از انقلاب از جهاتی بسیار تند نقد کریم؛ این‌که چرا تفسیری علم‌زده از قرآن ارائه داده است. اما آیا ایشان از سر عمد به چنین نگاهی رسیده بوده؟ یعنی او حق را می‌دانسته و از عمد با آن عناد داشته است؟ همچنین اختلافاتی را حوزه علمیه نیز با شریعتی داشت، حال آن‌‌که در خود حوزه اختلافات شدیدتر و عمیق‌تری وجود دارد، ولی فقط روشنفکران خارج از حوزه تکفیر می‌شوند. 🔹بنای خداوند بر تحمیل دین نبوده است؛ خدا انسان را آزاد و مختار آفریده تا با آزادی خودش پیام پیامبران را قبول کند یا به آن کفر ورزد. در قرآن بارها تاکید شده که پیامبر وظیفه‌ای جز ابلاغ پیام ندارد. خداوند در قرآن می‌گوید اگر قرار بود مردم را با الزام و اجبار دین‌دار کنیم، معجزاتی از آسمان می‌فرستادیم و همه در برابر آن خاضع می‌شدند و ایمان می‌آوردند اما ما چنین نمی‌خواهیم. 🔹ما در حاکمیت دین هم، باید دین را به عنوان گوهری به مردم عرضه کنیم و اگر کسی نپذیرفت نباید او را با اکراه به پذیرش واداریم. حتی اگر فرض بگیریم که ما وظیفه داشتیم که احکام اسلامی را در جامعه اجباری کنیم، اگر جامعه در شرایطی باشد که این اجبار در آن پاسخگو نباشد و چه بسا نتیجه معکوس بدهد، چنین وظیفه‌ای از گردن ما ساقط بود. 🔹بعضی از الزامات در جامعه ما نیز از این جهت مورد سوال قرار می‌گیرد. به عنوان مثال در مسئله حجاب می‌بایست یک کار کارشناسی جدی در ابعاد مختلف صورت بگیرد و اگر نتیجه آن این بود که این نحوه مواجهه ما با حجاب اثر معکوس دارد، عقلا و شرعا می بایست اجرای این قانون را در جامعه متوقف کنیم. متن کامل گفتگو 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
🔹پرونده ویژه مدرسه آزادفکری: «کرونا، سیاست و جامعه» 🔸کرونا، تقدیر الهی و پزشکی 🎥لایو اینستا با سروش دباغ؛ دکترای فلسفه تحلیلی دانشگاه واریک انگلستان 🕗 یکشنبه(۱۸ اسفند) ساعت ۲۰:۳۰ 🔗صفحه اینستاگرام مدرسه آزادفکری 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈صوت گفت‌و‌گو با میلاد دخانچی پیرامون «کرونا و مقوله به رسمیت نشناختن» 🎥فایل تصویری در صفحه اینستاگرام مدرسه آزادفکری 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
📝کرونا و مقوله به رسمیت نشناختن 💬گزارش گفتگو با میلاد دخانچی در پرونده «کرونا، سیاست و جامعه» 🔹در یک سال گذشته، نظام سیاسی ما بارها متهم به پنهان‌کاری شده و تصویری به وجود آمده که انگار یک عده در اتاقی دربسته نشسته‌اند و نحوه دروغ‌گویی به مردم را طراحی می‌کنند تا منافع اقتصادی-سیاسی خود را پیش ببرند. اما وقتی رفتار قدرت را مطالعه می‌کنیم با سیستمی پراکنده و ناکارآمد مواجهیم که مرکزیتی ندارد. 🔹اما به راحتی هم نباید از این اتهام گذشت؛ چرا که در طول این ۴۰ سال به کرات این اتهام تکرار شده، گویی ما با بحران به رسمیت نشناختن مواجهیم و این حتی در سطح مشکلات اجتماعی ما هم دیده می‌شود. 🔹اگر بخواهیم به رفتار سیاستمداران بسنده نکنیم و ریشه را در سطح گفتمان قدرت و خاصیت‌های آن بررسی کنیم، این پنهان کاری ناشی از چیست؟ ریشه‌ی الهیاتی این به رسمیت نشناختن‌ها چیست؟ در این گفتار من در پی ارائه‌ توضیحی معرفت‌شناختی برای پاسخ به این پرسش هستم. 🔹به نظر من ریشه‌ی این پنهان کاری‌ها و به‌ رسمیت نشاختن‌ها به تفسیر مسلط از داستان آدم و حوا و مقوله‌ی «شجره ممنوعه» است. اگر ما بپرسیم: کلیدی‌ترین مناقشه‌ روشنفکری دینی معاصر ما، آن‌جایی که درباره امر دین و نسبتش با جامعه و سیاست شروع به اندیشیدن می‌کند چیست؟ پاسخ آن مقوله‌ی میوه ممنوعه است. 🔹درباره شجره ممنوعه علی شریعتی معتقد بود: "آدم تا وقتی در بهشت بود و عصیان نکرده بود، آدم نبود، فرشته بود. اما انسان در بهشت و در زندگی مصرفی بهشتی عصیان نمی‌کند، و بعد از خوردن آن میوه(میوه‌ی خرد و بینش و عصیان)... به زمین می‌آید و وظیفه دارد که با تلاش و با جهاد و مبارزه و کشمکش زندگی خود را تکفل کند... ." 🔹مرتضی مطهری اما این تفسیر از میوه‌ی ممنوعه را برنمی‌تافت و بر این اعتقاد بود: "آدم را از اين جهت بيرون کردند که از آدميت خارج شد. با آن همه علم و معرفت اسير هوي و هوسش شد، اسير يک حرص شد، اسير يک وسوسه و طمع شد. به او گفتند اينجا جاي آدم است. آدم ناآدم شد که از بهشت سقوط کرد." 🔹این دو نگاه استعاره‌ای است از دو تفسیر کاملاً متفاوت از شجره ممنوعه و می‌توان خطر کرد و گفت این مناقشه کلیدی‌ترین مناقشه روشنفکری مذهبی است؛ چرا که ایستادن در هر سمت پیامد‌های الهیاتی و سیاسی معطوف به خود را دارد. اینکه یک متفکر و یا یک فرد عادی در کجای این مناقشه ایستاده است، جهان اعتقادی و چه بسا عملی او را معین می‌کند. 🔹به نظر شریعتی، انسان بودنِ انسان زمانی محقق شد که حضور شر را «به رسمیت» شناخت و خوردن از شجره ممنوعه همزمان هم تکمیل کردن پروژه‌ی انسانیتِ انسان بود و هم به رسمیت شناختن شر؛ اینکه منِ انسان بدون رسمیت شناختن شر نمی‌توانم انسان باشم و البته دیگر نمی‌توانم جاودانه باشم. طبیعی است که با انتخاب شر، انسان همواره به عقب رانده می‌شود. مثل نیش بازی مارپله سقوط می‌کند، اما همزمان واجد شناخت می‌شود. از این روست که شناخت، تجربه و علم نیز در هم تنیده‌اند. 🔹سوال پس از هبوط و ایجاد شناخت البته همیشه چگونگی توبه و «بازگشت» است: ‌چگونه می‌توان بعد از شناخت، نه تنها به جای نخستین بازگشت، بلکه به واسطه نردبان‌های آگاهی از آن جا نیز بالاتر رفت؟ چگونه می‌توان شر را مهار کرد؟ بلکه از شر عبور کرد و به سمت خیر رفت؟ این‌جاست که در مارپله‌ی هستی «آگاهی» موضوعیت می‌یابد. «شناخت» انسان را با شر آشنا می‌کند. شناخت انسان را واجد علم می‌کند و آگاهی انسان را به سمت خیر سوق می‌دهد. برای همین است که آگاهی هیچ وقت مسأله‌ی علم نیست، بلکه آگاهی همیشه از جنس «ایمان» است. 🔹به زعم حقیر، ما مشکل به رسمیت شناختن شر، از فساد تا ایدز تا کرونا داریم چرا که تفسیر روحانیت نزدیک به سلیقه‌ی مطهری از شجره ممنوعه بر ما مسلط است. تسلط نحله تشیع اصولی در فضای سیاسی ما را به بحران به رسمیت شناختن مواجه کرده است و همه اینها در شرایطی است که ما دیگر با یکدیگر دعوای الهیاتی نمی‌کنیم و انتظار داریم اقتصاد، سیاست و... مان درست شود و یا مجلسی عدالت‌خواه داشته باشیم. تا زمانی که بار دیگر به طور جدی درباره این مسئله و الهیات نیندیشیم و جدال نکنیم، حرف زدن از بهتر شدن اوضاع بی‌معنی است. متن کامل این گفتگو 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
⭕️ گفتگو با آقای دباغ در پرونده «کرونا، سیاست و جامعه» به فرداشب ساعت ۲۰:۳۰ موکول شد.
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 چرا اکثرا از چین شروع می‌شوند؟ چه ارتباطی بین ویروس‌ها و اقتصاد وجود دارد؟ برای اطلاع از چگونگی شروع ویروس‌ها این کلیپ را ببینید. 💬 زیرنویس اختصاصی مدرسه آزادفکری 📡 کاری از VOX News 🆔 @AzadFekriSchool
📝دوگانه‌های پنداری کرونایی 🖌حجت الاسلام دکتر عبدالله محمدی 🔹یکی از عوامل تقویت تمدنهای بشری، همسویی نخبگان علمی با یکدیگر بوده است. تاریخ اسلام، این فراز و فرود را به روشنی در یاد دارد. در برابر، چالشهای نظری و گاه رفتاری میان میسحیت تحریف شده با دانشمندان تجربی، فیلسوفان و متکلمان، فقها و عرفا و ... سرعت رشد تمدنها را سلب کرده است. 🔸برخی دوقطبی‌های کاذب و بی‌حاصل، ذهن نخبگان و به تبع آن، لایه های دیگر جامعه را مدتها به خود مشغول کرده و از هدف اصلی باز میدارد. از جمله این دو قطبی‌ها، دوگانه عقل و دین، علم و دین، ریشه‌یابی علمی و الهیاتی نسبت به پدیده‌ها یا دوگانه درمان تجربی و معنوی است. 🔹مشاهدات علمی و تجربی یکی از راههای معرفت است که اگرچه به دلیل مشکل استقراء و...یقینی نیستند، ولی در بسیاری از موارد، معرفتی موجه را به دنبال دارد که از سوی دین نیز تخطئه نشده است. روایات نیز معرفتی ظنی، اطمینانی و گاه یقینی به بار می آورند که هیچکدام خارج از قواعد علّی معلولی نیستند. حتی معجزات و کرامات نیز شناساندن موارد ناشناخته از علت و معلول است نه خارج از نظام علّی معلولی. 🔸 با توجه به مطلب فوق، تعارض میان آموزه های تجربی و دستورات دینی، در بیشتر موارد بدوی و در حقیقت تعارض نما هستند. در موارد تعارض نیز باید تابع موازین معرفت شناختی در باب ارزش معرفت بود. گاه ارزش معرفتی روایات برتر از یافته های علمی است و گاه برعکس. نمیتوان گفت همواره روایات بر شواهد تجربی مقدم هستند یا برعکس. 🔹در حادثه ناگوار کرونا نیز به همان اندازه که نادیده گرفتن یافته های تجربی که از روشهای معتبر عقلایی و علمی به دست آمده اند نادرست است، تمسخر روایاتی که ریشه یا درمان بیماریها را بیان میکنند، با موازین معرفت شناختی سازگار نیست. نگرش کلان و جامع به ابعاد علم و دین و نیز نیازهای مادی و معنوی بشر، امروز بیش از هر زمان دیگر ضروری است. همچنین هزینه القاء تقابل میان راههای معرفتی نیز در شرایطی که جامعه درگیر بحران روحی است، بیش از دیگر زمانها آسیب زاست. 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈صوت گفت‌و‌گو با سید حسین شهرستانی پیرامون «کرونا و مرگ‌آگاهی» 🎥فایل تصویری در صفحه اینستاگرام مدرسه آزادفکری 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
📝 کرونا و مرگ‌آگاهی 💬 گزارش گفتگو با سید حسین شهرستانی در پرونده «کرونا، سیاست و جامعه» 🔹دنیای مدرن، دنیایی پر از بحران و تعارض است. در جهانی زندگی می‌کنیم که بیشترین آمار کشتار در تاریخ را در دوران اخیر رقم زده است، اما تصویری که از خودش نشان می‌دهد این است که در دوران «غلبه بر مرگ» به سر می‌بریم. 🔹هم‌اکنون نیز مثل همه زمان‌ها، انسان‌ها به دنیا می‌آیند و می‌میرند؛ رویای بی‌مرگی دنیای مدرن هنوز تحقق پیدا نکرده است. اما انسان مدرن ترجیح می‌دهد مرگ را پس بزند و به آن فکر نکند. برای این منظور، هم از نظر جنبه‌های ساختاری و هم جنبه‌های ذهنی، تمهیداتی اندیشیده است. نهادهای بیمارستان و قبرستان و سازوکارهای مشابه آن‌، مرگ را مکانیزه کرده و به حاشیه برده‌است. 🔹این مسئله در دوره جدید وجود دارد که مرگ دچار بحران بی‌معنایی است و دائما باید بایکوت شود، چرا که بی‌معنایی خودش را به زندگی نیز سرایت می‌دهد. در غرب وقتی کسی می‌میرد، برای نشان دادن ناراحتی نسبت به این اتفاق یک دقیقه سکوت می‌کنند. همین امر نشان می‌دهد که مردم در مورد مرگ حرفی برای گفتن ندارند و آن را فاقد معنا می‌دانند. 🔹در این وضعیت ناگهان یک ویروس، یک امر نادیدنی، مرگی خوشه‌ای(epidemic) را با خودش به همراه می‌آورد. یکی از جنبه‌های عجیب کرونا این است که مرگ را به صحنه جهان آورد اما مرگی بی‌معنا؛ مرگی که اراده‌ای در پس آن نیست و یک سلول بی‌جان موجب آن است و نه دشمنی واقعی در صحنه نبرد. 🔹سوژه مدرن در لحظه ظهور کرونا، با وجود این‌‌که با مرگ روبه‌رو می‌شود، مرگ را به شکلی که در تمدن‌های پیشین درک می‌شد نمی‌بیند؛ مرگی که آستانه‌ تفکر درباره‌ی معنای زندگی، مسئله شر، خیر، لطف، مشیت، روح، وجود، جاودانگی و ... بود. هم‌جواری انسان با مرگ، زایندگی تفکر او را به همراه داشت؛ فرصتی برای رو‌به‌رو شدن با اساسی‌ترین مفاهیم حیات. کرونا اما بیشتر به یک معمای علمی شبیه است. 🔹نقطه امید ما در عصر کنونی، سرچشمه‌های بنیادین فرهنگ‌های مختلف باستانی دینی و قدسی در سرتاسر جهان است. انسان‌ها می‌بایست متوجه سرچشمه‌های قدسی فرهنگ خودشان شوند. این بیماری به دلیل آن‌که مقیاسش جهانی است، راه‌حلش نیز باید جهانی باشد. متن کامل گفتگو 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
📝روحانیت و عدم باور به علوم جدید 🖌حجت الاسلام شهاب الدین حائری شیرازی 🔻شهاب الدین حائری شیرازی فرزند مرحوم آیت الله محی الدین حائری شیرازی، علت فوت پدرش و همچنین آیت الله هاشمی شاهرودی را به رسمیت نشناختن طب جدید و مراجعه به برخی از طبیبان مدعی طب اسلامی عنوان کرد و نوشت: 🔹ریشه این امر به بی اعتمادی بلکه بدبینی به علوم جدید باز می‌گردد. تا حدود یک قرن پیش و قبل از جایگزینی مدارس جدید بجای مکتب خانه‌ها و سپس دارالفنون و بعدتر دانشگاه بجای حوزه‌های علمیه، علومی مانند هیات وریاضیات و... در حوزه‌ها تدریس می‌شد و حوزه‌های علمیه، محل کسب دانش برای تحصیل کنندگان علوم مختلف بود. لذا بسیاری از روحانیون در نهاد ناخودآگاه و حتی بدون توجه و اراده، به مدارس و دانشگاه‌ها به نگاه یک رقیب که کار را از دستشان خارج کرده نگاه می‌کنند. 🔸وقتی در علم تجربی که علماء آن را حیطه تجربه بشری می‌دانند و نظر اطبا را حجت می‌دانند، چنین به علم جدید بی اعتمادند که جان خود را به مخاطره می‌اندازند، در علوم انسانی که برای اداره بهتر جامعه در عصر جدید تدوین شده‌اند وقعی به این علوم نخواهند گذاشت؛ چرا که علوم انسانی اسلامی باید از کتاب و سنت و فقه استخراج شود. و هر آنچه فساد در غرب رخ می‌نماید ولد نامشروع علوم انسانی غربی است! 🔹اما اگر به دیده انصاف نگاه شود و از توهم توطئه قدری فاصله بگیریم، علوم انسانی نیز چون علوم تجربی، کشف قواعد حاکم بر ابعاد مختلف انسان است و طبعاً یک مسلمان، ممکن است از همین قواعد در مسیر اهداف خود استفاده نماید، چنانچه در علوم تجربی. و البته مسلمانان می‌توانند با توجه به آموزه‌های دینی به تکمیل علوم انسانی جدید کمک نمایند. اما تا وقتی که دل علما با این علوم جدید چه انسانی و چه تجربی، صاف نشود، همین آش است و همین کاسه و به بهانه‌ها و اسم‌های مختلف آن را کنار می‌گذارند. 🔸شاید تغییر نسل تنها چاره گذر از این تنگنا باشد ونسل فعلی که با مدرسه ودانشگاه بزرگ شده وحس رقابتی با دانش آموختگان دانشگاه نمیکند جای نسل فعلی بنشیند و نسل جدید روحانیت با علوم تجربی و انسانی روز، کنار بیاید. این فرایندی است که در طول زمان شکل خواهد گرفت و به مدد فضای مجازی بسیار زودتر. 🔹ناگفته پیداست نویسنده متن که خود روحانی و البته از نسل جدید حوزویان است منظورش از روحانیت، وجه غالب این صنف اجتماع است و همیشه چه در گذشتگان و چه در نسل پا به سن گذاشته فعلی، افرادی که به دور از بدبینی‌های موهوم، حرمت علم را پاس بدارند، کم نبوده‌اند. منبع: کانال تلگرامیِ ویرایش ذهن 🗳 نظرات خود درباره این مطلب را برای ما ارسال کنید! 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
📝آیت الله کاشانی و جدایی دین از سیاست (بخش اول) 🔹23 اسفند سالروز درگذشت آیت الله کاشانی است. کارنامه کاشانی از جهات مختلفی قابل بررسی است اما اساس تفکر وی بر لزوم ورود حداکثری به سیاست بوده که از این حیث می‌توان نگاهی اجمالی به اختلافات بنیادین روحانیون در مواجهه با سیاست داشت. 🔸امام خمینی درباره فضای اجتماعی دوره پهلوی اول و دوم می‌گویند: «اگر مى‏‌گفتند فلان آخوند سياسى است، اين به منزله يك فحش تلقّى مى‌‏شد. و خود مردم و بلكه خود روحانيون هم بسياريشان اين مسأله را باورشان آمده بود.» (صحیفه امام، ج 13، ص429) به همین دلیل، امام خمینی، آیت الله کاشانی را از این حیث می‌ستود. ایشان در تمجید از شخصیت آقای کاشانی نقل می‌کنند که یک شخص ارتشی به وی گفته بود: «شما چرا در سياست‏ دخالت مى‌‏كنيد؟ سياست‏، شأن شما نيست.» اما کاشانی در جواب گفته بود: «تو خيلى خرى، اگر من دخالت در سياست نكنم كى دخالت بكند؟» (همان، ص431) 🔹اما با این حال امام خمینی در انتقاد از کاشانی می‌گویند: «در زمان كاشانى‏- مصدق، اصلْ سياست‏ بود. جنبه‏‌هاى سياسى جنبش قوى بود. در زمان كاشانى، هم به وى نوشتم و هم گفتم، كه بايد جنبه‌‏هاى دينى را توجه كنيد. نتوانستند و يا نخواستند. ايشان به جاى تقويت جنبه‏‌هاى دينى و به جاى آنكه جهات دينى را به جهات سياسى غلبه بدهند، خودشان سياسى شدند؛ رئيس مجلس شدند، كه اشتباه بود. من گفتم كه بايد براى دين كار كنند نه آنكه سياسى بشوند.» (همان، ج5، ص268) 🔸آیت الله کاشانی از شاگردان آخوند خراسانی بود. برخی وی را به لحاظ علمی در سطح بالایی می‌دانستند و از او نقل شده که می‌گفت: «موقعي كه اين مجتهدان كه فعلا مرجع تقليد واقع شده‌‌اند، محصل بودند، من رساله داشتم و در عراق عرب چقدر اشخاص به من مراجعه و درخواست كردند رساله خود را بدهم به چاپ و مردم از من تقليد نمايند و من حاضر نشدم و گفتم من نمي‌خواهم كه مرجع تقليد بشوم، فعلا آنهايي كه لياقت شاگردي مرا ندارند، زيادتر از من مورد اطمينان بعضی خرمقدس‌های بازاري هستند.» (سایت رسا به نقل از کتاب «روحاني مبارز آيت‌الله سيدابوالقاسم کاشاني به روايت اسناد»، ص133) 🔹فرزند وی سيدابوالحسن کاشانی نیز مي‌گويد: «بر اثر تبليغات سنگين عوامل استعمار، به‌خصوص استعمار انگليس، متدينين ناآگاه تصور مي‌كردند كه اگر مرجعي سياسي است، آن فرد كاري خلاف مرجعيت و شأن و جايگاه اسلامي خود انجام داده است.» او سپس از قول پدرش دليل ترك حوزه و فقاهت را اينچنين بازگو مي‌كند: «به دليل برنامه‌هاي سياسي و مبارزاتي كه براي آينده خود طراحي كرده بودم،‌ از ورود به اين عرصه چشم‌پوشي كردم، زيرا مي‌دانستم كه اگر بخواهم در عين مرجعيت به مبارزات سياسي خود ادامه بدهم، مردم رساله‌هاي مرا در نهر آب خواهند انداخت.» برهمین اساس برخی از ناظران معتقدند که بسیاری از متدینین را آیت الله کاشانی سیاسی کرد. 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈صوت گفت‌و‌گو با سروش دباغ پیرامون «کرونا، تقدیر الهی و پزشکی» 🎥فایل تصویری در صفحه اینستاگرام مدرسه آزادفکری 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
📝کرونا، تقدیر الهی و پزشکی 💬 گزارش گفتگو با سروش دباغ در پرونده «کرونا، سیاست و جامعه» 🔹تقدیرگرایی را می‌شود معادلی از آن‌چه که در ادبیات فلسفی و آثار گذشتگان تحت عنوان fatalism عنوان می‌شود دانست، که تناسبی با مشیت‌گرایی و جبرگرایی نیز دارد. به شخصه به یک معنا تقدیرگرایی را می‌پسندم و به یک معنا نه. معنای اول که در آثار رواقیون به چشم می‌خورد، این است که در برابر خشم عصیانگر طبیعت، گاهی انسان تاب مقاومت ندارد و باید تسلیم شود. این معنا در میان حکیمان ایرانی نیز مراد شده و نیکو شمرده شده است. فی‌المثل حافظ می‌گوید: بشنو این نکته که خود را ز غم آزاد کنی/ خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی. 🔹اگر جبرگرایی بر مولفه‌های غیراختیاری زندگی انسان تاکید کند، نیکوست ولی اگر القای انفعال کند پسندیده نیست. تقدیر الهی منافاتی با به کار بستن عقل و اراده ندارد و فقط موجب می‌شود که محدودیت‌های زندگی خود را بشناسیم. 🔹علم جدید بر خلاف متن مقدس، در فضایی راززدایی شده شکل گرفته و براساس عقلانیتی بنا شده که پیش از آن در متون دینی ما مراد نشده است. عقلی که در متون دینی از آن نام برده می‌شود منظور عقل عملی(حکمت) است اما عقلی که علوم انسانی و علوم تجربی را از رنسانس به بعد شکل داده، عقل نظری است. 🔹به کار بستن عقل نظری با پایبندی به دین منافاتی ندارد؛ کشمکش آنجایی به وجود می آید که قرائتی حداکثری از دین، در پی آن است که بر حوزه عقل نظری نیز سایه افکند و در برابر آن مقاومت کند. چنین قرائتی از دین، همان‌طور که در قرون وسطی و در عالم مسیحیت نیز رواج داشت، باعث می‌شود که دستاوردهای انضمامی علم، عقب‌نشینی دین در حوزه‌های مختلف زندگی و کاهش مقبولیت آن را به همراه داشته باشد. همان‌طور که در عالم مسیحیت نیز رقم خورد و دین حداکثری جای خود را به دین حداقلی داد و علم توانست جایگاه خود را پیدا کند. 🔹در ایران و در قضیه کرونا، شاهد آن هستیم که عالمانی قائل به دین حداکثری هستند و در برابر علم جدید مقاومت می‌کنند. البته این فائله به نفع پزشکان و علم جدید خاتمه پیدا کرد. قرائتی که حرم‌ها را دارالشفا می‌داند، به هیچ عنوان در قرآن مویدی ندارد. شفا برای دل‌های مومنان مطرح شده که البته این با علوم تجربی منافاتی ندارد. 🔹کارکرد اصلی دین معنابخشی به زندگی است؛ در حوزه اجتماع، دین به مشخص کردن غایات و روش‌ها کفایت می‌کند؛ روش‌هایی که به زندگی بهتر انسانی مدد برساند. عرف حاکم بر یک جامعه، فی‌نفسه دارای قدسیت نیست و آن ارزش‌های اخلاقی و نوع نگاه مردم به هستی است که آن‌ها را مقدس می‌کند و دین چنین کارکردی دارد. 🔹در چنین شرایطی، دعا کردن و رفتن به سمت آرامش درونی، نکته‌ایست که می‌توان از دین بهره‌مند شد؛ که البته این نکته با به رعایت نکاتی که عقل نظری در علم پزشکی به ما گوشزد کرده است منافاتی ندارد. 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
📝کاشانی و جدایی دین از سیاست (بخش دوم) 🔹مخالفت‌ها با کاشانی محدود به قشری از متدینان نبود و آیت الله بروجردی از مخالفان مهم او بود؛ مهدي حائري يزدي از شاگردان آيت‌الله بروجردي و فرزند موسس حوزه علميه قم می‌گوید: «یکی از جهاتی که آقای کاشانی رابطه‌اش با دکتر مصدق به هم خورد همین مسأله بود که دکتر مصدق جانبداری آقای بروجردی را می کرد و او (کاشانی) احساس می کرد که آقای بروجردی رقیب خودش است…آقای بروجردی و آقای کاشانی روابط خوبی نداشتند. خیلی روابطشان سرد بود.» (پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران به نقل از خاطرات دكتر مهدي حائري يزدي ص47) 🔸یکی از نقاط مهم این اختلاف، حمایت کاشانی از فداییان اسلام بود که با مخالفت قاطع آیت الله بروجردی همراه بود. آیت الله شبیری زنجانی علت مخالفت آیت الله بروجردی با فداییان اسلام را اینگونه روایت می‌کنند که چون حوزه قم تازه پا گرفته بود، به همین جهت آقای بروجردی مصلحت نمی‌دیدند که وارد اینگونه درگیری‌ها شوند. آیت الله شبیری، امام خمینی را نیز موافق این دیدگاه آیت الله بروجردی در آن برهه عنوان می‌کنند. (جرعه‌ای از دریا، ج2، ص556) با این حال، کاشانی و نواب روابط نزدیکی داشتند. آنها در سال 1327، تلاش كردند تا نيروهايي به فلسطين اعزام كنند و دفتري را در مدرسه دارالشفاء باز كرده و از داوطلبان ثبت نام به عمل آوردند. 🔹با اينكه آيت ﷲ خوانساري با صدور اعلاميه‌اي اين اقدام فدائيان اسلام را تأييد و از آن پشتيباني نمودند ولي آيت ﷲ بروجردي نه تنها با اين امر مخالفت كردند، بلكه در انتقاد به مرحوم خوانساری مي‌گويند: «شخصي مثل شما نبايد به كاري كه عاقبت آن روشن نيست و ثمره‌اي ندارد، اقدام كند.» (نيروهاي مذهبي بر بستر حركت نهضت ملي، ص32) آیت الله بروجردی درباره فداییان اسلام می‌گفت: «كساني كه از اين گروه حمايت مي‌كنند، انسان در عدالت و اسلاميت آنان شك مي‌كند.» (همان، ص89) همچنین نقل شده که آیت الله بروجردی درباره آنها گفته بود: «آخر دعوت به اسلام و مبارزه براي اسلام كه بدين صورت نيست؛ با تهديد و غصب اموال مردم كه نمي‌شود مبارزه كرد.» (گونه شناسي رفتار سياسي مراجع تقليد، ص119 و نک: انديشه‌ي سياسي آيت ﷲ بروجردي: سياست ورزي يا سياست پرهيزي) 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
📝به خشم و نگرانی عمومی دامن نزنیم! 🖌علی‌اشرف فتحی 🔹ماجرای «طب اسلامی» و اساسا باور به اسلامی‌سازی همه علوم، این روزها در قالب درمان بیماران کرونایی صورت‌بندی می‌شود. چند روز پیش فرزند مرحوم حائری شیرازی (امام جمعه اسبق شیراز) در کانالش نوشت که پدرش و مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی قربانی اعتماد به ادعاهای حسین روازاده شده‌اند که خودش را «پدر طب ایرانی اسلامی» می‌داند. عنوانی که آقای حائری شیرازی برای یادداشت خود برگزیده، این است: «روحانیت و عدم باور به علوم جدید» 🔸این یادداشت با توجه به فضای جاری کشور مورد استقبال رسانه‌ها قرار گرفت و به سرعت وایرال شد. پیامی که از این عنوان و یادداشت به ذهن هر مخاطبی می‌رسد این است که همه یا بیشتر روحانیون با دانش‌های جدید مخالف بوده و هنوز هم مخالفند و خصوصا در برابر دانش پزشکی روز هم موضع منفی دارند. 🔹اما این ادعا بسیار غیر واقعی و غیر علمی‌ است و اگر فضای عصبی و نگران فعلی جامعه نبود، بهتر می‌شد درباره آن سخن گفت. برخی صداهای بلند در جامعه سبب شده که این تلقی برای همه به وجود بیاید که همه فقها و علمای حوزه هم خواهان بی‌توجهی به توصیه‌های بهداشتی و پزشکی هستند. متأسفانه یکی از همین صداهای بلند، همین یادداشت جناب حائری شیرازی است که نشان‌دهنده بی‌اطلاعی ایشان از تحولات فکری معاصر و مغالطه در بیان واقعیات است. 🔸کسی منکر نیست که برخی روحانیون در قرن اخیر به دلایل مختلف با دانش‌های وارداتی مخالف بوده‌اند. یک نمونه بسیار مشهور در دوره مشروطه، مرحوم شیخ فضل‌الله نوری بود که نسبت به دانش‌ها و مفاهیم وارداتی موضع منفی داشت. اما در همان زمان، آخوند خراسانی به عنوان فقیه اول حوزه نجف چنین رویکردی نداشت. در دوره پهلوی نیز مرحوم آیت‌الله‌العظمی حائری یزدی به عنوان پایه‌گذار حوزه معاصر قم به هیچ وجه با دانش‌های روز مخالفت نمی‌کرد و روال اغلب فقهای پس از وی نیز چنین بوده است. 🔹در سال‌های اخیر نیز که سر و صدای مدافعان «طب اسلامی» بلند شده، چندین بار شاهد بودیم که مراجع و فقهای برجسته قم موضع منفی نسبت به این ادعاها نشان دادند که جایگاه فقهی و مرجعیتی آنان به هیچ وجه با والد فقید جناب حائری شیرازی قابل قیاس نیست. درباره مرحوم هاشمی شاهرودی هم در جایی ندیده‌ام که ایشان از «طب اسلامی» حمایت علمی کرده و دانش روز را تخطئه کرده باشند. ایشان مایل بود تا جایی که ممکن است به مرحله عمل جراحی نرسد و از همین رو به مدعیان طب سنتی و اسلامی در ابتدای کار بها داد. 🔸بنابر این ادعای فرزند مرحوم حائری شیرازی از اساس باطل و یک تعمیم نارواست؛ آن هم در شرایط فعلی که روحانیت به دلایل مختلف مورد هجمه قرار گرفته و انسجام اجتماعی به دلیل بی‌تدبیری‌ها به مخاطره افتاده، چنین ادعاهای گزافی می‌تواند بر عصبانیت و نگرانی مردم بیافزاید. 🔹نکته دیگری که معمولا در بسیاری از تحلیل‌های عامیانه و حتی آکادمیک به چشم می‌خورد، «یک‌دست‌پنداری کل روحانیت» است. ذات شیعه و دستگاه دینی و فقهی آن همواره متکثر و متنوع بوده و هر کسی که دانش‌های لازم را دارا باشد، می‌تواند با متدهای متداول علمی به نظریه‌پردازی در حوزه دین بپردازد و هیچ نهاد و تشکیلاتی نمی‌تواند وی را محدود کند؛ چه معمم باشد و چه نباشد. 🔸بنابر این اساسا نمی‌توان از چنین تعمیم‌هایی برای بیان موضع فقهای شیعه استفاده کرد. این یک پدیده نوظهور هم نیست؛ علامه حلی هفت‌صد سال پیش دانشنامه‌ای به نام «مختلف‌الشیعه» را درباره اختلافات فقهای شیعه در طول چهار قرن نخستین پس از غیبت امام معصوم(ع) تدوین کرده که امروز در قالب یک اثر ۹ جلدی منتشر می‌شود. اکنون هفت قرن پس از این کتاب، حجم اختلاف آرا و تنوع نظرات بیشتر هم شده و طبیعی است که نگاه کل‌گرایانه و سیستمی به فقهای شیعه از این منظر درست نباشد. این نگاه در بسیاری مواقع می‌تواند ما را به خطا بیاندازد و سویه نادرستی به مواجهه ما بدهد. بسیاری از تحلیل‌ها درباره تفاوت فقهای نجف و قم از همین خطای رویکردی رنج می‌برد. 🔹پس بهتر است به جای آنکه بگوییم «فقها و روحانیون به علم جدید باور ندارند»، بگوییم «فلان فقیه یا فلان روحانی» چنین نگاهی دارد. درباره «اسلامی‌سازی علوم» نیز همین خطا به چشم می‌خورد. بسیاری از فقها اساسا در این مقوله وارد نشده و طرح بحث نکرده‌اند. برخی روحانیون در نیم قرن اخیر چنین مباحثی را مطرح کرده‌اند که نمی‌توان رویکرد آنان را فقهی دانست. 🔸شاید بهتر باشد که در این روزهای سخت مردم از طرح نادرست چنین موضوعاتی بپرهیزیم، جسم و روح آنان را آزرده‌تر نکنیم و به فوران نفرت و خشم عمومی دامن نزنیم. 🔗منبع: کانال تلگرامیِ تقریرات 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
📝کاشانی و جدایی دین از سیاست (بخش سوم) 🔹کاشانی و نواب بعداً با یکدیگر دچار اختلاف شدند؛ سحابی در کتاب خاطرات خود از اعتراضات فداییان اسلام به کاشانی در مساله اجرای احکام اسلامی روایت می‌کند: «فدائیان اسلام به کاشانی می‌گفتند شما که مذهبی و آیت‌الله هستی و عضو جبهه ملی هستی، بایستی مدافع اجرای احکام اسلام باشی. کاشانی هم می‌گفت بی‌سواد‌ها! حالا وقت این حرف‌ها نیست و این حرف‌ها را نزنید. همین طوری می‌گفت «بی‌سواد‌ها!» مرحوم کاشانی به هیچ وجه داعیه اجرای احکام اسلام را نداشت و اینکه امروز برخی از روحانیون او را نقطه مقابل مصدق و جبهه ملی و طرفدار اسلامی کردن امور معرفی می‌کنند. ابداً چنین نبوده است.» (نیم قرن خاطره و تجربه، ج1 و نک: اختلافات نواب صفوی و کاشانی/ چریک اسلام‌گرا در برابر فقیه عمل‌گرا) 🔸هرچند این تحلیل سحابی از کاشانی که می‌گوید: «کاشانی به هیچ وجه داعیه اجرای احکام اسلام را نداشت» با ملاحظه دیگر مواضع کاشانی غریب به نظر می‌رسد. امکان دارد اختلافات کاشانی با نواب بر سر ملاحظات مصالحی بوده باشد. شاهد این ادعا این است که حیدر رحیم‌پور ازغدی در کتاب خاطرات خود به مساله اختلاف نواب صفوی و مصدق درباره تامین بخشی از بودجه کشور با استفاده از فروش مشروبات الکی اشاره می‌کند و می‌نویسد: «در برنامهٔ اقتصادی مصدق، درآمد باندرل مشروبات الکلی ۸۰۰ هزار تومان معادل حقوق سالانه کارمندان و کارگران شهرداری‌ها بود. در آن شرایط که هدف دشمن شوراندن مردم بود اگر حقوق شهرداری‌ها نمی‌رسید، شورش طبیعی بود. مشکل طبیعی قبول نظریه نواب [مبنی بر حذف مشروبات الکلی] تا این حد [بود] که کاشانی فقیه هم در این اختلاف، طرف مصدق را گرفت.» (از انجمن پیروان قرآن تا انجمن حجتیه، ص80) 🔹به هر حال، آیت الله کاشانی بر پیوند دین و سیاست و ورود حداکثری به سیاست اصرار داشت. وی گفته بود: «در بحر حیرت فرو می‌روم، چگونه زعمای قوم چشم‌پوشی می‌نمایند و به این همه فجایع و مصائب تن می‌دهند. آیا حکم اسلام همین است؟...علة‌العلل عدم مداخله روحانیون در امور اجتماعیه، انگلیسی‌ها و درباری‌های فاسد هستند چون دیدند قوه روحانیت قوه بزرگی است و امتیاز دخانیات را بهم زدند، به وسائلی که در دست دارند، در ذهن مردم کردند که مجتهد، مرجع تقلید و امام جماعت نباید مداخله در سیاست بکند و حرام است...طبقه دیگر، متدین ‌ترسوی بی‌فهم، بی‌غیرت، که به جهت تبعیت از مرجع تقلیدش هر حقیقتی را اسمش را سیاست می‌گذارد و کناره‌گیری می‌نماید. با آن که دخول در سیاست معلوم نیست به کدام آیه یا روایت حرام شده. آیا پیامبر و حضرت امیر(ع) مملکت اسلام را به نماز و روزه اداره می‌فرمودند؟!» (مجموعه‌ای از مکتوبات، سخنرانی‌ها و پیام‌ها و فتاوای آیت‌الله کاشانی، ج 5، ص 92 و نک: گونه‌شناسی روحانیت و دیدگاه امام خمینی) 🔸گرچه بعد از کاشانی و در جریان انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، نحوه مواجهه بسیاری از متدینان با سیاست، حداکثری شد و شدت گرفت اما همچنان مناقشات روحانیون عالی رتبه حوزوی در نحوه مواجهه با سیاست در ساحت‌های مختلف ادامه دارد. 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
📝نگاهی به کارنامه خلخالی؛ وقتی شهید مطهری گفت: با این طرز محاکمه، از شمرها امام حسین درست کرده‌اند! 🔹مهندس میرسلیم کاندیدای منتخب انتخابات مجلس یازدهم که در ابتدای انقلاب رییس شهربانی کشور بود، اخیراً در مصاحبه‌ای گفته: « در اعدام‌ها زیاده‌روی می‌کرد...من خبر داشتم که برخی از همراهان ایشان برای این که مجوز ورود به یک خانه را بگیرند برخی از مواد مخدر یا موارد دیگر را به داخل منزل پرتاب می‌کردند و بعد به اهالی خانه می‌گفتند ما آمده‌ایم برای تفتیش و… بالاخره این قبیل کارها زیاده‌روی‌هایی بود که اوایل انقلاب صورت می‌گرفت.» 🔸این سخن با واکنش واکنش رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش مواجه شد؛ حجت‌الاسلام محمدحسنی گفت: «این حرف‌های بدون سند، رهاوردی جز تطهیر رژیم منحوس پهلوی دارد؟ دشمنان از هر فرصت و بهانه‌ای به دنبال تضعیف نظام و دلسرد کردن مردم از آرمان‌های اصیل این نظام مقدس هستند. حال ایجاد شائبه و تردید در خصوص اقدامات اوایل انقلاب، آیا بازی در زمین دشمن نیست؟» 🔹یکی از مجازات‌های اسلامی «اعدام مفسد فی الارض» است. آیت الله منتظری عنوان مفسد فی الارض را مخصوص شخص محارب نمی‌دانستند و نقل می‌کند که امام خمینی درباره عام بودن عنوان مفسد فی الارض به جمع بندی نرسیده بودند ولی با این حال به شورای عالی قضایی گفتند که می‌توانند به نظر آقای منتظری عمل کنند. (خاطرات، ج1، ص488 و نک: پاسخ به پرسش‌های دینی، ص508 و صحیفه امام، ج20، ص397) بر همین اساس، اعدام مفسد فی الارض و لو آنکه محارب نباشد، جزء قانون مجازات‌های اسلامی شده است. 🔸خلخالی، احکام اعدام خود را بر همین اساس که آن افراد مفسد بودند، توجیه می‌کند اما با این حال وی در میان بسیاری به اعدام‌های نادرست متهم بوده است. فضلی‌نژاد در مصاحبه‌ای که سال81 با خلخالی داشته که متن آن در دسترس است، از او در اینباره سوال می‌کند. در این مصاحبه، فضلی‌نژاد به خلخالی اصرار می‌کند که برای ثبت در تاریخ هم که شده برخی از خطاهایش را بگوید. 💬خلخالی در جواب می‌گوید: «تاریخ باید نماد دلاوری های انقلابیون باشد، حالا خطاهایشان را که نباید بزرگ کرد. مثلا اینکه پاسداران یک برادر دوقلو را به جای دیگری آورده‌اند و من اعدامش کرده‌ام، اینکه نکته مهمی نیست یا مثلا یک گروه بودند که آخر سال 59 فکر می کنم دستگیر کردند که اساسا اسلامی بودند، اما خب به ما گفتند که اینها مارکسیست هستند و من بدون فوت وقت از دم تیغ گذراندمشان. بعد هم اعلام کردیم اینان در صف شهدای انقلاب هستند و حقیقتاً هم دروغ نگفتیم.» 🔹فضلی‌‌نژاد به خلخالی می‌گوید: «یکی برای من تعریف می‌کرد که شما روزی بنا داشتید بیست نفر را با هم محاکمه کنید. جلوی صف آنها رفتید و گفتید یکی درمیان از سمت راست، اولی اعدام شود و دومی حبس ابد برود. نفر آخر که حبس ابد گرفته بود، به امید اینکه شاید روزی آزاد شود، گویا خنده‌ای بر لبانش نقش بست و شما تا خنده او را دیدید گفتید حال که اینطور شد از آخر صف، یکی در میان، اولی اعدام شود و بعدی به حبس ابد رود...» 💬خلخالی می‌گوید: «آن خنده شیطانی بود. دقیقاً آن صحنه را به یاد دارم...الان شما می آیید از دلیل و اثبات دلیل حرف می زنید. آن موقع این چیزها نبود اصلا. می گفتند فلانی ضد انقلاب است ما هم اعدامش می کردیم. آن دسته هم که گفتی همه شان محارب بودند. حبس ابد هم با اعدام که زیاد فرقی نمی‌کرد. (منقول از هفته نامه پروین، شماره صفر، ۱۳۸۱ و نک: حاکم شرعی که رد صلاحیت شد/ خلخالی در مسیر انزوا) 🔸برخی از اقدامات خلخالی در همان زمان باعث اعتراض شهید بهشتی و شهید مطهری شده بود. شیرعلی‌نیا از جلسات شورای انقلاب روایت می‌کند که شهید بهشتی گفته بود: «تا وقتی خلخالی باشد اوضاع سامان نمی‌گیرد...او نباشد، مسئولیتش با ما.» بحث به آن‌جا رسید که از امام بخواهند بدون تصویب شورا حکم اعدام داده نشود. بهشتی گفت: «دو نفر زودتر به قم بروند و از امام این حکم را بگیرند.» شهید مطهری نیز می‌گفته: «بعضی افراد علی‌الظاهر بنا حق کشته شده‌اند بعضی به حق ولی به‌طرز ناحق کشته شدند...با این طرز محاکمه، از شمرها امام حسین درست کرده‌اند...اگر یک فرد مجرم مجازات نشود بهتر است که غیرمجرم مجازات شود...اگر کسی استحقاق اعدام دارد، دنیا هم نپسندد باید اعدام شود.» 🔹حجت الاسلام رازینی از مسئولان قضایی دهه شصت نقل می‌کند: «گزارش تخلفات خلخالی که به امام رسید، دستور دادند که بدون سر و صدا از کار قضایی برکنار شود و تمام پرونده‌هایی که حکم داده بوده هم مجددا بررسی شود؛ شاید صدها یا هزاران پرونده!» و قابل توجه است که خلخالی در سال 69 ردصلاحیت شد. بنابراین نمی‌توان سخنان میرسلیم را جدی نگرفت مخصوصا در ماجرایی که در همان ابتدای انقلاب، باعث اعتراض برخی از افراد طراز اول شده بود. 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
درمان بیماری با اسباب غیرعادی.pdf
297.4K
📝درمان بیماری با اسباب غیر عادی 🔻حجت الاسلام امینی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم، یادداشت مفصلی را پیرامون فهم بهتر درمان بیماری با اسباب غیر عادی و جایگاه آن، برای ما ارسال کرده است. در این یادداشت آمده: 🔸توجه اسلام به معنویت و رفع بیماری ها و گرفتاری‌ها با دعا و خضوع و خشوع و تضرع به سوی خدای متعال به عنوان یگانه سبب مستقل در عالم و توسل به بزرگان دینی اعم از پیامبران گذشته ص و پیامبر اکرم ص و خاندان مطهرشان نیز از مسلمات شیعیان و بلکه مضمون روایاتی از جوامع صحیح اهل سنت است. این نکته نیز لازم به ذکر است که تعداد این روایات به قدری زیاد است که از حد تواتر بارها و بارها بیشتر است و خدشه‌ی در اسناد این روایات جایی ندارد علاوه بر اینکه در بین روایات مدعا روایات صحیح السند وجود دارد. 🔹آنچه از روایات مستفاد است این است که ائمه در تاثیر پذیری داروهای متعارف، توسل و ادعیه را نیز ضمیمه می‌کرده‌اند و تاثیر دارو را در سایه‌ی معنویت و قدرت‌های معنوی الهی بیشتر می‌دیده‌اند و به این امر توصیه می‌کرده‌اند. البته باید توجه داشت که این روایات به معنای این نیست که با این کار دیگر نیاز به رعایت مسائل بهداشتی نیست بلکه به اصطلاح علمی این روایات را مقتضی می نامند یعنی یکی از عوامل کمک کننده به کم شدن بیماری، این عمل معنوی است. 👈🏻متن کامل این یادداشت را در فایل مطالعه کنید 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 نزاع با در هند در حال تشدید است. گاوهای مقدسِ هندوها چه سرنخی برای تحلیل به ما می‌دهند؟ 🔸در این ویدئو می‌توانید یک تحلیلی از علل تحت فشار قرار گرفتن مسلمانان توسط هندوها را ببینید. 🔸این ویدئو مساله همیشگی تقدس نزد هندوها را پیش می‌کشد، حضور جریان سنتی هندو را تحلیل می‌کند و سپس لایه‌ای عمیق‌تر از این بحران را بیان می‌نماید. 💬 زیرنویس شده توسط 📡 تولید شده در VOX 📹📹 مشاهده ویدئو در یوتیوب 🆔 @AzadFekriSchool