«صورتهای کوچک دودزده»
«و پدرم مرا فروخت در حالی که هنوز زبانم بهسختی میتوانست گریه کند! پس دودکشهای شما را جارو میکنم و در دوده میخوابم.» (بلیک)
ادبیات انگلستان از عصر دود و تکنولوژی خاستگاه موضوعاتی شد که به صورتکهای کوچک و دودزدهی کودکان کار میپرداخت. این که کودکان چگونه از گهواره و زمین بازی به کارخانهها راه پیدا کردند قصهای در دل تاریخ دارد که تنها به عصر تکنولوژی ختم نمیشود. این قصه در قرنقرن نگاه انسانها به موجود کوچکی به نام کودک ریشه دارد. پس پیش از آنکه بخواهیم برگبرگ ادبیات کار کودکان در انگلستان را ورق بزنیم و زخمهایش را تیمار کنیم، لازم است اول به تاریخ سری بزنیم.
در طول قرن هجده و نوزده، مشکل کار کودکان در شعر و داستان بهعنوان یکی از موضوعات اصلی اجتماعی بازتاب یافت. بهطور کلی، در این دوره، کار کودکان بهطور رسمی مجاز بود و بهشکل گسترده در طبقات بالا و در تولید از آنها بهره میبردند. طبیعتاً نیروی کار ارزان، برای موقعیت رقابتی بریتانیا ضروری بود و کودکان ارزانترین نیروی کار بودند. در این شرایط ادبیات پنجرهای شد به دنیا و قلبهای رنجدیدهی کودکانی که در پس صورتهای کوچک دودزدهشان صدایی برای اعتراض نمییافتند.
🔸 متن کامل یادداشت ادبیات کودکان کار در انگلستان را بخوانید.
#ادبیات_کودک_کار_در_انگلستان
#مجله_میدان_آزادی
#ادبیات_کودک_و_نوجوان
3⃣7⃣8⃣
@azadisqart