کشوری که امروز به نام ترکیه میشناسیم حاصل یک سزارین سخت به دست فعالان سیاسی به نام «ترکهای جوان» است که سلطنت را سرنگون و غربگرایی را در آن بنیادگذاری کردند و به این ترتیب ترکیهی جدیدی به وجود آوردند که بهلحاظ هویتی همیشه بر لبهی برخورد دو فرهنگ شرق و غرب قرار دارد.
اورهان پاموک در رمان «زنی با موهای قرمز» به همین فرآیند غربیسازی فرهنگ ترکیه اشاره میکند و آن را بستر تعریف کردن داستان زندگی مردی به نام آقای «جِم» قرار میدهد. جم مردی است که باید شاهد پوستاندازی نظام سیاسی ترکیه از استبداد آتاتورک در کودکیاش تا دورانهای پس از آن باشد.
جم در کودکی خودش کارگری و کندن چاه را تجربه میکند و تجربهی کار کردن بهتنهایی در اعماق زمین از او یک انسان شهودی میسازد. بنابراین وقتی حفر چاههای عمیق به فرآیندی ماشینی تبدیل میشود او این تفاوت را حس میکند. همانطور که تغییر کردن فرهنگ کشورش را حس میکند. در حالی که خیلی از هموطنان او متوجه این فرآیند غربگرایی نیستند، او بهدنبال ریشههای خودش در شاهنامه و نمایشنامهی «اودیپوس شهریار» میگردد.
به بهانه زادروز نویسنده مشهور ترکیه «اورهان پاموک» یادداشت تلفیق اسطورههای شرقی و غربی در رمان «زنی با موهای قرمز» را بخوانید.
#زنی_با_موهای_قرمز
#اورهان_پاموک
#مجله_میدان_آزادی
#ادبیات
#کتاب
2⃣3⃣3⃣
@azadisqart