👆📔سرآغاز اصلاح عزاداری، ترجمه کتاب التنزیه
☑️ زمانی در نجف طرفداران کتاب التنزیه و مخالفان قمهزنی را اموی نامیدند و سقاها را وا داشتند تا به جای بهجای «لعنت خدا بر حَرْمَله» بگویند: «لعنت خدا بر امین»
☑️ حالا نیز که ترجمه آن منتشر شده پیامی به این محتوا در شبکههای اجتماعی رد و بدل میکنند:
« کتابی که حزب بعث عراق در راستای مبارزه با عزاداری منتشر میکرد در ایران نیز ترجمه و چاپ شد. مترجم: مهدی مسائلی»
☑️دروغ بودن این نسبت به همان میزان اموی و وهابی نامیدن سید محسن امین است که کتابهای متعددی در دفاع از اصل عزاداری و نقد وهابیت نوشته بود.
از این گذشته، دروغپردازان گویا نمیدانند که همهی چاپهای کتاب التنزیه در لبنان منتشر شده و انتشار این کتاب مربوط به بیش از صدسال پیش است که اصلا حزب بعثی در عراق وجود نداشته است.
🔽خرید آنلاین کتاب "سرآغاز اصلاح عزاداری" از اینترنت:
https://b2n.ir/064417
.................
@azadpajooh
مهدی مسائلی، مطالعات و یادداشتها
⚡️ماجرای قطع دست شیعیان برای زیارت امام حسین(ع)/رب مشهور لا اصل له ✍مهدی مسائلی اخیرا کلیپی از سید
⚡️منابع و اسناد جعلی اینترنتی
پس از آنکه بنده بیان کردم ماجرای قطع دست شیعیان برای زیارت امام حسین(ع) هیچ منبع تاریخی و حدیثی ندارد، بعضی با جستجو در اینترنت آدرسهای یک یادداشت اینترنتی را برای من فرستادند که در آن ادعا شده بود که در کتاب مروجالذهب مسعودی چنین مطلبی وجود دارد. نقل قول از مروج الذهب هم از کتابی دیگر اینچنین آمده بود: "مسعودی، مورخ بزرگ، در کتاب مروج الذهب مینویسد: خانمی که به قصد ثبت نام زیارت حرم امام حسین (ع) مراجعه کرده بود، دست چپ خود را برای قطع کردن بیرون آورد. مأموران به وی متذکر شدند که بهای زیارت، قطع دست راست است. خانم با نشان دادن دست قطع شدۀ خود گفت: دست راستم را سال گذشته قطع کردید"(خضری، سید احمدرضا. تاریخ خلافت عباسی ، تهران: سمت، 1388) اما نه تنها در مروجالذهب مسعودی چنین داستانی وجود ندارد، بلکه در منبع معاصر ذکر شده نیز اشارهای به این مطلب نشده است و گویا بعضی خواستهاند برای این داستان سندسازی بکنند. جالب اینکه نویسنده این مقاله اینترنتی در اینجا فقط اسم کتابها را میآورد و سخنی از شماره جلد و صفحه نمیکند.
بعضی نیز در مقام پاسخگویی به بنده گفتند: وقتی در تاریخ هست که متوکل شیعیان را از زیارت بازمیداشت و تهدید به قتل میکرد، شما دست قطع کردن را نفی میکنی؟!
در پاسخ باید بگویم:
اولا؛ مطالب تاریخی با قیاس اولویت اثبات نمیشود و مثلا در این واقعه نمیتوان گفت چون متوکل زائران را شهید میکرد پس میتوان میگفت چشم آنها را هم در میآورد یا آنها را مُثله میکرد.
ثانیا بحث بر سر نتیجه گیری است که بعضی از این واقعه دارند، یعنی زیارت همراه با ضرر جانی اختیاری را تجویز میکنند.
ثالثا اصلا خلاف منطق است که متوکل با قطع دست اجازه زیارت بدهد، زیرا اگر اصل زیارت به ضرر متوکل بود، با قطع دست بسیار بیشتر به ضرر او میشد.
...........
@azadpajooh
⚡️بگذار بکشند این پدرسوختهها را
شخصی در انتقاد به یادداشت بنده نوشته بود:
"این مسائلی و امثاله یه جوری از قضایای کربلا انتقاد میکنند که انگار وکیل و وصی شمر هستند جوری که مثلا اگر بگیم امام حسین علیهالسلام روز عاشورا ۱۰۰۰ نفر رو کشتند این آقایون دلشون برای اون ۱۰۰۰ نفر میسوزه"
حقیقتا من هم وقتی سخن بالا را میخواندم یاد لطیفهی زیر افتادم:
گویند روزی مداحی روضه میخواند و میگفت: حضرت اباعبدالله- علیهالسلام- به میدان رفت و یکصد هزار از لشکریان یزید را به جهنم فرستاد. حضرت علی اکبر- علیهالسلام- رفت و 40 هزار را کشت و حضرت ابالفضل، علیهالسلام،20 هزار و همینطور ادامه داد.
شخصی از پای منبر با صدای بلند گفت: جناب اینکه از 200 هزار هم بالاتر رفت. لشکریان یزید که این تعداد نبودند.
روضه خوان گفت: بگذار بکشند این پدر سوختهها را!
...............
@Azadpajooh
🔸*شبهای خیمه*
⚡️نقد تاریخی کتابهای جریان ساز عاشورایی
نقد و بررسی و حواشی
کتاب *التنزیه لاعمال الشبیه*
اثر سیدمحسن امین عاملی
🎤مهدی مسائلی
پنجشنبه 30 مرداد
30 ذیالحجه
ساعت 18
پخش لایو از اینستاگرام «کافه تاریخ» و «هیئت قرآنی احیا»
instagram.com/cafetarikh.ir
instagram.com/ehyaonline
خیابان وصال شیرازی
نرسیده به بلوار کشاورز
بالاتر از ایتالیا
بن بست مریم، کاشی 5
کافه تاریخ(تاریخ آنلاین)
.............
@azadpajooh
⚡️ریشههای فکری انحرافات عزاداری/معرفی چهار تلقی مؤثرعزاداری
*قسمت اول*
✍مهدی مسائلی
امامحسین(ع) وسیلهای برای ارتباط همیشگی و عمومی مسلمانان با نهضت حسینی(ع) است. افزون بر این، مراسم عزاداری یک برنامه تبلیغی موثر در مذهب تشیع بهشمار میآید ولی گاهی رفتارهایی انحرافی در عزاداری امامحسین(ع) داخل میشوند که آن را از اهداف خود دور کرده و یک سوءتبلیغ برای مذهب تشیع بهشمار میآیند. انحرافات عزاداری را میتوان به سه دسته تقسیم کرد.
1. رفتارهایی که با قطع نظر از عزاداری بودنشان، حرام فقهی و گناه و معصیت هستند، اما چون داخل عزاداری شدهاند نسبت به آنها سکوت شده و حتی صورت نیکویی پیدا کردهاند.
2. رفتارهایی که عنوان عزاداری ندارند و آنها را نمیتوان یک عزاداری شرعی یا عرفی دانست، اما عدهای آنها را در عزاداری وارد کرده و میکنند.
3. رفتارهایی که شاید بهخودیخود حرام و معصیت نباشند ولی انجام آنها در مجلس عزاداری امامحسین(ع) در شأن این مجلس نیست و موجب هتکحرمت آن میشوند.
گسترش چنین رفتارهایی در عزاداری، چهره دینی و معنوی آن را مخدوش میکند و موجب میشود شیعیان عزادار بهجای دنبالروی از متن عاشورا، درگیر حواشی آن شوند.
اما انحرافات عزاداری معلول افکار و نگاههای خاصی به عاشورا و عزاداری است که تا آن علتها اصلاح نشود، نمیتوان این انحرافات را از عزاداری امامحسین(ع) زدود. از اینرو شناخت و مقابله با ریشههای فکری انحرافات عزاداری، اهمیت بیشتری از خود انحرافات عزاداری دارد. در تحلیلی میتوان موارد زیر را از مهمترین ریشههای فکری این انحرافات عزاداری دانست.
الف) اشتباه در تفسیر کیفیت و درجه عزاداری
امروز بعضی از شیعیان بالا رفتن کیفیت و درجه عزاداری را به تنآزاری و زجر بیشتر بدن تفسیر میکنند. این درحالی است که در نگاه روایی، معیار کیفیت عزاداری به معرفتی است که برای افراد ایجاد میکند، یعنی هرچه عزاداری معرفت و آگاهی بیشتری برای افراد ایجاد کند، کیفیت بهتری دارد. از اینرو در روایات تاکید فراوانی بر گریه بر مصائب امامحسین(ع) شده است، بهگونهای که میتوان گریه را مصداق اصلی عزاداری دانست. از خصوصیات مهم گریه، افزایش محبت و بهتبع آن، ایجاد ارتباط معرفتی با نهضت عاشوراست.
اما در زمان کنونی معیار کیفیت عزاداری تغییر کرده است. ارتباط قلبی و معرفتی با نهضت عاشورا عیار برتری آن را به نمایش نمیگذارد، بلکه خشونت و تنآزاری و نمایش ظاهری آن، ملاک کیفیت عزاداری شده است. برای بسیاری از شیعیان، عزاداری هرچه خشنتر باشد ثواب بیشتری دارد. ممکن است درباره بعضی مصادیق خشونت در عزاداری، همچون قمهزنی در جامعه شیعه اختلافنظر فقهی وجود داشته باشد و بعضی بهخاطر وهنآمیز بودن آنها یا حکم رهبری از چنین رفتارهایی پرهیز کنند، اما عدهای هم نه. امروز بیشتر سینهزنان کیفیت سینهزنی را براساس آهنگ و شدت آن تعریف میکنند. آنها فکر میکنند هرچه دستها محکمتر بر سینهها فرود آید، سینهزنی بهتری صورت گرفته است و از آن بهتر اینکه عزاداران هنگام سینهزنی لخت شوند تا سینه آنها سرخ یا کبود شود. در مراسم عزاداری این ضربههای محکم سینهزنان است که مداح را به شوق میآورد و موجب ستایش سینهزنی میشود. فراتر از این، صورتهای خراشیده گاهی نشانگر آن است که افراد به لایه بالاتری از عزاداری دست یافتهاند.
حقیقت اینکه امروز بسیاری از افراد، عزاداری را ابزاری برای زجر و سختیدادن به بدن میبینند تا از رهگذر آن در مصیبتهای وارد بر امامحسین(ع) و شهدای کربلا شریک شوند و با آنها مواسات و همدردی کنند. ب) هدف دانستن عزاداری (عزاداری برای عزاداری)
بعضی شیعیان قصد و هدفی ورای عزاداری ندارند و حتی طرح بحث درباره اهداف عزاداری را نیز انحراف تلقی میکنند. از دیدگاه آنها نهتنها آخرخط همینجاست، بلکه تمام دینداری به عزاداری ختم میشود. به دیگر سخن، تمام برنامههای عبادی، اجتماعی، سیاسی، اعتقادی و همه امور زندگی برمبنای عزاداری پایهگذاری شده است و تمام معنویت و کمال انسانی در انجام عزاداری دیده میشود؛ زیرا این افراد میپندارند: «إنّ الدنیا و ما خلق لأجل اقامه عزاء الحسین(ع)؛ دنیا و هرآنچه خلق شده برای عزاداری امامحسین(ع) است.»
هنگامیکه عزاداری تبدیل به هدف شود، بهجای رشد کمالی و عمودی، رشد سطحی و افقی پیدا میکند. از همینرو عزاداران بهجای عمقبخشیدن به عزاداریها و پررنگکردن معرفت عاشورایی، تنها در آن تنوع ایجاد میکنند و روزبهروز صورتهای جدیدی بر آن میافزایند.(ادامه در قسمت دوم)
⬅️لینک یادداشت منتشر شده در روزنامه فرهیختگان:
http://farhikhtegandaily.com/newspaper/4020/14/&page=183097
................
@azadpajooh
⚡️ریشههای فکری انحرافات عزاداری/معرفی چهار تلقی مؤثرعزاداری
*قسمت دوم*
✍مهدی مسائلی
ج) جدا دانستن عزاداری از سایر مناسک دینی
میان بعضی از شیعیان این تلقی هست که عزاداری از سایر مناسک و رفتارهای دینی جداست و حتی بعضی فکر میکنند نتایج و بهره عزاداری امامحسین(ع) برای آن حضرت است و ایشان پاداش و جزای آن را میدهد. عنوان «دستگاه امامحسین(ع)» عنوان رایجی است که برای این تلقی بهکار میرود آنگونه که گویا عزاداری متعلق به دستگاه امامحسین(ع) است و نماز و روزه و حج و... متعلق به دستگاه خداست. شهیدمطهری در تبیین انحرافات ناشی از این طرز تلقی میگوید: «... در دستگاه امامحسين(ع) اين حرفها مانعی ندارد. دستگاه امامحسين عليهالسلام از دستگاه ديگران جداست. اگر اينجا دروغگفتی، بخشيده است؛ جعلكردی، بخشيده است؛ تحريفكردی، بخشيده است؛ شبيهسازی كردی، بخشيده است؛ به تن مرد لباس زن كردی، بخشيده است؛ هر گناهی كه اينجا كردی، بخشيده است. هدف خيلی مقدس است. درنتيجه افرادی در اين قضيه دست به جعل و تحريف زدهاند كه انسان تعجب میكند... . اين موضوع كه دستگاه حسينی يك دستگاه جدايی است و از هر وسيلهای برای گرياندن میشود استفاده كرد، اين خيال، اين توهم دروغ و غلط، يك عامل بزرگی شد برای جعل و تحريف.» (مجموعهآثار،ج۱۷، ص۹۲)
حقیقت اینکه جدایی دستگاه امامحسین(ع) و دستگاه خدا با «الهیات عزاداری» مخالفت دارد و گاهی درصورت علم و آگاهی، آن را بهمراتب «شرک» میکشاند. شهید در تبیین این موضوع نیز میگوید: «... اگر ميان مسلمانان هم كسی چنين معتقد شود كه دركنار دستگاه سلطنت ربوبی، سلطنتی ديگر هم وجود دارد و در مقابل آن دست در كار است، چيزی جز شرك نخواهد بود. اگر كسی گمان كند كه تحصيل رضا و خشنودی خدای متعال راهی دارد و تحصيل رضا و خشنودی فرضا امامحسين(ع) راهی ديگر دارد و هريك از اين دو، جداگانه ممكن است سعادت انسان را تامين كند، دچار ضلالت بزرگی شده است. در اين پندار غلط چنين گفته میشود كه خدا با چيزهايی راضی میشود و امامحسين(ع) با چيزهايی ديگر؛ خدا با انجام دادن واجبات مانند نماز، روزه، حج، جهاد، زكات، راستی، درستی، خدمت به خلق، بر به والدين و امثال اينها و با ترك گناهان از قبيل دروغ، ظلم، غيبت، شرابخواری و زنا راضی میشود ولی امامحسين(ع) با اين كارها كاری ندارد؛ رضای او در اين است كه مثلا برای فرزند جوانش علیاكبر(ع) گريه يا لااقل تباكی كنيم؛ حساب امامحسين از حساب خدا جداست. بهدنبال اين تقسيم چنين نتيجه گرفته میشود كه تحصيل رضای خدا دشوار است؛ زيرا بايد كارهای زيادی را انجام داد تا او راضی شود؛ ولی تحصيل خشنودی امامحسين(ع) سهل است؛ فقط گريه و سينهزدن؛ و زمانی كه خشنودی امامحسين(ع) حاصل شود او در دستگاه خدا نفوذ دارد، شفاعت میكند و كارها را درست میكند؛ حساب نماز و روزه و حج و جهاد و انفاق فیسبيلالله كه انجام ندادهايم همه تصفيه میشود و گناهان هرچه باشد با يك فوت از بين میرود! ...امامحسين(ع) كشته نشد برای اينكه -العياذ باللّه- دستگاهی در مقابل دستگاه خدا يا شريعت جدش رسول خدا بهوجود آيد؛ راه فراری از قانون خدا نشان دهد. شهادت او برای اين نبوده كه برنامه عملی اسلام و قانون قرآن را ضعيف سازد. برعكس، وی برای اقامه نماز و زكات و ساير مقررات اسلام از زندگی چشم پوشيده، به شهادت تن داد.» (مجموعهآثار،ج1، ص۲۴۹)
د) غیرعقلانی دانستن عزاداری
بعضی شیعیان عزاداری را مسالهای غیرعقلانی و عاشقانه میدانند که عقل و حتی فقه حق دخالت در آن را ندارد. تعابیری همچون مجنون حسین، مجنون رقیه و... گاهی اشاره به این تفکر دارند. این رویکرد موجب بروز رفتارهای صوفیانه در عزاداریها میشود و جنبوجوشها و حرکات رقصگونه صوفیان -که با اذکار و نامهای الهی انجام میشود- اینجا با نام حسین(ع) به اجرا گذاشته میشود.
⬅️لینک یادداشت منتشر شده در روزنامه فرهیختگان:
http://farhikhtegandaily.com/newspaper/4020/14/&page=183097
................
@azadpajooh
📔معرفی کتاب "عار یا شعار، قمهزنی در ترازوی عقل و شرع"+ خرید آنلاین
✍ نویسنده: مهدی مسائلی
🔹معرفی کتاب:
✔️در فصل اول این کتاب سیر تاریخی قمهزنی، عوامل پیدایش و گسترش آن مورد بحث قرار گرفته است.
✔️در فصل دوم این کتاب به بررسی دلایل موافقان و مخالفان قمهزنی اختصاص دارد و به مباحث استدلالی و روایی در این بخش توجه شده است.
در این بخش تعدادی از روایات مورد استناد طرفداران قمهزنی مورد نقد قرار گرفته است که عناوین بعضی از آنها عبارتند از: «لطمه زنان فاطمی»، «داستانِ سر به محمل کوبیدن»، «خون گریه کردن امام زمان علیهالسلام»، «خونگریهکردن امامسجاد علیهالسلام»، «زخمشدن پلک چشمان اهلبیت علیهمالسلام»، «نسبت شکستن سر و صورت به امام سجاد(ع)»، «بیهوششدن امامرضا(ع)»، «جاریشدن خون از بدن پیامبران الهی در کربلا» و…
✔️فصل سوم این کتاب به بررسی چند شبهات موافقان قمهزنی اختصاص دارد.
✔️فصل چهارم این کتاب است که با عنوان «سیر تاریخی تحریم قمهزنی» به تحریر درآمده است و فصل پنجم کتاب فتواهای جواز قمهزنی را مورد نقد و بررسی قرار داده است.
💎کتاب «عار یا شعار؛ قمه زنی در ترازوی عقل و شرع» در دومین دوره کتاب سال عاشورا بهعنوان اثر برگزیده معرفی شد
..................
⚡️خرید آنلاین:
https://b2n.ir/719273
@azadpajooh
⚡️تأملی در مقتل العباس(ع)
✍مهدی مسائلی
گاهی روضههای عاشورایی با گزارشهای تاریخی همسانی ندارند. البته اشکالی به روضهخوانی متداول نیست و من خود بارها با چنین روضههایی بر مصائب عاشورائیان اشک ریختهام. ولی در جایش باید تاریخِ مستند عاشورا نیز بررسی شود.(پس گزارشی که در ادامه میآید نفیِ روضهخوانی متداول درباره حضرت عباس(ع) نیست)
درباره نحوه شهادت حضرت عباس(ع) دو گزارش وجود دارد. گزارش اول که در کتابهای متقدم تاریخی و روایی آمده است حکایت از آن دارد که پس از شهادت اصحاب امام حسین(ع)، آن حضرت به همراه برادرشان عباس به میدان رفتند. در این میان تشنگی بر امام غلبه کرد و ایشان به سمت فرات حرکت کرد. اما لشگر دشمن راه را بر امام بستند و مانع رسیدن آن حضرت به آب شدند. سپس میان امام حسین(ع) و حضرت عباس فاصله افکندند و حضرت عباس را به شهادت رساندند. در این روایت سخنی از رسیدن حضرت عباس(ع) به فرات و ننوشیدن آب و گرفتن مشک از دست قطع شده مطرح نشده است. (شیخ مفید، ارشاد، ج2، ص 109 طبرسى، اعلامالورى، ص248) حکایت فوق اگرچه در منابع متقدم و معتبر تاریخی و علمای شیعه آمده است ولی به واسطه اعراض روضهخوانان معروفیتی ندارد. اما حکایت دوم درباره شهادت ایشان همان روضه معروف است که در آن آمده است که حضرت عباس جهت اذن میدان به نزد امام آمد ولی ایشان از برادرش خواست که برای کودکانی که العطش العطش میگفتند آب بیاورد، حضرت عباس چهارهزار محافظ نهر را کنار میزند و هشتاد نفر را میکشد، وارد نهر میشود ولی به یاد تشنگی امام آب نمینوشد. در برگشت محاصره میشود و دستهایش قطع شده و به شهادت میرسد. منبع این روایت کتاب «المُنْتَخَب فی جَمْعِ المَراثی وَ الْخُطَب» نوشته فَخْرُالدّین طُریحی از علمای قرن یازدهم است. منتخب طریحی کتاب معتبری نیست و این روایت را نیز بدون سند و منبع نقل میکند، ولی بهخاطر محتوای حزنانگیز آن، روضه حضرت عباس(ع) تنها با همین حکایت خوانده میشود و این نقل نزد مردم قطعی تلقی میشود. مرحوم علامه شعرانی در ترجمه کتاب نفسالمهموم پس از ترجمه حکایت اول و دوم درباره شهادت عباس، به نقد حکایت دوم میپردازد و مینویسد: «مترجم گويد: اينكه از قول حضرت سيدالشهدا روايت كرده است: اگر تو بر وى لشكر من پراكنده مىشود دلالت دارد كه به ميدان رفتن حضرت ابیالفضل وقتى بود كه اغلب اصحاب كشته نشده بودند و اين بر خلاف روايت همه اهل سير و اخبار است و حق اين است كه وقتى عباس رفت و كشته شد لشكرى باقى نمانده بود؛ و قاتل او را در اين روايت نوفل ازرق گفته است با آنكه موافق روايات صحيحه حكيم بن طُفيل و زيد بن رقاد است و اين روايت از جهتى مانند دامادى حضرت قاسم است براى اينكه در كتب تواريخ معتبره كه در دست ماست هيچيک از اين دو قصه مذكور نيست جز اينكه دامادى حضرت قاسم را ملّاحسين كاشفى ذكر كرده است و او مردى عالم و متتبع بود و روايت آب آوردن حضرت عباس را مجلسى از يكى از تأليفات اصحاب كه نمیشناسيم نقل فرموده است. فرق بين دو قصه اين است كه: مورخين معتبر چيزى مخالف و مضاد با دامادى او نقل نكردهاند غايت اينكه ساكت ماندهاند اما مطالب مخالف با اين حكايت حضرت عباس(ع) بسيار نقل كردهاند چنانكه گذشت از شيخ مفيد و ابوالفرج و ابومخنف و طبرى و ابوحنيفه دينورى گويد: از حسين(ع) جدا نمیشد و تا آخر با او بود جهاد میكرد تا لشكر اعداء قهرا او را جدا كردند. چنانكه جمع بين روايات معتبره مورخين و اين روايت نهايت تكلّف دارد مگر اينكه بگوييم چون كاشفى سنی بوده است بايد روايت او مردود باشد و اين مرد مجهول شيعى بوده است و او صحيح گفته است و ما پيش از اين گفتيم همه علما در مقتل از اهلسنت روايت كردهاند و اين اخبار كه در ارشاد و ملهوف و مناقب ابنشهر آشوب و غير آن میبينيم همه منقول از مداينى و زبير بن بكار و طبرى و ابناثير و امثال آنهاست و اگر از ابیمخنف و هشام بن محمد بن سائب كه شيعى بودند چيزى نقل كنند باز غالبا اينها از اهلسنت بلكه از لشكريان ابن سعد كه در كربلا بودند نقل كردهاند و اگر بايد روايات اهلسنت را ترک كرد بايد اكثر اخبار مقاتل را ترک كرد بلكه بايد تواريخ و تفاسير و غزوات و سير را دور انداخت حتى تفسير مجمعالبيان و تبيان را كه غالبا منقول از اهلسنت است. و اگر میتوان آنها را نقل كرد دامادى حضرت قاسم را كه ملاحسين كاشفى نقل كرده است نيز میتوان نقل كرد و حق آن است كه علماى ما در غير فقه و احكام اخبار اهلسنت را نيز روايت میكردند و بر آنها اعتماد مینمودند بلكه در فقه نيز گاهى به قرائن روايت اهل سنت را ترجيح میدادند.» دمعالسجوم: ترجمه کتاب نفس المهموم شیخ عباس قمی، مترجم: ابوالحسن شعرانی، ص288.
...........
@azadpajooh
تحریف گزارش به میدان رفتن عابس/آیا عابس لخت بود؟
✍مهدی مسائلی
هواداران ترویج قمهزنی برای سنت جلوه دادن این عمل به بعضی از روایات استناد میکنند. متأسفانه تعدادی از این روایات صراحتا جعلی هستند یا تحریفی آشکار در معنای آنها صورت گرفته است.
بنده چند نمونه از این جعلها و تحریفات را در کتاب «عار یا شعار؛ قمه زنی در ترازوی عقل و شرع» آوردهام. اما یکی از تحریفات روایی که جایش در آن کتاب خالی است، بحث استناد طرفداران قمهزنی به میدان رفتن عابس بن ابی شُبیب شاکری است.
در قسمتی از حکایت به میدان رفتن عابس در روز عاشورا آمده است: «ثم مشى بالسيف مصلتا نحوهم، و به ضربة على جبينه؛ سپس با شمشير كشيده به سوى آنها رفت و جای زخمى بر پيشانى داشت.» طرفداران قمه زنی از وجود جای زخم بر پیشانی عابس چنین استفاده کردهاند که او قبل از رفتن به میدان نبرد، رفتاری شبیه قمهزنی داشته و خودزنی نموده است. ولی این جای زخم هیچ ارتباطی با رفتارهای مشابه قمهزنی ندارد بلکه جای ضربهای بوده است که سالها قبل در جنگ صفين و در رویارویی و جنگ با دشمنان بر عابس وارد شده بود؛ البته برخی مثل طبری كلمه صفين را از روي عمد يا اشتباهاً انداختهاند. اما در کتاب ذخيرة الدارين این کلمه آورده شده و عبارت اینچنین بیان شده است: «ثم مضي بالسيف مصلتاً نحو القوم و به ضربة علي جبينه يوم صفين؛ عابس با شمشير كشيده به طرف سپاه دشمن رفت در حالي كه اثر ضربتي بر پيشانياش از جنگ صفين مانده بود» (حائری، ذخيرة الدارين فيما يتعلق بمصائب الحسين(ع)، ص446.)
مشخص است که بیان وجود جای ضربه بر پیشانی عابس، وصفی از جنگ آوری و شجاعت او بوده است. اما خودزنی وی در آن شرایط جنگی هیچ توجیهی ندارد بلکه فایده آن برای دشمن است که نیرو و رمق او را میگرفت.
روایت عابس از جهت دیگری نیز مورد استناد بعضی واقع میشود و آن بحث لخت بودن عابس است. بعضی تعبیر «مصلتا» را حال برای عابس دانستهاند، و گزارش را بهگونهای معنا کردهاند که گویا او لخت به میدان آمده بود، ولی تعبیر "مصلتا" حال برای شمشیر اوست یعنی او با شمشیر کشیده به میدان آمد. دلیل این معنا آن است که در فراز بعدی گزارشهای تاریخی آمده است که عابس کلاهخود و زره را از بدنش بیرون میآورد، چگونه می توانیم او را لخت بدانیم در حالی که زره بر تن داشته است، و اصولا با پوشیدن زره چرا او باید لخت باشد و پیراهن نپوشده باشد؟!
(رک: تاریخ طبری، ج5، ص444.)
..............
⚡️نکته تکمیلی:
یکی از اساتید ادبیات عرب نکتهی مهمی را درباره تعبیر "مصلتا" بیان نمودند که خلاصه آن چنین است:
تعبیر مصلتا حتی اگر حال برای عابس باشد، دلالت بر لخت بودن وی ندارد زیرا فعل «أَصلَتَ» از افعالی است که به اصطلاح، برای مفعول خاص به کار میرود و آن مفعول، «سیف» است. در لغت عرب میگویند: «أصلت السیفَ: جرّده من غِمده؛ شمشیر را از غلافش به در آورد»
این نکته بسیار روشن و واضحی است که اگر کسی کمی با لغت عربی و متن عربی آشنا باشد میفهمد.
وقتی یک فعلی، فاعل یا مفعول خاص داشته باشد، تنها راه توسعه معنایی آن از طریق مجاز یا استعاره یا نقل شایع است.طرفداران فرضیۀ برهنه بودن عابس باید پاسخ دهند: چگونه وقتی فعل «أصلت» صرفاً برای «شمشیر» به کار میرود، دارند آن را برای «لباس» به کار میبرند؟ آیا «لباس» به «سیف» تشبیه شده است؟!
پس در اینجا بهتر است "مصلتا" حال برای عابس باشد که مفعولش یعنی سیف به قرینه قبل(=بسیفه)حذف شده است، یعنی اصل جمله اینگونه بوده است: «ومشی بسیفه مُصلِتاً سیفَه»
پس ترجمۀ عبارت طبق حال بودن "مصلتا" برای عابس چنین میشود: «او به سوی ایشان رفت در حالی که شمشیرش را برهنه کرده بود».
...............
@azadpajooh
مهدی مسائلی، مطالعات و یادداشتها
تحریف گزارش به میدان رفتن عابس/آیا عابس لخت بود؟ ✍مهدی مسائلی هواداران ترویج قمهزنی برای سنت جلو
⚡️نکته تکمیلی:
یکی از اساتید ادبیات عرب نکتهی مهمی را درباره تعبیر "مصلتا" بیان نمودند که خلاصه آن چنین است:
تعبیر مصلتا حتی اگر حال برای عابس باشد، دلالت بر لخت بودن وی ندارد زیرا فعل «أَصلَتَ» از افعالی است که به اصطلاح، برای مفعول خاص به کار میرود و آن مفعول، «سیف» است. در لغت عرب میگویند: «أصلت السیفَ: جرّده من غِمده؛ شمشیر را از غلافش به در آورد»
این نکته بسیار روشن و واضحی است که اگر کسی کمی با لغت عربی و متن عربی آشنا باشد میفهمد.
وقتی یک فعلی، فاعل یا مفعول خاص داشته باشد، تنها راه توسعه معنایی آن از طریق مجاز یا استعاره یا نقل شایع است.طرفداران فرضیۀ برهنه بودن عابس باید پاسخ دهند: چگونه وقتی فعل «أصلت» صرفاً برای «شمشیر» به کار میرود، دارند آن را برای «لباس» به کار میبرند؟ آیا «لباس» به «سیف» تشبیه شده است؟!
پس در اینجا بهتر است "مصلتا" حال برای عابس باشد که مفعولش یعنی سیف به قرینه قبل(=بسیفه)حذف شده است، یعنی اصل جمله اینگونه بوده است: «ومشی بسیفه مُصلِتاً سیفَه»
پس ترجمۀ عبارت طبق حال بودن "مصلتا" برای عابس چنین میشود: «او به سوی ایشان رفت در حالی که شمشیرش را برهنه کرده بود».
.........
@azadpajooh
⚡️انتساب قمهزنی به سفیر انگلیس
یکسال پیش برای اولین بار تصویری در شبکههای اجتماعی منتشر شد که مدعی است سفیر انگلستان را در حال قمهزنی نشان میدهد و در شرح آن نوشته شده «اولین قمهزن عاشورا سفیر انگلیس در ایران بوده است». در ادامه شرح این تصویر آمده بود که برای اولین سفیر انگلیس در سال ۱۲۹۶(قمری یا شمسی؟!)در باغ سفارت انگلیس قمه زد و این عمل را ترویج کرد.
اما این تصویر اصلا ربطی به سفیر و سفارت انگلستان ندارد، بلکه عکسی است که یک عکاس آمریکایی در نجف گرفته و نخستینبار ۱۰۶ سال پیش (در سال ۱۹۱۴) در نشریه نشنال جئوگرافیک منتشر شده است.
بیتردید قمهزنی یک رفتار انحرافی است که از یکسو با مناسک دینی سنخیتی ندارد و برخلاف دستورات اسلام است، و از سویی دیگر دلزدگی و اشمئزاز دیگران را از مذهب سبب میشود و یک سوءتبلیغ بزرگ برای عزاداری و مذهب است. ولی منشأ این رفتار را نمیتوان انگلیس دانست، بلکه ریشه آن بدفهمی و نگاه نادرست به واقعه عاشورا و عزاداری امام حسین(ع) است که از دوران صفویه به این سو پررنگتر شده است.
قمهزنی قبلتر از تاریخ ادعایی ۱۲۹۶(قمری یا شمسی؟) به عزاداری امام حسین(ع) وارد شده است و در دوران قاجاریه در مناطق مختلف گسترش پیدا کرده است.(رک: مهدی مسائلی، عار یا شعار:قمهزنی در ترازوی عقل و شرع، نشر آرما)
....
@azadpajooh
⚡️نگاهی به هدیه گرفتن علما
✍مهدی مسائلی
چند روزی است که بحث هدیه گرفتن داغ شده است. در یکی از بحثها و جوابیهها سخن از هدیه گرفتن رهبری و امام خمینی نیز به میان آمد، و گفته شد که آنها مخارج زندگی خود را با هدیهی دوستان تأمین میکنند. طرح این موضوع خودش شبهاتی را دربارهی زندگی آنها به وجود آورد. لذا چند نکتهای را دراینباره متذکر میشوم:
۱. امام خمینی و مقام معظم رهبری و بعضی از مراجع تقلید، بهخاطر مرجعتشان وجوهات شرعی و سهم امام زیادی را در اختیار دارند، طبق قاعده آنها میتوانند از این وجوهات شرعی برای مخارج لازم زندگی به میزان نیاز عرفی استفاده کنند، همانگونه که مراجع معمولا به وکلای خود اجازه میدهند که در صورت نیازمندیِ شخصی یا دینی تا سقف مشخصی (مثل یکسوم) از سهم امام استفاده کنند و مابقی را برای مرجع تقلید بفرستند.(در اجازهنامهها تأکید بر تقوا و مراعات دراینباره میشود)
ولی رهبری و بعضی از مراجع برای اینکه شبههای در مخارج زندگیشان نباشد، از سهم امام استفاده نمیکنند و مخارج زندگیشان را از هدایایی که بعضی از مقلدین و ارادتمندان میدهند تأمین میکنند. هدایای این افراد به خاطر محبت و ارادت بوده و هیچ خواستهای پشت آن نیست. گاهی حتی بعضی افراد نذرهایی را برای علما انجام میدهند یعنی آنها نذر میکنند که اگر مشکلشان برطرف شود پول یا ارزاقی برای استفاده شخصی یک مرجع تقلید یا عالم بدهند.
این هدایا و نذورات ممکن است گاهی نباشد و گاهی نیز زیادتر از حد نیاز به دست آنها برسد که معلوم نیست این بزرگان همهی آنها را صرف زندگی شخصی خودشان کنند.
۲. هدیه گرفتن در سطوح پایینتر نیز میان روحانیون وجود دارد، و بسیاری از آنها با کمکهای مردمی زندگی خود را سپری میکنند، زیرا مبلغ اندک شهریه حوزوی نمیتواند تأمینکننده مخارج زندگی آنها باشد.
در این میان روحانیون سید به واسطه انتساب به پیامبر(ص) بیشتر از روحانیون شیخ(غیرسید) از هدایای مردمی برخوردار میشوند.
البته به هدیه گرفتن روحانیون میتوان این نقد را وارد کرد که کمکهای مردمی میتواند زمینهی جانبداری آنها از تفکرات عوامانه را فراهم کند یا آنها را به ورطه تقدسمآبی و ظاهرسازی معنوی بکشاند.لذا بهتر است آنها به هدایا و کمکهای مردمی وابسته نباشند و حتی برای تأمین مخارج زندگی به فکر شغلی در کنار طلبگی خود باشند.
اما باید این موضوع را نیز در نظر گرفت که بعضی از مسئولیتهای حوزوی یا فعالیتهای پژوهشی و علمی در حوزه قابل جمع با مشاغل دیگر نیستند.
معمولا روحانیون در روستاها بیشتر از روحانیون شهرها از هدایای مردم برخوردار میشوند. همچنین بعد از انقلاب به واسطهی اتصال نظام حوزوی به حکومت، مردم کمتر از گذشته به روحانیون هدیه میدهند، چون میپندارند آنها درآمد خوبی دارند.
۳. بدون قصد قیاس، این نکته را هم بگویم که به پیامبر و ائمه(ص) نیز هدایای زیادی میرسید و آنها نیز به حد نیاز از آنها استفاده میکردند و بخشی از آنها را نیز به دیگران میبخشیدند.
۴. هدیه دادن و گرفتن هنگامی که در برابر خواستهای باشد، فسادزا است ولی هدیهای که از محبت و علاقه نشئت میگیرد، امری شخصی است که افشا و استفاده از آن برای تخریب افراد، ورود به قلمرو خصوصی آنها و نوعی بداخلاقی اجتماعی است.
کسی که هدیه گرفتن دیگران را افشاگری میکند باید اثبات کند که هدیه او در برابر خواستهای متقابل بوده است.
.........
@azadpajooh